اگر واقعا نتوانید خودتان را دوست داشته باشید، داشتن یک زندگی شاد و سعادتمند برایتان بسیار مشکل خواهد بود. اولین کسی که باید یاد بگیرید دوستش داشته باشید خودتان هستید. هنگامی که بتوانید خودتان را دوست داشته باشید توانایی شما در عشقورزیدن بیشتر میشود و انواع دیگر دوستداشتن نیز برایتان آسانتر خواهد شد. اگر شما احساس خوبی به خودتان داشته باشید، جذاب خواهید بود. برخی از افراد در مورد خودشان بیش از حد سخت میگیرند و قضاوتشان درباره اعمال و رفتارشان بسیار شدیدتر از قضاوت آنها در مورد اعمال و رفتار دیگران است. شما سزاوار نیستید که از طرف هیچکس اینچنین بیرحمانه مورد انتقاد قرار گیرید چه رسد به اینکه این فرد خودتان باشید. سعی کنید بایدها، الزامها و اجبارها را از افکارتان بیرون برانید و مکالمات درونی عاقلانهتری را جایگزین آنها کنید.
به گزارش پایگاه خبری تیک (Tik.ir) ؛ بهتر است با خودتان مهربانتر باشید و لحن بهتری در گفتوگو با خود داشته باشید. هنگامی که بایدها و الزامات زیادی برای خود قائل شوید زندگی برای شما سخت و ناخوشایند میشود.همه ما کموبیش گفتوگوی ذهنی را تجربه کردهایم.بارها پیش آمده که برای انجام خطایی، خودمان را سرزنش کرده ایم؛ در واقع مغزمان همیشه فعال است و بیشترین کاری که میکند این است که دائم ما را قضاوت میکند، از ما ایراد میگیرد و با تندترین لحن از ما انتقاد کرده و سرزنشمان میکند که چرا نتوانستهایم درست از پس کارهایمان برآییم؛ «خیلی دستوپا چلفتی به نظر رسیدی، این چه جور حرفزدنی بود؟ وای چقدر احمقانه به نظر میرسیدم، من همیشه حرفهای نادرستی میزنم، چقدر زشت به نظر میرسیدم و... ».همه ما خواهان مهربانیکردن به دیگران هستیم و دوست داریم دیگران نیز متقابلا با ما مهربان باشند ولی متاسفانه خودمان نسبت به خود بسیار نامهربان هستیم و با وجود اینکه بهترین چیزها را برای خودمان میخواهیم ولی بدترین رفتارها را با خودمان میکنیم؛ گاهی وقتی که تنها هستیم اصلا چیزی نمیخوریم، بدترین ظرفهای غذا را برای خودمان روی میز میگذاریم، در خانه بدترین لباسمان را میپوشیم و بدتر از همه بدترین نوع گفتار را با خودمان داریم و بدترین انتقادها را با خشونتآمیزترین لحن به خودمان روا میداریم. البته عکس این مطلب نیز صادق است؛ یعنی مکالمات درونی مثبت ما نیز میتواند به پیامدهایی مطلوب منجر شود و احساسات خوب به وجود آورد. شما میتوانید با تغییری کوچک در نگرش خود نتیجهای بسیار بهتر بگیرید و موفقتر باشید، در واقع هنگامی که دائم به خودتان بگویید شکست خواهید خورد، معمولا بیبروبرگرد شکست میخورید. اما اگر به اندازه کافی خودتان را باور داشته باشید و به تواناییهایتان اطمینان کنید فرصتهای پیشرفت بیشتری را نیز برای خود خلق خواهید کرد.
اگر میخواهید واقعا در کاری موفق شوید خودتان را تصور کنید که بارها و بارها با موفقیت آن کار را انجام میدهید.همه ما این را شنیدهایم که قدرت ذهن بسیار زیاد است و میتواند موقعیتهای دشوار را تحت کنترل خود دربیاورد. تا به حال چندبار این جملات را شنیدهاید یا با خودتان گفتهاید که «این واقعا مرا عصبانی میکند»، «او خیلی مرا ناراحت کرد»، «قرارگرفتن در این موقعیت واقعا مرا عذاب میدهد» و... . حقیقت این است که در واقع این حوادث و اتفاقات نیستند که هیجانات ما را تحریک میکنند بلکه این نگرش و طرز فکر ما درباره حوادث هستند که احساساتمان را مشخص میکنند، در واقع قبول اینکه افکار روی هیجانات تاثیر میگذارد گام خیلی مهمی در مسیری است که به زندگی شادتر و سالمتری منتهی میشود.افکار منفی را میتوان تغییر داد و این کار کمکم به افکار و هیجانات مثبتتر منتهی میشوند. فراموش نکنید قدرت تفکر شما به حدی است که میتواند بر بسیاری از تصمیمات مهم زندگیتان تاثیر بگذارد. تفکر در واقع حلقهای مهم در زنجیره حوادث است که موقعیتهای بیرونی و پاسخهای هیجانی ما را به آنها پیوند میدهد. حوادث ما را عصبانی، ناراحت، خوشحال یا هراسان نمیکنند بلکه تعبیر و تفسیر ما از حوادث هستند که ما را به سوی احساس عصبانیت، ناراحتی، خوشحالی یا هراسانبودن سوق میدهند. سعی کنید بایدها، الزامها و اجبارها را از افکارتان بیرون برانید و مکالمات درونی عاقلانهتری را جایگزین آنها کنید. بهتر است با خودتان مهربانتر باشید و لحن بهتری در گفتوگو با خود داشته باشید. هنگامی که بایدها و الزامات زیادی برای خود قائل شوید زندگی برای شما سخت و ناخوشایند میشود.
علل بروز ناراحتیها
بسیاری از ما علل ناراحتیها را به منابع بیرونی نسبت میدهیم، مثلا میگوییم: «حرفهایش مرا ناراحت کرد»، «رفتارش خیلی به من آسیب زد»، «از کارش خیلی ناراحت شدم» و... . در واقع این اظهارات، حرفها و گفتهها نیستند که باعث آسیب یا ناراحتی میشوند، بلکه این خود فرد است که خود را برای اظهارات یا اتفاقات ناراحت میکند، وگرنه این اعمال به خودیخود ناراحتکننده نیستند، بنابراین ناراحتیها توسط خود ما خلق میشوند. درواقع میتوانیم بگوییم: «من خودم را بابت حرفها یا کارهای او ناراحت کردم» و «وقتی اینگونه با من حرف زد، خودم را ناراحت کردم» و... .تا وقتی بهگونهای نادرست منابع بیرونی را برای اشتباهاتمان سرزنش کنیم، نمیتوانیم کار زیادی درباره آن انجام دهیم. به هر حال اگر ما درک کنیم، که خودمان را بهواسطه آنچه برایمان رخ میدهد ناراحت میکنیم میتوانیم برای تغییر آن کاری انجام دهیم. هنگامی که تشخیص دهیم درباره حوادث چه فکری میکنیم، طرز احساس خود را هم تعیین میکنیم و در این صورت میتوانیم بهجای کنترلشدن، خودمان زندگی را کنترل کنیم. فراموش نکنید هرچه توقعتان را از دیگران کمتر کنید، کمتر هم ناراحت و ناامید خواهید شد. وقتی سطح توقعتان را از دیگران کمکنید، بدینترتیب به ندرت احساس آسیب، ناراحتی، ناامیدی یا دلسردی میکنید. بنابراین بهترین کار این است که هنگام ناراحتی و به وجود آمدن دلخوری از دیگران از خودتان سوال کنید که آیا خود شما در خواستهها و توقعتان غیرمعقول نبودهاید. البته میتوانید در این مورد از دوست صمیمی خود هم نظرخواهی کنید و ببینید آیا معمولا بیش از حد انتظار از دیگران توقع ندارید؟
جبران اشتباه
در هر صورت ما چه بخواهیم یا نخواهیم، دیگران گاهی رفتاری با ما خواهند داشت که برایمان بسیار ناراحتکننده خواهد بود، در این صورت چه میتوان کرد؟ بسیاری از افراد زمانی که ناراحت میشوند توقع شنیدن عذرخواهی دارند. البته بعضیها بهطور متوالی معذرتخواهی میکنند و این کار هم برایشان سخت نیست، اما آیا این عده با اینگونه معذرتخواستن بدون اینکه سعی در تغییر رفتارشان داشته باشند واقعا میتواند کارساز باشد؟ آنها باید سعی در جبران اشتباه خود نیز داشته باشند.
معذرتخواهی
اگر کسی را ناراحت کرده یا رفتار بدی با او داشتهاید، بهترین کار این است که هم با رفتار و هم با کلمات خود آن را جبران کنید.عذرخواهی معمولا شروع خوبی است. اما سوالی که مطرح میشود این است که قصد دارید اکنون و در آینده درباره آن چه کنید؟ در بسیاری موارد، اگر شخصی صادق و قاطع است، شاید یک عذرخواهی هم کافی باشد، اما فردی که بهراستی برای داشتن ارتباط بهتری در آینده قاطع باشد، میتواند در این هنگام بگوید: چه کاری میتوانی انجام دهی تا مطمئن شوم که این موضوع دوباره رخ نخواهد داد؟ این عملی قاطعانه است. خیلی ساده است که به کسی اجازه دهیم بگوید: ببخشید! اما مهم این است که فرد اهانتکننده را ترغیب کنیم که بدرفتاریاش را اصلاح کند. عذرخواهی هنگامی ارزشمند است که اشخاص نیز مایل باشند رفتارشان را تغییر دهند. در واقع اگر شما بهگونهای رفتار کردهاید که کسی رنجیده، خوب است که از او عذرخواهی کنید، اما فراموش نکنید که عذرخواهی تنها شامل عذرخواهی لفظی نیست و تأثیر تغییر در رفتار بسیار بیشتر از بیان کلمات است.
انتقاد
آرمان امروز: یکی از مشکلاتی که معمولا در ارتباطات به وجود میآید، نحوه انتقادکردن افراد از یکدیگر است. افراد اغلب تمایلی به شنیدن انتقاد ندارند و نسبت به آن حساساند. حتی وقتی انتقاد بهگونهای سازنده مطرح شود، دریافتکننده آن ممکن است با احساس خشم، ناراحتی یا گناه پاسخ دهد، بهویژه هنگامی که انتقاد به روشی نامناسب نیز مطرح شود. خوشبختانه روش خوبی برای انتقاد وجود دارد، به این صورت که شما میتوانید از طرف مقابل خود تغییری خاص را در آینده درخواست کنید، نه اینکه به نکتهای منفی در زمان حال اشاره داشته باشید. بهجای اینکه بگویید: «تو دوباره پولهایت را هدر دادی و ولخرجی کردی...»، میتوانید بگویید: «ای کاش دیگر پولهایت را بیهوده خرج نکنی. حیف نیست. تو برای به دست آوردن آنها خیلی زحمت میکشی...» علاوه بر این، میتوانید قبل از اینکه به موضوعی منفی اشاره کنید، آنچه را به نظرتان مثبت میرسد بیان کنید. مثلا بهجای «گزارش تو اصلا کامل نیست. چرا بیشتر وقت نگذاشتی؟ به نظرم اصلا خوب نیست.» میتوانید بگویید: «تو مقدمه گزارش را خیلی خوب نوشتهای اما نتوانستهای نتیجهگیری خوبی از آن داشته باشی. فکر نمیکنی اگر کمی بیشتر وقت بگذاری نتیجه خیلی بهتری بگیری؟» در واقع انتقادکردن مهارتی است که مانند همه مهارتها از طریق یادگیری و تمرین کسب میشود، البته همیشه قبل از اینکه انتقادی را مطرح کنید ببینید آیا بیان آن واقعا ضروری و سازنده است یا بیشتر جنبه ایرادگیری و ضربهزدن به طرف مقابل را دارد! گاهی به نظر میرسد انتقادی که مطرح میکنید قبل از اینکه به سود طرف مقابل باشد، او را ناراحت میکند. در این صورت قبل از انتقادکردن، بیشتر به آن فکر کنید و فراموش نکنید هرگونه ارتباطی با دیگران مستلزم داشتن نوعی مهارت است که لازم است حتما آن را بیاموزید و به آن توجه داشته باشید.