یکی از مسائل عمومی که در مورد غیبت کبری مطرح است این است که محل زندگی حضرت در این دوران کجاست؟ در این مورد هر قولی را اختیار بکنیم ضرری به اصل مسئله مهدویت نمی رساند.
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه چهل و چهارم از سلسله مباحث مهدویت است که توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی ایراد شده است.
یکی از مسائل عمومی که در مورد غیبت کبری مطرح است این است که محل زندگی حضرت در دوران غیبت کبری کجاست؟ ما در اینجا هر قولی را اختیار بکنیم ضرری به اصل مسئله مهدویت نمیرساند چراکه مسئلهای تاریخی است و نه اعتقادی.
در این مورد باید دوران مختلف زندگی امام را مد نظر گرفت. دوره اول زندگی ایشان که از ولادت تا شهادت امام عسکری در سال ۲۶۰ است، در این پنج سال عموم روایات بر زندگی امام در سامراء تاکید دارند.
فردی روایت میکند «أَتَیْتُ سُرَّ مَنْ رَأَی وَ لَزِمْتُ بَابَ أَبِی مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَدَعَانِی مِنْ غَیْرِ أَنْ أَسْتَأْذِنَ فَلَمَّا دَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ قَالَ لِی یَا أَبَا فُلاَنٍ کَیْفَ حَالُکَ ثُمَّ قَالَ لِی اُقْعُدْ یَا فُلاَنُ ثُمَّ سَأَلَنِی عَنْ جَمَاعَةٍ مِنْ رِجَالٍ وَ نِسَاءٍ مِنْ أَهْلِی ثُمَّ قَالَ لِی مَا اَلَّذِی أَقْدَمَکَ قُلْتُ رَغْبَةٌ فِی خِدْمَتِکَ قَالَ فَقَالَ فَالْزَمِ اَلدَّارَ قَالَ فَکُنْتُ فِی اَلدَّارِ مَعَ اَلْخَدَمِ ثُمَّ صِرْتُ أَشْتَرِی لَهُمُ اَلْحَوَائِجَ مِنَ اَلسُّوقِ وَ کُنْتُ أَدْخُلُ عَلَیْهِ مِنْ غَیْرِ إِذْنٍ إِذَا کَانَ فِی دَارِ اَلرِّجَالِ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ یَوْماً وَ هُوَ فِی دَارِ اَلرِّجَالِ فَسَمِعْتُ حَرَکَةً فِی اَلْبَیْتِ فَنَادَانِی مَکَانَکَ لاَ تَبْرَحْ فَلَمْ أَجْسُرْ أَنْ أَخْرُجَ وَ لاَ أَدْخُلَ فَخَرَجَتْ عَلَیَّ جَارِیَةٌ مَعَهَا شَیْءٌ مُغَطًّی ثُمَّ نَادَانِیَ اُدْخُلْ فَدَخَلْتُ وَ نَادَی اَلْجَارِیَةَ فَرَجَعَتْ فَقَالَ لَهَا اِکْشِفِی عَمَّا مَعَکِ فَکَشَفَتْ عَنْ غُلاَمٍ أَبْیَضَ حَسَنِ اَلْوَجْهِ وَ کَشَفَتْ عَنْ بَطْنِهِ فَإِذَا شَعْرٌ نَابِتٌ مِنْ لَبَّتِهِ إِلَی سُرَّتِهِ أَخْضَرُ لَیْسَ بِأَسْوَدَ فَقَالَ هَذَا صَاحِبُکُمْ ثُمَّ أَمَرَهَا فَحَمَلَتْهُ فَمَا رَأَیْتُهُ بَعْدَ ذَلِکَ حَتَّی مَضَی أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ.»
یعنی من آمدم به سر من رأی (سامرا) و ملازم در خانۀ امام ابی محمد (ع) شدم و بیآنکه اجازۀ ورود خواهم، مرا خواست و چون نزد او در آمدم و سلام دادم، به من گفت: ای أبا فلان، حالت چطور است؟ و سپس به من فرمود: ای فلانی بنشین، سپس از حال جمعی مردان و زنان خاندان من از من پرسش کرد، سپس فرمود: برای چه به اینجا آمدی؟ در پاسخ گفتم: برای شوق خدمت کاری شما. گوید: به من فرمود: پس در خانه بمان، من با دیگر خدمتکاران در خانۀ آن حضرت به سر میبردم و سپس به مقامی رسیدم که برای آنها از بازار نیازمندی هایشان را خرید میکردم و بیاجازه بدان حضرت وارد میشدم هر وقت مردانی در خانه بودند. یک روز وارد بیرونی آن حضرت شدم که آمادۀ پذیرایی از مردان بود و آن حضرت در آنجا بود و در اطاق یک حرکتی شنیدم، آن حضرت به من فریاد کرد: به جای خود باش، قدم فرا مگذار، من جرأت نکردم که برآیم و نه درآیم و کنیزکی برابر من از اطاق بیرون شد و چیز سر پوشیدهای با او بود. سپس فریاد کرد که: بیا درون، من به درون اطاق رفتم و آن کنیزک را آواز داد و برگشت و به او فرمود: از آنچه با خود داری پرده بردار، او سر پوش را بالا زد از روی پسر بچه سپیده و زیبا رخی، و شکم او را باز کرد و بناگاه دیدم یک رشته موی سبز نه سیاه از زیر گلویش تا نافش کشیده و به من فرمود: این صاحب الامر شما است، سپس به آن کنیزک فرمود: او را با خود بر، با خود برد و پس از آن دیگر تا ابو محمد وفات کرد او را ندیدم.
این روایت و چند روایت دیگر به تصریح اشاره دارند که امام عصر در دوران ولادتشان تا شهادت پدر صرفاً در سامرا بودهاند. اجماع وجود دارد که حضرت در آن ۵ سال در سامرا بودهاند.
در دوره دوم که دوره غیبت صغری است، دو مکان برای زندگی حضرت ذکر شده است.
امام صادق فرمود «لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِیرَةٌ وَ الْأُخْرَی طَوِیلَةٌ الْغَیْبَةُ الْأُولَی لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّةُ شِیعَتِهِ وَ الْأُخْرَی لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّةُ مَوَالِیهِ»
یعنی برای حضرت قائم (عج) دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری دراز، در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جای آن حضرت خبر ندارند، و در غیبت دیگر جز دوستان مخصوصش از جای او خبر ندارند (مقصود از دوستان مخصوص خادمان و اهل بیت آن حضرت و یا همان ۳۰ نفری است که در جلسه قبل بحث شد).
در این روایت در مورد اینکه حضرت کجا هستند اشارهای ندارد.
دسته دیگری از روایات هست که در غیبت صغری مکانی را برای زندگی حضرت ولی عصر مشخص میکنند.
امام صادق (ع) فرمود «لابد لصاحب هذا الامر من غیبه و لابد له فی غیبته من عزله و نعم المنزل طیبه»
یعنی به ناچار صاحب الامر (ع) از نظرها غایب شود و به ناچار در این غیبت از عموم مردم کناره گیری میکند و چه خوب منزلی است «طیبه».
طیبه صفت مدینه است، لذا به استناد این روایت، حضرت در مدینه هم رفت و آمد داشتهاند. با توجه به اینکه امام در دوران غیبت صغری عموماً در عراق و سامرا بودهاند، مدینه را نیز برای آن حضرت ذکر میکنند.
لذا سامرا و مدینه به استناد روایات در دوران غیبت صغری برای مکان زندگی حضرت ذکر شده است.
اما در دوره غیبت کبری چند مکان را برای امام ذکر کردهاند.
اولین جایی که ذکر شده شهر مدینه است.
ابابصیر از امام باقر ذکر میکند «لابد لصاحب هذا الامر من عزلة ولابد فی عزلته من قوة، وما بثلاثین من وحشة، ونعم المنزل طیبة»
یعنی صاحب امر ناگزیر به یک کناره جویی و عزلتی است و آن خانه طیبه چه خانه خوبی است که به واسطه همراهی آن سی نفر وحشتی وجود ندارد.
نقش این سی نفر این است که هر کس به حضرت متوسل شود، گاهی گره گشایی حضرت از طریق این افراد است. این سی نفر برای کارگزاری امام هستند. اینها به عنوان محافظ برای امام عمل میکنند. دارای طول عمر غیرعادی نیستند. این افراد از طریق خود امام انتخاب میشوند. نواب خاص در دوره غیبت صغری از امام حکم داشتند و موظف بودند خود را به مردم معرفی کنند ولی آن سی نفر ماموریت اینچنینی ندارند. در راس اینها هم جناب خضر هستند.
با این روایت مشخص میشود که یکی از مکانهایی که امام در دوره غیبت کبری زندگی میکنند، مدینه است.
فرق این روایت با روایتی که از امام صادق (ع) خواندیم که حضرت فرمودند «لابد لصاحب هذا الامر من غیبه و لابد له فی غیبته من عزله و نعم المنزل طیبه» این است چون در اینجا به آن سی نفر اشارهای نشده است، نشان میدهد که این روایت مربوط به دوران غیبت صغری است. چون وجود سی نفری که ذکر کردیم مخصوص غیبت کبری است.
دومین مکانی که در دوره غیبت کبری به عنوان محل زندگی حضرت نقل میشود، کوهی است به نام ذیطوی. این ناحیه در یک فرسخی مکه و در محدوده حرم است.
امام باقر میفرماید «یکون لصاحب هذا الأمر غیبة فی بعض هذه الشّعاب.» ثمّ أوما بی ده إلی ناحیة ذی طوی.
یعنی برای صاحب این امر در این نواحی غیبتی خواهد بود.» سپس با دست به منطقه ذیطوی اشاره کردند.
امام صادق (ع) میفرماید: گویی قائم را با چشم خود می بی نم که با پای برهنه در ذی طوی سرپا ایستاده، همانند حضرت موسی (ع) نگران و منتظر است که به مقام ابراهیم بیاید و دعوت خود را اعلام نماید.
به نظر میرسد که ذی طوی منطقهای است که در نزدیکی ظهور و قیام، حضرت از آنجا به مکه میروند و سه روز اعتکاف میکنند و آیه «امن یجیب…» میخوانند و آنگاه که اذن برای خروج به حضرت داده میشود، در مقام ابراهیم پشت به کعبه میکنند و با آن ۵ جمله خود را معرفی میکنند و قیام آغاز میشود.
ظاهراً ذی طوی محلی برای زندگی آن حضرت در زمان نزدیک ظهور یا مقارن ظهور است.
در جلسات گذشته ذکر کردیم که منظور ما از غیبت این است که حضرت پنهان است و یا اینکه شناخته نمیشود؟ غالب مفسرین بر این باورند که امام شناخته نمیشوند. نظیر داستان یوسف که برادرانش او را نشناختند. حال اینکه ما به ذی طوی برویم اینطور نیست که بتوانیم حضرت را بشناسیم. خدا هر طور که صلاح بداند، ولی خود را حفظ میکند.
سومین منطقهای که برای محل زندگی حضرت نقل شده رضوی است. این ذی طوی و رضوی دو مکان هستند که در دعای ندبه هم به آن اشاره شده است.
رضوی کوهی است در منطقه روحاء، بیرون از مدینه که در فاصله ۷ منزلی از مدینه قرار دارد. عبدالاعلی مولی آل سام میگوید: همراه امام صادق (عج) از منزل خارج شدم. چون به روحاء رسیدیم، آن حضرت گردن کشید و به کوه آن منطقه نگاه کرد و به من فرمود: این کوه را میبینی؟ به آن رضوی میگویند. همانا در آن، هر درخت میوهداری است و آنجا محل امن خوبی برای شخص ترسان است این جمله را دوبار تکرار فرمود همانا برای صاحب این امر در آن دو غیبت خواهد بود؛ یکی، کوتاه و دیگری، طولانی.
چهارمین منطقهای که بیان میکنند، بر اساس این روایت است که امام صادق میفرماید برای صاحب امر شباهتی به حضرت عیسی است که این شباهت این است که دائماً در حال سفر هستند.
بر اساس این روایت حضرت در هر منطقهای ورود میکنند و منطقه خاصی برای زندگی حضرت ذکر نشده است.
پنجمین منطقهای که ذکر میشود، جزیره خضراء است. قبل از اینکه در مورد جزیره خضراء صحبت کنم در مورد مکان حضرت در دوران ظهور نکاتی را عرض میکنم.
امام صادق در مورد مسجد سهله میفرماید «أما إنّه منزل صاحبنا إذا قام بأهله» آنجا اقامت گاه صاحب ما است، هنگامی که با اهلش قیام کند.
امیرالمومنین میفرماید گویی او را با چشم خود می بی نم که از وادی السلام عبور کرده، بر فراز اسبی که سپیدی پاها وپیشانی اش همی درخشد، به سوی مسجد سهله در حرکت است، وزیر لب زمزمه دارد وخدا را این گونه میخواند: (لا إله الاّالله حقّاً حقّاً…)
اما در مورد جزیره خضرا اجمالی را عرض میکنم که عقیده ما در مورد خضرا نیست و صرفاً نقل قول است و در جلسه بعد این قضیه را تحلیل خواهیم کرد.
جزیره خضرا، منطقهای در جنوب اسپانیا نزدیک تنگه جبل الطارق است که در منابع کهن از آن به «باب الأندلس» یاد شده است. جزیره خضرا به عنوان محلّ سکونت و اقامت صاحب الأمر، از دوره صفویه در ادبیات شیعیان مطرح شده است. دو گزارش در منابع حدیثی و اعتقادی شیعه در این باره آمده است که یک گزارش را علامه مجلسی و یک گزارش را محدث نوری نقل میکند.
مرحوم مجلسی در بحار در جلد ۱۳ باب کسانی که شرفیاب محضر امام شدهاند را تحت عنوان نوادر باز میکنند که خود بیان میکنند که این داستان را از این جهت ذکر میکنم که مشتمل بر یک تشرف است، و الا اظهار نظر نمیکند که این حرف درست است یا غلط است.
اصلاً دأب مرحوم مجلسی در کتاب بحار این است که هر آنچه که هست در روایات را جمع آوری کند. بخاری یک میلیون حدیث را از بین برد و به سلیقه خودش ۷ هزار حدیث را نقل کرده است. با چه مجوزی این کار را کرده است؟ این یک اتهام برای این شخصیت است.