جام جم آنلاين: تحقيقات جديد دانشمندان با هدف كنكاش در موضوع اقليم و تغييرات آب و هوايي زمين پرده ديگري از اين پديده جهاني كنار زده و صحنه جالب و تأملبرانگيزي از نمايش تغييرات اقليم زمين و پيامدهاي آن را با نگاهي به گذشته و سرگذشت تاريخي اقوام سدههاي پيشين نشان ميدهد.
اين مطالعات به جهت نگاه متفاوت و گشودن چشم انداز ديگري از تأثير متقابل انسان و طبيعت و نمايش عواقب اقدامات بشري بر چهره زمين و پاسخ متقابل طبيعت به آن از رنگ و بوي ديگري برخوردار است و توانسته از رهگذر بررسي و تجزيه و تحليل ثبتهاي تاريخي مربوط به فاكتورهاي زيستمحيطي و آب و هوايي آن دوران از نتايج جالب توجهي حكايت كند كه براساس آن ميتوان سررشته حيات و ممات برخي اقوام متجاوز و امپراطوريهاي بزرگ گذشته از جمله مغولها، وايكينگها و روميها را به قضيه اقليم و تغييرات آن گره زد. با اين وصف محققان احتمال آن را كه بيرحمانهترين و سبعانهترين راهحل تاريخي براي پديده گرمايش جهاني را چنگيزخان مغول يافته باشد بعيد نميدانند.
به گواه تاريخ مغولها توانستند در سده ۱۳ ميلادي يكي از بزرگترين امپراطوريهايي كه تا آن زمان جهان به خود ديده بود را تسخير كنند. طي همين هجوم گسترده جمعيت شهرهاي بسياري نيز به تمامي هدف قتلعام و كشتار فجيع آنها واقع شدند و حتي كل تمدنهايي همچون خوارزم ـ قزاقستان امروزي ـ نيز به تمام و كمال از اين نسل كشي در امان نماندند. در آن برهه از تاريخ بيشتر اراضي سرزمينهايي كه مورد تاخت و تاز و قتلعام كامل قرار ميگرفتند به طور طبيعي به سمت جنگليشدن بازگشت ميكردند، چون كه براي به زير كشت بردن اراضي و انجام فعاليتهاي كشاورزي نيروي انساني وجود نداشت. اما ماجرا به روايت وقايع تاريخي آن دوران و سرنوشتي كه محيط زيست و اراضي پيدا كرده بودند ختم نميشود. براساس نتايج تحقيقي كه گزارش آن در ژورنال تخصصي زمينشناسي منتشر شده است، جنگلهايي كه به اين ترتيب ظهور ميكردند مقادير انبوهي از دياكسيدكربن جو را به درون خود فرو كشيده و تنفس ميكردند. محققان معتقدند جنگلهاي پديدار شده آن زمان احتمالا چيزي حدود
۷۰۰ ميليون تن دياكسيدكربن را ذخيرهسازي و انباشته كردهاند و موضوع وقتي جالبتر ميشود كه بدانيم اين ميزان گاز دياكسيدكربن به اندازهاي است كه مصرف بنزين حال حاضر دنيا در يك سال توليد ميكند.
در اين پروژه تحقيقاتي، محققاني از بنياد علوم كارنگي با همكاري محققاني از بخش هواشناسي موسسه ماكس پلانك آلمان به تجزيه و تحليل ثبتهاي تاريخي مربوط به كاربري اراضي و مقايسه آنها با يك مدل تابع چرخه كربن- اقليم جهاني همت گماشتند تا از رهگذر آن بتوانند به اين مهم كه ۲ فاكتور كاربري و اشغال اراضي و رويدادهاي تاريخي چگونه سطوح دياكسيدكربن را تغيير دادهاند پيببرند. نتايج بدست آمده از اين موضوع حكايت داشت كه طي دوره طولاني و مستمر اين فاجعه انساني، كربن بيشتري توسط جنگلهاي نوظهور جذب شده بود. از سوي ديگر و در نقطه ديگري از جهان مشاهده ميشود كه مسأله كاهش نفوس و تخليه جمعيت آمريكا پس از تهاجم و استيلاي اسپانياييها، انگليسيها و ساير قدرتهاي اروپايي آن دوران نيز از تأثير جوي مشابهي با پيامدهاي استيلاي مغولها برخوردار است. در اين ميان اما محققان معتقدند ساير مرگ و ميرهاي جمعي كوتاهمدت نتوانستهاند باعث عقبافتادگي و كندشدن روند فعاليتهاي كشاورزي تا حدي شوند كه جو زمين را تحت تأثير قرار دهد.
در همين خصوص، محققان پيرو بررسي و مقايسات صورت گرفته به اين نتيجه رسيدند كه در خلال رويدادهاي تاريخي كوتاهمدت و غيرمستمري همچون وقوع وبا و طاعون يا فروپاشي سلسله پادشاهي مينگ در چين، پديده رشد مجدد جنگلها تا حدي كه بتواند بر انتشارات حاصله از تجزيه و تلاشي مواد موجود در خاك فائق آمده و بر آن مسلط شود كفايت لازم را نداشته است؛ اهميت فاكتور زمان و استمرار دوره بلااستفاده ماندن اراضي و پيامدهاي آن بر چرخه كربني جو در حالي مهم نشان ميدهد كه به اعتقاد محققان در خلال رويدادهاي طويلالمدتتري همچون تهاجم ويرانگر مغولها يا استيلاي اروپاييان بر آمريكاي قديم، زمان لازم و كافي براي بازگشت اراضي به كاربري جنگلي و بازرويش جنگلها و در نتيجه جذب مقادير چشمگير و معنيدار كربن وجود داشته است. براي درك بهتر ارتباط فاكتور انساني و نوع كاربري اراضي با چرخه كربن جهاني بد نيست بدانيم كه امروزه حدود يكچهارم از توليد خالص اوليه(
NPP) روي سطح خشكي زمين توسط انسانها به طرق مختلف و غالبا از طريق كشاورزي مورد استفاده واقع ميشود؛ و از اين رو نبايد از نظر دور داشت كه با توجه به سهم و نقشي كه فاكتور انساني و فعاليتهاي وي در استفاده از منابع سياره دارد، انتخابهاي ما روي كاربري اراضي براي تغيير دادن چرخه كربن جهاني بيشك از پتانسيل بالايي برخوردار خواهد بود.
نكته: ظهور و سقوط تمدنهاي بشري غالبا با اقليم و اوضاع و احوال آب و هوايي زمين مرتبط بوده و فعاليتهاي انساني ميتواند اقليم سياره را تحت تأثير خود قرار دهد
پژوهشگران معتقدند ما در گذشته به ناگزير تأثير اساسي و قابل توجهي بر اقليم جهاني و چرخه كربن را از خود بروز دادهايم كه البته كاملا بيقصد و غيرارادي بوده است. اما اينك و براساس دانش و بصيرتي كه از گذشته كسب كردهايم، در نوعي وضعيت تصميمگيري براي كاربري اراضي قرار داريم كه تأثيرمان بر اقليم و چرخه كربني جهان را تقليل خواهد داد؛ و صد البته نميتوان اين آگاهي و دانش بهدستآمده را ناديده انگاشت و غيرمسوولانه از كنار آن گذشت. مطالعات و يافتههاي گوناگون نشان ميدهد نرخ و مقياس فعلي تغيير اقليم در تاريخ بشريت بيسابقه بوده است و بر همين اساس چنانچه بشر نسبت به سرنوشت و عاقبت اقوامي همچون وايكينگهاي گرينلند و امپراطوري روم اعتنا و ملاحظهاي نداشته باشد، تمدن انساني ممكن است محكوم به تكرار بينظمي و هرج و مرج اضمحلال و فروپاشي شود.
در همين رابطه، پژوهش جالب ديگري كه به همت گروهي از محققان و با هدايت بخش مطالعات جنگل، برف و چشمانداز طبيعي انستيتوي تحقيقات فدرال سوئيس صورت گرفته است به نتايج قابل توجهي درخصوص ظهور و سقوط امپراطوري روم و ارتباط آن با پيشينه اقليمي زمين در آن دوران اشاره دارد.
براساس اين پژوهش، امپراطوري روم در خلال دورهاي با ثبات، گرم و مرطوب در تاريخچه اقليمي زمين ظهور كرد و در خلال روزگار سردتر، خشكتر و متغيرتري به لحاظ شرايط اقليمي دچار سقوط و فروپاشي شد. محققان در شماره اخير نشريه Science به اين موضوع اشاره كردهاند كه بروز افزايشي در تغييرپذيري اقليم در بازه زماني سالهاي ۲۵۰ تا ۶۰۰ ميلادي، با پراكنش قوم هون (تاتارها) و همچنين كوچ و مهاجرت قبايل آلماني مطابقت زماني و همرويدادي دارد. محققان براي تعيين كردن اوضاع و احوال اقليمي آن دوران به دانشي متوسل شدند كه دندروكرونولژي يا «علم دورانشناسي و مطالعه قدمت محيط از روي حلقههاي رشد درختان» ناميده ميشود. درختاني كه حلقههاي رشد سالانه آنها در اين خصوص هدف مطالعه قرار گرفت از گونههاي حفظ شده آن دوران بودند. بررسيها نشان داد كه درختان حلقههاي رشد كوچكتري دارند و اين موضوع حكايت از آن داشت كه در خلال آن بازه زماني، درختان رشد ساليانه كمتر و شرايط آب و هوايي ناملايم و خشنتري را تجربه كردهاند. جالب اينجاست كه مورخان تاريخ روم نتايج پژوهش محققان را تأييد ميكنند. به عنوان مثال در كتاب «تاريخ انحطاط و سقوط امپراطوري روم» به اين واقعه اشاره شده است كه قبايل ژرمن در۳۱ دسامبر ۴۰۶ ميلادي از ميان يك رودخانه راين يخ بسته و منجمد عبور كردهاند. برخي تاريخنويسان نيز نوشتهاند يخ زدگي رودخانه راين نظرپردازي و گمانهزني بوده است؛ با اين اوصاف تحقيقات گروه دستكم نشان ميدهد كوچ آلمانها و تهاجم و استيلاي قوم هون به سرزمين ژرمنها با آب و هواي سردي مطابقت زماني داشته است. در همين رابطه ميتوان به حضور دوره آب و هوايي گرمي اشاره كرد كه با پيشرفت و توسعه مجدد تمدن سازمانيافته در اروپا مطابقت زماني نشان ميدهد، اما دوره آب و هوايي سرد ديگري در قرن ۱۴ ممكن است به امر انتشار و گسترش مرض طاعون خياركي كمك كرده باشد كه در شرايط آب و هوايي سردتر رونق و رشد بهتري دارد. جالب اينجاست كه در همان دوره، زيستگاه و كلونيهاي وايكينگها در گرينلند ناپديد ميشود.
محققان معتقدند وجود آب و هواي سرد ممكن است كشاورزي و پرورش احشام در آن جزيره عظيم پوشيده از يخ را غير ممكن كرده و به زوال استقرار اين قوم انجاميده باشد. با اين اوصاف، هر چند برخي نويسندگان و منتقدان جهان با گزندگي و تلخي بيشتري سعي در نمايانكردن وضعيت بغرنج سياره و دغدغههاي زيست محيطي حال و آينده آن دارند و معتقدند آنهايي كه نميتوانند گذشته را به ياد بياورند، محكوم به تكرار آن ميشوند؛ اما اگر راه دور نرويم با ملاحظه و توجه دقيقتري به مطالعات علمي صورت گرفته به نتايج و گمانهزنيهايي ميرسيم كه مسير تحقيقات و اقدامات آينده ما براي تغيير نگرش و رفتار متقابل با طبيعت و زمين را هدايت خواهد كرد.
اين دو پژوهش جالب توجه نشان ميدهد ظهور و سقوط تمدنهاي بشري غالبا با اقليم و اوضاع و احوال آب و هوايي زمين مرتبط بوده و فعاليتهاي انساني ميتواند اقليم سياره را تحت تأثير خود قرار دهد.
منابع: Discovery ، Science وPlanet Green
مهريار ميرنيا / جامجم