حجةالاسلام والمسلمين محمد محمّدي اشتهاردي
در ميان قاموسها، گلواژهاي كه در رأس برترينها قرار دارد، و بسيار جاذب، دلگشا و زيباست، واژه وحدت و اتّحاد است. اتّحاد، نخ تسبيحي است كه مهرهها را در كنار هم نگه ميدارد، و ارتباط منظّمي بين آنها برقرار ميسازد، و آنها را از پراكندگي و دورافتادگي و گم شدن حفظ ميكند؛ اگر آن نخ پاره شود، انسجام مهرهها گسسته شده، و هر كدام به جايي فرو خواهد افتاد.
وحدت عامل مهمّ حركت بخش براي انقلابها بوده، و انسانها را در گذر پيشرفت به سوي پيروزيها، از دست اندازها و گردنههاي صعب العبور، عبور ميدهد، به ناتوانيها توان بخشيده، و دشواريها را آسان ميكند و ناممكنها را ممكن ميسازد.
نقش سازنده و توانبخش اتّحاد در پيروزي انقلاب اسلامي در حدّي بود كه براي همگان روشن گرديد كه در ميان عوامل پيروزي، سه عامل در رأس عوامل قرار داشت كه عبارتاند از: «اسلام ناب، مسأله رهبري و مسأله اتّحاد.» آري اهميّت وحدت و انسجام به قدري است كه در كنار اسلام ناب، و مقام رهبري (ولايت) ميدرخشد، و از آن به عنوان عامل مهم پيروزي ياد ميشود.
اصولاً نميتوان بين اسلام و رهبري اسلامي با مسأله وحدت، جدايي فرض كرد، چرا كه اسلام منهاي وحدت، و يا ولايت منهاي وحدت، هم چون شير مثنوي است كه چنين شيري را خدا نيافريده است.
بر همين اساس اميرمؤمنان علي(ع) در سخني مسأله رهبري اسلامي را چنين ترسيم كرده و ميفرمايد: «وَ مَكانُ القَيِّمِ بِالاَمْرِ مَكانُ النَّظامِ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ، فَاِنْ اِنْقَطَعَ النَّظامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ؛1 موقعيت رهبر اسلامي؛ همانند نخ تسبيحي است كه مهرهها را در نظام ميكشد، و جمع كرده و ارتباط ميبخشد، اگر آن نخ پاره شود، مهرهها پراكنده ميشوند و هر كدام به جايي خواهد افتاد.»
وحدت مسلمانان، توان آنان را در برابر دشمنان، صدها و هزارها برابر ميكند، درست مانند سدهاي بزرگي كه در نقاط مختلف جهان ساخته شده و مبدأ بزرگترين نيروهاي صنعتي است، و سرزمينهاي وسيعي را زير پوشش روشنايي و آبياري قرار داده است، اين قدرت عظيم چيزي جز نتيجه به هم پيوستن دانههاي ناچيز باران نيست. بنابراين اتّحاد و انسجام دانههاي باران باعث ايجاد سدهاي عظيم با آن همه تواناييها شده است. وقتي كه از دانههاي باران در پرتو وحدت و به هم پيوستگي چنان آثار اعجازآميز بروز كند، قطعا اتّحاد و انسجام مسلمانان آثار و بركات اعجاز آميز بيشتري در پيشرفت اهداف عالي انساني و جلوگيري از مقاصد غير انساني استعمار خواهد داشت و موجب سربلندي و عزّت و اقتدار بينظير خواهد شد.
ارزش اتّحاد از ديدگاه قرآن
حفظ وحدت در صدر اسلام، موجب انسجام و فشردگي مسلمانان شد، آنها در پرتو همين همدلي و هماهنگي توانستند بر خيل دشمنان مختلف فائق آيند و به امتيازات فوقالعاده دست يازند، چرا كه قرآن به آنها فرموده بود: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعا وَ لا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ اِذْ كُنْتُمْ اَعْداءً فَاَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَاصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْوانا؛2 و همگي به ريسمان خدا (قرآن و اسلام و هرگونه وسيله رحمت) چنگ زنيد و پراكنده نشويد، و نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان شما الفت ايجاد كرد، و به بركت نعمت او برادر شديد.»
قرآن تفرقه و اختلاف را در رديف عذابهاي آسماني عنوان كرده و ميفرمايد: «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلي اَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذابا مِنْ فَوْقِكُمْ اَوْ مِنْ تَحْتِ اَرْجُلِكُمْ اَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعا وَ يُذِيقَ بَعْضُكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ؛3 بگو خداوند قادر است كه از بالا يا از زير پاي شما، عذابي بر شما بفرستد، يا به صورت دستههاي پراكنده شما را با هم بياميزد، و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر يك از شما به وسيله ديگري بچشاند.»
قرآن به تفرقه افكنان هشدار داده و آنها را جداي از اسلام و دشمن مسلمانان معرّفي كرده و با قاطعيّت ميفرمايد: «اِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعا لَسْتَ مِنْهُمْ في شَيءٍ اِنَّما اَمْرُهُمْ اِلَي اللّهِ؛4 همانا كساني كه آيين خود را پراكنده ساختند، و به گروههاي گوناگون تقسيم شدند، تو هيچ گونه رابطهاي با آنها نداري، سر و كار آنها تنها با خدا است.»
قرآن؛ گروه گرايي و پراكندگي را از برنامههاي مشركان دانسته، و مسلمانان را به شدّت از آن نهي كرده و به انسجام تحت پوشش توحيد دعوت فرموده و با صراحت ميفرمايد: «وَ لاتَكونُوا مِنَ الْمُشْرِكينَ مِنَ
الَّذينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعا؛5 از مشركين نباشيد، از كساني كه دين خود را پراكنده ساختند، و به دستهها و گروهها تقسيم شدند.»
حفظ اتّحاد در بيان پيامبر(ص) و امامان(ع)
در گفتار پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) با تعبيرهاي جالب و عميق به مسأله وحدت و برادري ترغيب شده و از هرگونه پراكندگي و تفرقه نهي گرديده است، و در بعضي از اين موارد به دليل آن نيز اشاره شده است، به عنوان نمونه، نظر شما را به چند گفتار از آنها جلب ميكنيم:
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «اَلْمُسْلِمُونَ يَدٌ عَلي مَنْ سَواهُمْ؛6 مسلمانان، يك دست (يك پارچه هم چون يك دست نيرومند) نسبت به بيگانگان هستند.»
و نيز فرمود: «اَلْمُسْلِمُونَ كَالرَّجُلِ الْواحِدِ اذا اشْتَكي عُضْوٌ مِنْ اَعْضائهِ تَداعي لَهُ سائِر جَسَدِهِ؛7 مسلمانان نسبت به همديگر هم چون يك مرد هستند كه هرگاه عضوي از اعضاي او دردمند شود، اعضاي ديگر او نيز احساس درد ميكنند.»
نظير اين مطلب با اندكي تفاوت از امام صادق(ع) نقل شده آنجا كه فرمود: «اَلْمُؤْمِنُ اَخُو الْمُؤْمِن كَالْجَسَدِ الْواحِدِ، اِنْ اِشْتَكي شَيْئا مِنْهُ وَجَدَ اَلَمَ ذلِكَ في سائرِ جَسَدِهِ؛8 مؤمن برادر مؤمن است، مانند پيكري كه هرگاه عضوي از آن دردمند شود، اعضاي ديگر هم احساس درد كند.»
اميرمؤمنان علي(ع) در فرازي از يكي از خطبههايش خطاب به مسلمانان چنين فرمود: «وَ اَلْزَمُوا السَّوادَ الاَعْظَمِ، فَاِنَّ يَدَاللّهِ مَعَ الْجَماعَةِ، وَ اِيّاكُمْ وَالْفُرْقَةَ، فَاِنَّ الشّاذَّ مِنَ النّاسِ لِلشَّيْطانِ، كَما اَنَّ الشّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ؛9 به جمعيّت عظيم مسلمانان بپيونديد، كه دست خدا با جماعت است، و از پراكندگي دوري كنيد كه انسانِ تنها بهره شيطان است، چنان كه گوسفند تك رو طعمه گرگ خواهد بود.»
امام علي(ع) به قدري نسبت به گروهك خوارج كه موجب تفرقه در ميان سپاه آن حضرت شدند و با شعارهاي فريبنده براي خود دسته جدا كرده بودند، اظهار بيزاري ميكند كه به دنبال سخن فوق ميفرمايد: «اَلا مَنْ دَعا اِلي هذَا الشِّعارِ فَاقْتُلُوهُ وَلَوْ كانَ تَحْتَ عِمامَتِي هذِهِ؛10 آگاه باشيد! كسي كه به اين شعار (اغواگر و تفرقه افكن خوارج) دعوت كند، گرچه در زير عمامه من پناه آورده باشد، او را بكشيد.»
از اين بيانات چنين استفاده ميشود كه رعايت حفظ اتّحاد، ارزش بسيار عميق و مهمي است كه پيامبر(ص) و امامان(ع) ما را به آن دعوت كردهاند، و به عكس گناه تفرقه افكني و پراكندگي به قدري بزرگ است كه به مناديان و پديد آورندگان آن به شدّت هشدار داده شده، تا مسلمانان با اظهار تنفّر از آنها و از هرگونه تفرقهافكني، عوامل اختلاف را از جامعه خود طرد كرده و براي حفظ وحدت خود، از هيچ گونه كوششي دريغ ننمايند.
امام خميني منادي وحدت اسلامي
حضرت امام خميني ـ قدّس سرّه ـ همواره همه اقشار جامعه از شيعه و سنّي، از كرد، لر، ترك، بلوچ و فارس و عشاير با قوميّتهاي مختلف را به وحدت كلمه زير پرچم توحيد فرا ميخواندند، و همين يكي از عوامل و راز و رمز بزرگ پيروزي انقلاب، و عبور از موانع و دست اندازها در مسير تداوم انقلاب بود، و موجب حلّ بسياري از مشكلات سياسي، نظامي و فرهنگي شده، و نتايج درخشاني از آن عايد گرديد.
امام خميني، اين مطلب را چنين تبيين ميكردند كه: «مسلمانان در مذاهب گوناگون، دشمنان مشترك دارند، آنان در عين آزادي عقيده و بيان و آزادي انتخاب مذهب بر اساس عقل و منطق، همه در زير پرچم توحيد و رسالت محمّد(ص) هم عقيدهاند، و آيين مقدّس اسلام در جهان دشمنان بسيار دارد، مسلمانان بايد براي حفظ اسلام و دست آوردهاي آن، در برابر دشمنان، در يك صف باشند و با وفاق ملّي و انسجام مكتبي، از كيان و عظمت خود نگهباني كنند، پر واضح است كه اگر آنها در داخل جمعيّت خود به صورت گروههاي پراكنده درآيند، دشمن استعمارگر از تفرقه آنها سوء استفاده كرده، و به آنها آسيب شديد ميرساند، به عنوان مثال اگر مسلمانان در برابر اسرائيل كه دشمن شناخته شده و خونخوار اسلام و مسلمين است، يك پارچه و متّحد باشند، هرگز اين مولود نامشروع امريكا نميتواند به غصب و تجاوز خود ادامه دهد.
وحدت اسلامي به اين معني نيست كه همه به طور اجبار از يك مذهبي پيروي كنند، بلكه به معناي اتّحاد و انسجام براي تحقق آرمانهاي جهاني و عميق اسلام، و بيرون راندن دشمنان متجاوز و ضد اسلام است.»
بر همين اساس امام خميني ـ قدّس سرّه ـ همگان را به وحدت و انسجام با تعبيرات مختلف فرا ميخواند، كه نمونههايي از آن چنين بود:
«با هم باشيد، دست واحد باشيد، و همه را دعوت به وحدت كنيد، و بحمداللّه وحدت حاصل است، حفظ كنيد اين وحدت را. مادامي كه حفظ كنيد شما وحدت خودتان را، خدا با شماست يَدُاللّه مَعَ الجَماعَةِ، وقتي اعتصام به حبل خدا كنيد، خداوند با شما است.»
«مسلمانان حاضر در مواقف كريمه(حجّ) از هر ملّت و مذهب كه هستند، بايد به خوبي بدانند كه دشمن اصلي اسلام و قرآن كريم و پيامبر عظيم الشأن(ص)، ابرقدرتها خصوصا امريكا و وليده فاسدش اسرائيل است... و رمز موفقيّت دشمنان، در اين توطئه شيطاني، تفرقه انداختن بين مسلمانان به هر شكل كه بتوانند ميباشد... در اين مقطع زماني تكليف الهي حجّاج است كه اگر مطلبي را از گويندگان شنيدند كه بوي ايجاد اختلاف بين صفوف مسلمانان را ميدهد آن را انكار كنند.»11
«شما ميدانيد كه آقايان اهل سنّت علماي شيعه مدّتها است كه زحمت ميكشند كه تفرقه را كنار بگذارند، و كساني كه پيغمبرشان و دينشان يكي است، همراه و برادر باشند، لكن افرادي كوشش ميكنند كه تفرقه ايجاد كنند و شما خوب ميدانيد كه چه كساني از تفرقه سود ميبرند. شما به مردم توجّه دهيد كه اين گونه كارها كه از اين قبيل افراد سر ميزند، به نفع مسلمين نيست، و آنها خيرخواه ما نيستند، اين گونه كارها و اين تفرقهها خدمت به امپرياليسم و خدمت به دشمن است.»12
«خداي تبارك و تعالي همه را به وحدت دعوت فرموده است، و به تمسّك به اسلام و حبل اللّه دعوت فرموده است، و از تفرقه تحذير فرموده است، اگر گويندگان همان معنا را ميگويند، شما بدانيد كه اين گويندگان، اسلامي هستند... و اگر ديديد كه گويندگان يا گروهي يا اشخاصي، گفتارشان بر خلاف آن چيزي است كه خداي ـ تبارك و تعالي ـ ميفرمايد كه: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعا؛ تمام شما اعتصام به ريسمان خدا بكنيد» تمام شما مأموريد كه تفرقه نداشته باشيد، اگر ديديد اشخاصي ميخواهند بين شما و گروهي از ملّت يا ملّت تفرقه بيندازند، يا دعوت بكنند به مقابله با گروهي از ملّت، بدانيد كه اين دعوت برخلاف دعوت اسلام است و برخلاف دعوت انبياء خدا است، و بر خلاف دعوت خدا است كه شما را دعوت به اتّحاد همگانه ميكند.»13
پايان سخن
وحدت و يك پارچگي اثر معجز آميزي در پيشرفت اهداف، و سربلندي و پيروزي اجتماعات دارد، و در بقاي نظام و انقلاب اسلامي، پس از مسأله اصل اسلام ناب، و اصل ولايت و رهبري صحيح، هيچ موضوعي هم چون اتحاد و انسجامِ اقوام و ملّتها اثربخش نيست، وحدت كلمه و همدلي و همرنگي مسلمانان صدر اسلام، شاگردان پيامبر(ص) اثر به سزايي در پيشرفتها و فتوحات شگفتانگيز اسلام داشت، چرا كه آنها به سخن پيامبر(ص) دل داده بودند كه فرموده بود: «اَلْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيانِ يُشَيِّدُ بَعْضَهُ بَعْضا؛14 افراد با ايمان نسبت به يكديگر همانند اجزاي يك ساختمانند كه هر جزيي از آن، جزء ديگر را محكم ميكند.»
و نيز فرمود: «اَلْمُؤْمِنُونَ كَالنَّفْسِ الْواحِدَةِ؛15 مؤمنان همچون يك روح هستند.»
وحدت و انسجام در پيروزي انقلاب اسلامي، نقش اساسي داشت، امام خميني ـ قدّس سرّه ـ منادي وحدت بود، و همواره به آن سفارش ميكرد، و به تفرقه افكنان هشدار ميداد، و آسيبرساني به هم پيوستگي ملّت را گناه بزرگ ميشمرد.
آري نقش دين اسلام در ايجاد وحدت و برادري، و نقش وحدت و برادري در پيشبرد اهداف به قدري براي دشمنان و استعمارگران، مهم و گران بود، كه براي نفوذ خود به كشورهاي اسلامي بيشترين سعي خود را براي ايجاد تفرقه نمودند، و با تز «تفرقه بينداز و حكومت كن» وارد ميدان شدند، و در اين راستا خسارتهاي جبران ناپذيري به اسلام و مسلمانان وارد ساختند، چرا كه آنها راز و رمز پيروزيهاي چشمگير مسلمانان در ابعاد گوناگون را همان فشردگي و انضباط و به هم پيوستگي آنها ميدانستند.
به گفته «جان ديون پورت» دانشمند معروف انگليسي «...محمّد يك نفر ساده، در پرتو اتّحاد قبايل پراكنده كوچك و برهنه و گرسنه، كشور خودش را به يك جامعه فشرده و با انضباط تبديل نمود، و در ميان ملل روي زمين آنها را با صفات و اخلاق تازهاي معرّفي كرد، و در كمتر از سي سال، اين طرز و روش، امپراطور قسطنطنيّه را مغلوب كرد، و سلاطين ايران را از بين برد. سوريّه و بينالنهرين و مصر را تسخير كرد، و دامنه فتوحاتش را از اقيانوس اطلس تا كرانه درياي خزر و تا رود سيحون گسترش داد...»16
به اميد رعايت حفظ وحدت و انسجام، و وصول به نتايج درخشان و آثار پربار آن.
پاورقيها:
1 ) سيّد رضيّ، نهج البلاغه، خطبه146.
13 ) همان، ج14، ص54 و 55.
11 ) امام خميني، صحيفه نور، ج19، ص2 و 46.
12 ) همان، ج16، ص248.
10 ) همان.
16 ) جان ديون پورت، عذر تقصير به پيشگاه محمّد و قرآن (ترجمه سيد غلامرضا سعيدي)، ص77.
14 ) و 15 ) ابوالفتوح رازي، تفسير ابوالفتوح، ج2، ص450.
2 ) آل عمران، آيه 103.
3 ) انعام، آيه 64.
4 ) همان، آيه 159.
5 ) روم، آيات 31 و 32.
6 ) علاء الدّين بن علي المتّقي، كنزالعمّال، حديث441.
7 ) همان، حديث759.
8 ) محمّدبن يعقوب كليني، اصول كافي، ج2، ص166.
9 ) سيّد رضي، نهج البلاغه، خطبه127.
سايت سراج