قرآن مجيد در آيه مورد بحث و آيات زياد ديگرى از اين حقيقت پرده بر مى دارد كه در قيامت اعمال نيك و بد انسان ، هر كدام در شكلى تجسم يافته و در عرصه محشر حاضر مى شود.
واژه ((تجد)) از ماده ((وجدان )) (يافتن ) ضد فقدان و نابودى است و كلمه ((خير)) و ((سوء)) كه به صورت نكره آمده در اينجا مفيد عموم است ، يعنى هر انسانى در آن روز تمام اعمال خوب و بد خود را - هر چند كم باشد - در نزد خود مى يابد.
گر چه جمعى از مفسرين اصرار دارند اين آيه ، و آيات مانند آن را توجيه كنند و بگويند منظور از حاضر شدن اعمال ، حضور پاداش و كيفر آنها است و يا اينكه منظور حضور نامه عمل است كه تمام اعمال آدمى از نيك و بد در آن ثبت شده است .
ولى پيدا است كه اين توجيهات ، با ظاهر آيه سازگار نيست ، زيرا اين آيه به روشنى مى گويد كه انسان در روز رستاخيز، ((خود عمل )) را مى يابد، و در ذيل آيه مى خوانيم گناهكار آرزو دارد كه بين او و عمل زشتى كه انجام داده جدائى بيفتد، و در اينجا نيز خود عمل ، مورد بحث آيه است نه نامه عمل و نه كيفر و پاداش آنها.
گواه ديگر اينكه در آيه مورد بحث مى خوانيم : گناهكار دوست مى دارد ميان او و عملش فاصله زيادى بيفتد و هرگز آرزوى از بين رفتن عمل خود را نميكند. اين نشان مى دهد كه نابودى اعمال امكانپذير نيست و به همين دليل تمناى آن را نمى نمايد.
آيات فراوان ديگرى نيز اين مطلب را تاييد مى كند مانند آيه 49 سوره كهف ((و وجدوا ما عملوا حاضرا و لا يظلم ربك احدا)) (گنهكاران در روز رستاخيز، تمام اعمال گذشته خود را در برابر خود حاضر ميبينند و خداوند به هيچ كس ، ستم
نمى كند).
و آيه 7 و 8 سوره زلزال :)) ((فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره ))؛ (هر كس اندكى كار نيك يا بد انجام دهد، خود آن را خواهد ديد).
همانطور كه گفتيم گاهى بعضى از مفسران ، لفظ ((جزاء)) را در اين آيات تقدير گرفته اند، و اين خلاف ظاهر آيات است .
از بعضى آيات به دست مى آيد كه اين جهان كشتزار جهان ديگر است و عمل انسان بسان دانهاى است كه كشاورز در دل خاك ميافشاند، سپس همان دانه رشد و نمو كرده همان دانه را با مقادير زيادترى برداشت مى كند، اعمال انسان نيز با تبدلات و تغييرات بيشترى كه لازمه سراى رستاخيز است به خود انسان باز مى گردد چنانكه خداوند در سوره شورى آيه 20 مى فرمايد:
((من كان يريد حرث الاخرة نزد له فى حرثه ))؛ (هر كس كشت آخرت را بخواهد كشته او را افزايش مى دهيم ).
از بعضى از آيات ديگر به دست مى آيد كه كارهاى نيك اين جهان در جهان ديگر به صورت نور و روشنايى در مى آيند، منافقان از مؤ منان مطالبه اين نور را مى كنند، و مى گويند: ((انظرونا نقتبس من نوركم ))؛ (صبر كنيد تا ما از نور شما بهره گيريم ).
و به آنها گفته مى شود: ((ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورا))؛ (بازگرديد، اين نور را از دنيا طلب كنيد).
اين آيات و دهها آيات ديگر ميرساند كه ما، در روز رستاخيز عين عمل را به صورت كاملتر مييابيم و اين همان تجسم اعمال است كه دانشمندان اسلامى به آن قائلاند.
روايات بسيارى نيز از پيشوايان بزرگ اسلام بر اين مطلب گواهى مى دهند كه ما در اينجا به يك نمونه اكتفا مى كنيم :
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) به يكى از كسانى كه تقاضاى موعظه كرده بود، فرمود: ((و انه لا بد لك يا قيس من قرين يدفن معك و هو حى و تدفن معه و انت ميت فان كان كريما اكرمك و ان كان لئيما اسلمك ثم لا يحشر الا معك و لا تحشر الا معه و لا تسئل الا عنه فلا تجعله الا صالحا فانه ان صلح انست به ، و ان فسد لا تستوحش الا منه و هو فعلك )):
(اى قيس ! ناگزير، همنشينى دارى كه پس از مرگ ، همراه تو دفن مى شود، در حالى كه او زنده است و با او دفن ميشوى در حالى كه تو مردهاى ، اگر او نيك و گرامى باشد، تو را گرامى مى دارد و هر گاه او پست باشد تو را تسليم حوادث مى كند، سپس او با كسى جز تو محشور نمى شود و تو هم با كسى جز او به صحنه رستاخيز نمى آئى ، از تو درباره غير آن سؤ الى نمى شود، بنابراين ، سعى كن آن را به صورت شايسته انجام دهى ، زيرا اگر آن ، شايسته باشد، با او انس ميگيرى و گر نه از هيچ كس جز او وحشت ندارى و آن ((عمل )) تو است ).
براى روشن شدن اين بحث لازم است قبلا چگونگى پاداش و كيفر اعمال را مورد بررسى قرار دهيم .
نظرات دانشمندان درباره چگونگى پاداش و كيفر الهى
دانشمندان درباره پاداش و كيفر اعمال ، عقايد گوناگونى دارند:
1 - دسته اى از آنها معتقدند كه جزاء اعمال ، مانند پاداش و كيفرهاى اين جهان ، روى قرارداد است يعنى چنانكه در اين جهان براى هر كار بدى كيفرى از
طرف قانونگزاران تعيين شده است ، خداوند بزرگ براى هر عملى ، كيفر و يا پاداش خاصى معين نموده است ، اين نظريه همان نظريه اجر و مزد، و كيفرهاى مقرراتى است .
2 - دسته ديگرى معتقدند كه تمام كيفرها و پاداشها، مخلوق نفس و روح انسانى است كه روح انسانى بى اختيار در آن جهان آنها را خلق مى كند، به اين بيان كه : اعمال نيك و بد در اين جهان در روح انسانى ، ملكاتى خوب و بد، ايجاد مى نمايد و اين ملكات ، خميره انسان و جزء ذات او ميگردند، و هر يك از اين ملكات ، صورتى مناسب خويش ، از نعمت و عذاب ايجاد مى كند، اشخاص خوش باطن در اين جهان با يك سلسله از افكار و تصورات نيك سر و كار دارند، و افراد ناپاك در خواب و بيدارى با افكار باطل و تصورات بد خويش مشغول اند.
اين ملكات در روز رستاخيز، خلاق نعمتها و شكنجه ها و دردها و آرامش و عذاباند، و به عبارت ديگر آنچه درباره نعمتهاى بهشت و مجازاتهاى دوزخ مى خوانيم ، همان مخلوقات صفات خوب و بد انسان است ، نه چيز ديگر.
3 - دسته ديگرى از دانشمندان بزرگ اسلام ، راه ديگرى را انتخاب نموده و شواهد زيادى از آيات و روايات را براى آن آورده اند و خلاصه آن اين است : هر كردارى از ما، خواه خوب و خواه بد، يك صورت دنيوى دارد، كه ما آن را مشاهده مينماييم و يك صورت اخروى ، كه هم اكنون در دل آن عمل نهفته است و روز رستاخيز پس از تحولاتى كه در آن رخ مى دهد، شكل دنيوى خود را از دست داده و با شكل روز رستاخيز جلوه مى كند و باعث آرامش و راحتى عمل كننده يا آزار او مى گردد.
از ميان نظرات فوق ، نظر اخير با ظواهر بسيارى از آيات قرآن كاملا تطبيق مى كند، بنابراين ، اعمال انسان كه اشكال مختلفى از انرژيها هستند، طبق قانون بقاء
((ماده و انرژى )) هيچگاه از ميان نميروند و همواره در اين جهان باقى خواهند بود، گرچه ما با مطالعه سطحى چنين ميپنداريم كه از ميان رفته اند.
بقاى اين اعمال و ابديت آنها از يك سو سبب مى شود كه در رستاخيز، به هنگام محاسبه اعمال ، هر كسى تمامى اعمال خود را ببيند و جائى براى انكار باقى نماند و از سوى ديگر سبب مى شود كه در ميان اعمال خود، در رستاخيز زندگى كند، رنج ببرد و يا آرامش بيابد، گرچه وسايل انسانى هنوز قادر نيست كه حوادث گذشته را جز آنچه مربوط به چند لحظه قبل است كشف كند ولى مسلم است اگر دستگاهى كاملتر به وجود آيد و يا ((ديد)) و ((دركى )) كاملتر داشته باشيم ميتوانيم همه آنچه را كه در گذشته روى داده است ، احساس و درك كنيم (البته مانعى ندارد كه قسمتى از پاداش و كيفرها هم جنبه قرار دادى داشته باشد).
تجسم اعمال از نظر علم روز
براى اثبات امكان تجسم اعمال گذشته ، مى توان از اصول مسلم ((فيزيك )) امروز استفاده كرد زيرا از نظر علم فيزيك مسلم است كه ماده ، تبديل به انرژى (جسم تبديل به نيرو) مى شود، چه اين كه آخرين نظريه درباره ماده و انرژى اين است كه ((ماده )) و ((نيرو)) دو مظهر از يك حقيقت هستند و ماده ، انرژى متراكم و فشرده است كه در شرايط معينى به نيرو مبدل مى گردد، گاهى انرژى نهفته در يك گرم ماده ، معادل با قدرت انفجار متجاوز از سى هزار تن ديناميت است .
نتيجه اين كه ماده و انرژى ، جلوههائى از يك حقيقت هستند و با توجه به عدم فناى انرژى و ماده هرگز مانعى نخواهد داشت كه نيروها و انرژيهاى پخش شده بار ديگر به حالت تراكم در آيند و حالت جرمى و جسمى بخود بگيرند و نيروهائى كه در راه اصلاح و درستكارى يا در راه جور و ستم به كار برده شده اند به حالت فشرده در آيند و به صورت جسمانى خاص در روز رستاخيز مجسم گردند و در صورتى كه اعمال نيكى باشند به صورت نعمتهاى جالب و زيباى مادى و اگر اعمال بد و شرى باشند، در قيافه وسايل شكنجه و عذاب مجسم گردند.
حجت الاسلام عظیمی