جام جم آنلاين: عجب دوره و زمانهاي شده، آدم ميماند كه مردم از بيدردي دنبال درد و درمان ميگردند يا اينكه اصلا نوع دردها تغيير كرده است؟! به نظر ما كه همان دردها و دغدغههاي قديمي بهتر و عقلانيتر بود؛ درد دل بود، درد سر بود، سرماخوردگي و درنهايت يك تصادف كوچك و شكستگي و خوابيدن 2هفتهاي در رختخواب.
اصلا كي و كجا فكر ما به اين سمت ميرفت كه چاقي هم يك درد جانكاه است و بايد براي آن فكري كرد و به دنبال درماني گشت. شايد تنها چيزهايي كه آن روزها نميشنيديم همين بحث همهگير رژيم و چي خوردن و چي نخوردن و دكتر رفتن بود.
تيغ جراحي و عمل ليپوساكشن كه ديگر حتي تصورش در خواب هم غيرممكن بود؛ اين كه يك روز براي اين كه خودت را خوشاندام كني بروي زيرتيغ جراحي. البته عقل ما كه خيلي قد نميدهد شايد هم، حق با اين بندههاي خدا باشد. شايد آنها هم جوابيه محكمي داشته باشند، مثل اين كه زمان قديم زندگي راحت و غذاها سالمتر بود؛ راحت و بيدغدغه از اين نظر كه اگرچه مثل الان هر كسي يك ماشين زير پايش نبود تا تنبلي عادتش شود و براي خريدن يك سطل ماست هم با ماشين برود تا سركوچه، اما عوضش همان پيادهرويهايي كه به خاطر عدم همين نوع امكانات ميكردند، باعث ميشد تا غذايي كه ميخوردند به چربي تبديل نشود. از اين همه فست فوت و غذاهاي آماده و چاقكننده هم خبري نبود.
زندگي بيامكانات اما راحت و بياسترس آن روزگار، با آن غذاهاي سالم و آدمهاي كم توقعش، ميطلبيد كه دغدغه و دردهايش هم نوع ديگري باشد، اما غذاهاي لذيذ، خوشمزه و آماده را سريع نوش جان كردن و روزبهروز چاق شدن هم مسلما درمان خاص خودش را ميطلبد كه تكنولوژي براي آن هم فكري كرده، آن هم چيزي نيست جز انواع و اقسام رژيم درماني كه محصول و دستپخت فناوري است.
روي هم رفته اين روزها تب لاغر شدن به موضوعي جهاني تبديل شده كه بيشتر قربانيان آن نوجوانان، جوانان و زنانند. هر جامعهاي در دورههاي متفاوت معيارهايي براي زيبايي دارد كه ممكن است با گذر زمان تغييرات فراواني در آن ايجاد شود. امروزه همه از ديدن آلبوم عكس ناصرالدين شاه و زنانش تعجب ميكنند. در اين عكسها زيباترين زنان آن زمان در كنار ناصرالدين شاه خود را به ثبت رساندهاند، زناني كه امروز نه تنها زيبا به حساب نميآيند، بلكه عمداتا زشت قلمداد ميشوند. زناني فربه، زمخت و سنگين، بيهيچ نشاني از ظرافت بر رخسار.
لاغري و تناسب اندام در سالهاي اخير توجه تمام زنان كشورهاي گوناگون را به خود جلب كرده است. آنها براي رسيدن به وزن ايدهآل از روشهاي متفاوتي استفاده ميكنند. نتيجه مطالعاتي كه در آمريكا روي 318 دختر و پسر نوجوان انجام شد، نشان داد كه 45 درصد اين نوجوانان مايل بودند لاغر شوند و 37 درصد از آنها شروع به كاهش وزن كردهاند.
امروز در ايران سن اين حساسيت در زنان روز به روز بالاتر ميرود و همگان براي رساندن خود به وزن ايدهآل از يكديگر پيشي ميگيرند. استفاده از رژيمهاي غذايي عجيب كه پيروي از آن در يك تا 2 هفته باعث ميشود فرد وزن زيادي از دست دهد، شلوغي مطبهاي پزشكان تغذيه، مصرف قرصهاي لاغري و داروهاي گياهي همه و همه ميزان اهميت موضوع لاغري را نشان دهد.
ماندا مهدي خواه پزشك تغذيه درباره نفوذ اين نگرش در زنان ايراني ميگويد:«جوانان امروز با الهام از رسانههاي بينالمللي الگوهاي خود را انتخاب ميكنند. آنها ميخواهند بدن خود را به هيكل مانكنهايي شبيه كنند كه عموما از بيماري سوء تغذيه رنج ميبرند يا به بيماري آناروكيسيا (بياشتهايي مفرط تا حد مرگ) دچارند. چند سال پيش با مرگ تعدادي از اين مدلها در ايتاليا غوغايي به پا شد كه همگان را عليه اين نوع نگرش برانگيخت اما تب آن همچنان در همه جوامع ادامه دارد و جامعه ما نيز از اين مساله مستثنا نيست. دخترهاي جوان امروز نزد من ميآيند و خواهش ميکنند راهكاري را به آنها پيشنهاد كنم تا به مدلها شبيه شوند. مدلهايي كه در واقع بردههاي تجاري محسوب ميشوند و گاهي روز خود را با خوردن تنها تكهاي نان يا هويج ميگذرانند.»
تاثير تكنولوژي بر چاقي
ثريا بهمنش، پزشك تغذيه نيز درباره اينكه ظاهرا زنان امروز در مقايسه با زنان دهههاي گذشته بيشتر با عارضه چاقي درگيرند، ميگويد: «البته ارزيابي اين مساله، نياز به آمارگيري دقيق دارد، اما با يك بررسي ساده ميتوان به اين نتيجه رسيد كه كمتحركي حاصل از ظهور تكنولوژي، وسايل نقليه و شغلهايي كه اصطلاحا به آن مشاغل پشت ميزنشيني ميگويند باعث رشد چاقي در ميان زنان و مردان شده است. از سوي ديگر بيماريهاي روحي رايج در جامعه مدرن، نظير افسردگي و اضطراب نيز نقش موثري در افزايش وزن در افراد جامعه دارد.»
وي غذاهاي غيرطبيعي و فست فود را كه ميزان كالري بالايي دارند، دليل ديگر چاقيهاي امروز ميداند و ميافزايد: مصرف كالري بيش از نياز روزمره دليل اصلي چاقي است. فست فودها با توجه به موادي كه براي درست شدن آنها به كار ميرود، كالري فراواني دارند و مصرف بيش از اندازه آنها عارضه افزايش وزن شديد را درپي دارد.»
تاريخچه رژيم غذايي
آغاز پيدايش رژيمهاي غذايي به لوحهاي متعلق به سال 1900 قبل از ميلاد مسيح در ناحيه سومر مربوط ميشود كه در آن برنامه غذايي يك كودك نوشته شده و در حال حاضر در موزه باستانشناسي استانبول نگهداري ميشود. در ادوار مختلف تاريخ و از ديدگاه مذاهب گوناگون، رژيمهاي غذايي اهميت فراواني داشته و در بسياري از كتب مذهبي مطالبي در زمينه تغذيه در دوران بارداري، شيردهي و روزهداري منعكس شده است. بقراط غالبا نصايح و توصيههايي در زمينه مصرف يا عدم مصرف بعضي از غذاها به بيماران خود ميكرده است و اكثر پزشكان يونان باستان رژيم درماني را به عنوان بخش مهمي از معالجه بيماريها بهكار ميبردند.
اين در حالي است كه در دنياي كنوني ما رژيم، كاركرد اصلي خود را از دست داده و تبديل به روشي براي رسيدن به لاغريهاي اغراقآميز شده است.
رسانهها نقش موثري در ايجاد اين تفكر در نسل جوان دارند. يكي از عواملي كه در توليد اين نوع نگرش نقش موثري دارد، پديده مدلينگ است.
مانكنهاي نحيف و لاغري كه قرباني چرخاندن چرخهاي پرقدرت تجارت پوشاك و مد در دنيا شدهاند، به اسطورههاي خوش اندامي در ذهن زنان تبديل ميشوند. از اين زمان بود كه روشهاي مختلف لاغري خودنمايي كرد.
رژيم اتكينز يكي از اين رژيمهاست كه توسط رابرت اتكينز اختراع شد. او يك پزشك متخصص قلب بود. اولين باراين رژيم را براي كم كردن وزن خودش استفاده كرد و بعد سال 1972 اولين كتابش به نام «انقلاب رژيم اتكينز» را منتشر كرد. تمركز اين رژيم برحذف كربوهيدراتهايي نظير برنج، نان، غلات و شيريني است. البته برخلاف شهرتي كه اين رژيم بهدست آورد، نتايج آن گاه چندان موفقيتآميز نبود.
نكته: آغاز پيدايش رژيمهاي غذايي به لوحهاي متعلق به سال 1900 قبل از ميلاد مسيح در ناحيه سومر مربوط ميشود كه در آن برنامه غذايي يك كودك نوشته شده و در حال حاضر در موزه باستانشناسي استانبول نگهداري ميشود
مريم جلالي كه مدتي از اين رژيم استفاده كرده است، ميگويد: «دائم از ضعف و فشار پايين رنج ميبردم و بسختي قادر به انجام كارهاي روزانه بودم. موهايم تنك و كم پشت و پوستم كدرشده بود و بعد از مدتي تقريبا هيچ كاري از من ساخته نبود و زمان زيادي طول كشيد تا به شرايط عادي زندگي بازگشتم.»
از سوي ديگر با همهگير شدن تب لاغري برخي براي درمان اين بيماري دست به كار شدند تا با تبليغ و روشهاي جديد كيسههاي خود را پركنند. شيما سروري كه لاغر شدن يكي از دغدغههاي اصلي زندگي اوست و تجربه استفاده از راهكارهاي بسياري از پزشكان مشهور تغذيه را دارد، درباره روشهاي گوناگون كاهش وزن ميگويد: «برخي پزشكان كالريمحورند يعني تمام انرژي و تمركز بيمار را بر شمارش كالري معطوف ميكنند، اين روش زود نتيجه ميدهد، اما به محض پايان يافتن دوره درمان وزن دو برابر بازميگردد، برخي ديگر سعي ميكنند با تعاليم رواني به بيمار كمك كرده تا او به ميل خوردن خود غلبه كند. يكي از اين توصيههاي روانشناسانه آرام خوردن غذا و مزه كردن آن بود، راهكار ديگري كه در شرايط پراسترس كارايي داشت و در اين موقعيت افراد تمايل فراواني براي خوردن پيدا ميكردند اين بود كه بايد روي در يخچال مي زدند اينجا چيزي نيست.»
وي راههاي پيشنهادي ديگر از قبيل استفاده از چنگال و ظروف كوچك براي غذا را برشمرد و اضافه كرد: «مساله اينجاست كه بابت اين نصايح و سرويسهاي ساده مبالغ زيادي از بيمارهايي نظير من گرفته ميشد. يك بار به پزشكي مراجعه كردم كه بابت دوره 5 ماهه درمان، يك ميليون تومان از من دريافت كرد. واقعيت اين است كه همه ما ميدانيم كه نبايد زياد غذا بخوريم يا چه ميزان غذا بخوريم اين در حالي است كه مراجعه به پزشكان تغذيه تنها ما را مقيد به رعايت و اجراي برنامه غذايي خاص ميكند.»
جراحي، راه ديگري براي لاغري
از رژيمها و پزشكان تغذيه كه بگذريم به بحث نه چندان شيرين اما داغ جراحي ميرسيم. كساني كه نميتوانند در مقابل ظروف بزرگ غذاها تاب بياورند و قدرت تن دادن به رژيمهاي طولاني مدت را ندارند خود را به تيغ جراحي ميسپارند. ليپوساكشن يكي از راههاي كاهش وزن موضعي است كه خالي از عارضههاي جانبي نيست و تا مدتها پس از اين جراحي فرد از درد زيادي رنج ميبرد، با آنكه نتايج اوليه قابل توجهي دارد، اما در صورت عدم رعايت رژيم غذايي، موضع لاغر شده به 2 برابر اندازه سابق خود باز ميگردد. كوچك كردن معده، حلقه انداختن و كوتاه كردن روده از ديگر راههايي هستند كه ظاهرا به بهشت لاغري ختم ميشود اما براي برخي سري در جهنم بيآتش دارد. سميه بهرامي كه بتازگي از روش حلقه انداختن استفاده كرده درباره تجربه سخت خود ميگويد: تقريبا هيچ چيز نميتوانم بخورم حتي آب هم بسختي از گلويم پايين ميرود و دائم مثل اين ميماند كه چيزي در گلويم گير كرده و دارم خفه ميشوم و حتي به مرز خفگي هم رسيدهام.»
با اين همه گرايش به لاغري چنان ريشه محكمي دارد كه بعيد است با حركتهاي جديدي عليه آن بزودي سست شود. مهديخواه درباره استفاده از راهكارهاي غير اصولي براي لاغر شدن ميگويند: «بيماران وقتي به سراغ ما ميآيند راهكارهايي را طلب ميكنند تا در مدت زمان كوتاهي، وزن زيادي از دست دهند. آنها وقتي از پزشكان تغذيه نااميد ميشوند سراغ قرصهاي لاغري ميروند. اين قرصها در آرايشگاهها، باشگاهها وشوي لباسهاي خانگي فروخته ميشوند و استفاده از آنها عوارض بدي را در پي دارد. اين داروها متابوليسم بدن را بالا ميبرد و فرد را كم اشتها ميكند، اما واقعيت اين است كه اين داروها تاثيرات داروهاي اعتيادآور را دارد.»
وي ميافزايد: «بيشتر زنان و دختران جوان در راه رسيدن به اندامي ناممكن با چنان تلاش وكوششي به سلامت خود آسيب ميرسانند كه گاهي لطمههاي جبرانناپذيري تا سالها، رنج فراواني براي آنها به همراه خواهد آورد. درحالي كه با رعايت اصولي ساده ميتوان اضافه وزن را كاهش داد و از تبديل شدن به مانكنهاي لاغر اندام كه از سوء تغذيه رنج ميبرند فرار كرد. اين نگرش بايد با ارائه راهكارها و برنامههاي مدون شده و جايگزينهاي مناسب متحول شود و بيش از اين تاثيرات منفي خود را به رخ نكشد.»
تهمينه مفيدي / جامجم