مقدمه
وجود اضطراب در حد اعتدالآميز آن، پاسخى سازش يافته تلقى مىشود كه موضعگيرى متفاوت انسانها در برابر حوادث طبيعى و غير طبيعى را به دنبال دارد; اضطراب است كه ما را وامىدارد تا براى معاينه كلى به پزشك مراجعه كنيم، كتابهايى را كه از كتابخانه به امانت گرفتهايم بازگردانيم، اگر وعده ملاقاتى با كسى گذاشتهايم، به موقع در سرقرار حاضر شويم، در يك جاده لغزنده با احتياط رانندگى كنيم و...
بنابراين وجود اندكى اضطراب مىتواند به عنوان يكى از مؤلفههاى شخصيت و در واقع بخشى از زندگى انسان، تاثير مثبتى بر فرآيند زندگى و تحول آن داشته باشد; زيرا اين فرصت را براى افراد فراهم مىآورد تا مكانيزمهاى سازشى خود را در صورت مواجه شدن با منابع اضطرابزا، گسترش دهند. (1) اضطراب در پارهاى از مواقع
مىتواند، سازندگى و خلاقيت را در كودك يا نوجوان به وجود آورد و يا آنها را تحريك كند تا به طور جدى با يك مسؤوليت مهم مانند آماده شدن براى امتحان يا پذيرفتن يك وظيفه اجتماعى، مواجه شوند. (2) طبيعى است كه اين نوع اضطراب نه تنها هيچ ضررى براى فرآيند رشد انسان ندارد، بلكه امرى سازنده و مفيد نيز هست. اما در مقابل يك نوع اضطراب مرضى (منفى) نيز وجود دارد كه عامل بسيارى از اختلالات شناختى و بدنى، ترسهاى غيرموجه و وحشتزدگىها به شمار مىآيد و باعث مىشود انسان از بخش عمدهاى از امكاناتش محروم گردد. (3)
در اين مقاله بر آن هستيم تا پيامدهاى حاصل از اضطراب امتحان و نيز راههاى درمان و يا كاهش آن را مورد بررسى قرار دهيم.
تعريف اضطراب امتحان
«اضطراب امتحان» اصطلاحى كلى است كه به نوعى اضطراب يا هراس اجتماعى (4) خاص اشاره دارد. اين نوع اضطراب، فرد را نسبتبه توانايىهايش دچار ترديد كرده و توان او را براى مقابله با موقعيت امتحان، كاهش مىدهد. فردى كه دچار اضطراب امتحان شده است، مواد درسى را مىداند، اما شدت اضطراب وى مانع از آن مىشود كه معلومات خود را هنگام امتحان به ظهور برساند. معمولا بين نمرات اضطرابى و نمرات امتحانى، يك رابطه معكوس معنادارى وجود دارد; به اين شكل كه هر چه نمره اضطراب بالاتر باشد، نمره امتحان كمتر خواهد بود و هر چه نمره اضطراب پايينتر باشد، نمره امتحان بالاتر خواهد بود. (5) اين يك واقعيت است كه افزايش اضطراب با كاهش كارآمدى تحصيلى مرتبط است; زيرا اضطراب به طور موقت كنشورى بهنجار (توانايى عقلى معمولى) فرد را دچار اختلال مىكند به طورى كه فرد مضطرب نمىتواند از توانايىهاى عقلى خود خوب استفاده كند; از اين روى يا مطالب امتحانى را خوب نمىتواند به حافظه بسپارد يا اينكه اگر از قبل همه مطالب را ياد گرفته باشد، هنگام امتحان به او فراموشى دست مىدهد و توان بازيابى مطالب آموخته شده را ندارد.
نقش اضطراب در كاهش توانايى فرد
اكنون اين سؤال مطرح مىشود كه چرا اضطراب باعث كاهش توانايى فرد مىشود؟ پژوهشگران و محققان عوامل متعددى را در اين زمينه مطرح كردهاند. عدهاى معتقدند (واين 1971) كه وقتى سطح اضطراب بالا باشد «توجه فرد»، هم به متغيرهاى مربوط به «خود» و هم متغيرهاى مربوط به «امتحان» معطوف مىشود كه اين امر موجبات نگرانى او را در خلال امتحان فراهم مىآورد و در نتيجه نمره امتحان پايين مىآيد. اما اگر سطح اضطراب امتحان پايين باشد، توجه فرد بيشتر به متغيرهاى امتحان معطوف مىشود و از عهده امتحان بهتر برمىآيد.
پژوهشگران ديگر، بر عواملى مانند فقدان مهارتهاى مطالعه تاكيد كردهاند; يعنى چون فرد نمىداند چگونه و با چه شيوهاى مطالعه كند، مطالب را خوب دريافت نمىكند و در نتيجه هنگام امتحان مضطرب مىشود.
عدهاى ديگر اضطراب امتحان را ناشى از عدم توجه و دقت فرد نسبتبه كارى كه انجام مىدهد، مىدانند. در اين نظريه، فرض اين است كه نگرانى يا تجليات شناختى اضطراب، توجه فرد را از كارى كه بر عهده دارد منحرف مىكند و بدين ترتيب، كارآمدى او را تحت تاثير قرار مىدهد.
مجموعه اين تحقيقات نشان مىدهد كه صرف تعيين سطح كلى اضطراب در موقعيتهاى ارزشيابى يا امتحان كافى نيست و لازم است عوامل خاص اضطرابى كه در اين ميان نقش اصلى را ايفا مىكنند نيز مشخص شوند. (6)
روشهاى كاهش و مقابله با اضطراب امتحان
پژوهشگران در چند دهه اخير براى درمان اضطراب امتحان تحقيقات گستردهاى انجام دادهاند. ما در اينجا به روشهايى مىپردازيم كه در دو دهه اخير بيشتر مورد استفاده قرار گرفته و در درمان اختلالهاى اضطرابى مؤثرتر بودهاند.
گرچه تحقيقات به عمل آمده حاكى از آن است كه هيچ يك از اين روشها به تنهايى به نتايج چشمگيرى منتهى نشدهاند، اما با توجه به پژوهشهاى اخير مىتوان گفت آموزش شيوههاى مقابلهاى به تدريج جايگزين روشهايى شدهاند كه كاهش اضطراب را هدف اصلى خود قرار مىدهند. اين روشها (روشهاى مهار اضطراب يا روشهاى مقابلهاى) بر اساس فرضيه عدهاى از متخصصان بالينى به وجود آمده كه معتقدند افراد مبتلا به اضطراب هرگز نياموختهاند چگونه اضطراب خود را مهار كنند. بنابراين بايد مهارتهايى به مراجعان آموخت تا با استفاده از آنها بتوانند بر اضطراب خود غلبه كنند. در زير به متداولترين روشهاى مهار اضطراب اشاره مىكنيم:
روش خود آموزشدهى
اين روش را ميشن بام ابداع كرده و معتقد استبسيارى از افراد در خلال موقعيتهاى اضطرابى، يك حالت «خودگويى» (7) منفى، مانند «هيچ چيز درست نخواهد شد» يا «من دراين امتحان موفق نخواهم شد» دارند; اين خودگويىها باعث افزايش سطح اضطراب و كاهش كارآمدى فرد مىگردد. در اين شيوه، درمانگر به مراجعان خود مىآموزد كه خودگويىهاى مثبت مانند «گام به گام پيش مىروم» و يا «مىتوانم بر موقعيت مسلط شوم» را جايگزين خودگويىهاى منفى كنند; يعنى در واقع راه مقابله با منفى بافىها را به مراجعان خود مىآموزند.
روش تنشزدايى
بر اساس اين روش در خلال چند جلسه چگونگى ايجاد آرامش در عضلات، به مراجع آموزش داده مىشود. تلقين، تصويرپردازى، تمرين، تنظيم تنفس و حتى داروهايى كه تاثير كوتاه مدت دارند مىتوانند براى دستيابى به اين هدف به كار گرفته شوند.
روش پسخوراند زيستى
پسخوراند زيستى يك روش درمانگرى «رفتارى - زيستشناختى» است كه در خلال آن افراد به گونهاى به دستگاههاى هدايت كننده متصل مىشوند تا بتوانند پيوسته اطلاعات دقيقى درباره فعاليتهاى فيزيولوژيكى خود مانند ضربان قلب يا تنش عضلانى را در اختيار داشته باشند. بر اساس دستورالعملهاى درمانگر و توجه به علامتهاى دستگاه هدايت كننده، بيماران به تدريج مىآموزند كه فعاليتهاى ارادى و حتى فعاليتهاى فيزيولوژيكى غير ارادى خود را مهار كنند.
البته شيوههاى درمان ديگرى نيز مانند درمانگرىهاى شناختى وجود دارد. اينگونه روشها با تغيير دادن باورهايى كه موجب اضطراب در فرد مىشود، اضطراب را به پايينترين سطح كه قابل تحمل باشد كاهش مىدهند. براى اطلاع بيشتر در اين زمينه مىتوانيد به كتاب شناخت درمانگرى اليس و بك مراجعه كنيد.
پىنوشتها:
1- دكتر دادستان، روانشناسى رضى، ص 60 و 59
2- مجله فصلنامه روانشناسى، شماره 1، ص 32
3- همان
4. Soclal Phobia
5- مجله فصلنامه روانشناسى، پيشين
6- براى اطلاع بيشتر مىتوانيد به كتاب روانشناسى مرضى دكتر دادستان و مجله روانشناسى شماره 1 - 1376 مراجعه كنيد.
7. Self Statement
ابوالقاسم بشيرى