ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 9 آذر 1403
جمعه 9 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 3 اسفند 1389     |     کد : 15792

طبيعت؛ خاستگاه هنرهاي تجسمي جهان

شيوه‌اي در خلق آثار هنري وجود دارد كه هنرپژوهان از آن به عنوان بكرزايي يا خلق بي‌آموزش هنري ياد مي‌كنند.

جام جم آنلاين: شيوه‌اي در خلق آثار هنري وجود دارد كه هنرپژوهان از آن به عنوان بكرزايي يا خلق بي‌آموزش هنري ياد مي‌كنند. آثار هنرمنداني از اين دست، معمولا با توجه به بن مايه‌ها و ساختار ساده اما صريح مورد توجه قرار مي‌گيرد. مكرمه قنبري پيرزني كه در يكي از روستاهاي شمال كشور سال‌ها با رنگ‌هاي دست‌ساز مشغول نقاشي بود يكي از همين هنرمندان بكرزا بود.

هنرمندي كه بدون سواد و آموزش نقاشي آثاري خلق كرد كه در اروپا او را همت راز با مارك شاگال نقاش برجسته و جهاني فرانسوي مقايسه كردند. جالب اينجاست در مورد مكرمه قنبري سال‌هاي سال گذشت و پس از مرگ اين هنرمند كهنسال كه به طور اتفاقي از سوي معصومه سيحون گالري‌دار قديمي و فقيد كشورمان كشف شده بود و البته مورد توجه جهاني قرار گرفته بود، تازه هنرمندان ديگري نيز كه به اين شيوه به خلق آثار هنري مي‌پرداختند جسارت ارائه آثار خود را پيدا كردند.

حسن حاضرمشار هم يكي از همين هنرمنداني است كه خودآموخته به شكل و سياق خويش به خلق آثار هنري مي‌پردازد. اين روزها نمايشگاه مجسمه‌ها و نقاشي‌هاي او كه چندي است در موسسه فرهنگي هنري صبا افتتاح شده، مورد توجه هنردوستان قرار گرفته است. اين نمايشگاه كه شامل مجسمه‌هاي چوبي و نقاشي‌هاي اوست، قرار است تا 4 اسفند مهمان نگارخانه لرزاده موسسه فرهنگي ـ هنري صبا باشد. متن ارائه شده گزارشي از اين نمايشگاه است.

هنري بومي و آشنا
آثار حاضرمشار تمي آشنا و بومي دارند. آثاري كه مي‌توان از آن به عنوان نگاه شخصي و غيرهنري به ابزار هنر ياد كرد. حاضرمشار پيش از اين هم نمايشگاه‌هايي در گالري گلستان، هما، آشيان نقش و مهر، رزاقي و فردوس از آثار خود برپا كرده كه با استقبال هنر دوستان مواجه شده بود. او كه بيش از 4 سال است به طور حرفه‌اي كار مجسمه‌سازي با چوب را آغاز كرده، سال‌ها در نجاري با چوب كار كرده است.

خودش مي‌گويد: «از سال‌ها پيش نجاري را آموخته‌ام و هميشه سر و كارم با چوب بوده است. 10 سال به صورت تفنني و حدود 4 سال است كه به صورت حرفه‌اي مجسمه‌هاي چوبي مي‌سازم و نقاشي مي‌كنم. همه نقاشي‌هايم با رنگ‌هاي طبيعي است كه هم ثابتند و هم اين‌كه رنگشان زننده نيست و مثل خود طبيعت هستند.»

حاضرمشار درباره رنگ‌هاي دست‌ساز خود مي‌گويد:«رنگ‌ها را از پوست گردو و شيره بعضي درخت‌هاي جنگلي مي‌سازم. شيره‌ها را با روغني مي‌آميزم و بعد رنگ‌ها را براي مجسمه‌هايم استفاده مي‌كنم.» با خنده مي‌گويد: «اينها همه‌اش تجربه ساليان من است.»

حاضرمشار كه در گوشه‌اي از نمايشگاه در حال ساخت مجسمه يك زن روستايي است، مي‌گويد: «همه مجسمه‌هايم زيربنايي چوبي دارند. يعني اسكلتشان را با چوب مي‌سازم و بعد با خاك اره روي آن طرح مي‌زنم و رنگ‌آميزي‌اش را شروع مي‌كنم. ماندگاري چوب زياد است و ماده خوبي هم براي ساخت مجسمه است.»

حاضرمشار اگرچه 4 سال است كار ساخت مجسمه را آغاز كرده اما از سال‌هاي دوري مي‌گويد كه مجسمه مي‌ساخته: «40 سال پيش، چند باري مجسمه‌هاي بزرگي براي چند كافه در تهران ساختم. يك مجسمه اسب چوبي بزرگ و چند بار هم مجسمه‌هاي تزئيني بزرگ براي دكوراسيون چند كافه و رستوران. آن وقت هم مجسمه‌هاي بزرگ را مثل همين مجسمه‌هاي چوبي كوچك از چوب‌هاي تكه تكه‌اي كه انعطاف زيادي داشتند، ساختم. اول طراحي مي‌كردم و بعد مجسمه را از دل تكه چوب‌ها در مي‌آوردم. با چوب‌هاي تكه كار كردن را بيشتر از چوب‌هاي بزرگ يك پارچه دوست دارم، چون طراحي‌اش زود تمام مي‌شود و هم اين‌كه در نهايت كار بهتر از آب در مي‌آيد.»

رنگ سادگي روستا
مجسمه‌هاي حاضرمشار بيشتر فيگوراتيو هستند؛ زنان روستايي با لباس‌هاي محلي، مردان پهلوان، مجسمه‌هايي از شير، ماهي، حيوانات ديگر و پرنده‌هايي كه بيشترشان كبوتر هستند. او مي‌گويد: « تا حالا بيشتر از 1000 تا مجسمه از كبوترهايم را فروخته‌ام و هنوز هم دوست دارم كبوتر كار كنم. اولين مجسمه‌هايم هم كبوتر بودند.»

حاضرمشار به مجسمه‌هايش دستي مي‌كشد و مي‌گويد: «مجسمه‌هايم را از نقاشي‌ها بيشتر دوست دارم. با مجسمه‌هايم وقتي در حال شكل گرفتن و ساختن‌شان هستم، حرف مي‌زنم بعد هر مجسمه‌اي كه از دستم مي‌رود و به فروش مي‌رسد، حسرتش را مي‌خورم.»

آثار حاضرمشار موضوعي آشنا و بومي دارند. آثاري كه مي‌توان از آن به عنوان نگاه شخصي و غيرهنري به ابزار هنر ياد كرد. حاضرمشار پيش از اين هم نمايشگاه‌هايي در گالري گلستان، هما، آشيان نقش و مهر، رزاقي و فردوس از آثار خود برپا كرده كه با استقبال هنر دوستان مواجه شده بود.
حاضرمشار درباره بيشتر مجسمه‌هايش كه نقش‌هايي از زندگي و طبيعت هستند، مي‌گويد: «بعضي وقت‌ها به طبيعت نگاه مي‌كنم، درخت‌ها را، پرنده‌ها را، انسان‌ها را، زنان روستايي و مردان در حال كار، همان‌ها را در ذهنم مي‌كشم و بعد مجسمه‌شان مي‌شود همين‌ها كه مي‌بينيد. مجسمه‌هايم همه حركت دارند، كار مي‌كنند، فكر مي‌كنند، مجسمه‌هاي من تنها مجسمه‌اي خالي و بي‌حس و حال نيستند.»

حاضرمشار درباره كار سفارشي مي‌گويد: «گاهي سفارش هم مي‌گيرم اما به سفارش‌ها مقيد نمي‌شوم. كار مي‌كنم و مي‌سازم و هرچه را كه بيننده خودش دوست داشته باشد، از بين مجسمه‌هايم انتخاب مي‌كند.» حاضرمشار درباره نقاشي‌ها و مجسمه‌هاي نسل امروز كه در بعضي نمايشگاه‌ها ديده مي‌شود، مي‌گويد: «كار جوان‌ها خوب است اما به نظرم بايد بيشتر كار كنند و در كارشان تداوم داشته باشند تا به تجربه‌هاي خوبي در هنرشان برسند. البته پرسش هم هميشه لازم است. خوب است كه از كساني كه در زمينه هنري سال‌ها كار كرده و تجربه دارند، سوال كنند و از تجربه‌هاي آنها استفاده كنند و كارهاي نوين ارائه دهند.

جوان‌هاي هنرمند بايد به طرح كارهايشان فكر كنند و با انديشه سراغ كار بروند.». او ادامه مي‌دهد: « در كارهاي جوان‌ترها الهام از طبيعت و محيط اطراف كمتر ديده مي‌شود كه به نظر من هنرمند نبايد رابطه‌اش را با طبيعت كم كند و بايد هميشه از آن، الهام بگيرد. هرچه بيشتر هم كار كند و طرح بزند، دستش بيشتر به فرمان مي‌شود و كارهايش بهتر و پخته‌تر مي‌شود. قديمي‌ترها گفته‌اند: كار نيكو كردن از پر كردن است.»

پيرهنرمندي كه فعال است
حسن حاضرمشار اين روزها با 87 سال سن، روز و شب بي‌وقفه كار مي‌كند، كتاب مي‌خواند، مي‌نويسد، شعر مي‌گويد، نقاشي مي‌كشد و مجسمه مي‌سازد.

او درباره داستان‌هايش كه در دست چاپ است مي‌گويد: « تعدادي از داستان هايم كه وقايعي از تاريخ ايران را در دل خود دارند، از زمان دكتر مصدق، جنگ آذربايجان و روزهاي جنگ را بزودي چاپ مي‌كنم.»

حسن حاضرمشار متولد 1302 در روستاي جعفرآباد خلخال پا به جهان گذاشت. او كودكي‌اش را در خلخال گذراند ولي در اوايل سلطنت رضا شاه با غارت روستاي محل سكونتش توسط يك راهزن، خانواده او مجبور به كوچ به‌سمت رشت شدند. پدر او نجار بود. 5 سالگي در شهر رشت به مكتب‌خانه رفت و در آنجا شاگرد مكتبداري به نام شيخ مهدي شد و ضرب و تقسيم را ياد گرفت.

پس از طي اين دوره به مدرسه رفت و تا ششم ابتدايي درس خواند و سپس ترك تحصيل كرد و وارد كار نجاري شد. او شاگرد يك مبل ساز ارمني بود كه نزد او مبل‌سازي را ياد گرفت.

پس از جنگ جهاني دوم به خدمت سربازي رفت. بعد از حدود يك سال از سپري شدن مدت سربازي‌اش،‌ جنگ دموكرات‌ها رخ داد و او نيز وارد جنگ شد. او در اين جنگ به شدت مجروح شد و چشم راستش را از دست داد.

وي سال 1330 ازدواج كرد و صاحب سه فرزند شد. پس از گذشت مدتي همسرش را از دست داد و تاكنون نيز به تنهايي زندگي مي‌كند.

دختر او ماريا نقاش است. حدود 10 سال پيش حسن حاضرمشار هنگامي كه براي نقاشي‌هاي دخترش قابسازي مي‌كرد به علاقه خود به كارهاي هنري پي برد و به نقاشي روي آورد. پس از آن نيز با تبحري كه در نجاري داشت به ساخت مجسمه‌هاي چوبي پرداخت. صاحب نظران هنري معتقدند حاضرمشار هنرمندي است كه گرچه خودآموخته به هنر روي آورده اما نگاه او به هنر نگاهي دقيق است كه در برخي موارد تنه به تنه برخي از هنرمندان بزرگ مي‌زند.

سايه نيكانلو / جام‌جم


نوشته شده در   سه شنبه 3 اسفند 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode