يك استاد عرفان اسلامي مشكلات جامعه بشري را دور ماندن انسانها از خواستههاي فطري آنها دانست و گفت: حضرت رسول اكرم (ص) آمده است تا ما را هدايت كند و استعداد خدادادي را به فعليت برساند.
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، حجتالاسلام والمسلمين سيدعلي حسيني آملي از اساتيد عرفان حوزه علميه قم است. وي در حال حاضر، كتابهاي معروف صحيفه سجاديه، منازل السائرين، شرح فصوصالحكم و مصباحالانس و جواهر الكلام را تدريس ميكند. استاد حسيني آملي در هيئت، فلسفه و عرفان از شاگردان علامه حسنزاده آملي و در فقه و اصول از شاگردان مرحوم آيتالله فاضل لنكراني است.
به مناسبت سالروز ولادت پيامبر رحمت، گفتوگوي مشروحي با وي صورت گرفته است كه در پي ميآيد.
* تفاوت انسان با ديگر مخلوقات در استعداد كمال انساني است
حجتالسلام والمسلمين حسيني آملي در ابتداي سخنان خود گفت: انسان با ساير موجودات و مخلوقات با همه مشتركاتي كه دارد در استعداد كمال انساني اش متمايز است. ما انسانها با جمادات در جسم بودن مشتركيم، با نباتات علاوه بر جسميت در رشد نباتي نيز اشتراك داريم، با حيوانات علاوه بر جسميت و رشد نباتي در حد ادراكات حيواني مانند ادراكات حسي و خيالي مشتركيم. همچنين در محبتهاي غريزي با حيوانات مشتركيم. اما انسان داراي استعداد رشد عقلاني است.
وي افزود: در عرفان اسلامي براي انسان، فوق ادراك فلسفي و عقلي ـ كه در فلسفه مطرح است و انسان را مدرك كليات ميدانند كه در حد ادراكات برهاني و قياسات است ـ ادراكات عقلي وجودي و شهودي قائلند. يعني عرفا معتقدند انسان علاوه بر اينكه كليات را مي تواند بفهمد مي تواند آنها را بالعيان ببيند و شهود كند. آنچه را كه محسوس نيست ببيند.
* استعداد انساني بايد شكوفا شود
حجتالاسلام حسيني ادامه داد: اين استعداد بايد شكوفا شود يعني استعدادات نهفته در انسان به فعليت برسد و آن برنامه لازم دارد وگرنه مشتركات انسان با ساير موجودات از جماد و نبات و حيوان برنامه اي نياز ندارد و فوق ادراكات حيواني نياز نيست. چون اينها مربوط به طبيعت انسان بوده و طبيعت حيواني انسان با همان رشد طبيعي به فعليت مي رسد و حتي در بسياري از موارد به صورت غير اختياري است. مثل اينكه درختي به آب و هوا و غذا نياز دارد، از برگ خود، هوا استنشاق مي كند و آب و غذايش از طريق ريشه و زمين تامين مي شود. اين مراتب براي انسان هم تصور مي شود.
وي با بيان اينكه انسان در مرتبه حيوانياش مانند حيوانات، ادراكات حسي، خيالي و محبت غريزي دارد، گفت: انسان در مرتبه حيوانياش به دنبال منافع ظاهري خود ميرود و اگر ضرري احساس كند فرار ميكند. همچنين در مرتبه نياز به جنس مخالف نيز با حيوان شريك بوده و براي توليد مثل، نيازمند جنس مخالف خود است ولي حيوان، قادر به ادراكات عقلي نيست يعني ادراكات عقلي كار انسان و مختص انسان است.
* از مهمترين مختصات و امتيازات انسان، ايمان به غيب و سپس شهود آن غيب است
استاد عرفان حوزه علميه قم گفت: از مختصات انسان اين است كه به ناديدهها ايمان ميآورد يعني به چيزهايي كه محسوسش نيست اما عقلش با دليل اثبات كرده معتقد مي شود، از جمله اين ناديدهها كه با برهان ميخواهد به آن راه پيدا كند وجود خداوند تبارك و تعالي است. قرآن كريم در آيه سوم سوره بقره ميفرمايد: «الذين يؤمنون بالغيب». (پرهيزكاران كسانى هستند كه به غيب [آنچه از حس پوشيده و پنهان است] ايمان مىآورند). ولي اگر انسان رشد بيشتري يابد و يك گام بيشتر به جلو بگذارد به جايي مي رسد كه اين حقيقت را شهود مي كند و بعد از شهود اين امور ديگر برايش غيب محسوب نمي شود.
وي با اشاره به آيه 18 سوره آلعمران گفت: خداوند ميفرمايد: «شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ...» (خداوند، شاهد است كه معبودى جز او نيست و فرشتگان و صاحبان علم و دانش، (نيز) شاهدند...) اينجا سخن از شهادت است نه ايمان به غيب.
حجتالاسلام حسيني آملي ادامه داد: عالمان، مثل ملائكه از وادي ايمان به غيب، به مرحله شهادت و كشف و شهود مي رسند و همه چيز را بالعيان مشاهده مي كنند كه اين مرحله نيز از خصائص انسان است. در تطبيق معناي اولوا العلم بايد گفت كه در صدر همه آنها، اولياي الهي يعني حضرت نبي مكرم اسلام (ص) و ائمه معصومين (ع) هستند.
وي افزود: البته بايد توجه داشت كه پيامبر اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) مصداق بارز اين آيه هستند و اين آيه بر آنها تطبيق شده است نه اينكه تفسير آيه چنين باشد. پس همه ميتوانند در سايه علم و عمل به اين مرحله شهادت برسند و ناديدنيها را ببينند. خداوند در آيه 43 سوره عنكبوت ميفرمايد: «وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ» ( اينها مثالهايى است كه ما براى مردم مىزنيم، و جز عالمان آن را تعقل و ادراك نمىكنند)
اين استاد عرفان با اشاره به تفسير «صافي» فيض كاشاني گفت: مرحوم فيض كاشاني در اوايل تفسير صافي ميگويد كه سراسر قرآن بر قاعده «اياك اعني واسمعي يا جارة» (معادلش: به تو مىگويم ولى همسايه تو بشنو) نازل شده است. يعني اهل تعقل و تعمق به ظواهر الفاظ اكتفا نميكنند بلكه در صدد راه يافتن به لب و مغز كلام هستند. قدرت عقلانيت و تعقل مختص علما و دانشمندان است و آيات زيادي در قرآن كريم وجود دارد كه به آموختن علم ترغيب و تشويق كرده است.
* فرق تفسير با تطبيق، تفاوت مفهوم و مصداق است
حجتالاسلام حسيني آملي در بيان تفاوت تفسير با تطبيق متذكر شد: تفسير يعني لفظي را كه ما نميفهميم به چه معناست، مفسري ميآيد و توضيح ميدهد كه مراد اين است يعني آن لفظ را معنا ميكند، به عبارت ديگر تفسير، كشف قناع (باز كردن پوشش) است، مقنعه را باز ميكند تا ديگران بفهمند معني اين لفظ يا عبارت چيست. ولي تطبيق اين است كه ما معناي لفظ را ميدانيم اما دنبال مصداق آن هستيم، مثلاً در آيه «انا اعطيناك الكوثر» معناي كوثر را ميدانيم كه خير كثير است اما ميخواهيم بدانيم مصداقش كيست؟ اين تطبيق است. پس تفسير، مفهوم عبارات است و تطبيق مصداق خارجي آن.
* مراد از علم و دانش همان علم برهاني و كشفي است
وي ادامه داد: علم به همان دو معناست كه در فلسفه و عرفان مطرح است، در فلسفه مبناي علمي بر دانستههايي است كه از طريق استدلال و برهان به دست ميآيد و در عرفان مبنا بر تصفيه باطن و كشف و شهود است.
حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) در نهجالبلاغه ميفرمايد: «كل وعاء يضيق بما جعل فيه إلا وعاء العلم فإنه يتسع به» هر ظرفي به پذيرش مظروف، گنجايشاش محدود ميشود مثل اينكه ظرفي كه 10 ليتر آب ميگيرد زماني ميتوان به آن ظرف، 10 ليتر آب ريخت كه خالي باشد و اگر دو ليتر آب داشته باشد بيشتر از 8 ليتر نميشود به آن آب ريخت و بعد از پر شدن ديگر گنجايش ندارد چون ظرفيتش پر ميشود. مگر ظرف علم در جان انسانها كه هر چه به آن علم ميدهيم گنجايشش بيشتر مي شود و انتها برايش فرض نكردهاند.
محقق و پژوهشگر برجسته عرفان اسلامي افزود: انسان ظرفيتش در سير علمي محدود نيست از طرفي سراسر هستي، علم انباشته بر هم است. يعني هستي سراسر علم است و هر كجا انگشت بگذاريد عالمي از علم آنجا است كه بايد بررسي شود، و انسان در مورد آن فكر كند، تحقيق كند و از آن، مطلب برداشت و پياده كند.
وي با اشاره به آيه 22 سوره «ق» (لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ) گفت: خداوند ميفرمايد پرده را از چشم شما بر ميداريم نه اينكه آنجا محدوديتي باشد، در حقيقتِ هستي محدوديتي نيست شما هر مقدار به آن نزديكتر شويد عالمتر ميشويد مگر موانع بيايد و جلوي ديد شما را بگيرد. به عبارت ديگر در سير علمي در هيچ مقطعي براي انسان حد يَقِف نداريم يعني جايي نداريم كه گفته شود از اينجا به بعد، راه به روي شما از نظر علمي بسته است و بايد توقف كنيد.
* انسان در هيچ يك از علوم محدوديتي ندارد و توانايي رشد بينهايت دارد
استاد حسيني آملي با بيان اينكه انسان در هيچ يك از علوم، محدوديتي ندارد و توانايي رشد بينهايت را دارد، گفت: فرقي ندارد اين در علوم طبيعي هم هست، در علوم رياضي هم هست، در فلسفه هم هست، در عرفان ـ كه سرآمد همه علوم و معارف بوده و به دنبال شناخت حضرت حق جل و علا است ـ نيز چنين است. در ضمن بايد توجه داشت اينكه گفتيم انسان حد يَقِف ندارد مثالها را نبايد در عالم ماده محدود كنيم چرا كه عالم وجود تنها عالم ماده نيست بلكه عالم خيال، عالم عقل و ملائكه و ديگر عوالم نيز هستند.
وي با تأكيد بر رشد شعور آدمي تا مرتبه دانستن و بالاتر از آن، يافتن گفت: ما بايد خودمان را رشد داده و خود را به جايي برسانيم كه بيابيم نه اينكه تنها بدانيم. شكوفايي استعدادهاي انسان، نيازمند برنامه است و اين برنامه توسط انبياء (ع) ارائه شده است.
استاد عرفان اسلامي ادامه داد: ما براي شكوفايي اين استعداد برنامه ميخواهيم. در عرفان اولين حركت را «يقظه» مينامند، بيداري و هوشياري اول راه است، بايد از خواب غفلت بيدار شد، كسي كه در خواب است و نمي داند براي چه به دنيا آمده نمي تواند به سوي هدف واقعي اش حركت كند. براي سير و سلوك الهي كه حقيقت وجود است و انسان اين استعداد را دارد بايد به دنبال انبيا و معصومين (ع) برويم، شكوفايي اين استعداد كار انبياء و اولياء است و برنامه رشد و شكوفايي انسان را پيامبران الهي آوردهاند.
* پيامبر گرامي اسلام، كاملترين برنامه را براي رشد و شكوفايي انسانها ارائه كرده است
حجت الاسلام و المسلمين حسيني با اشاره به ميلاد فرخنده پيامبر اكرم (ص) و امام صادق (ع) ادامه داد: در ايام ولادت با سعادت نبي گرامي اسلام حضرت رسول اكرم (ص) هستيم. پيامبر اسلام كاملترين برنامه را براي رشد و شكوفايي ما آورده است. امامان معصوم (ع) ما براي اجراي اين امر آمدهاند. امام صادق (ع) براي اين امر آمده است.
به تعبير ديگر چون انسانها نيازمند برنامه براي رشد و شكوفايي و سير و سلوك هستند خداوند انبيا و اولياء را فرستاده و كتابهاي آسماني نازل كرده است.
وي با ذكر مثالي ادامه داد: فرض كنيد دانشآموزي در آزمون ورودي دانشگاه، پذيرفته شده و به دانشگاه وارد شده است. اكنون او برنامه ميخواهد، فضاي آموزشي لازم دارد، به كتب درسي نيازمند بوده و مربي و استاد آموزشي برايش لازم است.
وي در توضيح اين مطلب گفت: خداوند متعال در آيه 72 سوره احزاب مي فرمايد: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» (ما امانت (تعهّد، تكليف، و ولايت الهيّه) را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند امّا انسان آن را بر دوش كشيد او بسيار ظالم و جاهل بود) يعني براي خود محدوديتي نميشناسد و هميشه در صدد آن است كه از اين مرتبه وجودي خود پا را فراتر بگذارد بر خلاف ساير موجودات كه در حد رتبه خود محدودند و ترقي و تكاملي ندارند.
وي با طرح اين سؤال كه وقتي خداوند متعال، امانت را بر انسان داد يعني اين بار امانت را بر دوش ما گذاشتند اين امانت را كجا ببريم؟ گفت: اينجاست كه ضرورت ارسال رسل و انزال كتب مطرح ميشود. حضرت رسول اكرم (ص) و امام صادق (ع) آمدند تا ما را هدايت كنند و اين استعداد خدادادي را به فعليت برسانند.
استاد عرفان نظري با اشاره به توضيحي ديگر افزود: انسان ميتواند «وليالله» و «خليفةالله» شود، يعني انسان تا آن مرتبه ميتواند صعود كند منتها بايد برنامه رشد داشته باشد و شكوفايي اين استعداد بدون برنامه ممكن نيست. ما فطرتا خدا جو هستيم نه فقط خدا دان، ميخواهيم به آن حقيقت برسيم نه اينكه صرفا بدانيم خدايي هست. دانستن خوب است اما كافي نيست، انسان استعدادش بيشتر از دانايي است.
حجتالاسلام حسيني آملي ادامه داد: اين عالم شدن، دانا شدن، نه به معناي عالم شدن به منطق ارسطويي و مانند آن است كه فقط بدانيم اين جهان، خدايي دارد. اين مرتبه پايين است، البته في نفسه خوب است خداوند در آيه 17 سوره غاشيه مي فرمايد: «أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ» (آيا آنان به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده است) يعني از سير در آيات و نشانهها به وجود خداي متعال پي ببريد، اين خوب است اما مرتبهاش پايين بوده و در حد عموم است.
وي گفت: ما نميخواهيم در حد نبات و حيوان ادراكات و لذايذ داشته باشيم و به آن لذايذ اكتفا كنيم، حتي نمي خواهيم تنها در حوزه عقل كلي فلسفي بمانيم و صرفا مسائل را با عقل خود بفهميم، بلكه مي خواهيم به كلي سِعي خارجي برسيم و آن را بيابيم و بالعيان مشاهده كنيم، و از آن بالاتر متحقق به آن امور شويم و به مرتبه حق اليقين برسيم. واقعا «الله الصمد» را ادراك كنيم. وقتي اين ديدگاه عرفاني يعني شهود و يافتن حقيقت براي انسان حاصل شود خيلي از سوالات كه در علم كلام و فلسفه - مانند چگونگي علم خداوند به جزئيات - مطرح است حل ميشود.
* همه احكام شرعي در راستاي رشد و كمال انساني و برنامه شكوفايي استعداد اوست
استاد عرفان عملي گفت: همه برنامههاي الهي در شرع مقدس از واجب و حرام و مستحب و مكروه برنامه شكوفايي اين قوه و استعداد است وگرنه نجاست به خودي خود معنا ندارد، حرام بودن يا واجب بودن به خودي خود معنا ندارد. يعني بدون لحاظ انسان، معنا ندارد كه فلان چيز واجب باشد و فلان چيز حرام باشد.
وي محور چنين اموري را «انسان» دانست و گفت: اموري كه انسان را رشد داده و او را به سوي كمال مي برد و براي رسيدن انسان به كمال ضرورت دارد به طوري كه اگر نباشد نمي تواند انسان به كمال و شكوفايي استعداد برسد، واجب نام دارد. بعضي از امور هستند كه به رشد انسان كمك مي كنند اما ضرورتي هم ندارند اين امور مستحب ناميده مي شود. بعضي از مسائل، مانع رسيدن انسان به كمال نهايي خود است اين مسائل حرام ناميده شده است. پس اگر رابطه انسان با كمالش در اين امور لحاظ نشود واجب و حرام و پاك و نجس معنا نخواهد داشت. مثلا بدون لحاظ انسان، نجس بودن سگ معنا نخواهد داشت، حرام بودن شراب معنا نخواهد داشت.
حجتالاسلام حسيني آملي در بيان دليل حرام بودن شراب، ممانعت آن از دستيابي به كمال حقيقي را بيان كرد و گفت: شراب جلوي رشد واقعي و معنوي انسان را ميگيرد. لذا انسان، محور است و انبيا و اوليا گفتند اي انسان دست به حرام الهي نزن تا رشد يابي. اين محرمات و گناهان باعث انحطاط توست و تو را از كمال باز ميدارد. بنابراين تمام احكام پنجگانه فقهي (واجب، مستحب، مباح، مكروه و حرام) مدارش، كمال انسان است، هر كس مراعات كند رشد مي يابد و هر كس مراعات نكند خودش پايين مي ماند و سقوط مي كند.
* كساني كه در مقابل انبيا و امامان (ع) ايستادهاند در مقابل كمال و شكوفايي خود ايستادهاند
وي در تحليل مخالفت دشمنان با انبيا و اولياء گفت: كساني كه به پيامبران و امامان اهانت كردند و مانع آنها شدند يا كساني كه امروز به برخي از اساتيد و بزرگان حوزهها مخصوصا عرفاي شامخ بياحترامي ميكنند، يا جايگاه ولي فقيه را خدشهدار ميكنند، در حقيقت با خواسته فطرت خود مبارزه ميكنند و در مقابل كمال خودشان ايستادهاند.
اين استاد برجسته حوزه ادامه داد: پيامبران، امامان، علماي بزرگ، عرفاي الهي مي خواهند شما از عبوديت نفس، هوا و هوس، شيطان و ديگر بتها بيرون برويد و عبد خدا شويد، عبدالله شويد، آزاد باشيد و به كمال راستين خود برسيد.
* انسان در سايه رشد و كمال، به حقايق عالم پي ميبرد
حسيني آملي ادامه داد: خداوند متعال در اول سوره اسراء ميفرمايد: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ». (پاك و منزّه است خدايى كه بندهاش را در يك شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى- كه گرداگردش را پربركت ساختهايم- برد، تا برخى از آيات خود را به او نشان دهيم، او شنوا و بيناست.) عبوديت كه تحصيل شد، انسان را سير ميدهند تا جايي كه انسان مظهر سميع و بصير ميشود، چشم و گوشش باز ميشود و حقايق عالم را ميبيند. ضمير «هو» در آخر اين آيه به «عبد» باز ميگردد يعني وقتي عبد را سير داديم؛ چشم و گوش حقيقياش را باز ميكنيم و نظام و حقايق عالم را ميفهمد و ميبيند.
وي افزود: در روايت است كه «الصلاة معراج المؤمن» (نماز معراج مومن است) اگر نماز انسان، اصلاح شود، چشم و گوش حقيقي اش هم باز مي شود و حقايق را مي بينيد و آن وقت مي فهمد كه اين لذت قابل مقايسه با لذايذ ديگر نيست.
* راه آغاز معنويت و رشد و كمال برگشتن به فطرت خدادادي است
استاد حوزه علميه قم با اشاره به ريشه مشكلات جوامع امروزي گفت: تمام مشكلات جامعه بشري به خاطر اين است كه از خواسته فطرت خود دور ماندهاند. بايد همه به فطرت خود بر گرديم. ما اگر به وجدان خودمان برگرديم بيدار ميشويم. اگر خواستههاي واقعي خودمان را بفهميم راه را پيدا ميكنيم، فطرت را بايد شكوفا كرد، همه خواهان طهارتاند، همه خواهان سجده الهياند، همه دنبال كمالاند، همه دنبال حقيقتند، كافي است فطرت خودمان را شكوفا كنيم.
محقق برجسته فلسفه و عرفان اسلامي در جمعبندي مطالب مطرح شده گفت: حالا كه براي شكوفايي اين استعداد فطري نيازمند برنامه و دستور هستيم اين برنامهها بايد از ناحيه مدبري باشد كه او خالق اين فطرت است چرا كه تنها او ميداند چه آفريده است و معقول نيست كه دستگاه صنعتي را كسي اختيار كند و بسازد و ديگري دستور العمل چگونگي بهرهوري از آن را تدوين كند، بلكه بايد همان خالق متعال كه انسان را با اين ويژگيها آفريده، دستور العمل را هم به وسيله انبياء بزرگ نازل فرمايد.
حجتالاسلام والمسلمين سيدعلي حسيني آملي در پايان اين گفتوگو تصريح كرد: ارسال رسل و انزال كتب آسماني جواب مطالبات انسانهاست كه خدايا ما را از ميان همه موجودات در سير كمال، غير متناهي آفريدي و پذيرش نمودي پس برنامه تعالي بخش ما را نيز نازل فرما كه نزول قرآن مجيد جواب اين درخواست است و آنان كه با اين پيامآوران الهي و دستورات قرآني مخالفت ميكنند در واقع با خواسته فطري خويش مبارزه ميكنند.