ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 11 شهريور 1403
يکشنبه 11 شهريور 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 23 بهمن 1389     |     کد : 15341

ويکي‌ليکس؛روزنامه‌نگاري‌يا جاسوسي؟

روزنامه فرانسوي لوموند در مقاله اي به تشريح فعاليت سايت ويکي ليکس پرداخته و نتيجه گيري کرده که اگر اخبار به اصطلاح "فاش" شده، واقعا محرمانه بودند، خبرچين ها تا به حال تيرباران شده بودند.

جام جم آنلاين: روزنامه فرانسوي لوموند در مقاله اي به تشريح فعاليت سايت ويکي ليکس پرداخته و نتيجه گيري کرده که اگر اخبار به اصطلاح "فاش" شده، واقعا محرمانه بودند، خبرچين ها تا به حال تيرباران شده بودند.
فيليپ ريويئر (philippe Riviere) نويسنده لوموند نوشته است: اما کلينتون همچون کسي که موبايلش را در خيابان دزديده اند و بعد بازمي گردد تا آن را بيابد، خود را قرباني "لزوم واگويه کردن ديدگاههاي رئيس جمهور" دانسته بود و به همين دليل در نوامبر همان سال در يکي از سخنراني هايش اعلام کرد که قصد دارد گام هايي تهاجمي براي محاکمه کردن جوليان آسانژ موسس سايت ويکي ليکس بردارد. وي آسانژ را براي به خطرانداختن جامعه بين المللي محکوم کرد و گفت وي تا به حال اطلاعات محرمانه بسياري را منتشر کرده است.

هتک حرمت ها خيلي زود از سوي تحليلگران رسانه هاي مختلف آغاز شد. آنها به تلويزيون ها آمدند و آسانژ را "حرامزاده اي" ناميدند که بايد هرچه زودتر کشته شود، (باب بکل در فاکس نيوز)، يا او را تروريست خواندند (پيترکينگ در کميته امنيت ملي سنا)، و يا آسانژ را "مبارز دشمن" ناميدند که بايد در زندان گوانتانامو نگهداري شود (نيوت گينگريچ در فاکس نيوز). اين رسانه ها که همگي وابسته به دولت آمريکا بودند تلاش کردند که موسس سايت ويکي ليکس را جنايتکاري توصيف کنند که سبب ايجاد مزاحمت براي واشنگتن شده و قوانين جاري را زير پا گذاشته است.

از منظري ديگر اگر به موضوع ويکي ليکس بنگريم، متوجه مي شويم که در واقع يکي از دلايل جذاب شدن موضوع افشاي اطلاعات اين بود که سايت ويکي ليکس خيلي زود به تعطيلي رسيد و هر کدام از سندها را سايت ديگري از جمله برخي از روزنامه هاي غربي منتشر مي کردند. همين امر باعث مي شود که اين امر جالب تر شود و در واقع نوعي اهميت کاذب بيابد که همگان تلاش نمايند هر طور شده با جستجوي بيشتري به اين اسناد دست پيدا کنند و آنها را پيگيري نمايند.

نيويورک تايمز، اشپيگل و گاردين که در اين امر پيشرو شده اند، به طور چشمگيري مراجعه شان بيشتر شده است و اين امر خبر مي دهد که افکار عمومي بين المللي براي خواندن اين اسناد تشنه شده اند. از سوي ديگر سه سرويس اصلي آنلاين بانکي يعني ويزا، مسترکارت و پي پال مدتي بعد اعلام کردند که "ابزاري" براي سياست خارجي آمريکا هستند و از اين پس وجوهي را که براي کمک به ويکي ليکس ارسال مي شود، به آسانژ منتقل نخواهند کرد. اين مسئله نيز در واقع افکار عمومي را به اين سمت سوق داد که آسانژ حتما از دولت آمريکا جداست و خودش به طور مستقل به انتشار و افشاي اسناد محرمانه مي پردازد و حس ترحم و انساندوستي هم به آن حس کنجکاوي افزوده گرديد. بنابراين بازهم تلاش افراد براي دسترسي به اسناد بيشتر شد و در واقع افراد زيادي نبودند که اعتقاد داشته باشند آسانژ به دولت واشنگتن وابسته است.

مدتي بعد هم آسانژ را به مسائل اخلاقي متهم کردند و وي را به براي اين امر دستگير کردند تا به اين ترتيب سناريو عدم وابستگي به دولت آمريکا کامل شود. گردانندگان اين سناريو بر اين اعتقاد بودند که با برنامه هايي که چيده اند به خوبي اين امر را به اثبات مي رسانند که آسانژ هيچ گونه انگيزه سياسي نداشته است و فقط با اهدافي انسان دوستانه و در واقع با هدف شفاف سازي اطلاعات دست به انتشار اسناد مي زند.

اما واشنگتن که پشت اين سناريو قرار دارد، فراموش کرده است که بايد ما را متقاعد سازد که چطور جوليان آسانژ خودش به تنهايي اجازه يافت آزادي بيان و آزادي اينترنت را تجربه کند و به گفته خودشان "امنيت بين المللي" را به خطر اندازد. اين سوال که آيا آسانژ يک روزنامه نگار است يا جاسوس در واقع هيچ جوابي ندارد چون وي شغل ديگري دارد. اگر بخواهيم وي را متهم به جاسوسي کنيم نمي توانيم. زيرا آسانژ به طور واقعي اطلاعات و اسناد را از منبع خاصي دريافت کرده و با هدف معيني منتشر کرده است و اگر بخواهيم وي را روزنامه نگار بدانيم بازهم امکان ندارد به دليل آنکه وي فقط يک منتقل کننده بوده و هست.

مدتي پيش روزنامه وال استريت ژورنال هم نوشت که در مورد ويکي ليکس و آسانژ بايد مراقب باشيم زيرا ويکي ليکس اصلا يک سازمان رسانه اي نيست بلکه زمينه قانوني دارد براي انتشار اطلاعات و اسنادي که "خواسته اند" منتشر شود.

به هر حال با نگاه به اسناد متوجه مي شويم که اسناد "محرمانه" دولت آمريکا از سال 1996 تا سال 2009 حدود 11 برابر شده اند و اين امر نشان مي دهد که در واقع دروغ ها 11 برابر شده اند و براي مثال مي توان از جنگ عراق نام برد که بر پايه چند دروغ شروع شد و حال اسناد نشان مي دهند واقعيت ها چه بوده است.


نوشته شده در   شنبه 23 بهمن 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode