چرا خداوند بزرگ ربا خوارى را حرام كرده است؟ چرا اسلام، آن را اين قدر تقبيح نموده است؟ و چرا اين همه آيات و روايات در نكوهش آن وارد شده است؟ اين سؤالى است كه همه مىخواهند پاسخ آن را بدانند.
قبل از ورود به اين بحث و پاسخ به اين سئوال، لازم است به عنوان مقدّمه، بحث كوتاهى در مورد علل و مصالح احكام داشته باشيم .
آيا بحث از علل احكام براى ما جايز است ؟
بعضى مىگويند: هنگامى كه دستورى از سوى خداوند حكيم صادر شد، بايد آن را بى چون و چرا اجرا كرد، و ما را نرسد كه درباره علل آن گفتگو بكنيم، بعلاوه مصالح احكام غالباً امور اسرارآميزى است كه بر ما پوشيده است .
ولى ما معتقديم: اگر چه دسترسى به علل قسمتى از احكام شرع براى ما مشكل است، ولى در بسيارى از موارد مىتوانيم به مصالح و مفاسد احكام شرع دست يابيم و تلاش براى وصول به اين مقصد، براى ما به دو دليل مجاز است:
1- نخست اين كه در قرآن مجيد و روايات اسلامى كراراً در مورد آن بحث شده و به اصطلاح به ما چراغ سبز داده شده است كه از فلسفه احكام سخن بگوييم.
قرآن در مورد فلسفه نماز، زكاة، حج 32 و... بحث كرده است و در احاديث معصومين (عليهم السلام) به صورت گستردهتر اين موضوع مطرح شده است؛ تا جايى كه بعضى از علماى بزرگ شيعه در اين زمينه كتاب يا كتابهاى مستقلّى تأليف كردهاند. 33
نتيجه اين كه طرح اين مباحث در كتاب و سنّت به طور گسترده دليل بر جواز گفتگو از آن است و اگر جايز نبود نبايد در قرآن مجيد و كلمات معصومين (عليهم السلام) مطرح مىشد .
2- همانظور كه قول و فعل معصومين (عليهم السلام) براى ما حجّت است، تقرير آن بزرگان نيز براى ما حجت است و در تاريخ مىخوانيم كه بسيارى از اصحاب پيامبر اكرم (ص) يا ائمه اطهار (عليهم السلام) از اين پيشوايان بزرگ در مورد علل احكام سئوال مىكردند و آنها پاسخهاى روشنى مىدادند و اين خود امضاى عملى از جانب معصومين (عليهم السلام) نسبت به اين كار است وگرنه بايد به نوعى از اين كار منع مىفرمودند.
نتيجه اين كه طبق دو دليل بالا، ما اجمالاً مىتوانيم درباره مصالح و مفاسد احكام بحث نماييم و از آن آگاه شويم و اين كار قطعاً مجاز است، ولى چنان نيست كه اگر فلسفه حكمى را درك نكنيم بتوانيم آن را ترك كنيم .
فايده بحث از فلسفه احكام
پذيرفتيم كه بحث درباره فلسفه احكام براى ما مجاز است ولى ما كه مىدانيم خداوند حكيم است و هيچ يك از كارهاى او بى حساب نيست و حتماً دستورات و قوانين او طبق مصالح ومفاسدى است، بنابراين چه لزومى دارد كه به فلسفه تك تك احكام پى ببريم آيا همين مقدار آگاهى اجمالى - كه هيچ حكمى بى حكمت نيست - كافى نيست؟
جواب اين سؤال اين است كه «علم تفصيلى» به فلسفه و علل احكام فايدهاى دارد كه در علم اجمالى - كه در بالا به آن اشاره شد - حاصل نمىشود.
زيرا هنگامى كه انسان به مصالح يك تكليف واجب پى ببرد يا ازمفسده يك تكليف حرامآگاه شود به يقين انگيزه قويترى براى انجام آن تكليف و ترك اين حرام پيدا مىكند، همانطور كه اگر شخص بيمارى به خواص داروهايى كه براى او تجويز شده به طور تفصيل مطلّع شود و از ضرر و زيانهاى چيزهايى كه براى اوممنوع شده است آگاه گردد، انگيزه قويترى براى مصرف كردن اين داروهاى تلخ و خوددارى از خوردن غذاهاى ممنوع خوشمزه، پيدا مىكند و به يقين يكى از علل طرح اين مباحث در كلمات پيامبر (ص) و ائمه معصومين - سلام الله عليهم اجمعين - همين مسئله است .
نتيجه اين كه: اوّلاً ما حق داريم از فلسفه احكام بحث كنيم و ثانياً اين بحث، صرفاً يك بحث علمى نيست و فايده عينى و عملى براى عموم مكلّفين دارد. با اين بحث كوتاه درباره فلسفه احكام به بحث «علل تحريم ربا» باز مىگرديم.
آنچه از آيات قرآن و روايات معصومين (عليهم السلام) و تحليل عقلى در مورد فلسفه تحريم ربا استفاده مىشود، اين است كه تحريم اين كار زشت و قبيح حداقل پنج نكته مهم و دليل عمده دارد .
نكته اول: ربا «اكل مال به باطل» است .
توضيح اين كه مطابق آنچه از قرآن مجيد و احاديث استفاده مىشود، ربا اكل مال به باطل است و بدون شك «اكل مال به باطل» حرام است، بدين جهت ربا نيز حرام است .
معنى آكل مال به باطل اين است كه انسان بدون دليل منطقى و عقلى، درآمدى داشته باشد و به عبارت ديگر اكل به باطل، در آمد بى جهت و بادآورده است .
«قمار» اكل مال به باطل است، چون در آمدى است بدون دليل منطقى و شرعى، «شراب فروشى» و درآمد حاصل از آن اكل مال به باطل است چون نه خدمتى به فرد است نه جامعه، بلكه كارى است كه به فساد و ننگ و خرابى فرد و جامعه منجر مىگردد.
اين يك اصل كلّى در تمام ابواب معاملات اسلامى است .
از آيهاى كه در مذمّت يهود در سوره نساء آمده است، استفاده مىشود كه رباخوارى همانند اكل مال به باطل است ،چون خداوند در اين آيه شريفه، ربا خوراى را در رديف اكل مال به باطل قرار داده، مىفرمايد: «فبظلم من الذين هادوا حرمنا عليهم طيبات احلت لهم و بصدهم عن سبيل الله كثيراً و اخذهم الربا وقد نهوا عنه و اكلهم اموال الناس بالباطل و اعتدنا للكافرين منهم عذاباً اليماً؛ بخاطر ظلمى كه از يهود صادر شد، و (نيز) بخاطر جلوگيرى بسيار آنها از راه خدا، بخشى از چيزهاى پاكيزه را كه بر آنها حلال بود، حرام كرديم. و (همچنين) بخاطر ربا گرفتن، در حالى كه از آن نهى شده بودند؛و خوردن اموال مردم به باطل؛ و براى كافران آنها، عذاب دردناكى آماده كردهايم»34.
بنابراين ربا، نوعى اكل مال به باطل و درآمدى است بدون دليل عقلى و منطقى و بى جهت و در رديف ثروتهاى بادآورده .
سؤال: به نظر مىرسد كه بعضى از كارهاى مشروع در اسلام، مثل مضاربه نيز درآمدى بدون دليل است، چون سرمايه گذار هيچ زحمتى نمىكشد و فقط با استفاده ازسرمايه خود سود مىبرد، همانند رباخواران كه زحمتى متحمل نمىشوند و پيوسته سود مىبرند.
جواب: پاسخ اين سؤال با توجّه به يك نكته روشن مىشود و آن اين كه سرمايهاى كه در مضاربه مورد استفاده واقع مىشود اگر مشروع باشد و در راه مشروع نيز بكار گرفته شود و طبق قرار داد مضاربه، معامله و تجارت انجام گيرد، فرق روشنى با ربا دارد، چون اولاً مضاربه كارى معقول و منطقى است كه در طريق خدمت جامعه قرار مىگيرد،در حالى كه رباخوار هيچ گونه خدمتى نمىكند و ثانياً در مضاربه، احتمال سود وزيان هر دو هست؛ يعنى سرمايهگذار و كارگزار (عامل) هر دو در سود وزيان سهيم هستند.
در حالى كه در ربا احتمال زيان منتفى است و تمام زيانها متوجّه وام گيرنده است. بنابراين مقايسه اين دو با هم صحيح نيست و مضاربه و امثال آن همچون سرمايهگذارى در كارهاى توليدى وصنعتى و زراعى، هرگز اكل مال به باطل نيست.
دومين دليل بر اين كه رباخوارى اكل مال به باطل است، روايتى است كه محمد بن سنان 35 از امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا - عليه آلاف التحية و الثناء - نقل كرده است: قال الرضا (ع): «و علة تحريم الربا لما نهى الله عزوجل عنه، و لما فيه من فساد الاموال، لان الانسان اذا اشترى الدرهم بالدرهمين كان ثمن الدرهم درهما، و ثمن الاخر باطلا فبيع الربا و شراؤه و كس على كل حال على المشترى و على البايع فحرم الله عزوجل على العباد افلربا لعلة فساد الاموال كما حظر على السفيه ان يدفع اليه ماله لما يتخوف عليه من فساده حتى يونس منه رشد، فلهذه العلة حرم الله عزوجل الربا...؛ حضرت رضا (ع) در اين روايت براى حرمت ربا دو دليل ذكر فرموده است: نخست سخن خداوند متعال در قرآن مجيد كه از ربا خوارى نهى كرده است، ديگر اين كه ربا خوارى اكل مال به باطل است، سپس امام (ع) مثال مىزند كه اگر كسى يك درهم را به دو درهم بفروشد. 36در اين معامله يك درهم در مقابل يك درهم قرار مىگيرد اما درهم دومى كه فروشنده از خريدار مىگيرد باطل است و دليل عقلى و منطقى ندارد به همين جهت اكل مال به باطل است از اين رو ربا خوارى حرام شده است سپس چنين معاملهاى را كه باعث فساد اموال مىشود به معامله انسان سفيه تشبيه مىكند؛ يعنى معامله ربوى شبيه معامله سفهى است و معامله سفهى باطل است».37
نتيجه اين كه طبق آيه شريفه و اين روايت، ربا خوارى نوعى اكل مال به باطل است و به همين جهت تحريم شده است .
* * *
نكته دوّم: ربا باز دارنده مردم از تلاشهاى اقتصادى سازنده است .
ربا سبب مىشود كه مردم از تجارتها و معاملههاى مفيد و سودمند، اما پر زحمت و حلال، روى گردان شده، جذب اين معامله فاسد و پر درآمد و كم زحمت و حرام بشوند و در اين زمينه روايات متعددى داريم .
عن هشام بن الحكم انه سال ابا عبدالله (ع) عن علة تحريم الربا فقال: انه لو كان الربا حلالا لترك الناس التجاراتو ما يحتاجون اليه فحرم الله الربا لتنفر الناس من الحرام الى الحلال و الى التجارات من البيع و الشراء فيبقى ذلك بينهم فى القرض 38.
«هشام بن حكم - كه يكى از اصحاب معروف امام صادق (ع) است - از آنحضرت پرسيد: چرا ربا حرام شده است؟ حضرت فرمودند: اگر رباخوارى حلال بود مردم كارهاى مفيد تجارى و هر آنچه را كه به آن احتياج داشتند 39 ترك مىكردند؛ به همين جهت خداوند ربا را حرام كرد تا مردم از آن متنفر شوند و به سوى كارهاى حلال و تلاشهاى اقتصادى مفيد بروند ووام فقط به صورت قرض الحسنه باقى بماند». و به عبارت ديگر ربا خواران هميشه سربار جامعه انسانى و افراد مفتخوارى هستند و پيوسته خون ديگران را مىمكند مانند حيوانى كه خود توليد خون نمىكند و از بدن حيوانات ديگر خون مىمكد و اين كار رباخوار مشمول روايت مشهور حضرت رسول اكرم (ص) است كه فرمودند: ملعون من القى كله على الناس 40 «كسى كه بار خود را بر دوش جامعه بيفكند و سربار مردم باشد مورد لعن و نفرين است» بانكهاى ربوى دنياى امروز نيز، تبديل به كانون درآمدكاذب شده وروز به روز سرمايه دارتر و در مقابل، مردم فقيرتر و مستصعفتر مىشوند.
نكته سوم: ربا مصداق بارز ظلم است .
در آيه 279 سوره بقره، ذيل بحث ربا، خوانديم «... لا تظلمون و لا تظلمون»نه ظلم كنيد و نه زير بار ظلم برويد؛ يعنى اگر ربا بگيريد ظلم كردهايد پس با ربا گرفتن ظلم نكنيد و اگر سرمايه اصلى شما را به شما باز نگردانند به شما ظلم شده است، به همين جهت بايد سرمايه اوليه به شما برگردد تا مورد ظلم قرار نگيريد.
بنابراين آيه فوق، ربا را مصداق ظلم مىداند و قبح ظلم نيازى به بيان ندارد و به اصطلاح فقها و اصوليّون از مستقلات عقليّه است .
در روايت محمد بن سنان نيز خوانديم كه امام على بن موسى الرضا (ع) مىفرمايند: «.. و لما فى ذلك من الفساد و الظلم...»41 و به خاطر اين كه ربا منشأ فساد و ظلم است ربا حرام شده است .
چرا ربا نوعى ظلم است ؟
تمام افرادى كه در جامعه فعاليّت اقتصادى دارند هم سود دارند و هم زيان، كارخانهها، مزارع، تجارتها، صنعتها، دامداريها، كارهاى خدماتى و... مشمول اين قانون هستند و تنها ربا خواران از اين قانون مستثنى هستند و فقط سود مىبرند و زيان نمىبينند. بنابراين در جامعهاى كه همه سود و زيان دارند رباخواران سود خالص مىبرند بى آن كه كار مفيدى انجام دهند و اين ظلم است و مفتخوارى وكار بى زحمت، به همين جهت گاه از ربا خوارى به «گنج بى رنج» يا سود باد آورده تعبيركردهاند و به همين دليل ربا خوارى يكى از عوامل نظام طبقاتى است، چرا كه عدّه قليلى به خاطر ربا خوارى گسترده، همه چيز دارند و تعداد كثيرى، فاقد همه چيز هستند و عجيب اين كه اين فاصله طبقاتى، طبق نظريه آگاهان و خبرگان در دنياى امروز، در حال افزايش است و هر چه زمان به پيش مىرود فاصله بين ثروتمندان و فقراء بيشتر مىشود، تا آنجا كه بعضى از كشورها هر چه درآمد دراند بايد به عنوان سود وامهايى كه گرفتهاند بپردازند، و خطرات اين امر بر كسى پوشيده نيست .
و روشن است كه چنين دنيا و جامعهاى كه هر روز فقيرش، فقيرتر و ثروتمندش، ثروتمندتر مىشود، ظالمانه است؛ چندى قبل آمارى ديدم كه بسيار تكان دهنده بود؛ اين آمار مىگويد: 80 درصد از ثروت دنيا در دست 20 درصد مردم دنياست و 20 درصد ثروت دنيا در دست 80 درصد مردم دنياست، يعنى اگر تعداد مردم دنيا را فرضاً 100 نفر در نظر بگيريم و ثروت دنيا را هم 100 تومان بدانيم، 80 تومان آن در دست 20 نفر و 20 تومان آن در دست 80 نفر مىباشد !
و به يقين يكى از علتهاى عمده اين فاصله طبقاتى ربا خوارى است و ما بايد خداوند متعال را شاكر باشيم كه به بركت اسلام و انقلاب اسلامى در حال تحول از اين پديدها خطرناك هستيم، هر چند هنوز به كمال مطلوب نرسيدهايم .
* * *
نكته چهارم: ربا باعث تضعيف عواطف انسانى است .
ربا خوارى باعث بر چيده شدن يا ضعف عواطف انسانى است و اين مسئله در چند روايت از معصومين (عليهم السلام) مورد تأكيد قرار گرفته است.
1- عن سماعة قال: قلت لابى عبدالله (ع): انى قدر أيت الله تعالى قد ذكر الربا فى غير آيت وكرره؟ قاللا او تدرى لم ذاك؟ قلت: لا، قال: لئلا يمتنع الناس من اصطناع المعروف. 42
سماعة - كه يكى از روايان معروف حديث و از اصحاب امام صادق (ع) است مىگويد: به حضرت صادق (ع) عرض كردم: چرا خداوند متعال مسئله رابا را در قرآن به طور مكرر مطرح كرده (و تحريم نموده) است؟!
امام فرمود: علت آن را مىدانى؟ عرض كردم: نه، حضرت فرمود: به خاطر اين كه مردم - در اثر ربا خوارى - از كارهاى خير و شايسته (مانند قرض الحسنه) باز نمانند.
2- قال الصادق (ع): «انما حرم الله عزوجل الربا لكيلا يمتنع الناس من اصطناع المعروف» 43 فرمود:«علّت حرمت ربا اين است كه مردم از كارهاى خير و شايسته باز نمانند». و روايات متعدد ديگرى كه نزديك به همين مضمون است. 44
منظور از «اصطناع معروف» (انجام كار نيك) در اينجا چيست ؟
منظور قرض الحسنه است 45 كه يكى از مهمترين كارهاى عاطفى در جامعه بشرى است؛بلكه از صدقه هم برتر و مهمتر است، به همين جهت در روايتى وارد شده است كه صدقه 10 حسنه و ثواب دارد و قرض الحسنه 18 ثواب دارد! 46
و شايد دليلش اين باشد كه قرض الحسنه دو كار مىكند، نخست اين كه نياز نيازمندى را بر طرف مىكند كه اين مشترك بين صدقه و قرض الحسنه است .
دوم اين كه آبروى افراد نيازمند آبرومندى كه براى حفظ آبروى خويش، حاضر به قبول صدقه نيستند را حفظ ميكند، بنابراين هم رفع نياز مىكند و هم حفظ آبرو.
و امّا خصوص عدد مذكور شايد بدين جهت باشد كه هر كار خيرى (به مضمون من جاء بالحسنة فله عشر امثالها) 10 حسنه دارد 47و چون قرض دهنده دو كار خيركرده است (رفع نياز، حفظ آبرو) بنابراين استحقاق بيست حسنه دارد ولى چون پول وام به او باز مىگردد، دو حسنه از آن كم مىشود، لذا قرض الحسنه 18 حسنه دارد و صدقه 10 حسنه، چون در صدقه يك كار خير بيشتر انجام نشده است. (دقّت فرماييد).
نتيجه اين كه چهارمين فلسفه حرمت ربا اين است كه ربا خوارى عاطفه انسانى را ضعيف يا نابود مىكند .
پاورقى ها :
22- شراب نيز همينطور است، در چندين روايت وارد شده است كه خداوند در شراب 10 گروه را لعنت كرده است؛ ر.ك. به وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب ما يكتسب به، باب 55، حديث 3 و 4 و 5.
23- وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 2.
24- وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 13 و مستدرك الوسايل، جلد 13، ابواب الربا، باب 1، حديث 1.
25- وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 17.
26- عن النبى (ص): انه قال: اذا ظهر الزنا و الربا فى قرية اذن فى هلاكها، مستدرك الوسايل ، جلد 13، ابواب الربا، باب 1، حديث 11، ترجمه: پيامبر اسلام (ص) فرمودند: هرگاه در منطقهاى دو عمل زشت زنا و ربا آشكار شود، خداوند اجازه نابودى آن منطقه را مىدهد.
27- مستدرك الوسايل، جلد 13، ابواب الربا، باب 1، حديث 10.
28- ر.ك. به وسايل، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، و مستدرك الوسايل، جلد 13، ابواب الربا، باب اول.
29- در اين زمينه فقهاا بسيار سخن گفتهاند كه به دو نمونه آن اشاره مىشود:
الف: صاحب جواهر در كتاب پر ارزش خود - كه هيچ فقيهى بى نياز از آن نيست - مىفرمايد:
الفصل السابع فى الربا المحرم كتابا و سنة و اجماعاً من المؤمنين بل المسلمين بل لا يبعد كونه من ضروريا الدين فيدخل مستحله فى سلك الكافرين: «ربا از نظر قرآن، احاديث معصومين (ع) و اجماع شيعيان بلكه تمام مسلمانان حرام است؛ بلكه بعيد نيست كه از ضروريات دين باشد كه منكر آن در زمره كافرين باشد». (جواهر الكلام، جلد 23، صفحه 322).
30- ابن قدامه كه از فقهاى معروف اهل سنت است مىگويد: الربا فى الغة هو الزيادة... و هو محرم بالكتاب و السنة و الاجماع... واجمعت الامة على ان الربا محرم: «ربا در لغت به معناى زياده است... و از نظر قرآن و روايات و اجماع، حرام است». المغنى، جلد 4، صفحه 133.
31- ضرورى به احكامى گفته مىشود كه هر تازه مسلمانى كه وارد جمعيت مسلمانان مىشود پس از مدت كوتاهى، پى مىبرد كه اين حكم، يكى از احكام اسلام است ؛ مثل وجوب نماز و حرمت شراب و...
32- وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 2، حديث 1.
33- بلكه نديديم كسى به اين دليل در حرمت ربا استدلال كند.
34- خداوند متعال فلسفه نماز را دورى از فحشاء و منكرات مىداند ؛ و سوره عنكبوت آيه 45 مىخوانيم: و اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر. و فلسفه زكاة را طهارت روح و تزكيه نفس بيان مىكند؛ در سوره توبه آيه 103 آمده است: خذ من الموالهم صدقة تظهير هم و تزكيهم بها. و در مورد فلسفه حج مىفرمايد: ليشهدوا منافع لهم و ينذكرو اسم الله فى ايام معلومات ؛ ترجمه: «مردم را به انجام مناسك حج دعوت كن تا) د رآنجا منافع (دنيوى و اخروى) كه براى مردم است را شاهد و ناظر باشند و در ايام مشخصى ياد خدا كنند.
35- مرحوم شيخ صدوق - رحمة الله عليه - علل احكام را در كتاب پر ارزش خود به نام «علل الشرايع» جمع آورى نموده است؛ همانطور كه مرحوم شيخ حرّ عاملى - رضوان الله تعالى عليه - در كتاب با ارزش خود «وسايل الشيعه» كه هيچ فقيهى از آن بى نياز نيست، در هر موضوعى كه وارد مىشود، در بابهاى اوليه سراغ علل احكام مىرود و روايات وارده در اين موضوع را نقل مىكند.
36- سوره نساء، آيه 160 و 161.
37- محمد بن سنان از اصحاب امام على بن موسى الرضا (ع) است و غالباً علل احكام را كه حضرت رضا (ع) فرموده است ايشان نقل مىكند ولى در علم رجال محل بحث و اختلاف است، عدّهاى جداً او را توثيق مىكنند و بعضى تضعيف مىنمايند و گروه سومى قائل به توقف شدهاند، ولى نظر به اين كه ما در اينجا در صدد اثبات حكم شرعى نيستيم، بلكه فلسفه حكم را بيان مىكنيم مشكلى ايجاد نمىشود.
38- لازم به يادآورى است كه ربا دو قسم است:
39- وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 11.
40- وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 8.
41- جمله «ما يحتاجون اليه» عام است و شامل انواع و اقسام منابع درآمد حلال مثل زراعت، صنعتها، احداث كارخانهجات و... مىشود .
42- وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب مقدمات البيع، باب 6، حديث 10.
43- وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 11.
44- وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 3.
45- وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 4.
46- وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 9 و 10 و 11.
47- همانطور كه در روايت محمد بن سنان حديث 11، باب 1، من ابواب الربا، جلد 12 وسايل الشيعه، اين معنى آمده استكه امام رضا (ع) فرمودند: و تركهم القرض و القرض صنايع المعروف.
آيت الله العظمى مكارم شيرازى