«تفقة» در قرآن، به معنای فهم عميق از دين است، و لذا «تفقه» به معنای قرآنیاش با آنچه امروز به معنای فقه در ميان مسلمين اصطلاح شده، متفاوت است، بلكه تعبير «تفقه» در قرآن، به معنای «دينشناسی» است.
به گزارش خبرگزاری قرانی ايران (ايكنا)، حجتالاسلام و المسلمين «غلامرضا فياضی»، عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمينی(ره)، در گفتوگو با سرويس انديشه، در مورد تعريف فلسفه اسلامی گفت: در مورد تعريف فلسفه، به نظر ما همان نظر علامه طباطبايی صحيح است و تقريبا در بين فلاسفه قرن اخير پذيرفته شده است. لذا در تعريف فلسفه بايد گفت فلسفه اسلامی از «هستی» از آن جهت كه «هستی» است و از احكام «هستی» از آن جهت كه «هستی» است بحث میشود. مثل اينكه هستی دارای مبدأ است، «هستیها» تقسيم به واجب و ممكن میشود، «واجب» مبدأ هستی است و ممكنات همه وابسته به واجباند، رابطه عليت بين موجودات برقرار است و نتيجه اين حرف اين است كه عالم، عالم متكثر است، ولی تكثری كه در موجودات در طول هماند، نه در عرض هم، نظير دايرههايی كه در يك دايره بینهايت موجودند.
اين مدرس حكمت صداريی در حوزه علميه قم، جايگاه فلسفه در اسلام را چنين معرفی كرد: جايگاه فلسفه در جهان اسلام را قرآن مشخص میكند: « وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّينِ»؛ مطابق آنچه علامه طباطبايی ذيل اين آيه میفرمايد، چون در ابتدای آيه نهی به كار رفته است: «وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُو»؛ يعنی مؤمنين حق اين را كه تمام آنها برای رفتن به جهاد در خدمت رسولالله(ص) بسيج شوند را ندارند، به عبارت ديگر «همه نبايد بروند» چرا كه «فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّينِ»؛ لذا عدهای از مؤمنين برای عالم شدن در دين، بايد كوچ كنند. «تفقة» در اين آيه، به معنای فهم عميق از دين است. مردم نسبتا دين را میشناسند، ولی عالم شدن در دين وظيفهای عظيمتر از وظيفه جهاد است. لذا بايد افرادی به جبهه نروند و به تحصيل در امور دينی بپردازند تا دانشمند در دين شوند و معرفت دينی پيدا كنند.
وی با بيان اينكه دين سه بخش و اصل با اصول عقايد است، گفت: دين دارای سه بخش: 1) عقايد 2) اخلاق 3) احكام است. اصول دين غير از فروع است و اصل بودن عقايد ميان علما اتقاق نظر و از مسلمات اسلام و مسلمين است.
مؤلف «چيستی و هستی در حكمت صدرايی»، در باب مقايسه ميان احكام و اخلاق، اصل را به اخلاق داد و گفت: با مراجعه به متون دينی آشكار میشود كه اخلاق مقدم بر احكام است، چرا كه «الحسد يأكل الايمان» نشان از اين دارد كه اگر رذيله حسد ملكه انسان شود، تمام اعمال را میسوزاند، مانند آتشی كه در كشتزار میافتد.
وی در بيان وظيفه محوله به احكام و اخلاق گفت: احكام به ظواهر، تنظيم روابط اجتماعی و تنظيم رابطه فرد با خدا مربوط میشود، در حالی كه وظيفه اخلاق ساختن خود انسان است؛ يعنی انسانيت انسان را پرورش كیدهد و شكوفا میكند. به همين علت است كه امام(ره) فرمود تزكيه قبل از تعليم؛ يعنی انسان ابتدا بايد درونش را بسازد و بعد به دنبال عقايد و احكام برود. لذا به ترتيب اولويت اين سه بخش دين عبارتند از: 1) اعتقادات 2) اخلاقيات 3)احكام.
فياضی در ادامه به شرح «لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّينِ» پرداخت و اظهار كرد: در قرآن ذكر شده است: «لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّينِ»؛ بنا به نظر مفسرين كلمات قرآن نبايد به معنای اصطلاحی كه بعدها پيدا میشود حمل كرد، بلكه بايد بر معنای لغویاش حمل كرد، لذا تعبير «تفقه» در قرآن، به معنای «تلاش برای فهم عميق در دين» است.
مدرس كرسی تدريس اسفار در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) در مورد مراحل تفقه در دين تأكيد كرد: تفقه در دين دارای سه مرحله است؛ مرحله اول: شناخت و تبيين و اثبات عقايد دينی، مرحله دوم: تقرير عقايد و مرحله سوم: تيبين و تقرير احكام.
وی در بيان معنای تفقه به كار رفته در قرآن تصريح كرد: «تفقه» به معنای قرآنیاش با آنچه امروز برای معنای فقه در ميان مسلمين اصطلاح شده است، متفاوت است، بلكه معنای تعبير «تفقه» در قرآن به معنای «دينشناسی» است.
استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) در مورد توجه قرآن به اعتقادات و احكام خاطرنشان كرد: وقتی به نص قرآن رجوع میكنيم، معلوم میشود كه فقط 500 آيه از آيات قرآن مربوط به احكام است و مابقی قرآن راجع به اعتقادات و اخلاقيات است؛ يعنی قرآن در نظر دارد كه اعتقادات و اخلاقيات انسان را تصحيح كند. لذا اگر حجم آيات قرآن را مورد ملاحظه قرار دهيم، روشن میشود كه بايد توجه بيشتری به اعتقادات و اخلاقيات شود. |