ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 13 تير 1403
چهارشنبه 13 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 28 مهر 1387     |     کد : 1345

«ابن ادريس حلی» پايان‌بخش سنت‌ تقليد از آرای شيخ‌ طوسى‌ بود


شجاعت‌ علمى‌ ابن ادريس‌ در شكستن‌ سنت‌ تقليد از آرای شيخ‌ طوسى‌، تحرك‌ بخشيدن‌ به‌ فقه‌ اماميه‌، خارج‌ كردن‌ آن‌ از ركود و جمود و تشويق‌ ابتكار و انديشه آزاد؛ بيانگر جلالت‌ قدر اوست‌.

 
 
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، 870 سال پيش، 18 شوال سال 559 هجری قمری، «ابن‌ ادريس‌، فخرالدين‌ ابوعبدالله‌ محمدبن‌ ادريس‌ عجلى‌ حلى»، از فقيهان‌ بزرگ‌ اماميه‌، ديده از جهان فروبست و به ديار باقی شتافت.

نسبت‌ عجلى‌ ظاهراً بايد مربوط به‌ نسب‌ وی‌ باشد. در برخى‌ از منابع‌ نام‌ و نسب‌ او به‌ شكل‌های‌ محمدبن‌ ادريس‌بن‌ محمد، محمدبن‌ ادريس‌بن‌ احمدبن‌ ادريس‌، محمدبن‌ احمدبن‌ ادريس و حتى‌ به‌ شكل‌ غريب‌ محمدبن‌ منصوربن‌ احمدبن‌ ادريس‌ ثبت‌ شده‌ كه‌ هيچ‌ يك‌ قابل‌ اعتماد نيست‌.

بنابر منابع‌ متأخر، مادر ابن‌ ادريس‌ نوه دختری‌ شيخ‌ مسعود ورام‌ بوده‌ است‌ و نسب‌ وی‌ از جانب‌ مادر با 3 واسطه‌ به‌ شيخ‌ طوسى‌ مى‌رسد، اما نظر به‌ تاريخ‌ وفات‌ شيخ‌ ورام‌ در 605ق‌/ 1208م‌ و سال‌ وفات‌ ابن‌ ادريس‌، و نيز با مقايسه طبقه شيخ‌ ورام‌ با طبقه ابن‌ ادريس‌ اين‌ نسبت‌ درست‌ نمى‌نمايد. شرح‌ حال‌نويسان‌ ابن‌ ادريس‌ وی‌ را با عنوان‌ «حلى‌» ياد كرده‌اند، و منتجب‌الدين‌ متذكر شده‌ كه‌ در حله‌ با وی‌ ملاقات‌ كرده‌ است.

تاريخى‌ برای‌ ولادت‌ ابن‌ ادريس‌ نقل‌ نشده‌، ولى‌ به‌ استناد خط شهيد ثانى‌ كه ‌در اجازات‌ مجلسى‌ آمده‌، ابن‌ ادريس‌ در 558ق‌/1163م‌ به‌ سن‌ بلوغ‌ رسيده‌ است‌ و با فرض‌ اين‌كه‌ وی‌ در حدود 15 سالگى‌ بالغ‌ شده‌ باشد، تولد وی‌ را بايد در حدود 543ق‌/1148م‌ دانست‌. در مورد وفات‌ او نيز اختلاف‌ است‌: كفعمى‌ جمعه‌ 18 شوال‌ 598ق‌/11 سپتامبر 1202م‌ و ذهبى‌ (21/333) 597ق‌ را ذكر كرده‌ است‌. بنابراين‌، سخن‌ علمای‌ متأخر شيعه‌ در اين‌ باب‌ كه‌ وی‌ پيش‌ از رسيدن‌ به‌ 25 سالگى‌ وفات‌ يافته‌ است‌، نبايد صحيح‌ باشد.

صفدی‌ وی‌ را در فقه‌ عديم‌ النظير دانسته‌، و ابن‌ داوود حلى‌ او را شيخ‌ الفقها خوانده‌ است‌. شجاعت‌ علمى‌ وی‌ در شكستن‌ سنت‌ تقليد از آرای شيخ‌ طوسى‌، تحرك‌ بخشيدن‌ به‌ فقه‌ اماميه‌، خارج‌ كردن‌ آن‌ از ركود و جمود و تشويق‌ ابتكار و انديشة آزاد، بيانگر جلالت‌ قدر اوست‌. تا 100 سال‌ پس‌ از درگذشت‌ شيخ‌ طوسى‌ همه مسندنشينان‌ فقاهت‌ شيعه‌ خوشه‌چينان‌ آرای شيخ‌ و در حقيقت‌ فقط منعكس‌ كنندگان‌ نظرات‌ او بودند تا جایى‌ كه‌ مى‌توان‌ گفت‌ باب‌ اجتهاد تا حدودی‌ مسدود شده‌ بود.

در چنين‌ وضعى‌ ابن‌ ادريس‌ پای‌ از دائره تقليد بيرون‌ نهاد و به‌ احيای‌ اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت‌. وی‌ گاه‌ در نقد آرای شيخ‌ بسيار سرسختى‌ به‌ خرج‌ مى‌داد و شيخ‌ را به‌ طور مستقيم‌ و غير مستقيم‌ به‌ تبعيت‌ و پيروی‌ از شافعى‌ متهم‌ مى‌كرد و گاه‌ لحنش‌ بسيار تند مى‌شد، اما به‌ هر حال‌ احترام‌ به‌ شيخ‌ را فرو نمى‌نهاد و با عباراتى‌ چون‌ «الشيخ‌ السعيد الصدوق‌ تغمّده‌ الله‌ برحمته‌» از او ياد مى‌كرد.

مامقانى‌ ادعا كرده‌ كه‌ ابن‌ ادريس‌ در كتاب‌ طهارت‌ سرائر درباره شيخ‌ طوسى‌ گفت‌: «و خالى‌ شيخ‌ الاعاجم‌ ابوجعفر الطوسى‌ يفوح‌ [در اصل‌: يفوه‌؛ قس‌: ابن‌ ادريس‌، 9] مِن‌ فيه‌ رائحةُ النجاسة»، ليكن‌ اين‌ عبارت‌ در كتاب‌ طهارت‌ سرائر (چاپ‌ موجود) ديده‌ نمى‌شود و احتمال‌ مى‌رود تحريف‌ اين‌ عبارت سرائر باشد: «...ان‌ّ اباجعفر يفوح‌ من‌ فيه‌ رائحة تسليم‌...» كه‌ ابداً جنبه‌ ركيكى‌ ندارد.

  
ابن‌ ادريس‌ پای‌ از دائره تقليد بيرون‌ نهاد و به‌ احيای‌ اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت‌. وی‌ گاه‌ در نقد آرای شيخ‌ بسيار سرسختى‌ به‌ خرج‌ مى‌داد و شيخ‌ را به‌ طور مستقيم‌ و غير مستقيم‌ به‌ تبعيت‌ و پيروی‌ از شافعى‌ متهم‌ مى‌كرد و گاه‌ لحنش‌ بسيار تند مى‌شد، اما به‌ هر حال‌ احترام‌ به‌ شيخ‌ را فرو نمى‌نهاد و با عباراتى‌ چون‌ «الشيخ‌ السعيد الصدوق‌ تغمّده‌ الله‌ برحمته‌» از او ياد مى‌كرد
فقيه‌ معاصر وی‌ سديدالدين‌ حمصى‌ او را اهل‌ تخليط و غيرقابل‌ اعتماد دانسته‌ است‌. ابن‌ داوود حلى‌ عدم‌ پذيرش‌ خبر واحد توسط ابن‌ ادريس‌ را به‌ معنى‌ اعراض‌ كلى‌ او از اخبار اهل‌ بيت(ع)‌ گرفته‌ و وی‌ را در زمرة ضعفا آورده‌، ولى‌ در همانجا او را ستوده‌ است‌. بحرانى‌ مى‌نويسد كه‌ محقق‌ حلى‌ و علامه حلى‌ به‌ كرات‌ به‌ نقد و طعن‌ او پرداخته‌اند، ولى‌ در دوره‌های‌ بعد نظر علمای‌ رجال‌ در مورد ابن‌ ادريس‌ به‌ تدريج تغيير يافت‌ تا آنجا كه‌ مجلسى‌ وی‌ را توثيق‌ كرده‌ است‌. معاصران‌ نظر حمصى‌ را در مورد تخليط ابن‌ ادريس‌ تنها از اين‌ جهت‌ كه‌ وی‌ در نقل‌ اسناد روايات‌ اندكى‌ بى‌دقت‌ بوده‌، صحيح‌ دانسته‌اند.

ابن‌ ادريس‌ چنانكه‌ از كتاب‌ سرائر، به‌ خصوص‌ بخش‌ مستطرفات‌ آن‌ برمى‌آيد، برخى‌ از اصول‌ و مصنفات‌ سلف‌ شيعه‌ را در اختيار داشته‌ و وی‌ آخرين‌ كسى‌ است‌ كه‌ درباره برخى‌ از آن‌ها اطلاعاتى‌ به‌ دست‌ مى‌دهد، و در برخى‌ از اجازات‌ نام‌ وی‌ در سلسل‌ه روایى‌ صحيفه سجاديه‌ ديده‌ مى‌شود. هم‌چنين‌ نام‌ وی‌ در ميان‌ راويان‌ كتب‌ ديگر نيز آمده‌ است. ابن‌ ادريس‌ بعضى‌ از كتب‌ سلف‌ را استنساخ‌ كرده‌، كه‌ به‌ عنوان‌ نمونه‌ مى‌توان‌ از مصباح‌ المتهجد شيخ‌ طوسى و قرب‌ الاسناد حميری‌ نام‌برد.

وی‌ خود مى‌نويسد كه‌ از سيد ابوالمكارم‌بن‌ زهره‌ حضوراً و مكاتبتاً استفاده‌ كرده‌ است‌. از ديگر مشايخ‌ وی‌ چنان‌كه‌ از اسناد روايات‌ و اجازات‌ برمى‌آيد، مى‌توان‌ عمادالدين‌ محمدبن‌ ابى‌ القاسم‌ طبری‌، عربى‌بن‌ مسافر عبادی‌، حسين‌بن‌ هبةالله‌بن‌ رطبة سوراوی‌ و عبدالله‌ ابن‌ جعفر دوريستى‌ را نام‌ برد. به‌ گفته ذهبى‌ ابن‌ ادريس‌ از راشد و شريف‌ شرفشاه‌ نيز بهره‌ برده‌ است‌. سماع‌ بدون‌ واسطه ابن‌ ادريس‌ از شيخ‌ ابوعلى‌ طوسى‌ از حيث‌ زمان‌ و طبقه‌ قابل‌ پذيرش‌ نيست‌ و ظاهراً شخصى‌ كه‌ در 511ق‌ از ابوعلى‌ طوسى‌ استماع‌ كرده‌، عمادالدين‌ طبری‌ استاد ابن‌ ادريس‌ بوده‌ است.

از جمله شاگردان او مى‌توان‌ محیى‌الدين‌ محمدبن‌ عبدالله‌بن‌ على‌بن‌ زهره‌، فخاربن‌ معد موسوی، محمدبن‌ نمای‌ حلى‌، على‌ ابن‌ يحیى‌ خياط، احمدبن‌ مسعود اسدی و على‌بن‌ ابراهيم‌ علوی‌ عريضى‌ را نام‌ برد. سند موجود در الاربعون‌ كه‌ دلالت‌ بر روايت‌ يحیى‌بن‌ سعيد حلى‌ از ابن‌ ادريس‌ دارد از حيث‌ طبقه‌ مورد ترديد است‌.

اگر چه‌ ذهبى‌ متذكر شده‌ كه‌ ابن‌ ادريس‌ آثاری‌ در فروغ‌ و اصول‌ داشته‌ و ابن‌ داوود او را كثير التأليف‌ دانسته‌، مع‌ ذلك‌ جز چند اثر از وی‌ نمى‌شناسيم‌. آثار بازمانده‌ از او اين‌هاست‌: السرائر الحاوی‌ لتحرير الفتاوی‌، اين‌ كتاب‌ از آثار بديع‌ فقهى‌ است‌ كه‌ ارزش‌ و اعتبار آن‌ پس‌ از قرن‌ها هنوز به‌ قوت‌ خود باقى‌ است‌. سرائر افزون‌ بر ارزش‌ فقهى‌ آن‌، به‌ واسطه آخرين‌ بابش‌ كه‌ او خود آن‌ را «باب‌ النوادر» ناميده‌ و شامل‌ گزيده‌ای‌ از كتب‌ مشيخه‌ و روات‌ است‌، ارزش‌ حديثى‌ قابل‌ توجهى‌ دارد.

چنان‌كه‌ از دو موضع‌ كتاب‌ بر مى‌آيد وی‌ در خلال‌ سال‌های‌ 587 - 588ق‌/ 1191-1192م‌ مشغول‌ تأليف‌ آن‌ بوده‌ است‌. سرائر در 1247 و 1270ق‌ در تهران‌ چاپ‌ سنگى‌ شده‌، و «باب‌ النوادر» آن‌ با عنوان‌ النوادر او مستطرفات‌ السرائر جداگانه‌ در 1408ق‌ با مقدمه‌ای‌ تحقيقى‌ و حواشى‌ در قم‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌. منتخب‌ تبيان‌ شيخ‌ طوسى‌، اين‌ كتاب‌ به‌ كوشش‌ سيد مهدی‌ رجائى‌ در 1409ق‌ در قم‌ نشر يافته‌ است‌، از ديگر آثار وی است.*

*منابع: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دوم، مقاله شماره 874؛ پايگاه اطلاع‌رسانی صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران.
 


نوشته شده در   يکشنبه 28 مهر 1387  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode