وجود 33 روايت در كتب اربعه و صدها روايت در ساير كتب، نشان از تلاشهای بیپايان فقهی و كلامی حضرت عبدالعظيم حسنی در عصر تفسير و تبيين فقه شيعه دارد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، يكی از محدثين جليلالقدر و بزرگواری كه در خدمت ائمه معصومين(ع) بوده و از محضر ايشان تحديث میكرده، حضرت «عبدالعظيمبن عبداللهبن علیبن الحسنبنزيدبن الحسنبن علیبن ابيطالب(ع)» است.
اين سيد شريف و بزرگوار از مشايخ حديث و از زهاد و عباد زمان خود بود. با مراجعه به كتب رجالی و احاديث نقل شده از ايشان، در میيابيم كه وی به محضر سه نفر از ائمه معصومين(ع) رسيده و از آن بزرگرواران نقل حديث كرده: حضرت امام رضا(ع)، حضرت امام جواد(ع) و حضرت امام هادی(ع). البته در زمان حضرت امام موسیبن جعفر(ع) نيز در قيد حيات بوده و با عده كثيری از اصحاب آن حضرت(ع) معاشرت داشته و لكن محضر ايشان را درك نكرده است.
از اخبار منقوله به طور وضوح استفاده میشود كه وی مورد مهر و علاقه و محل اطمينان و اعتماد ائمه اطهار(ع) بوده است. برای نمونه صاحببن عباد در رساله خود بيان كرده: «ابوحامد رازی گويد: خدمت حضرت هادی(ع) رسيدم و از آن جناب مسائلی پرسيدم، هنگامی كه اراده كردم از محضر مقدسش بيرون شوم فرمود: هرگاه مشكلاتی برايت پيش آمد كرد آنها را از عبدالعظيم حسنی بپرس و سلام مرا هم به او برسان.»
در «امالی» شيخ صدوق ضمن حديث «عرض دين» آمده وقتی كه حضرت عبدالعظيم خدمت امام هادی(ع) مشرف شد و عقائد خود را اظهار كرد امام فرمود: «تو از دوستان حقيقی ما هستی.» اين حديث ما را كفايت میكند تا به فضايل و مقامات حضرت عبدالعظيم پی ببريم؛ چرا كه شيعه و محب واقعی اهل بيت(ع) بودن مقامی است كه هركس به آن نائل نمیشود.
در حالات عبدالعظيم در «رسالة صاحببن عباد» اينگونه آمده: «عبدالعظيم در امور دين آگاه و مطلع، و به مسائل مذهبی و احكام قرآن به خوبی آشنا بوده و حقائق دينی را درك میكرده و به عقل و توحيد كه مذهب اهل حق است، اعتقاد داشت.»
عبدالعظيم حسنی كتب و تأليفاتی هم دارد كه از آن جمله كتابی است، كه به «يوم و ليله» نامگذاری كرده بود. عدهای از بزرگان شيعه و مشايخ حديث و روايت از وی اخذ حديث كردهاند.
نمونهای از اخبار و روايات حضرت عبدالعظيم(ع) به اين شكل است، حضرت امام رضا(ع) فرمود: «مؤمن كسی است كه هرگاه نيكی كند از عمل خود خوشوقت شود و هرگاه از او عمل بدی سر زد استغفار و بازگشت كند، مسلمان كسی است كه مسلمين از دست و زبان او در آسايش به سر برند از ما نيست آن كسی كه همسايگان از شرور و فساد آن در امان نباشند.» (عيون الاخبار / باب ما جاء عن الرضا(ع) من الاخبار المجموعه الحديث)
عبدالعظيم حسنی از حضرت امام جواد(ع) از پدرش و او از جدش روايت كرده كه فرمود: «از حضرت امام صادق(ع) شنيدم میفرمود: سرپيچی از فرمان و دستورات و پدر و مادر از گناهان بزرگ است؛ زيرا خداوند «عاق» را ستمگر بدبخت معرفی فرموده و او را به سختترين عذاب و شكنجه وعده داده است. (علل الشرايع / الباب 229 / الحديث 2) برای دستيابی به مجموعه احاديث نقل شده توسط حضرت عبدالعظيم میتوان به مسند حضرت عبدالعظيم نوشته آقای عزيزالله عطاردی مراجعه كرد.
|
حضرت عبدالعظيم حسنی را بايد در واقع نخستين نگارنده و يا به سخن دقيقتر اولين گردآورنده باورنامههای شيعی دانست |
هر چند برخی حضور ايشان را به پيش از دوران امامت حضرت علیبنموسیالرضا(ع) میرسانند، اما آنچه قطعی بهنظر میآيد، معاصرت و صحبت عبدالعظيم با ائمه چهارگانه پيش از دوران غيبت صغری است. عبدالعظيم تلاش شگرفی در جمعآوری و عرضه ميراث علمی اهل بيت(ع) از خويش به يادگار نهاده است.
وجود 33 روايت در كتب اربعه و صدها روايت در ساير كتب، نشان از تلاشهای بیپايان فقهی و كلامی حضرت عبدالعظيم دارد. از سوی ديگر عبدالعظيم را بايد در واقع نخستين نگارنده و يا به سخن دقيقتر اولين گردآورنده باورنامههای شيعی دانست. پس از اين به روايتی كه شيخ صدوق(ره) در «التوحيد» بهدست داده است اشارت خواهيم كرد و در آن نحوه عرضه عقايد از سوی عبدالعظيم و تأييد شدن آن از سوی امام(ع) را به نظاره خواهيم نشست.
عبدالعظيم نسبت به عموزادگانش كمترين بهره را از كارهای سياسی علويان كه آن زمان بيشتر ارتباطهای مكرر و البته كمحجم ايشان متجلی میشد، داشت. اما او هرچه از سياست بركنار بود، دستی در نقل و روايات ائمه(ع) و برقراری ميراث فقهی و كلامی ايشان داشت. در اينباره نقل اندكی از سخنان بزرگان رجال و انساب، خالی از فائدت نيست.
نجاشی در رجال خويش او را صاحب كنيت ابوالقاسم دانسته كه از آن اوست. كتاب خطب اميرالمؤمنين(ع) شيخ الطائفه، طوسی او را از سادات علوی دانسته كه صاحب اصل و كتاب است و مدفنش در ری است. شيخ همچنين در «الرجال» از او با عنوان مترضی ياد كرده كه در اصطلاح رجاليون برابری دارد با واژه «ثقة» و مورد اعتماد. شيخ در «الفهرست» او را در دو موقع يكی در رجال امام هادی(ع) و ديگری در رجال امام عسكری(ع) ذكر كرده است.
هرچند برخی روايات، توثيق و تمجيد او كه بر زبان امام رضا(ع) جاری شده و به زائران قبر او در ری ثوابی همچون زائران حضرت امام حسين(ع) در كربلا اعطا كرده است، چندان مورد توجه رجاليونی چون نجاشی و شيخالطائفه واقع نشده و قدمت او را به پيش از امام هادی(ع) بردن چندان روا ندانستهاند.
گرچه اين خود مانع اعجاب و نگريستن و تحسين ناظران در وی نخواهد بود، چنانكه شيخ صدوق(ره) از او با عنوان «كان مرضيا» ياد كرده است و اين عبارت بهسادگی و حتی آسانتر از عبارت شرفی و بر وثاقت وی دلالت میكند. عابد، ورع، جليلالشأن و معروف المزار (آنكه قبر و جايگاه دفنش آشكار است) ديگر عباراتی است كه بزرگان حديث و رجال در مدح وی به كار گرفتهاند.
|
حضرت عبدالعظيم حسنی نه راوی سامع است و نه راوی نهايی، بلكه راوی ناقل است و اين از اهميت زائدالوصف او حكايت دارد؛ چرا كه او از اين طريق به ذكر روايات صادقين(ع) نيز پرداخته است. از سوی ديگر طريقی كه او در آن قرار میگيرد معمولا مورد توجه فقها و اعتماد ايشان است |
عبدالعظيم در مجموع از 3 شيوه برای انتقال بر جایگذاری ميراث دينی اهل بيت(ع) استفاده كرده است؛ نخست آنكه او از طريق عضويت در سازمان وكلای امام هادی(ع) سبب انتشار احاديث فقهی، اخلاقی و نيز كلامی ايشان میشد، هرچند عضويت او در اين سازمان مخفی بود و در ظاهر از وكلای شناخته شده امام به شمار نمیرفت. ديگر اينكه سالهای متمادی تلمذ وی در محضر امام هادی(ع) را نبايد در موقعيت علمی كه پس از اين برای او حاصل آمد، ناديده گرفت.
دوم آنكه اگر به تقريبا اندكی بيش از 33 روايت منقوله او در كتب اربعه؛ يعنی، الكافی، التهذيب، الاستبصار و من لايحضر كه توسط محقق برجسته معاصر، حضرت آيتالله خوئی در معجم گرانسنگ رجالی؛ يعنی «معجم رجال الحديث» فراهم آمده، توجه كنيم، درخواهيم يافت كه او معمولا در ميانه سند روايات قرار دارد، در اصطلاح نه راوی سامع است و نه راوی نهايی، بلكه راوی ناقل است و اين از اهميت زائدالوصف او حكايت دارد؛ چرا كه او از اين طريق به ذكر روايات صادقين(ع) نيز پرداخته است. از سوی ديگر طريقی كه او در آن قرار میگيرد معمولا مورد توجه فقها و اعتماد ايشان است.
سومين روش كه در واقع جالبترين و شايد بتوان آن را ابتكار خود وی به شمار آورد، شيوه عرضه احاديث و عقايد به ائمه اطهار(ع) و گرفتن تثبيت از ايشان است. شيخ بزرگوار، شيخ صدوق در كتاب التوحيد كه درباره نگاه شيعه به خداوند و صفات وی فراهم آمده است، در باب التوحيد و نفیالتشبيه، حديث سی و هفتم، اينگونه از علیبن احمد دقاق از هارون صوفی از ابوتراب عبيدالله رويانی از عبدالعظيم حسنی به گزارشگری میپردازد:«عبدالعظيم میگويد: بر مولايم امام نقی(ع) حاضر شدم. هنگامی كه چشم او به من افتاد فرمودند: سلام بر تو ای ابوالقاسم. تو به حقيقت از دوستان ما هستی. من نيز گفتم ای پسر رسول خدا(ص) میخواهم دين خود را به شما عرضه كنم و در صورت تأييد از جانب شما میخواهم تا هنگام ملاقات با پروردگار بر آن ثابت قدم بمانم. فرمودند. ای اباالقاسم آغاز كن. گفتم من بر اين باورم كه الله تبارك و تعالی واحد است. چيزی چون او نيست.
خارج از دو چيز است. يكی ابطال (يعنی آنكه او را از هر چيزی حتی وجود مبرا بدانيم كه در واقع منجر به تعطيلشدن عقل میشود) و ديگری تشبيه (او به آفريدگانش). او نه جسم است، نه صورت؛ نه عرض است و نه جوهر بلكه او جسمدهنده به اجسام و شكلدهنده به اشكال است؛ آفريدگار صورت و ماده و جوهر و عرض. پروردگار هر چيزی است و مالك و علت فاعلی و علت غايی(جاعل و محدث) و بر اين باورم كه محمد(ص)، بنده او و فرستاده او خاتم پيامبران(ص) است. بنابراين پس از او تا روز قيامت پيامبری نيست.
و اينكه امام، خليفه و ولیالامر پس از او اميرالمؤمنين علیبنابیطالب(ع) است سپس حسن(ع) و حسين(ع) سپس علیبن حسين(ع) و محمدبن علی(ع) و جعفربن محمد(ع) و موسیبن جعفر(ع) و علیبن موسی(ع) و محمدبن علی(ع) و سپس شما ای مولای من! امام(ع) فرمودند پس از من حسن فرزندم امام است. آنگاه پرسيدند: پس از او مردم چگونهاند نسبت به جانشين او؟ گفتم: چگونه ایمولای من. فرمودند: زيرا او شخصاً ديده نمیشود و حلال نيست نام بردن او تا آنگاه كه خروج كند و زمين را پر از عدل و داد كند، همانگونه كه پر از ظلم و ستم شده است. آنگاه گفتم: ای مولای من اقرار كردم و بر اين باورم كه دوست ايشان دوست خداست و دشمنان ايشان، دشمنان خدايند.
تبعيت از ايشان تبعيت خداست و نافرمانی ايشان، نافرمانی خداست و نيز بر اين باورم كه معراج، حق است و سؤال قبر حق است، بهشت حق است، جهنم و آتش حق است، صراط حق است، ميزان حق است و قيامت حتماً برپا خواهد شد و شكی در آن نيست و خداوند بیگمان آنان را كه در قبرهايند برخواهد انگيخت و نيز بر اين باورم كه واجبات الهی پس از ولايت، نماز و زكات، روزه، حج، جهاد و امر بهمعروف و نهی از منكر است. آنگاه امام هادی(ع) به ايشان فرمودند: ای ابوالقاسم اين، به خدا سوگند همان دين الهی است كه خداوند نسبت به بندگانش به شرط دينداری به آن راضی شده است. بر آن ثابت بمان كه خدا تو را در آن حيات دنيوی و اخروی ثابت نگاه دارد.» (التوحيد، ص 80-79)
از جمعبندی اين 3 شيوه میتوان در واقع علاوه بر وقوف به ويژگیهای شخصيت فقهی عبدالعظيمبن عبداللهبن علی حسنی، درك نسبتاً جامعی در مورد اين دوران به خصوص از ادوار فقه شيعه كه آن را عصر تفسير و تبيين نام نهادهاند به كف آورد.*
*منبع: مقاله «نخستين نگارنده باورنامههای شيعی»، نوشته سهند صادقی بهمنی. |