«محمد غزالی» معتقد است كه اسلام يعنی حكومت دينی انسانهای آزاد كه خودشان و هدفشان را وقف راه دين و امتشان كردند و از اين رو، طرح جدايی دين از دولت در اسلام يك بدعت است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، مقاله «تأملاتی در باب جدايی دين از سياست در اسلام معاصر»، توسط «اروين روزنتال» نويسنده كتاب «تفكر سياسى در اسلام ميانه» و از محققان برجسته انديشه سياسی نوشته شده و توسط «سيدمهدی حسينی اسفيدواجانی» ترجمه شده و در آخرين شماره از ماهنامه اطلاعات حكمت و معرفت (شماره 5، مردادماه 1387) منتشر شده است.
در دوران معاصر تلاشهای متنوعی برای درك و شناخت بهتر اسلام صورت گرفته است. متفكران اسلامی معاصر نيز پس از خاتمه دوران استعمار كهن در پی يافتن راهحلهايی برای مقابله با مخالفان اسلام خصوصا غرب و ورود به دنيای جديد و چالش با مسايل عصر حاضر رفتند.
يكی از اين مسايل چالش انگيز جدايی دين از سياست است كه تجددخواهان و متفكران اسلامی معاصر را بر آن داشت تا با نگاهی به گذشته و تاريخ اسلام از دوران پيامبر تا عصر خلافت و سپس دوران كنونی نظرات خود را ابراز كنند.
نويسنده در اين مقاله سه متفكر مهم اسلامی را در دوران معاصر؛ يعنی «رشيد رضا»، «علی عبدالرازق» و «محمد غزالی» را برای تحليل نظراتشان بر میگزيند و تنها سه كتاب عمده از اين سه نفر را نيز مدنظر قرار میدهد. نظريه خلافت از جمله مسايل اصلی سياسی در دنيای اسلام است كه نويسنده ضمن تحليل آرای سه متفكر فوق به آن پرداخته است.
نويسنده معتقد است متفكران اسلامی نبايد مسيحيت را با امپرياليسم مسيحی يكسان تلقی كنند. اين مسيحيت نيست كه اسلام را تهديد میكند، بلكه مسيحيت نيز به اندازه اسلام سنتی از ناحيه طرز فكر دنيوی و سكولار مورد تهديد است و ارتباط دادن استعمار به مسيحيت مشكلات را بيشتر خواهد كرد. واقعا مسأله مهم در اسلام معاصر اين است كه اسلام چيست؟، نه بحثهايی كه معمولا امروزه انجام میشود مثل اينكه چه مقدار از شريعت را بايد فعال يا اصلاح كرد و يا كنار گذاشت.
از اينرو پاسخی كه امروزه مسلمانان در جواب به سؤالات اصلی از خود جويا میشوند به نگرش اساسی و فهم آنان از اسلام قرون گذشته و ارتباط آن با مشكلات عملی بستگی دارد. مسلمانان در كشورهای مستقل ملی خود در پی حل اين مشكلات هستند. نويسنده در اينجا با توجه به آموزههای قديمی وحدت دينی و سياسی اسلام و تفسير آن در دوران معاصر به اسلام پرداخت.
نويسنده در اين مقاله سه متفكر مهم اسلامی را در دوران معاصر؛ يعنی «رشيد رضا»، «علی عبدالرازق» و «محمد غزالی» را برای تحليل نظراتشان بر میگزيند |
هيچ چيزی جز يك بازگشت مصممانه به اسلام ناب نمیتواند اين وضع را نجات بخشد؛ زيرا اسلام دينی جهانی است و الله تنها حاكم، شارع و داور است. بينالمللگرايی (انترناسيوناليسم) و وحدت دينی و سياسی اسلام از توحيد محض آن نشأت میگيرد. طبق تعاليم اسلام، حقيقت، برادری و عدالت پايه محكم نظم جهانی را تشكيل میدهد.
غزالی برخلاف «خالد محمد خالد» مدعی است كه اين خداوند بود كه پيامبر را در اقدامات سياسی و اجتماعیاش هدايت میكرد نه شرايط. غزوات پيامبر جنگهايی نبود كه برای فتوحات صورت گرفته باشد، بلكه برای آزادی مردمی بود كه تحت سلطه قرار داشتند و خالد محمد خالد كه ادعا میكند نبوت بالاتر از حكومت است اشتباه میكند؛ زيرا حكومت دينی قدرت را نه برای خود، بلكه برای خير همگان بكار میبندد و اين اسلام حقيقی است. بدين سبب او از ديگران میخواهد كه توبه كنند و به خداوند و كتابش رجوع كنند و شريعت الهی را بكار بندند.
ماهنامه اطلاعات حكمت و معرفت به صاحب امتيازی مؤسسه اطلاعات و مدير مسئولی و سردبيری «انشاءالله رحمتی» هر ماه منتشر میشود كه اين شماره ويژه «سيدجمالالدين اسدآبادی» است.