4 آبان سال 1343 امام خميني (رض) در سخناني خطاب به روحانيون و ملت ايران مخالفت خود را با لايحه کاپيتولاسيون ابراز و تاكيد كردند:« اکنون من اعلام مىکنم که اين رأى ننگين مجلسين مخالف اسلام و قرآن است، و قانونيت ندارد؛ مخالف رأى ملت مسلمان است. وکلاى مجلسين وکيل ملت نيستند؛ وکلاى سرنيزه هستند! رأى آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هيچ ارزشى ندارد. و اگر اجنبيها بخواهند از اين رأى کثيف سوء استفاده کنند، تکليف ملت تعيين خواهد شد.»
سرويس تاريخ خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، همزمان با 4 آبان متن كامل سخنان تاريخي امام (ره) درباره لايحه کاپيتولاسيون را منتشر كرده، كه به اين شرح است :
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلکافِرينَ عَلى المُؤمِنينَ سَبيلا
آيا ملت ايران مىداند در اين روزها در مجلس چه گذشت؟ مىداند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنايتى واقع شد؟ مىداند مجلس، به پيشنهاد دولت، سند بردگى ملت ايران را امضا کرد، اقرار به مستعمره بودن ايران نمود؟ سند وحشى بودن ملت مسلمان را به امريکا داد؟ قلم سياه کشيد بر جميع مفاخر اسلامى و ملى ما؟ قلم سرخ کشيد بر تمام لاف و گزافهاى چندين ساله سران قوم؟ ايران را از عقب افتاده ترين ممالک دنيا پست تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ايران و صاحب منصبان و درجه داران نمود؟ حيثيت دادگاههاى ايران را پايمال کرد؟ به ننگين ترين تصويبنامه دولت سابق، با پيشنهاد دولت حاضر، بدون اطلاع ملت، با چند ساعت صحبتهاى سرّى، رأى مثبت داد؟ ملت ايران را در تحت اسارت امريکايىها قرار داد؟ اکنون مستشاران نظامى و غير نظامى امريکا با جميع خانواده و مستخدمين آنها آزادند هر جنايتى بکنند، هر خيانتى بکنند؛ پليس ايران حق بازداشت آنها را ندارد. دادگاههاى ايران حق رسيدگى ندارند. چرا؟ براى آنکه امريکا مملکت دلار است، و دولت ايران محتاج به دلار!
به حسب اين رأى ننگين، اگر يک مستشار امريکايى يا يک خادم مستشار امريکايى به يکى از مراجع تقليد ايران، به يکى از افراد محترم ملت، به يکى از صاحب منصبان عالى رتبه ايران، هر جسارتى بکند، هر خيانتى بنمايد، پليس حق بازداشت او را ندارد؛محاکم ايران حق رسيدگى ندارد. ولى اگر به يک سگ آنها تعرضى بشود، پليس بايد دخالت کند؛ دادگاه بايد رسيدگى نمايد!
امروز که دولتهاى مستعمره يکى پس از ديگرى با شهامت و شجاعت، خود را از تحت فشار استعمار خارج مىکنند و زنجيرهاى اسارت را پاره مىکنند، مجلس مترقى ايران با ادعاى سابقه تمدن 2500 ساله، با لاف همرديف بودن با ممالک مترقيه، به ننگين ترين و موهنترين تصويبنامه غلط دولتهاى بىحيثيت رأى مىدهد، و ملت شريف ايران را پست ترين و عقب افتاده ترين ملل به عالَم معرفى مىکند؛ و با سرافرازى هر چه تمامتر دولت از تصويبنامه غلط دفاع مىکند و مجلس رأى مىدهد. از بعض منابع مطلع به من اطلاع دادند که اين طرح مفتضح را به دولت پاکستان، اندونزى، ترکيه، آلمان غربى، پيشنهاد کردهاند، و هيچ کدام زير بار اين اسارت نرفتهاند. تنها دولت ايران است که اين قدر با حيثيت ملت و اسلاميت ما بازى مىکند و آن را به باد فنا مىدهد.
علما و روحانيون که مىگويند بايد قدرت سرنيزه در مقدرات کشور دخالت نکند، بايد وکلاى پارلمان مبعوث از ملت باشند، بايد دولتها ملى باشند، بايد اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمانها نظارت در آنها نکنند و آزادى را از ملت مسلمان سلب ننمايند، براى آن است که اين ننگها را بر ملت تحميل نکنند و ما را مواجه با اين مصيبتها ننمايند. چرا وکلاى پارلمان، با آنکه به حسب قاعده انسانيت و مليت با همچو سند اسارتى صد در صد مخالف هستند، نفس نمىکشند؛ و جز دو- سه نفر آنها، که معلوم است با اضطراب صحبت کردهاند، خاموش نشستهاند؟ براى آنکه اتکا به ملت ندارند، دست نشانده هستند، و قدرت مخالفت ندارند، آنها را با يک اشاره بيرون مىريزند؛ به زندان مىاندازند
آيا ملت ايران مىداند که افسران ارتش به جاى سوگند به قرآن مجيد، «سوگند به کتاب آسمانى که به آن اعتقاد دارم» ياد کردهاند؟ اين همان خطرى است که کراراً تذکر دادهام: خطر براى قرآن مجيد؛ براى اسلام عزيز؛ خطر براى مملکت اسلام؛ خطر براى استقلال کشورمن نمىدانم دستگاه جبار از قرآن کريم چه بدى ديده است، از پناه به اسلام و قرآن چه ضررى برده است که اين قدر پافشارى براى محو اسم آن مىکند. اگر پناه به قرآن و اسلام بياوريد، اجنبى به خود اجازه نمىدهد که از شما سند بردگى بگيرد؛ اجازه نمىدهد که مفاخر ملى و اسلامى شما پايمال شود. جدابودن ملت از هيأت حاکمه، برخوردار نبودن آنها از پشتيبانى ملت، اين مصيبتها را پيش مىآورد.
اکنون من اعلام مىکنم که اين رأى ننگين مجلسين مخالف اسلام و قرآن است، و قانونيت ندارد؛ مخالف رأى ملت مسلمان است. وکلاى مجلسين وکيل ملت نيستند؛ وکلاى سرنيزه هستند! رأى آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هيچ ارزشى ندارد. و اگر اجنبيها بخواهند از اين رأى کثيف سوء استفاده کنند، تکليف ملت تعيين خواهد شد.
دنيا بداند که هر گرفتارىاى که ملت ايران و ملل مسلمين دارند، از اجانب است؛ از امريکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از امريکا خصوصاً متنفر است. بدبختى دوَل اسلامى از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست. اجانبند که مخازن پر قيمت زيرزمينى ما را به يغما برده و مىبرند. انگليس است که ساليان دراز طلاى سياه ما را با بهاى ناچيز برده و مىبرد. اجانبند که کشور عزيز ما را اشغال کرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا در آوردند. ديروز ممالک اسلامى به چنگال انگليس و عمال آن مبتلا بودند؛ امروز به چنگال امريکا و عمال آن. امريکاست که از اسرائيل و هواداران آن پشتيبانى مىکند. امريکاست که به اسرائيل قدرت مىدهد که اعراب مسْلم را آواره کند. امريکاست که وکلا را، يا بيواسطه يا با واسطه، بر ملت ايران تحميل مىکند. امريکاست که اسلام و قرآن مجيد را به حال خود مضر مىداند، و مىخواهد آنها را از جلو خود بردارد. امريکاست که روحانيون را خار راه استعمار مىداند، و بايد آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد. امريکاست که به مجلس و دولت ايران فشار مىآورد که چنين تصويبنامه مفتضحى را که تمام مفاخر اسلامى و ملى ما را پايمال مىکند، تصويب و اجرا کنند. امريکاست که با ملت اسلام معامله وحشيگرى و بدتر از آن مىنمايد
بر ملت ايران است که اين زنجيرها را پاره کنند. بر ارتش ايران است که اجازه ندهندچنين کارهاى ننگينى در ايران واقع شود. از بالاترها، به هر وسيله هست، بخواهند اين سند استعمار را پاره کنند؛ اين دولت را ساقط کنند؛ وکلايى که به اين امر مفتضح رأى دادند از مجلس بيرون کنند. بر ملت است که از علماى خود بخواهند در اين امر ساکت ننشينند. بر علماى اعلام است که از مراجع اسلام بخواهند اين امر را نديده نگيرند. بر فضلا و مدرسين حوزههاى علميه است که از علماى اعلام بخواهند که سکوت را بشکنند. بر طلاب علوم است که از مدرسين بخواهند که غافل از اين امر نباشند. بر ملت مسلمان است که از وعاظ و خطبا بخواهند که آنان را که آگاه از اين مصيبت بزرگ نيستند آگاه کنند. بر خطبا و وعاظ است که با بيان محکم، بىهراس، بر اين امر ننگين اعتراض کنند و ملت را بيدار کنند. بر اساتيد دانشگاه است که جوانان را از آنچه زير پرده است مطلع کنند. بر جوانان دانشگاهى است که با حرارت با اين طرح مفتضح مخالفت کنند؛ با آرامش و با شعارهاى حساس، مخالفت دانشگاه را به ملتهاى دنيا برسانند. بر دانشجويان ممالک خارجه است که در اين امر حياتى که آبروى مذهب و ملت را در خطر انداخته، ساکت ننشينند. بر پيشوايان دوَل اسلامى است که فرياد ما را به دنيا برسانند، و از مراکز پخش آزاد، ناله جانسوز اين ملت بدبخت را به جهان گوشزد کنند. بر علما و خطباى ملل اسلامى است که با سيل اعتراض اين ننگ را از جبهه ملت معظم ايران، برادران اسلامى خود، بزدايند. و بر جميع طبقات ملت است که از مناقشات جزئى موسمى خود صرف نظر کرده، و در راه هدف مقدس استقلال و بيرون رفتن از قيد اسارت کوشش کنند. بر رجال شريف سياسى است که ما را از مطالب زير پرده که در مجلس گفته شده آگاه نمايند. بر احزاب سياسى است در اين امر مشترک با يکديگر توافق کنند.
هدف مراجع عظام و روحانيون در هر جا باشند، يکى است. و آن پشتيبانى از ديانت مقدسه اسلام و قرآن مجيد و طرفدارى از مسلمين است. اختلافى بين علماى اعلام و نگهبانان اسلام در اين هدف مقدس نيست. اگر فرضاً اختلاف اجتهاد و نظرى در امرى جزئى و ناچيز باشد، مثل ساير اختلافات در امور فرعى، مانع از وحدت نظر در امور اصولى نيست. اگر سازمانهاى دولتى گمان کردهاند با سمپاشيها مىتوانند ما را از هدف مقدس خود منحرف کنند و به دست جُهال متعصب به قصد شوم خود برسند، خطا کردهاند. اين جانب، که يک نفر از خدمتگزاران علماى اعلام و ملت اسلام هستم، در موقع خطير و براى مصالح بزرگ اسلامى حاضرم براى کوچکترين افراد تواضع و کوچکى کنم، تا چه رسد به علماى اعلام و مراجع عظام- کثّر اللَّه أمثالهم. لازم است جوانهاى متعصب و طلاب تازه کار از زبان و قلم خود جلوگيرى کنند؛ و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از امورى که موجب تشتت و تفرقه است خوددارى نمايند. علماى اعلام براى خاتمه دادن به هرج و مرج و بىنظميها در فکر اصلاح عمومى هستند، اگر دولتها مجال فکر به ما بدهند؛ اگر گرفتاريهايى که از ناحيه هيأت حاکمه پيش مىآيد و ناراحتيهاى روحى مجال تصفيه و اصلاح داخلى به ما بدهد. اين نحو گرفتاريهاست که ما را از مسير خود، که مسير تصفيه حوزهها و اصلاح همه جانبه است، بازمىدارد. با احساس خطر براى اسلام و قرآن کريم، براى ملت و مليت مجال تفکر در امور ديگر باقى نمانده. اهميت اين موضوعات به قدرى است که مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است.
آيا ملت مسلمان مىداند که در حال حاضر عدهاى از علما و مبلغين و طلاب و بسيارى از مسلمين بيگناه در زندانها به سر مىبرند، و بر خلاف قوانين آنها را بدون رسيدگى مدتهاى مديدى زندانى کردهاند؟ و مرجعى نيست که به اين وضع هرج و مرج ارتجاعى قرون وسطايى خاتمه دهد. اينها دنبال قتل عام 15 خرداد، 12 محرم، است که جراحت آن از قلب ملت پاک نخواهد شد. هيأت حاکمه به جاى اينکه براى اقتصاد ايران، براى جلوگيرى از ورشکستگيهاى بازرگانان محترم، براى نان و آب فقرا و مستمندان، براى زمستان سياه بىخانمانها، براى پيدا کردن کار براى جوانان فارغ التحصيل و ساير طبقات بيچاره، فکرى بکند، به کارهاى مخرب، مثل آنچه گفته شد و نظاير آن، دست مىزند؛ از قبيل استخدام زن براى دبيرستانهاى پسرانه و مرد براى دبيرستانهاى دخترانه، که فساد آن بر همه روشن [است] و اصرار به آنکه زنها در دستگاههاى دولتى وارد شوند، که فساد و بيهوده بودنش بر همه واضح است. امروز اقتصاد ايران به دست امريکا و اسرائيل است؛ و بازار ايران از دست ايرانى و مسْلم خارج شده است، و غبار ورشکستگى و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است؛ و اصلاحات آقايان، بازار سياه براى امريکا و اسرائيل درست کرده است؛ و کسى نيست که به داد ملت فقير برسد.
من از فکر زمستان امسال رنج مىبرم. من شدت گرسنگى و خداى نخواسته هلاکت بسيارى از فقرا و مستمندان را پيشبينى مىکنم. لازم است خود ملت به فکر فقرا باشند. لازم است از حالا براى زمستان آنها تهيهاى شود که فجايع سال سابق تکرار نشود. لازم است علماى اعلام بلاد، مردم را دعوت به اين امر ضرورى بفرمايند .
از خداى متعال عظمت اسلام و مسلمين و رهايى دوَل اسلامى را از شرّ اجانب- خذلهم اللَّه تعالى خواستار است. و السلام على من اتبع الهدى.
روح اللَّه الموسوي الخمينى
صحيفه امام،ج1،ص 409