ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 17 تير 1403
يکشنبه 17 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 8 ارديبهشت 1389     |     کد : 7367

فاطمه شعر آفرينش بود

اين روزها در ايام فاطميه، همه جاي شهر رنگ عزا و ماتم به خود مي‌گيرد...

اين روزها در ايام فاطميه، همه جاي شهر رنگ عزا و ماتم به خود مي‌گيرد.
اين‌ها همه از ارادت مردمي شيفته به آستان مقدس بانوي دو عالم و بزرگان و ائمه معصومين(ع) حكايت دارد و اما در اين ميان به نظر مي‌رسد براي پاسخ به سؤالات نسل جديد و اشباع آنها از مفاهيم ديني، نياز به كار فرهنگي بيشتري وجود دارد تا بتوانيم واقعيت‌هاي زندگي بزرگان دين را به صورت مصداقي به اين نسل ارائه كنيم.
ايام فاطميه بهانه‌اي بود براي پرداختن به اين موضوع و نيز توجه به ضرورت انجام كار فرهنگي بيشتر درباره الگوهاي ديني و اسلامي.

فرياد عصر جاهلي
صداي دختركان از ميانه سياه‌ترين نقطه خاك به گوش عصر جاهلي نمي‌رسيد. ضجه‌هاي دخترخردسال بود كه فريادزنان در گوش جاهليت بيداد مي‌كرد. زنده در گوري تاريك به مرگي دچار مي‌شد ناخواسته و ناباورانه.
حكايت مرگ هر لحظه در اعماق سياه‌چاله‌ها بر گوش دخترك خردسال شهر جاهلي نهيب مي‌زد و او را به سوي مرگي ناخواسته و ناباورانه هل مي‌داد. او بايد مي‌مرد بي‌آنكه بخواهد و بي آنكه بداند. بايد مي‌مرد و زنده به گور مي‌شد؛ چرا كه آمدنش بد يمن بود و عرب جاهلي مايه ننگش بود كه آفرينش چنين تحفه‌اي را نصيب او كند.
در چنين حالي، روزگاربا زخم‌هايي كه در دل داشت همچنان مي‌آفريد و مي‌چرخيد. روزگار گله داشت از مردماني كه دختركان معصوم را در گورها نشانه مي‌گرفتند و دست و پا بسته به ميهماني ناخواسته مرگ و نيستي مي‌بردندشان. روزگار همچنان حرف مي‌زد و سخن مي‌گفت و هيچ گاه از سخن باز نايستاد. اما روزگار زخم هم داشت.
زخمي عميق از مردمان نامهربان... زخم روزگار حس شاعري را در او برانگيخت و ناگهان شعرهاي آفرينش سروده شدند. غزل‌هاي ناگهان از گوشه احساس آفرينش تراويدند و روزگار لبخند برلبانش نشست. دنيا لب به شعر گشود و فاطمه به دنيا آمد.
روزگار بر مدار بي‌فرهنگي دوران مي‌گشت و لحظه به لحظه بر تيرگي‌ها افزوده مي‌شد. دنيا در اين روزگار تحول مي‌خاست و اراده‌اي كه همه چيز را تغيير دهد و ناگهان فاطمه به عنوان تحول بنيادين در نگاه جامعه به «زن»پا به عرصه گيتي گذاشت.

غزل زيباي آفرينش
دختر محمد (ص) در زخمي‌ترين صفحه تاريخ پا به عرصه وجود گذاشت و او بود كه با تعاليم پدر، پاياني شد بر بديمني دختركان همواره معصوم تاريخ. رنگ تاريخ عوض شد و جاهليت از خواب گران چندين هزارساله، هراسان و آشفته برخاس.
روزگار غزلي سروده بود كه شاعران فخر فروش عرب جاهلي تا آن روز نتوانسته بودند، گوشه‌اي از مصرعش را بر زبان بياورند. فاطمه به دنيا آمده بود و به راستي كه پس از دوران بي‌مهري با دختران و زنده به گور كردن آنها، اين دردانه هستي، غزل تازه آفرينش بود.
غزلي كه هركس گوشه اي از آن را مي‌خواند ديوانه وار، دگرگون مي‌شد و نفريني نصيب دوران جاهليت مي‌كرد و فاطمه به دنيا آمده بود و روزگار بر اين آفرينش مي‌باليد. روز جمعه بيستم جمادي الثاني بود.
نوباوه رسالت، پیکره عصمت، هم‏سنگ و همسر خلافت خدا در زمین، بانوی بانوان جهان، فاطمه زهرا (س) در لحظه‏های طلایی روز جمعه بیستم جمادی الثانی، پنج سال پس از بعثت پیامبر، در بُنِ آسمان حجاز، در دامنه کوه‏های سنگی مکّه، در چشم‏انداز کعبه، در منزل وحی، در خانه‏ای که فرشتگان آن را خوب می‏شناختند
و در آن رفت وآمد داشتند، آن‏جا که زمزمه نماز پیامبر(ص) در صبح و شام و آوای ملکوتی تلاوت پیامبر(ص) در دل‏شب زمینش را به آسمان پیوند می‏زند، در خانه امید یتیمان، در خانه دستگیری از مستمندان، در خانه پیامبر(ص) و خدیجه، آفتاب وجودش از شرق دامان خدیجه طلوع کرد و ولادتش برای پیامبر(ص)، مانند وزیدن نسیم بهشت در گرمای صحرای سوزان حجاز، روح‏بخش و دلنواز بود.
بوي فاطمه(س) در خانه مي پيچد. غزل غزل عاشقي است كه سروده مي‌شود و سبد سبد احساس بود كه مي‌تراود.ثانیه‏ها، آشنا می‏گذرند در عبور زمان؛ دقایق با شور از یکدیگر سبقت می‏گیرند... خبر، بسیار شیرین است.
سرزمین، تجلی انوار خداوندی دیده می‏شود. خاک، آغشته است به بوی باران و نور. خانه‏ای در تلاطمی از عود و اسفند لبخند می‏زند و چشم‏ها به دری دوخته شده است که در پس آن قرار است خورشید، گام بر خاک گذارد.

ولادت
فاطمه (س) در سال پنجم پس از بعثت و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. اکثر مفسران شیعی و عده‌ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (س) تطبیق نموده‌اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم(ص) ذکر كرده‌اند. که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر(ص) خطاب می‌کند و می‌فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.
نام پدر فاطمه (س) محمد بن عبدالله (ص) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند است. مادر حضرتش خدیجه(س)، از زنان بزرگ و شریف قریش بود. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به نجابت مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می‌شد و او را بزرگ زنان قریش می‌نامیدند. و فاطمه زاده چنين پدر و مادري بود.

نام و القاب ايشان
نام او فاطمه است. فاطمه وصفى است از مصدر فطم. اين كلمه در لغت عرب به معنى بريدن، قطع كردن و جدا شدن آمده است. اين صيغه كه بر وزن فاعل معنى مفعولى مى‏دهد، به معنى بريده و جدا شده است. فاطمه از چه چيز جدا شده است؟در كتاب‏هاى شيعه و سنى روايتى مى‏بينيم كه پيغمبر(ص) فرمود او را فاطمه ناميدند، چون خود و شيعيان او از آتش دوزخ بريده‏اند.
نويسندگان سيره و محدثان اسلامى براى دختر پيغمبر لقب‏هايى چند نوشته‏اند: زهرا، صديقه، طاهره، راضيه، مرضيّه، مباركه، بتول و لقب‏هاى ديگر.از اين جمله لقب زهرا از شهرت بيشترى برخوردار است، و گاه با نام او همراه مى‏آيد«فاطمه زهرا»و يا بصورت تركيب عربى«فاطمه الزّهرا».
پرورش زهرا(س) در كنار پدرش رسول خدا(ص) و در خانه نبوت بود. تربيت دينى را هم از آموزگارى چون محمد(ص) فراگرفت. در اين خانه بود كه تكبير گفتن و روى به خدا ايستادن آغاز شد. اندك اندك آيه‏هاى ديگر مى‏رسد و درس‌هاى وسيع‌تر آغاز مى‏گردد: كسى بر ديگرى برترى ندارد، برده و ارباب در پيشگاه حق تعالى برابرند و...اين سخنان مكيان را خوش نيامد و موج آزارها و سخنان ناروا را در حق پيامبر واپسين(ص) باعث شد .
او در اين ميان به دو يار وفادار دلگرم بود: ابوطالب و خديجه، ولى قضاى الهى چنان بود كه اين دو را نيز با فاصله اندكى از دست بدهد. فاطمه(س) چنانكه از قرآن درس گرفته است بايد اين آزمايش را هم ببيند.
مرگ خويشان براى او آزمايش دیگرى است. علاوه بر تحمل فراق مادر بايد سنگ صبور پدر باشد. اكنون فاطمه فقط دختر خانواده نيست. او جانشين عبدالله، آمنه، ابوطالب و خديجه(س) است. او «ام ابيها» است، آرى او مادر پدر است.

ازدواج و فرزندان
چنانكه كتاب‏هاى محدثان و مورخان طبقه اول و سندهاى اصلى شيعه و سنى به صراحت تمام نوشته‏اند و آنچنانكه قرينه‏هاى ديگر نوشته اين مورخان را تأييد مى‏كند، دختر پيغمبر خواستگاران سرشناسى داشت، ليكن پدرش از ميان همه، پسرعموى خود على بن ابى‏طالب(ع) را براى شوهرى او برگزيد.
مهريه دختر پيغمبر چهارصد درهم بود همين و همين، و بدين سادگى نيز پيوند برقرار گرديد. پيوندى مقدس است كه بايد دو تن شريك غم و شادى زندگانى يكديگر باشند. فهرستى كه شيخ طوسى براى جهاز نوشته چنين است: پيراهنى به بهاى هفت درهم، چارقدى به بهاى چهار درهم، قطيفه مشكى بافت خيبر، تخت‏خوابى بافته از برگ خرما، دو گستردنى(تشك)كه روي‌هاى آن كتان ستبر بود يكى را از ليف خرما و ديگرى را از پشم گوسفند پر كرده بودند، چهار بالش از چرم طائف، پرده‏اى از پشم، يك تخته بورياى بافت هجر، آسياى دستى، لگنى از مس، مشكى از چرم، قدحى چوبين، كاسه‏اى گود براى دوشيدن شير در آن، مشكى براى آب، مطهره‏اى اندوده به زفت، سبويى سبز و چند كوزه گلى.
فاطمه(س) علاوه بر اين كه دختر نبي خدا بود و همسر ولي‌اش، مادر ائمه معصومين(ع) هم بودند.رمضان سال سوم هجرت كه مى‏رسد، ولادت فرزندش حسن(ع)خاطره شيرين پيروزي‌هاى جنگ بدر را كه در رمضان سال پيش رخ داد شيرين‏تر مى‏سازد و در شعبان سال چهارم، ولادت حسين(ع) گرمى تازه‏اى به خانه على(ع) مى‏دهد و پس از اين دو فرزند زينب، ام كلثوم و محسّن.

فاطمه‌(س) پس از پيامبر(ص)
با وفات پيامبر اکرم‌(ص)، فاطمه‌(س) غرق در سوگ و ماتم شد. هنوز چيزی از وفات رسول خدا (ص) نگذشته بود که سفارش رسول خدا‌(ص) و ابلاغ فرمان الهی توسط ايشان در روز غدير، مبنی بر نصب امام علی‌(ع) به عنوان حاکم و ولی مسلمين، پس توسط عده‌ای ناديده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقيفه جمع گشتند و از ميان خود فردی را به عنوان حاکم برگزيدند.
عده‌ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و ناديده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی(ع) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پيامبر‌(ص) در خانه فاطمه‌(س) جمع شدند. هنگامی که ابوبکر – منتخب سقيفه – که توسط حاضرين در سقيفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بيعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه(س) كرد تا امام علی‌(ع) و سايرين را به زور برای بيعت در مسجد حاضر نمايد.
در اين حين حضرت فاطمه‌(س) مانع بيعت گرفتن از علي‌(ع) شد و بسيار صدمه ديد و لطمات فراوانی را تحمل نمود، اما باز از پا ننشست و بنا‌بر احساس وظيفه و تکليف الهی خويش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد.
عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا(ص) مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اين صدمات در نهايت منجر به شهادت ايشان شد.

سالروز شهادت
درباره سالروز رحلت جانگداز فاطمه‌(س) اگر چه در بين مورخين اختلاف نظر هست به گونه‌اى كه برخى اقوال را به هجده نظر رسانده‌اند. قول اول هفتاد و پنج روز پس از رحلت پيامبر‌(ص) در نظر گرفته شده و برگرفته از روايتى است كه به نظر علامه مجلسى صحيحه است از امام محمد باقر(ع) نقل شده ؛
فرمود: وى هفتاد و پنج روز پس از رحلت پيامبر بزرگوار‌ (ص)‌ از دنيا رفته است. شيخ قول دوم نود و پنج روز است‌، چنانچه مرحوم اربلى از امام محمد باقر‌(ع) همين قول را نقل كرده و ابو الفرج اصفهانى نيز از امام محمد باقر(ع) گذشت سه ماه را از رحلت پيامبر‌(ص) روايت كرده است.
شيخ مفيد در تاييد نظر دوم مى فرمايد روز سوم جمادى الثانى سال يازدهم هجرت سال روز رحلت حضرت فاطمه زهرا‌(س) است و اين همان روزى است كه در همه سال غم و اندوه مؤ‌منين تجديد مى‌شود.

همشهری جمعه - مهدی محمدی


نوشته شده در   چهارشنبه 8 ارديبهشت 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode