مفاهیم رفاه و ممنوعیت اسراف، در آموزههای اصیل اسلامی همواره در تعامل و تعادل قرار دارند و رعایت اصول قناعت، صرفهجویی، مدیریت صحیح منابع و فرهنگسازی در جامعه، میتواند به تحقق رفاه پایدار و کاهش اسراف کمک کند.
قرآناز دیدگاه آموزههای اسلامی، آدمیان دارای دو بعد جسمانی و روحانی هستند و انسانها باید به نیازهای هر دو بُعد خویش توجه داشته باشند. اسلام رهبانیت و خلوتگزینی را مجاز ندانسته است. این تصور که دینداران باید تنها به بُعد روحانی اهتمام داشته باشند، برداشتی اشتباه از آموزههای دینی است. بر همین اساس، از لحاظ بُعد فردی، مسلمانان و مؤمنان باید به رفع نیازهای جسمانی و دنیوی خویش اقدام و در راستای رسیدن به معیشتی قابل قبول تلاش کنند. همینطور به لحاظ بعد اجتماعی، حکومتها باید برای شهروندان خویش بستر مناسبی برای زندگی فراهم کنند تا افراد جامعه برای رفع نیازهای خود دچار دغدغه نشوند. مهدی زرهساز، پژوهشگر دینی یادداشتی در اختیار ایکنای خراسانرضوی قرار داده است که در ادامه میخوانیم؛
توجه به معیشت و مدیریت امور زندگی مادی، از نظر دین تا بدانجا اهمیت دارد که یکی از ارکان رسیدن به رشد و کمال دانسته شده است. طبق روایتی از امام صادق(ع)، تقدیر معیشت به معنای مدیریت امور مادی زندگی در کنار تفقه در دین و صبر بر مشکلات و سختیها، سبب رسیدن به کمال در افراد است. علاوه بر این، در دعاهایی که از امامان علیهمالسلام رسیده، به افراد چنین تعلیم شده است که از خداوند متعال درخواست رفاه در امر معیشت نکند: «أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ الرَّفَاهِيَةَ فِي مَعِيشَتِي مَا أَبْقَيْتَنِي مَعِيشَةً أَقْوَى بِهَا عَلَى طَاعَتِكَ» (کافی، ج۵،ص۵۸۹) بیشک چنین دعایی از جانب امام معصوم دلالت بر این دارد که بهرهمندی از نعمات الهی در راستای بندگی و اطاعت از خداوند متعال، امری مطلوب است، بنابراین انسان هم باید از خداوند درخواست کند که نیازهای معیشتی او به آسانی مرتفع شود و خود نیز علاوه بر دعا، در پی رزق و روزی بکوشد تا در زندگی دنیایی برخوردار از رفاه باشد.
میتوان گفت بهطور کلی از متون دینی چنین برداشت میشود که انسانها نباید به امور مادی زندگی و نیازهای مرتبط با بعد جسمانی بیتفاوت باشند. بیتوجهی عامدانه به این دسته از نیازهای بشری به صورتی که انسان دنیاگریز شده و امور حلال را بر خود حرام کند، از دیدگاه دین مردود اعلام شده است: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ تَرَكَ دُنْيَاهُ لآِخِرَتِهِ وَ لَا آخِرَتَهُ لِدُنْيَاه»( من لایحضره الفقیه،ج۳،ص۱۵۶) ترک دنیا و عدم اقدام به رفع نیازهای زیست دنیوی، مخالف تعالیم دینی است، لذا آموزههای دینی به مؤمنان دستور میدهد که در قالب دعا از خداوند متعال طلب وسعت در رزق و روزی کنند و همینطور در راستای رفع نیازهای خود، بهصورت عملی طلب رزق نموده و از امکانات دنیایی به طرز صحیحی بهره ببرند.
رفاه به معنای بهرهمندی از امکانات دنیایی است، بهطوری که انسان در برآوردهشدن نیازهای اولیه خود برای گذران زندگی دنیایی همچون غذای مناسب، مسکن و وسایل نقلیه و ... دچار سختی و مشقت نشود. انسان برای گذران زندگی ناچار از برآوردن اینگونه نیازهاست. از منظر دین هم مرتفعشدن این نیازها لازم است، چرا که دین تنها به بعد روحانی انسان توجه ندارد و بعد جسمانی آدمیان را نیز در نظر دارد، اما نکته مهم در مرتفع شدن نیازهای اولیه زندگی دنیوی از دیدگاه دینی این است که انسان، مرتفع شدن اینگونه نیازها را با پشتوانهای از نگرش و جهانبینی صحیح توحیدی پیگیری کند و تنها در این صورت است که انسان میتواند حد مشخص و معقولی را برای تلاش در راستای مرتفعشدن نیازهای اولیهاش تعیین کند.
اگر آدمی خود را بنده خداوند دانسته و تمام امکانات رفاهی را نعمت الهی بداند، در بهرهمندی از نعمات خدا طوری عمل میکند که خداوند امر فرموده و با مصرف درست و معقول، شکر نعمات را بهجا میآورد، به این دنیای زودگذر دل نمیبندد و برای بهرهمندی بیشتر از امکانات، حقوق الهی و انسانی را پایمال نمیکند. چنین انسانی با این نگرش، متناسب با شأن اجتماعی و میزان درآمد خود، در حد کفاف و میزان لازم، از دنیا و امکاناتش بهرهمند میشود و بهعبارت دیگر، در بهرهمندی از نعمات قناعت میکند، در استفاده از نعمات دچار حرص و اسراف نمیشود و نعمات خداوندی را در موضع صحیح و متناسب مصرف میکند و به تعبیر دیگر طوری مصرف خود را مدیریت میکند تا نعمات که امانت الهی هستند، ضایع نشوند.
اما فردی که نگرش صحیح توحیدی از اعماق وجودش نشئت نگرفته باشد، در مواجهه با امکانات دنیوی جانب شکر نعمت را در نظر نمیگیرد و آنچه برای او اهمیت پیدا میکند این است که هر چه بیشتر از امکانات بهرهمند شود و هرچه بیشتر لذت ببرد. چنین فردی حد مشخصی برای تلاش در راستای برآورده شدن نیازهای جسمانیاش در نظر نمیگیرد و دچار حرص و زیادهخواهی میشود که نتیجه آن مصرفگرایی بیشتر و بیشتر است.
اینگونه افراد بدون توجه به شأن اجتماعی و میزان درآمد خویش و فراتر از حد لازم، به صرف امکانات رفاهی میپردازند. در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) سه نشانه برای افراد اسرافکار بیان شده است: «للْمُسْرِفِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ: يَأْكُلُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَشْتَرِي مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَلْبَسُ مَا لَيْسَ لَه»(مجمعالبحرین،ج۵،ص۶۹) طبق این روایت، اگر فردی به خوردن، خریدن و پوشیدن چیزهایی که متناسب با شئون و جایگاه او نباشد اقدام کند، در گروه اسرافکاران قرار خواهد گرفت. اسرافکاران همینطور بدون توجه به امانتبودن نعمات الهی، چهبسا طوری این امکانات را مصرف کنند که موجب ضایع شدن نعمات شود. این افراد در مصرف امکانات، مدیریت لازم را ندارند و همین موجب هدر رفتن نعمات و اسراف خواهد شد. در روایتی، موارد اسراف بهطور کلی چنین بیان شده است: «إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِيمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَن» (کافی،ج۴،ص۵۴) از دیدگاه دینی، بهرهوری از امکانات دنیوی بهصورتی که موجب فساد اموال و ضرر به بدن شود اسراف بهشمار میرود، بنابراین اسراف مختص به ثروتمندان نخواهد بود و چهبسا مستمندان هم ممکن است دچار اسراف شوند. افراد باید جایگاه و شأن خود را شناخته و متناسب با شأن خود نعمات را مصرف کنند و طوری از امکانات بهرهمند شوند که نعمات الهی دچار تباهی نشده و به هدر نروند.
مفاهیم رفاه و ممنوعیت اسراف، در آموزههای اصیل اسلامی همواره در تعامل و تعادل قرار دارند و رعایت اصول قناعت، صرفهجویی، مدیریت صحیح منابع و فرهنگسازی در جامعه، میتواند به تحقق رفاه پایدار و کاهش اسراف کمک کند. این رویکردها، نه تنها به بهبود کیفیت زندگی فردی و جمعی میانجامد، بلکه نقش مؤثری در حفظ محیط زیست و عدالت اجتماعی ایفا میکنند، بنابراین، ترویج آموزههای اسلامی و شیعی در حوزه رفاه و اسراف، راهی مؤثر برای ساختن جامعهای عادل، سالم و پایدار است که در آن کرامت انسان و بهرهمندی عادلانه از نعمات الهی حفظ و پاسداری میشود.
ایکنا