تصحیح، ویراستاری و پاورقی
دکتر محمد فتحالهزاده
تبریز - مهر 1404
فهرست مطالب
عنوان
پیشگفتار
جلسه اول: مقدمات، پیشنیازها و اهداف
پیش نیازهای آموزش مداحی
تعیین اهداف مداحی
تعاریف و اصول و فنون مداحی و صوت و لحن
جلسه دوم: شیوهها و راهکارهای عملی و اجرایی آموزش مداحی
آموزش و یادگیری گوشهها و نغمات دستگاههای موسیقی
تقلید الحان و سبکهای صحیح مداحی
راهکارها و رفع معایب تقلید
روشهای اصولی و سیر مراحل تقلید
جلسه سوم: اجرای اجزای یک مجلس کامل
آشنایی با ارکان مداحی
سه اصل مهم در اجراء
اقسام مجالس
اجرای کامل اجزاء یک مجلس
دستهبندی کتب تاریخی و مقتل
فرم مداحی
جلسه چهارم: انواع مداحی، حفظ اشعار و جایگاه آن در مداحی
انواع مداحی
دکلمهخوانی
قصیدهخوانی
غراخوانی
مرصعخوانی
پردهخوانی
چاووشخوانی
حفظ شعار و جایگاه آن در مداحی
جلسه پنجم: اقسام مجالس مداحی و ویژگیهای آن
انواع مجالس
مجالس مناسبتی
مجالس هفتگی هیئات
مجالس ادعیهخوانی
مجالس چاووشخوانی
مجالس ختم
مجالس عروسی
جلسه ششم: صداسازی و جایگاه آن در مداحی(قسمت اول)
صداسازی چیست؟
آشنایی با واژههای مرتبط
تنفس صحیح
کنترل تنفس و اهمیت آن
تاثیرات تنفس صحیح در مداحی
جلسه هفتم: صداسازی و جایگاه آن در مداحی(قسمت دوم: تمرینات تارآوایی)
تمرینات صداسازی
تمرین آزادسازی ماهیچههای دستگاه تکلم
تمرینات نوکزبانی
عوامل موثر در صداسازی و تمرینات
جلسه هشتم: گرفتگی صدا، عوامل و راه کارهای رفع آن
عوامل گرفتگی صدا
تقویت حنجره
تعریف اخلاق صوتی
تقسیمبندی اخلاق صوتی
مزاجهای چهارگانه طب سنتی
روش تشخیص مزاجها
منابع
پیشگفتار
ستایشگری و ذکر مصائب اهل بیت (علیهم السلام)، مقام و منصب والایی است که برای ادای دین و انجام بهتر تکلیف ولایی محوله از سوی آن ذوات مقدس، نیاز به مهارت، احساس مسئولیت و آگاهیهای لازم اعتقادی، فرهنگی و مذهبی دارد. هر کسی که توفیق حضور در این عرصه را پیدا میکند باید برای فراهم کردن شرایط لازم عمومی و اختصاصی اهتمام ورزد. از جملة آن شرایط اختصاصی کسب آموزشها و مهارتهای حرفهای مرتبط است. این آموزشها در گذشته به صورت سنتی و آموزشهای غیرمستقیم بود که با حضور در محضر اساتید فن در جلسات و هیئات اتفاق میافتاد. اما در حال حاضر، با تغییر شرایط و گسترش امر مداحی و ارتقاء سطح آگاهی دینی مخاطبین، علاوه بر آداب و روشهای سنتی، باید اصول و فنون مداحی به صورت عمیق و همه جانبه با روشهای علمی آموزش داده شده و سایر علوم مرتبط و لوازم ستایشگری نیز فراگرفته شود. متاسفانه علیرغم سپری شدن چهل و پنج سال از انقلاب شکوهمند اسلامی که یک انقلاب فرهنگی میباشد؛ متون آموزشی لازم جامع و متناسب با مخاطبین در ردههای سنی نونهال، نوجوان و جوان هنوز طراحی نشده و خلاء اساسی وجود دارد. سازمان تبلیغات اسلامی بر اساس یکی از وظایف ذاتی خود در دهة نود سرفصلهایی در قالب 60 واحد درسی تعریف و برای آموزش در مراکز آموزش مداحی تحت پوشش ابلاغ نموده است. مشخص نبودن دقیق سرفصلهای برخی عناوین، نبود منبع آموزشی بعضی واحدهای درسی و عدم تعریف دورههای مقدماتی و تکمیلی متناسب با مخاطبین، اعم از سن و تحصیلات، از جملة مشکلات میباشد.
این کمترین در حین برگزاری دورههای آموزش مداحی مرکز نورالهدی تبریز، در جستجوی منبع و سرفصل آموزشی برای عنوان درس «اصول و فنون عملی مداحی»، به سلسله جلسات دورههای آموزش مداحی ذاکر باصفای اهلبیت (علیهم السلام)، استاد دکتر محمد فراهانی در فضای اینترنت برخورد کردم که پس از ملاحظه، آنها را مناسب برای آموزش اصول و فنون عملی مداحی در مرکز مذکور یافتم. با مطالعه و بررسی بیشتر، بندة حقیر بر آن شدم از باب نیکوکاری و نشر خوبیها، با پیادهسازی جلسات هشتگانة موجود بازنگریهای علمی و ادبی را انجام داده و بعد از اعمال برخی اصلاحات لازم، مستندسازی و درج پاورقی، حاصل کار را در قالب جزوهای مکتوب در اختیار هنرآموزان مداحی قرار دهم. با اتمام کار و آماده شدن جزوه، از نظر اخلاقی و شرعی بر خود واجب دانستم از مدرس دوره، جناب آقای فراهانی کسب اجازه کنم. ضمن تماس تلفنی، بعد از معرفی و توضیح کار، ایشان را در جریان انجام این امر قرار داده و کسب اجازه نمودم. خوشبختانه آقای دکتر فراهانی هم با کمال بزرگواری درخواست بنده را اجابت و موافقت کردند که این جزوه منتشر و در اختیار مداحان عزیز قرار بگیرد.
شایان ذکر است که این ذاکر مخلص، دارای مدرک تحصیلی دکتری در رشته علوم قرآنی و حدیث بوده و سالهاست که با برگزاری جلسات آموزش اصول و فنون مداحی و روضهخوانی در تهران، در احیای امر اهل بیت (علیهم السلام) کوشا هستند. در این مجال لازم دانستم از تلاشهای فرهنگی مذهبی و آموزشی ایشان و اجازهای که دادند؛ از صمیم دل قدردانی نموده و آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون داشته باشم. امید است این کار علمی فرهنگی، مورد مرضی خداوند سبحان و امام عصر(علیه السلام و عجلالله فرجه) قرار گرفته و با تربیت ستایشگرانِ در تراز اهل بیت و انقلاب، گامی در راستای احیای امر حضرات معصومین(علیهم السلام) برداشته باشیم.
16 بهمن 1403/ مصادف با 5 شعبان 1446 / تبریز - سالروز ولادت امام سجاد(علیه السلام)
جلسه اول:
مقدمات، پیشنیازها و اهداف
پیش نیازهای آموزش مداحی: غالبا در دروس دانشگاهی دروسی، به نام دروس پیش نیاز تعریف و تعیین میشود که دانشجو قبل از گذراندن این دروس، اجازه ورود به دروس اصلی را ندارد. بحمدالله امروزه مداحی، به یک علم دانشگاهی تبدیل شده است و با پیگیریهای انجام شده؛ رشته تخصصی آن نیز در دانشگاهها، ایجاد گردیده است. اگر بخواهیم برای مداحی پیش نیازی تعریف کنیم؛ شاید بتوان گفت: دو آیتم: اخلاص و صدق، که مرحوم محدث نوری در کتاب ارزشمند «لؤلؤ و مرجان» از آن به عنوان پایه منبر و مداحی یاد میکند؛ اصلیترین پیشنیازها در بحث معنویی مداحی است. البته با توجه به شرایط خاص امروزه، رکن سوم این پیش نیاز، بصیرت است تا راه را از چاه، و اسلام انقلابی را از اسلام آمریکایی و انگلیسی تشخیص داد؛ یعنی همان چیزی که امام سجاد(علیه السلام) اینگونه از آن یاد میکند: «رحم الله عمی العَباس اِنَّهُ کَانَ نَافِذَه بَصِیرَه». و آن را ویژگی بارز عموی گرانقدرش حضرت عباس(علیهالسلام) میداند. در بُعد ظاهری نیز، آماده بودن صوت و حنجره اصلی است که نمیتوان بدون داشتن آن، پیشرفت قابل قبولی کسب نمود. البته ممکن است عدهای از این اصل به عنوان صوت زیبا یاد کنند؛ هرچند اگر افراد دارای صوت زیبا باشند؛ موفقیتشان دو چندان خواهد شد؛ اما صوت زیبا پیش نیاز و شرط اصلی نیست؛ بلکه ایجاد آمادگیها و توانائیهای لازم برای اجرای الحان، پیش نیاز است نه صوت زیبا. در مورد اخلاص و صدق، مقتل درست خواندن و روضة دروغ و تحریفی نخواندن، ان شاءلله در جلسات بعدی بحث خواهیم کرد و به این دو اصل مهم و حساس به طور مفصل خواهیم پرداخت.
جایگاه و اهمیت صوت زیبا
اما صوت؛ به راستی صوت زیبا چه جایگاهی دارد و از چه درجه اهمیتی برخوردار است؟ آیا صوت زیبا اکتسابی است یا خدادادی؟ و نکته بعدی اینکه آیا بدون صوت زیبا هم میتوان مداح شد یا خیر؟ اما جواب اولین سوال، یعنی جایگاه و اهمیت صوت زیبا در کتب روائی، احادیث زیادی در این خصوص داریم؛ مثلا در باب قرآن گفته شده که «انَّ حسن الصّوتِ زینه القُرآن» و یا «زَیِنُوا القُرآنَ بِاَصواتِ الحَسَن» و احادیث دیگری که در این زمینه وجود دارد؛ اما نتیجهگیری از احادیث فوق، با این سخن امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میسّر میشود که فرمودند: اَنَا کِتَابُ اللهِ نَاطِق؛ و بر همین اساس است که شیعه معتقد است اهلبیت(علیهمالسلام) قرآن ناطق هستند. پس نتیجه میگیریم احادیث فوق در مورد مداحی اهلبیت (علیهالسلام) هم صدق میکند و همان گونه که وظیفه داریم قرآن را با صوت نیکو بخوانیم؛ مداحی هم باید اینچنین باشد. در ثانی، تاثیر مثبت صوت زیبا و تاثیر منفی صوت نارسا، در اینجا هم صدق میکند. پس ما وظیفه داریم مداحی را در کنار لحن صحیح با صوت زیبا ارائه دهیم تا موجب جذب مردم به اهلبیت(علیهمالسلام) شویم نه این که خدای ناکرده، مردم را از مجالس اهلبیت(علیهم السلام) فراری دهیم.
اما سوال دوم؛ آیا صوت زیبا اکتسابی است یا خدادادی؟ ما عرض میکنیم هر دو، یک عده به صورت خدادادی صوت زیبا دارند؛ یک عده هم با تلاش فراوان به آن میرسند. اما نکتۀ مهم، این است که اگر ما میخواهیم مداح شویم و جز گروه اول نیستیم و صوت زیبا نداریم؛ حتماً باید خودمان را جز گروه دوم، قرار دهیم و این، یک وظیفه است.
و اما جواب سوال سوم، آیا بدون صوت زیبا هم میتوان مداح شد یا نه؟ ما عرض میکنیم بله میشود. درست است که صوت زیبا، عامل مؤثری در این زمینه است؛ اما مهمتر از صوت زیبا، آمادگی صوتی است که لازم و واجب است هر مداحی آن را در مدارج عالی کسب کند. در واقع در بحث صوت، ما با دو مقوله: الف) ویژگیهای صوتی ب) توانائیهای صوتی مواجه هستیم؛ آیتمهایی همچون زیبایی صوت، زیر و بم بودن صوت، جزء ویژگیهای صوتی است و قابل تغییر نیست. اما ویژگیهایی همچون وضوح صدا، ولوم صدا، بلندی و ارتفاع صدا، قابلیت انعطافپذیری و توانایی ایجاد تحریر توسط تارهای صوتی، جزء توانائیهای صوتی است و اکتسابی میباشد. هر چند ممکن است بعضی از افراد، به صورت خدادادی هم این ویژگیها را داشته باشند. دقت داشته باشید ما مداحان بزرگی داشتیم که صوت زیبایی نداشتهاند؛ اما با ایجاد توانائیهای صوتی و انتخاب لحن زیبا و تمرین زیاد، این نقیصه را رفع کردهاند.
لازم است هر مداحی، ضمن نظرخواهی از متخصصین و اهل فن، قبل از این که برای مردم بخواند صدای خود را ضبط کند و خودش یا به همراه افراد صاحب نظر، به این صوت به عنوان یک مستمع، گوش کند؛ ببیند چقدر قابل قبول و قابل تحمل است. البته این بدان معنا نیست که اگر کسی صوت زیبا نداشت نمیتواند مداح شود. ما از نظر اعتقادی، چنین اجازهای نداریم که بگویم کسی میتواند مداح شود یا نه! فردای قیامت اگر از ما سوال کنند که به چه اجازهای گفتید فلانی میتواند مداح شود یا نه؟ هیچ جوابی نخواهیم داشت. بلکه معنی حرف ما این است کسی که صوت زیبا و توانمند ندارد. باید با تمرین و ممارست مدام و اصولی و زیر نظر اساتید فن، توانائیهای لازم را در صوت خود ایجاد کرده و آن را به زیبایی نزدیک کند.
سوال بعدی که باید مورد توجه قرار بگیرد میزان تلاش و تمرین مورد نیاز افراد است که به چه اندازه باید باشد؟ متأسفانه بعضاً دیده شده است که در این خصوص، اظهار نظر کلی میشود که این امر صحیح نیست. ما نمیتوانیم در ارزیابی افراد مختلف دو تقسیمبندی: الف) افرادی که صوتشان آمادگی لازم را دارد ب) افرادی که صوتشان آمادگی لازم را ندارد؛ را به صورت مطلق و کلی داشته باشیم! زیرا افراد گروه دوم یعنی کسانی که صوتشان آمادگی لازم را ندارد؛ نسبی هستند. یعنی اینکه فردی ممکن است صوت و حنجرهاش ۱۰ درصد آماده باشد؛ نفر دوم ۳۰ درصد، نفر سوم ۶۰ درصد و نفر چهارم ۸۰ درصد آماده باشد و طبیعی است که میزان و نوع تلاش و تمرینات صوتی این افراد، متفاوت خواهد بود و طبیعی و لازم است که فرد اول، هشت برابر نفر چهارم تلاش و تمرین داشته باشد. نکتۀ مهم، این است که ما باید صوتمان را قابل تحمل کنیم تا موجب فرار مردم از مجلس اهلبیت(علیهمالسلام) نشویم که فردای قیامت نبینیم به جای ثواب ضرر کردیم. به قول شاعر:
رفتم به بر خدای خود، توبه کنـم وز هر گـنه و خـطـای خود، توبه کنم
تـحـقـیق گـناه مینـمودم دیدم بـایـد ز ثـوابهای خـود، تـوبـه کـنـم
تعیین اهداف مداحی: بعد از کسب پیش نیازهای مداحی، شما باید هدف خود را از مداحی مشخص کنید. به راستی هدفمان از وارد شدن به این عرصۀ مقدس چیست؟ آیا صرفا برای رضای خداوند و اهلبیت(علیهمالسلام) و قربه الی الله میخواهیم مداح شویم یا خدای ناکرده؛ برای کسب شهرت، یا این که مردم به ما به به و چه چه بگویند یا در خیابان و مجالس، به ما احترام بگذارند؛ یا برای پول؟ لطفا نه به خود، نه به مردم، دروغ نگوییم. یقین بدارید هدف هر چه که باشد به آن خواهید رسید. چرا که این خانواده همگی رحمه للعالمین هستند. چنانچه در زیارت جامعة کبیره میخوانیم «وَ سُلالَه النَبِیِین وَ صِفوَه المُرسَلِین». پس اهلبیت(علیهمالسلام) همگی رحمه للعالمین هستند. آن قدر کریم هستند که اگر کسی خدای ناکرده، آنقدر کوچک و خوار باشد که بخواهد از راه مداحی کسب درآمد کند و یا هر یک از مسایلی که عرض کردیم؛ به او عطا خواهند کرد. اما برای همیشه این حدیث یادمان باشد اِنَّمَا الاَعمَالُ بِالنِّیَات... ؛ یعنی به هر کسی آنقدر میرسد که در نیت اوست. درگاه الهی و اهلبیت(علیهمالسلام) شریک بردار نیست. نمیتوان گفت هم اهلبیت(علیهمالسلام) و هم کسب درآمد. هم اهلبیت(علیهمالسلام) و هم شهرت. باور کنید هر ناخالصی که وارد این کار شود؛ کار را خراب میکند. در اخبار وارده هست که اگر کسی برای جلب توجه فردی بخواهد نمازش را طولانی کند یا کار دیگری کند؛ نمازش مورد قبول درگاه حق نخواهد بود. گاهی ممکن است شروع نماز کاملاً مخلصانه و فقط برای خدا باشد؛ اما در بین نماز بر اثر غفلت، توجه به دیگران را نیز لحاظ کنیم و ... در مداحی نیز میتواند خدای ناکرده اینگونه باشد و شیطان رجیم اخلاصمان را برباید و به انحراف بکشاند. پس اگر کسی برای پول، شهرت، احترام یا .... مداحی کند؛ دیگر نمیتواند انتظار داشته باشد در قیامت اجر مداحی اهلبیت(علیهمالسلام) را به او اعطا کنند. زیرا او برای پول و شهرت و ... خوانده و مزدش را هم در دنیا گرفته است. به قول محدث نوری در کتاب «لؤلؤ و مرجان»، نام این افراد را باید به جای ثبت در دفتر مداحان، باید در دفتر تجار ثبت نمود. همچنین کسی که شهرت میخواسته در دنیا به او عطا شده است و همین طور تا آخر.
در این مجال، بیهیچ توضیحی به ذکر سه حدیث در مذمّت کسب مال از طریق اهلبیت(علیهمالسلام) اشاره میکنیم:
۱. امام باقر(علیهالسلام) میفرمایند: يَا أَبَاالنُّعْمَانِ لَاتَسْتَأْكِلْ بِنَاالنَّاسَ فَلَايَزِيدَكَ اللَّهُ بِذَلِكَ إِلَّا فَقْرا؛ ای ابا نعمان! به وسیله ما مال مردم را مخور که خدای تعالی به این کسب، برای تو جُز فقر و پریشانی را نیفزاید.
۲. امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: مَنْ اَرادَ الحَدیثُ لمَنْفَعَه الدُنْیا لَمْیَکُنْ لَهُ فِی الآخِرَه نَصيْب و ... ؛ هرکس قصد کند از حدیث(یعنی از یاد گرفتن و نقل آن از برای دیگران) منفعت دنیویّه را که به وسیله آن مالی به دست آورد؛ برای او در آخرت حظّ و نصیبی نخواهد بود و ... .
۳. حضرت اباعبدالله(علیهالسلام) فرمودند: ... وَ فِرْقَه أَحَبُّونَا وَ سَمِعُوا كَلَامَنَا وَ لَميُقَصِّرُوا عَنْ فِعْلِنَا لِيَسْتَأْكِلُوا النَّاسَ بِنَا فَيَمْلَأُ اللَّهُ بُطُونَهُمْ نَاراً يُسَلِّطُ عَلَيْهِمُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَو ... ؛ ... و فرقهای دوست داشتند ما را و سخنان ما را شنیدند و در کردارهای ما کوتاهی نکردند؛ به جهت اینکه به سبب ما، اموال مردم را بخورند. پس پُر خواهد کرد خدای تعالی شکمهای ایشان را از آتش جهنّم و مسلّط کند بر ایشان تشنگی و گرسنگی را و ... .
آری در روایاتی گفته شده که ائمّه از مدّاحان تقدیر میکردند و این سنّت نیکویی است که صاحبان مجالس، در صورت تمایل و البته داشتن توان مالی و به هر اندازه که خود صلاح بدانند؛ خود را از این فیض عظیم محروم نخواهند کرد؛ امّا اینکه انتظار داشته باشیم حتماً از ما تقدیر شود؛ این پسندیده نیست و قطعاً آفتی است برای ما. حتّی اگر این انتظار را هیچ گاه به زبان نیاوریم که گفتهاند: انَّمَا الأعمَالُ بِاالنِّیّات. انسان باید بسیار تهذیب نفس کرده باشد که بتواند نفس لوّامه را لگام زده تا او چنین درخواستی نکند و کسیکه به چنین مقـامی رسیده باشد بیشک هیچ گاه اکسیر سعادت و جاودانی را با مشتی خاک معاوضه نمیکند.
پس باید هدف و نیت را در ابتدای راه مشخص کنیم تا خدای ناکرده، به بیراهه نرویم. هدفمان از مداحی، حتی نباید به گریه در آوردن مردم هم باشد که اگر اینگونه بود؛ ممکن است هر حرفی به ذهنمان برسد بگوییم تا مردم را به گریه در آوریم. متاسفانه این، آفتی است که بعضیها گرفتار آن شدهاند. فلسفة گریه بر اهلبیت(علیهمالسلام)، بحثی است گسترده و مفصّل که در این مقال نمیگنجد؛ امّا اگر بخواهیم در چند جملة کوتاه آن را بیان کنیم؛ باید گفت: گریه بر اهلبیت(علیهمالسلام)، گره خوردن عاطفهها با اهلبیت(علیهمالسلام) است و پُلی است به سمت ارتباط با این اسوههای الهی. گریه عامل بیداری عاطفه و مانع موت قلب است. گریه بر اهلبیت(علیهمالسلام)، اندوهِ از دست دادن یا نشناختن اسوههای ایمان، صبر، ایثار، اخلاق و ... است و در نتیجه، در ما مراقبت از این ارزشها را برمیانگیزد. چنانچه مقام معظم رهبری (حفظه الله) نیز فرمودند: «عزاداری، فقط برای گریه نیست؛ گریه وسیلهای است برای اینکه دلها پاک بشود». در یک کلام، گریه وسیلهای است برای تقرّب به خدا، اصلاح اعمال، الگو برداری از گفتار و کردار ائمّه در زندگی و بهانهای است برای بازگشت به سوی خدا و توسّل جستن به آنها برای وساطت جهت پذیرش توبهها، چنانکه فُطرس بعد از هفتصد سال با توسّل به گهوارة امام حسین(علیهالسلام) توبـهاش قبول و بال سوختهاش دوباره به او اعطا شد. حضرت آدم(علیهالسلام) نیز متوسّل به پنج تن آلعبا شد تا توبهاش را بعد از سیصد سال عبادت، حضرت باریتعالی پذیرفت ! پیغمبر اکرم(صلَی الله عَلَیه و اله) فرمودند: آدم(علیهالسلام) برای پذیرش توبهاش، نوح(علیهالسلام) هنگام سوار شدن به کشتی، ابراهیم(علیهالسلام) موقع فرود آمدن در آتش و موسی(علیهالسلام) زمانی که عصا را انداخت و اژدها شد؛ همگی متوسّل به پنج تن شدند و خدا را به این اسماء مقدّس سوگند دادند و در امان ماندند.
سیّـدالشهداء(علیهالسلام) هم در سخنانشان با عُبیدالله حُرّ جُعفی در منزل قَصر بنی مُقاتِل، برگشت حُرّ جُعفی به سوی امام(علیهالسلام) را مایه آمرزش گناهان اعلام کردند. در حدیث دیگری امام رضا(علیهالسلام) فرمودند: گریه بر حسین(علیهالسلام) موجب آمرزش گناهان بزرگ است.پس گریه بر اهلبیت(علیهمالسلام)، عامل بخشش گناهان است. از این رو، بیعقلی و بیدینی است که ما بخواهیم برای گریه کردن و گریاندن مردم، مرتکب گنـاه کبیرهای چون جعل حدیث و تحریف سخن امام(علیهالسلام) شویم. یکی دیگر از فلسفههای گریه بر مصائب ائمّه(علیهمالسلام)، ابـراز و عمل به دو رکن از ارکان دین یعنی تولّی و تبرّی است. آیا تحقیر امام، خوار و ذلیل نشان دادن اهلبیت(علیهمالسلام) و جعل سخنان آنان، تولاّی اهل بیت است یا تولاّ به دشمنان آنان؟! مصداقهای فراوانی هست، ولی ذکر همین چهار مورد بس است.
پس از مطالب مستند یاد شده، نتـیجه میگیریم مجـالس اهلبیت(علیهمالسلام)، دوای روح بیمار ماست تا به سوی خدا برگردیم. هرچند شأن اهلبیت(علیهمالسلام)، بسیار بالاتر از اینها و در اصل محبّتشان و توسّل به آنها، اکسیر جاودانی و سعادت است. همه میدانیم اطبّاء در عالم پزشکی، موقتّیترین دارویی که تجویز میکنند مُسکّن است؛ یعنی وقتی که دردی را تشخیص نمیدهند مُسکّن میدهند تا موقّتاً درد فروکش کند تا در فرصت مناسب، راه درمان قطعی را پیدا کنند؛ به راستی چگونه است که در بعضی، همچون بنده این گریهها و عزاداریها در حدّ مسکّن هم عمل نمیکند؟ و در همان مجلس اهلبیت(علیهمالسلام)، ، مرتکب گناهانی همچون تمسخر دیگران، تکبّر، غیبت، سوءظنّ، کوچک شمردن دیگران و ... میشوم! آیا علت این نیست که گریه و حالمان، عاری از معرفت و شناخت نسبت به امام بوده والاّ آن گریه، مانع چنین گناهانی میشد. آیا در محاسبات و عملکردهایمان نلغزیده و راه را اشتباه نرفتهایم؟! آیا نباید به این سخن پیامبر عمل کنیم که حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا، پس اگر هدفمان فقط گرياندن مردم شد؛ بیشک به دو وجه دیگر زندگانی اهلبیت(علیهمالسلام)، نپرداختهایم. لذا هر چيزي را كه به ذهن برسد بازگو ميكنيم و ميخواهيم به هر قيمتی مردم را بگريانيم؛ حتّی به بهای تحقير اهل بيت(علیهمالسلام)، زير سؤال بردن آنها و روضه غلط و دروغ خواندن! و این وظیفه مدّاحان با سابقه و عالم است که مدّاحان نوپا را با این مسائل، آشنا کنند و نگذارند مدّاحان جوان، دچار خطا و اشتباه شوند. به سخن صحیحتر، بازگویی وقایع زندگانی اهلبیت(علیهمالسلام)، ، باید چند وجه و ضلع داشته باشد.
وجه اوّل این بازگویی، ارائه سوز و مصیبت آن میباشد که بسیار شایسته و بایسته است. امّا شاید بتوان گفت بیش از حدّ به آن پرداخته شده است و متأسّفانه گاهی هم همراه آفتها بوده است. در واقع پرداختن به این وجه، باید در راستا و خدمت به دو اصل بعدی باشد.
ضلع دوّم این بازگویی، پرداختن به پیامها و فلسفة زندگانی اهلبیت(علیهمالسلام)، است که این موضوع در سخنان و خطبههای ائمّه(علیهمالسلام)، آمده است.
ضلع سوّم، آموزههای دینی، رفتاری، اخلاقی و تربیتی است که در کردار، گفتار و رفتار اهلبیت(علیهمالسلام) ملموس است و باید آنها را استخراج کرده و با زندگی امروزمان تطبیق داده و به کار ببندیم.
ضلع دوّم و سوّم زندگانی اهل بیت(علیهمالسلام)، بسیار بسیار مهمتر و حیاتیتر از ضلع اوّل است؛ امّا متأسّفانه سهواً، مورد بیمهری یا کم مهری و غفلت واقع شده است و همین امر باعث شده است که بعضاً دچار خطاهایی بشویم که به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. غفلت و دوری از ضلع دوّم و سوّم، بیش و پیش از اینکه ظلم به اهلبیت(علیهمالسلام)، باشد؛ ظلم به خودمان است و از این بابت متضرّر خواهیم شد. شاید اینگونه بتوان گفت که ضلع اوّل بیست درصد و ضلع دوّم و سوّم هشتاد درصد است و ما ندانسته هشتاد درصد مهمتر را رها کرده و فقط به بیست درصد مابقی پرداختهایم و تأسّف بارتر اینکه در این بیست درصد هم، گاهی امانتدار خوبی نبودهایم و گاهی غفلتها و عدم توجّه ویژه، باعث شده که شیطان بتواند به صداقت و اخلاصمان خدشه وارد کند. پس هدف مداحی، به گریه در آوردن مردم نیست؛ هر چند گریه خود به خود حاصل خواهد شد. نمیگویم نباید مردم را گریه درآورد؛ عرض میکنم هدف این نیست. ما در سوره اعراف داریم که خداوند میفرمایند: وَ لِلَّهِ الأَسمَاءُ الحُسنَی فَادعُوهُ بِهَا،یعنی برای خدا نامهای نیکوی است پس او را به همان نامها بخوانید. نامهایی است که خداوند آنها را قرار داده تا با خواندن آنها، توبه ما قبول بشود. امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه میفرمایند:« به خدا قسم ما هستیم آن اسما حسنی و قبول نکند خدای حق تعالی هیچ عملی را مگر به معرفت و شناخت ما». این همان تفسیر یا معنای عبارت «وَ الدَعوَه الحُسنی» در زیارت جامعة کبیره است. مگر امام رضا(علیهالسلام) از قول پدرانشان و از قول مقدس حضرت باری تعالی نفرمودند: کَلِمَه لا اِلهَ اِلا الله حِصنِی وَ مَن دَخَلَ حِصنِی اَمِنَ مِن عَذابِی؟. راوی می گوید: وقتی شتر به راه افتاد؛ آن حضرت بانک برآورد: بشُروطِها و اَنَا مِن شُرُوطِها؛ پس مداحی که امامش را نشناخته است؛ چگونه میتواند از مدح و فضایل او برای مردم بگوید؟! اهلبیت(علیهمالسلام) که نیاز به گریة من و شما ندارند؛ آنها معدن رحمت الهی هستند. در فرازهای دیگر زیارات میخوانیم: گریه بر اهل بیت، باب جدیدی است که ما از درگاه خدا دور نشویم و اگر دور شدیم؛ باب استغفار باز باشد.
گرچه حسین و جمله یاران فدا شدند زان رو بود که باب جدیدی شد انتخاب
نکتة مهم و قابل توجه بعدی، این است که هیچ گاه اهلبیت(علیهمالسلام) را جدای از قرآن ندانیم؛ اگر کسی اهل بیت(علیهمالسلام) را جدا از قرآن بداند؛ اولین گام را در گمراهی برداشته است. اهل بیت، قرآن ناطق هستند. همان طور که امیرالمومنین(علیهالسلام) فرمودند: «اَنَا کِتَابُالله النَاطِق» و یا میفرمایند: «أَنَا عِلْماللَّهِ وَ أَنَا قَلْباللَّهِ الْوَاعِي وَ لِسَاناللَّهِ النَّاطِقُ وَ عَيْناللَّهِ النَّاظِر وَأ َنَا جَنْبُاللَّهِ و َأَنَا يَدُاللَّه»؛ قرآنی که در دست من و شما هست قرآن صامت است و اهلبیت(علیهمالسلام) قرآن ناطق هستند. پس هرآنچه دستور در مورد قرآن ذکر شده است باید در مورد اهل بیت(علیهم السلام) هم رعایت شود. مثلا اگر در مورد تلاوت قرآن دستور است که: اِنَّ القُرآنَ نَزلَ بِالحُزن، فَاقرَؤوهُ بِالحُزن؛ در مورد اهلبیت(علیهم السلام) هم صدق میکند و ما اجازه نداریم مدح اهل بیت(علیهم السلام) را با هر آهنگی بخوانیم. در خصوص صوت زیبا در مداحی نیز که قبلا توضیحات لازم ارائه شد. شاید بتوان گفت: یک تفسیر از حدیث ثقلین پیامبر(صَلَّیَ الله عَلَیهِ وَ آلِه) هم اشاره به همین موضوع دارد که هر آن چه دستور در مورد قرآن هست؛ در مورد اهل بیت هم رعایت کنیم.
شاید بتوان گفت یکی از دلایل ابتلای بعضی از مداحان گرانقدر به آفتهای فوقالذکر، عدم آشنایی لازم و کافی به جایگاه، شأن و اختیارات ائمه(علیهم السلام) باشد و بهترین مرجع برای این شناخت، زیارت ارزشمند و گرانقدر جامعۀ کبیره است. به همین دلیل هست که ما تاکید داریم؛ هر مداح باید تفسیر زیارت جامعۀ کبیره را بداند و در مداحی مورد استفاده قرار دهد. تفسیر زیارت جامعۀ کبیره، علاوه بر این که امام شناسی مداح را تقویت میکند و مداح باید این امر را به مستمع خود منتقل کند؛ حرف زدن به مداح یاد میدهد. آن هم حرفهای جدید و مستند. یکی از مشکلاتی که بعضی از مداحان مواجه هستند؛ این است که حرف جدید برای گفتن ندارند و میخواهند حرف تکراری نزنند؛ شروع میکنند به گفتن حرفهایی بیمحتوا و بعضاً کفرآمیز که منجر میشود به موضعگیری بحق مراجع تقلید و علما. زیارت جامعه کبیره، حرف زدن مستند و امامشناسی به مداح میآموزد که اصلیترین وظیفة مداح است. پس مداح باید امامشناسی و انتقال آن به مردم را در برنامهها و اهداف خود بگنجاند. زیرا این شناخت، به غیر از مداحیها، در زندگی روزمره نیز کاربرد دارد و ما را از خطا مصون میدارد. در تاریخ بنگرید کسانی که شناخت لازم و کافی از ائمه نداشتهاند؛ دچار لغزش شدهاند. به عنوان مثال، خوارج افراد بیدینی نبودند؛ اکثرشان حافظ قرآن بودند؛ اما چون معرفت نداشتند؛ امیرالمومنین(علیهالسلام) را به فضایلش نمیشناختند و کورکورانه اطاعت میکردند. وقتی قرآنها بالای نیزه شد؛ ندانستند چه کار کنند و بزرگترین اشتباه تاریخی را دچار شدند. پیامبر اکرم(صَلَّیَ الله عَلَیهِ وَ آلِه) میفرمایند: کسی که امام خود را نشناسد و بمیرد؛ به مرگ جاهلیت مرده است.
تعاریف و اصطلاحات اصول و فنون مداحی و صوت و لحن:
بعد از آشنایی با پیش نیازهای مداحی و تعیین هدف در این امر مقدس، حال میرسیم به آشنایی مختصر با تعاریف واژهها و اصطلاحات که با آنها سر و کار خواهیم داشت. اولین چیزی که ما باید با آن آشنا شویم؛ صوت و لحن است. بر خلاف آنچه که در بین مردم رایج است؛ صوت و لحن دو مقولة جداگانه است با تعاریف متفاوت و تمرینهای جداگانه. پس نتیجه آن که از تمرینهایی که برای آموزش و تقویت لحن استفاده میکنیم؛ نمیتوان برای تقویت صوت بهره جست. ابتدا با این معانی و تعاریف آشنا میشویم.
صوت: صوت به معنی بانگ و آواز و صدایی است که از به ارتعاش درآمدن تارهای صوتی، به وسیلۀ جریان هوا ایجاد میشود. در مداحی هم، منظور ما همان صوت مداح است با ویژگیهای ذاتی خود از قبیل ارتفاع، شدت، طنین، زنگ، وضوح و صافی صدا، انعطاف و روانی، زلال بودن صدا، کلفتی و نازکی صدا. دقت داشته باشید همان گونه که قبلا هم ذکر شد؛ در بحث صوت، ما با دو مقولة مستقل به نام «ویژگیهای صوتی» و «توانائی های صوتی» مواجه هستیم و تمرینات صوتی در راستای تقویت و ارتقاء توانائیهای صوتی است.
لحن: لحن عبارت است از آهنگ دادن به صوت یا به عبارتی، شیرین و زیبا خواندن که یکی از معانی لحن است. در واقع لحن، دارای معنای کاملی است که به شرح زیر میباشد:
الف) لحن، به معنای خواندن با صوت است و حالت دادن به صدا را لحن میگویند.
ب) لحن، به معنای خوش خوانی است که انسان از شنیدن آن، لذت ببرد. اصطلاح بلبل خوش الحان هم، در همین معنی است و گرنه خوش الحان معنی دیگری ندارد.
ج) به لهجه و زبان محلی نیز لحن گفته میشود که توصیه میگردد هر کس به لهجة منطقة خود مداحی کند. زیرا در تقلیدها، این معنی لحن قابل تقلید نیست و صحیح نمیباشد.
د) منظور رعایت لحن متناسب با معنا و مفهوم کلی شعر می باشد که بسیار حائز اهمیت است. یعنی اگر شعر مورد استفاده، مولودی است به صورت شاد و اگر مرثیه است به صورت محزون و یا اگر شعر حماسی است به صورت حماسی خوانده شود. یکی از مشکلاتی که برخی مداحان در خصوص لحن دارند و جزء معانی لحن هم میگنجد؛ این است که برای تمام اشعار با موضوعات مختلف همچون مرثیه، مدح، مولودیه و اشعار حماسی یا روائی، یک لحن خاص و ثابت را که فرا گرفتهاند بکار میبرند؛ در صورتی که این کار کاملاً اشتباه است. زیرا اشعار مولودی با شعرهای مرثیه، لحنشان باید متغیر باشد؛ همچنانکه شعرهای حکایتی یا حماسی، لحن خاص خود را دارند. متأسفانه این معنای لحن کمتر مورد توجه قرار میگیرد. برای آنکه شدت زشتی این اشتباه فاحش، بیشتر برایتان ملموس و ظاهر شود؛ این جمله را «در سالروز ولادت حضرت علی بن موسی الرضا، خیل عظیم شیفتگان آن حضرت، از سراسر ایران اسلامی، به پابوس آن امام همام شرفیاب شدند» را بدون آهنگ، اما به حالت(لحن) محزون بخوانید. و یا اینکه این جمله را «صبح امروز، زلزلۀ شدیدی با قدرت هفت ریشتر، بخش هایی از شهرستان بم را فرا گرفت و بخش زیادی از هم وطنان، جان خود را از دست دادند»، بدون آهنگ، اما به حالت (لحن) شاد یا حماسی قرائت کنید؛ آنگاه خواهید دید چقدر ناشایست خواهد بود و به چه میزان شما را منع خواهند کرد.
هـ) لحن به معنای خواندن متناسب با معنی و حالات شعر است که در آموزش اصول و فنون مداحی، بیشتر این معنی مدنظر است. یعنی اگر جمله یا بیت شعری، پرسشی است پرسشی بخوانیم؛ اگر تعجبی است تعجبی خوانده شود. برای این که معنای لحن بهتر مشخص شود؛ به این جمله و مثال توجه کنید: «من دیروز شما را با علی، در خیابان بوعلی دیدم». فکر میکنید این جمله را چند نوع میتوان با الحان مختلف گفت؛ بدون اینکه اعرابش را تغییر داد؟
۱. لحن خبری؛ به صورت کاملا معمولی و بدون هیچ تاکیدی بر روی کلمات آن که جملۀ خبری خواهد شد.
2. به صورت سوالی؛ حال اگر این لحن تاکید سوالی را بر روی هر کلمه اجرا کنید؛ معنا و مفهوم جدیدی خواهد یافت. مثلا اگر لحن تاکید پرسشی، بر روی کلمه دیروز باشد؛ پرسش شما در مورد روز است. اگر بر روی کلمه شما باشد؛ پرسش در مورد خود فرد خواهد بود. اگر بر روی کلمۀ علی باشد؛ پرسش مربوط به علی است. و اگر بر روی کلمۀ خیابان بوعلی باشد؛ پرسش در مورد مکان خواهد شد.
۳. جملة نهی؛ میتوان لحن مورد استفاده معنای نهی و منع داشته باشد که این لحن نهی تاکیدی، همچون لحن پرسشی بالا، اگر بر روی هر کدام از کلمات ذکر شده اجرا شود؛ میتواند نهی فرد از روز مورد نظر، فرد مخاطب ذکر شده و یا مکان خیابان بوعلی را در بر بگیرد.
۴. لحن تعجبی؛ و یا هر یک از جملاتی که در دستور زبان فارسی هست را میتوان روی این جمله پیاده کرد؛ بدون این که کوچکترین تغییری در اعراب و کلمات ایجاد شود که در مداحیهای ما، خیلی کم مورد توجه قرار میگیرد. اصلا انتقال مفهوم و منظور شعر با رعایت این اصل مهم است. به قول آقای انسانی، شعر را حرام میکنیم و این غلط است.
با توجه به آنچه ذکر شد؛ دریافتیم که لحن معانی کامل و جامعی دارد و رعایت این نکات است که خواندنها را زیبا کرده و روح، مفهوم، معنا و منظور شعر را به خوبی، به مستمع منتقل میکند و میتواند در مستمع تحول ایجاد کند. شاید یکی از دلایلی که عامل میشود؛ بعضی مجالس روح و شور و حال لازم را نداشته باشند؛ عدم توجه و رعایت این نکات باشد.
موسیقی: کلمه موسیقی مأخوذ و گرفته شده از کلمۀ موسیقار است. موسیقار، نام پرندهای افسانهای است که صوت زیبایی داشته و به هر کس که خیلی زیبا میخوانده میگفتند همانند موسیقار میخواند. در اصطلاح علمی هم، به فن و علمی گفته میشود که به ترکیب و تجزیۀ اصوات و الحان میپردازد؛ به گونهای که باعث لذت خواننده و شنونده بشود. متأسفانه بعضا وقتها دیده شده که جبههگیریهای غیر معقولانهای در مورد موسیقی گرفته میشود و افراط و تفریط در این زمینه زیاد است، شاید این جبههگیریها، به دلیل استفاده ناشایستی است که بعضی از علم موسیقی دارند؛ اما ما باید منطقی برخورد کنیم و این واقعیت را بپذیریم که هر خواندنی، در دستگاههای موسیقی قرار دارد؛ ولو این که خواننده هیچ آشنایی با دستگاههای موسیقی نداشته باشد و به صورت غلط و ناقص، گوشهها و نغمات دستگاه موسیقی را اجرا کند.
نت: نت در واقع همان الفبای موسیقی است. به عبارت دیگر، نت علامتی است که به وسیلۀ آنT آواهای موسیقی نشان داده میشود و شامل هفت حرف « دو ـ ر ـ می ـ فا ـ س ـ لا ـ سی » میباشد.
پرده صوتی: به فاصله بین نتهای موسیقی، پرده صوتی یا طبقه صوتی میگویند. فاصلۀ بین هر دو نت، یک پرده یا نیم پرده صوتی است که چگونگی آن، به این شرح است:
۱. مابین « دو » و « ر » یک پرده صوتی ۲. ما بین « ر » و « می » یک پرده صوتی
۳. مابین « می » و « فا » نیم پرده صوتی ۴. مابین « فا » و « س » یک پرده صوتی
۵. مابین « س » و « لا » یک پرده صوتی ۶. مابین « لا » و « سی » یک پرده صوتی
۷. مابین « سی » و « دو » نیم پرده صوتی که به مجموع این فواصل و پردهها، اکتاو گویند.
اکتاو: همان طور که ذکر شد؛ عبارت است از مجموعه نتها و پردههای صوتی. در واقع، هر اکتاو، از شش نت و هفت پرده تشکیل شده است.
بالاترین صداها و تقسیمبندی صداها: بالاترین صدایی که ما میتوانیم بشنویم؛ هشت اکتاو است و بالاترین صوتی که توسط حنجرۀ انسان تولید میشود؛ بین دو تا دو و نیم، یا به ندرت، سه اکتاو است. به عبارتی، حنجرة انسان، بین یک تا هجده پردة صوتی میتواند صدا تولید کند که در اصطلاح عامیانه، به شش قسمت از یک دانگ تا شش دانگ تقسیم کردهاند. با این تفاسیر، هر دانگ، دارای سه پردة صوتی است و هر دو دانگ، تشکیل یک اکتاو را میدهند.
تذکر: تقسیمبندی ذکر شده از نظر علم موسیقی است؛ ولی ممکن است که بعضی تقسیمبندی از یک تا شش دانگ را بر اساس توانایی فرد در تولید صدا محاسبه کنند. یعنی اوج صدای خواندن هر مداح را شش دانگ صدای او محسوب کنند در صورتی که آن شش دانگ، در پردۀ صوتی هجده نباشد.
بمخوانی و زیرخوانی: جدای از اینکه صدای افراد، به دو دستة صدای بم و صدای زیر تقسیم میشود؛ یک قاعدة کلی نیز وجود دارد و آن، این است که هر چه طبقة صوتی ما پایینتر باشد؛ صدا بمتر خواهد بود و اصطلاحاً به آن بمخوانی میگویند و هرگاه مداح با طبقات صوتی بالا مداحی کند؛ به همان نسبت پردههای صوتی ریزتری ایجاد میکند و در نتیجه صدایش نازکتر میشود که در اصطلاح به آن زیرخوانی میگویند.
تذکر: یادمان باشد به هنگام زیرخوانی، نباید صدای ما حالت جیغ به خود بگیرد. این نکته ای مهم است.
ارتفاع صوت: منظور همان قدرت و طنین صدا و صوت است که آن را با واحدی به نام بسامد اندازهگیری میکنند و نباید آن را با ولوم صوت اشتباه گرفت.
شدت یا ولوم صوت: منظور همان توان و حجم خروجی صدا است که حداکثر تا هجده پردة صوتی تولید میشود.
جلسه دوم:
شیوهها و راهکارهای عملی و اجرایی آموزش مداحی
بعد از آشنایی مختصر با اصطلاحات، تعاریف و اصول و فنون کلی مداحی، به شیوه ها و راهکارهای عملی و اجرایی آموزش مداحی میپردازیم. اصولاً آموزش الحان و سبکهای مداحی از دو راه زیر انجام میشود:
۱. آموزش و یادگیری گوشهها و نغمات دستگاههای موسیقی(ردیفهای آوازی): آموزش گوشهها و نغمات دستگاههای موسیقی، چه در باب مداحی و چه در باب موسیقی سنتی، غالبا به یکی از دو روش زیر انجام میشود:
الف) یادگیری نُتخوانی و نُتنویسی و به تبع آن، شناخت گوشهها و نغمات مختلف آوازی، که این کار بیشتر توسط دانشگاه هنر صورت میپذیرد و مستلزم صرف وقت چند ساله است و بیشتر برای افرادی کاربرد دارد که میخـواهند به عرصۀ ساخت مـوسیـقی وارد شوند.
ب) آموزش گوشهها و نغمات دستگاههای موسیقی به صورت سمائی، یعنی اینکه استاد مربوطه مثلا درآمد دستگاه افشاری را در ابیاتی اجرا میکند و شما نیز بعد از چند بار گوش دادن، همراه او همخوانی میکنید و سپس چندین بار، به تنهایی تکرار و تمرین نموده تا آنکه به خوبی آن را فرا بگیرید. سپس استاد گوشه جامهدران را اجرا مینماید و مراحل بالا دوباره تکرار میشود و الی آخر. هم اکنون در انجمنهای موسیقی سراسر کشور، آموزش دستگاهها و نغمات موسیقی به این شیوه میباشد. در واقع میتوان گفت: آموزش سمائی دستگاه ها و ردیفهای آوازی، به صورت تقلیدی است و شاگردان گوشههای مختلف را از استاد خود، با نام و مشخصات هر گوشه تقلید میکنند. ما این روش را به دلایل فنی و تخصصی، برای شروع آموزش مداحی صلاح ندانسته و توصیه نمیکنیم؛ هر چند بر مداحان لازم و واجب است بعد از کسب مهارتهای اولیه و کسب پیشرفتهای لازم، در مراحل بعدی، به یادگیری گوشهها و نغمات دستگاههای موسیقی که در مداحیها کاربرد دارند؛ بپردازند.
اگر بخواهیم بطور مختصر و مفید، دلایل این مخالفت را بیان کنیم؛ باید گفت: اولاً در بحث آموزش مداحی، مسائل زیر بنایی بسیاری هست که بسیار واجبتر است و اول باید آنها را بیاموزید. دوم اینکه یادگیری دستگاههای موسیقی، نیازمند آمادگی کامل حنجره و تارهای صوتی و پختگی صداست که غالباً افراد در ابتدای کار، فاقد این ویژگیها و توانمندیها هستند. سوم اینکه دستگاههای موسیقی، دارای گوشهها و نغمات فراوانی است که خیلی از این گوشهها، مناسب شأن مداحی و اهل بیت نیست. در مورد قرائت قرآن، حدیث هست که «اِقرء القُرانُ بِصوِت الحَزَن»؛ قرآن را با صوت محزون بخوانید»، و یا «اِنَّ القُرآنَ نَزل بِالحُزن، فَاقرَءوُهُ بِالحُزن، یعنی همانا قرآن با حزن نازل شده؛ پس شما نیز آن را با حزن بخوانید». همان طور که امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: اهل بیت، قرآن ناطق هستند. پس نتیجه میگیریم این حدیث، در مورد اهل بیت و مداحی هم صدق میکند و ما مجاز به استفاده بعضی از گوشهها نیستیم و افراد نوآموز توانایی تفکیک و تشخیص این نکات را در ابتدای امر آموزش ندارند. جدای از این امر، چرا ما دستگاههایی را یاد بگیریم که کاربردی در مداحی ندارد؟! معقولتر، این است این وقت را صرف مسایل مهمتری بکنیم. ضمن اینکه همان گوشههای مجاز در مداحی هم، سبک کلی آن با کمی تغییر در مداحی قابل استفاده است. لذا میبینیم اساتید بزرگ موسیقی همچون استاد شجریان و ... سبک خاص خود را دارند و قادر به مداحی نیستند. البته همان طور که گفته شد؛ بسیار خوب است که دوستان بعد از طی مراحل مقدماتی و کسب تبحر لازم در اصول و فنون مداحی و صوت و لحن، به فراگیری دستگاههای موسیقی هم بپردازند و لحن صحیح و کامل اجرای دستگاههای مختلف را فرا بگیرند؛ البته نه اینکه بروند اسامی را یاد بگیرند و در الفاظ گرفتار شوند؛ نه، اینها آفات مداحی محسوب میشوند. کاربردی یاد بگیرید نه تفاخری!
۲ـ تقلید الحان و سبکهای صحیح مداحی از اساتید فن و مداحان ذیصلاح: بهترین راه کار و اولین اقدام در شروع آموزش مداحی برای افراد نوآموز، با توجه به اینکه آشنائی لازم را با مبانی و اصول صوت و لحن و مداحی ندارند؛ تقلید کردن از اساتید فن و مداحان ذیصلاح باسابقه است که البته این امر، حتماً باید تحت نظر افراد با تجربه و متبحّر انجام شود؛ با توجه به عدم آشنایی نوآموزان با ارکان و اصول فنی صوت و لحن و مداحی، ما این راه را بهترین شیوۀ ممکن برای پیشرفت صحیح و اصولی در مداحی میدانیم. در واقع، همان طور که در بالا هم ذکر شد؛ حتی شیوۀ مرسوم و رایج آموزش دستگاههای موسیقی در کشور هم(آموزش سمائی موسیقی) از راه تقلید است. همچنان که آموزش قرائت قرآن مجید نیز که نسبت به آموزش مداحی- شاید بتوان گفت- تخصصیتر بوده و از ظرافتها و قواعد و پیچیدگیهای بیشتری برخوردار است؛ به همین شیوه انجام میشود. اگر مروری بر زندگانی قاریان مشهور و مطرح کشور و دنیا داشته باشیم متوجه میشویم که آنان نیز قرائت قرآن را با تقلید از اساتید بزرگ شروع کردهاند و پس از مدتی که مهارتهای لازم را فرا گرفتهاند خود صاحب سبک شده و دست از تقلید کشیدهاند. البته شیوۀ آموزش تقلیدی، مختص مداحی یا قرائت قرآن نیست؛ بلکه در بسیاری از هنرهای دیگر همچون خیاطی، نقاشی، خطاطی و ... از همین شیوه بهره میبرند. به عنوان مثال، در هنر خطاطی، استاد سرمشق مینویسد و شاگردان از روی آن سر مشق، تقلید میکنند. در خیاطی نیز مدل یا الگو میدهند. در نقاشی هم مدل ارایه میشود. نکتة حائز اهمیت، این است که در هنرهای ذکر شده، اصولا قواعد و الگوهای قابل اندازهگیری وجود دارد. به عنوان مثال، در خطاطی گفته میشود حرف ب بزرگ، به اندازة پنج نقطه است. ابتدای آن باید به اندازة یک نقطه از خط، بالاتر باشد و ... . با این وجود، استاد سرمشق میدهد و به نوعی، از روی سرمشق استاد تقلید میشود؛ اما در مداحی، هیچ قاعدة تعریف شدة قابل اندازهگیری و مکتوبی وجود ندارد؛ بلکه تمام ارکان آن، سماعی است. لذا لزوم تقلید در آموزش آن، ملموستر میباشد.
شاید بتوان گفت که راه سومی هم وجود دارد که کاملا اشتباه و غلط میباشد و آن، راه خودخوانی است. یعنی اینکه مداح بدون آشنایی با گوشهها و نغمات موسیقی و بدون داشتن یک مرجع و الگوی صحیح از اساتید فن، شروع به خواندن و تمرین مداحی کند که کاملا اشتباه است. زیرا اکثر این افراد، ضمن اینکه دچار کندی پیشرفت و درجا زدن خواهند شد؛ بعضاً آسیبهای جبرانناپذیری به حنجره و تارهای صوتی خود وارد میکنند. متاسفانه بعضی افراد، بدون اینکه بدانند در دراز مدت، چه آسیبهایی متوجه آنان خواهد شد؛ به این شیوة نادرست روی آوردهاند.
تذکر بسیار مهم: باید توجه داشت که بین تقلید اصولی و درست در مداحی، با کپیکاری، تفاوتهای فاحشی وجود دارد اما متاسفانه کمتر مورد توجه قرار میگیرد و بسیاری از مداحان نوپا به جای تقلید درست و اصولی، به کپیکاری متوسل شده و به اشتباه فکر میکنند؛ این کار اشتباه آنان تقلید است. در واقع، وقتی مداح نوپا، از اول تا آخر مجلس دقیقاً عین مداحی که از او تقلید میکند بخواند؛ یعنی غزل ابتدایی، شعر مرثیه، روضه ارائه شده و حتی گریزها و سخنان جانبی و پراکنده هم از روی نوار تقلید شود؛ دیگر این کار، تقلید نام ندارد بلکه کپیکاری محسوب میشود که امری کاملا نادرست و مضر است. زیرا به ندرت پیش میآید که فضا و شرایط حاکم بر هر دو مجلس(مجلسی که مقلد شونده در آن خوانده است با مجلسی که تقلید کننده میخواند) یکی باشد؛ ضمن اینکه در کپیکاری به دلیل شرایط خاصش، فرصت پیشرفت از مداحان نوپا گرفته میشود؛ قدرت ابتکار عمل را از او سلب میکند؛ او را از تفکر و اعمال سلیقه محروم میسازد؛ فرصت طلائی آشنایی با اشعار و مقاتل و روضههای صحیح از مداح گرفته میشود؛ عرصة آموزش و تکلم، جملهسازی، گریز و ... را از شما میستاند و از مداحان نوپا افرادی ضعیف، تنبل و وابسته میسازد که همیشه محتاج آن هستند که همه چیز به صورت آماده در اختیارشان قرار داده شود و چیزی به معلومات علمی و صحیح آنان اضافه نشود. شاید این روش کاملا غلط، عامل شده است که بعضی از صاحب نظران، امر تقلید را کلاً مذموم و مردود بدانند و اگر برای آنان تشریح شود که فرق بسیاری بین تقلید اصولی با رعایت نکاتی که گفته شد با کپیکاری وجود دارد؛ قطعا آنان نیز مدافع شروع آموزش مداحی با روش تقلید اصولی و صحیح خواهند شد.
معایب و محاسن تقلید در آموزش مداحی: هر چند که ما بهترین راه برای شروع آموزش مداحی را تقلید اصولی و صحیح، از اساتید فن و مداحان ذی صلاح عنوان کردیم و توصیه اکید داریم نوآموزان آموزش مداحی، با این روش کار خود را شروع نمایند؛ اما این بدان معنا نیست که امر تقلید بی نقص است و معایبی ندارد. بلکه این کار نیز همچون هر روش دیگری، دارای معایب و محاسنی است که لازم است در همین ابتدا، با آنها آشنا شویم تا با برنامهریزی، معایب آن را برطرف کرده و یا اینکه به حداقل ممکن برسانیم و محاسن آن را افزایش دهیم.
الف) مقلِد(فرد تقلید کننده) هرچقدر هم که پیشرفت کند نمیتواند از مقلَد(کسی که از او تقلید میشود) پیشی بگیرد و بالاتر رود و این اولین سد و بزرگترین مانع در پیشرفت مراحل تکمیلی محسوب میشود.
ب) اگر ایراد یا اشتباهی در خواندن مقلَد باشد(چه از نظر شعر، مقتل، یا اصول و فنون مداحی) به طور طبیعی به مقلِد هم منتقل میشود؛ که متأسفانه موارد متعددی هم مشاهده شده است. متاسفانه یکی از ریشههای انتشار بیرویة روضههای غلط و تحریفی، تقلید بدون تحقیق و یک جانبه از دیگران است. البته این موضوع، به آن معنا نیست که مقلَد صلاحیت لازم برای مرجع قرار گرفتن را ندارد. زیرا ممکن است این اشتباه مقلَد به دلایل مختلفی باشد؛ مثلا برای لحظاتی، اتفاقاتی در جلسهای که مقلَد در آن میخوانده اتفاق افتاده که موجب برهم خوردن تمرکز مداح شده و سهوا شعری را جابجا یا به اشتباه خوانده است؛ و یا دلایلی دیگری همچون فراموشی؛ عدم اطلاع از اصل شعر و ... .
ج) در بسیاری از مواقع، دیده شده است که سطح مجلسی که مقلَد(کسی که از او تقلید می شود) در آن خوانده است با مجلسی که تقلید کننده میخواند از نظر نوع، سن، سلیقه، سطح تحصیلات و ... مخاطبین، مکان و زمان برقراری جلسه و ... یکی نیست و مطالب ارائه شده در جلسة اول قابل ارائه در جلسة دوم نیست و نوآموزان بدون توجه به این امر مهم، اقدام به اجرای نوار تقلیدی خود در مجلسی کردهاند که هیچ تناسبی نداشته است. مثلاً مداح مقلَد، غزلی وزین در سبک هندی با استعارات بالا، برای اساتید دانشگاه یا در جمع علما خوانده است؛ حال مداح نوآموز، اگر این لحن و شعر را در جمع جوانان و نوجوانان یا افرادی که از سطح تحصیلات بالایی برخوردار نیستند بخواند؛ طبیعتاً مضامین اشعار را آن گونه که باید درک نکرده و نفهمیده و نمیتوانند با این شعر ارتباط برقرار کنند و طبیعتا، آن شور و حال لازم هم ایجاد نخواهد شد.
د) موارد متعددی اتفاق افتاده است که فضا و حس و حال مجلسی که مقلَد(کسی که از او تقلید میشود) در آن خوانده است با مجلسی که تقلید کننده میخواند با هم هیچ تناسبی ندارند و اجرای لحن آن نوار، در مجالس دیگر صحیح نیست. مثلا در جلسهای که مقلَد(کسی که از او تقلید میشود) خوانده است شور و حال عجیبی حاکم بوده است و مستمعین با صدای بلند گریه کرده و ابراز احساسات داشتهاند و طبیعتا آن مداح نیز با طبقة صوتی بالا و متناسب با آن فضا مداحی نموده است؛ حال اگر مقلِد(فرد تقلید کننده) آن لحن و حس و حال را در مجلسی که مستمعین آرام هستند و عکسالعمل خاصی نشان ندادهاند اجرا کند؛ اشتباه محض است و قطعا مورد سرزنش و یا تعجب مخاطبین قرار خواهد گرفت.
هـ) ممکن است مقلَد(کسی که از او تقلید میشود) در هنگام مداحی خود، از فنون و استعاراتی استفاده کند که مقلِد(فرد تقلید کننده) هیچ آشنایی با آن ندارد و باعث شود اشتباهات برداشتی داشته باشد و همین اشتباه را به مستمعین منتقل کند. مثلا مقلَد در لابلای ابیات شعری که میخواند یک تک بیت، برای تبیین شعر بیاورد و یا اینکه کلمهای را به عنوان منادا، تلفظ کند؛ متاسفانه، بسیار دیده شده است مقلِدین که آشنایی لازم و کافی را با صنعت شعر و اصول مداحی ندارند اینگونه موارد را جزء خود شعر حساب کردهاند و ... .
راهکارهای رفع معایب تقلید: علیرغم تمام معایبی که برای تقلید ذکر شد و معایب احتمالی دیگری که ممکن است وجود داشته باشد و ما به آنها اشاره نکرده باشیم؛ باز هم بهترین راه برای شروع آموزش مداحی، تقلید از اساتید فن و مداحان ذی صلاح است. اما به شرط رعایت چند اصل مهم و اساسی تا بتوانیم معایب فوقالذکر را بر طرف نمائیم که اگر این اصول رعایت نشود؛ مداحان نوآموز راه به جایی نخواهند برد. ضمن اینکه ممکن است دچار انحراف شده و به خود هم ضربه بزنند. اما چند شرط اصلی و مهمی که باید حتماً در امر تقلید از بزرگان و اساتید رعایت شود.
شرایط اصلی تقلید از بزرگان و اساتید:
1. امر تقلید در آموزش مداحی، حتما باید تحت نظر یکی از افراد با سابقۀ مثبت در امر مداحی صورت بگیرد تا ضمن راهنماییهای لازم در شیوه و روشهای صحیحتر و سریعتر آموزش، اگر اشتباهی از نظر شعری یا مقتلی یا ... در خواندن مقلَد بود(که متاسفانه مواردی هم مشاهده شده است) آن را تشخیص داده و به ما یادآور شود که آن اشتباه را ما تکرار نکنیم. البته لازم و واجب است هر مداح در کنار آموزش و تمرینات لحنی، آموزش آشنایی با قواعد شعری همچون ردیف قافیه، انواع قالبهای شعری و اوزان اشعار را در برنامه خود داشته باشد. همچنین مقاتل را شخصاً از کتب معتبر مطالعه کند و یک دوره تفسیر زیارت جامعة کبیره را هم که بهترین مرجع امامشناسی است؛ بگذراند تا به مرور آشنایی و تسلط کامل بر این علوم پیدا کند و اشتباهات احتمالی مداحان برتر را خود تشخیص داده و از تکرار آن خودداری کند.
۲. تقلید در مداحیها، حتما باید به صورت موقتی باشد و مداحان باید بعد از یک یا حداکثر سه سال، تجربیات خود را به اندازة کافی افزایش داده و صاحب سبک مخصوص بشوند و دست از تقلید بردارند. ضمن اینکه این امر موقتی نیز، دارای اصول و مراحلی است که باید رعایت شود. یعنی اینکه شیوة تقلید در ماه اول با ماههای شش و هفت، تقلید کردن در ماه شش و هفت، با ماه دوازدهم تقلید متفاوت است. به همین دلیل توصیه و تاکید داریم که امر تقلید نیز، تحت نظر یک استاد باتجربه باید انجام بشود.
۳. نکتة بسیار مهم و حائز اهمیتی که بعضاً مورد توجه قرار نمیگیرد و عدم رعایت آن مضرات فراوانی را در پی دارد؛ نوع تقلید است. هیچ گاه فراموش نکنیم تنها چیزی که ما اجازه داریم تقلید کنیم؛ الحان صحیح مداحیهاست. در واقع همان گوشهها و نغمات آوازی مجاز در امر مداحی است که در اینجا بدون نام بردن از اسم دستگاه و گوشه مربوط انجام میشود. پس به هیج عنوان و تحت هیچ شرایطی از شعر، روضه و مقتل و حتی گریزها و ... نمیتوان تقلید نمود. اگر چنین اشتباه بزرگی صورت بگیرد؛ دیگر اسم این کار ما تقلید نیست؛ بلکه کپیکاری است که امری کاملا اشتباه و مردود میباشد. مثلاً در تقلید از روضهها، بعضاً شاهد تقلید نابجا از روضههای تحریفی و غلط هستیم که این موضوع، علاوه بر گسترش روضۀ تحریفی و انتساب سخن ناروا به حضرات معصومین(علیهم السلام)،(که این امر، جزء گناهان کبیره است) باعث میشود معلومات پایهای شما نیز بر اساس جعلیات بنا شود.
نکتة مهم بعدی که باید به شدت از آن پرهیز نمود؛ تقلید از صدای مقلَد است. بعضی از مداحان ناخواسته سعی میکنند صدای خودشان را شبیه صدای مداحی کنند که از او تقلید میکنند که این امر کاملا اشتباه است و در بلند مدت، صدمات جبرانناپذیری را به حنجره و تارهای صوتی ایجاد میکند. فراموش نکنید که شما فقط مجاز هستید؛ لحن مورد استفاده را تقلید کنید و باید به شدت از شبیهسازی صدای خود و زیر و بم کردن صدایتان به صورت مصنوعی پرهیز نمائید.
۴. همیشه به یاد داشته باشید هر نوار و هر سی دی که به دست شما رسید؛ قابل تقلید نیست. سعی کنید خواندنهایی از مقلَدتان را برای تقلید انتخاب کنید که از حالت متوسطی برخودار باشد تا با مشکل عدم همخوانی فضای عمومی و حس و حال جلسات مواجه نشوید.
5. لحن مورد تقلید را پس از یادگیری کامل و تسلط بر آن، به جهت تثبیت لحنی و تکمیل سیر مراحل تقلید، حتماً بر روی یک یا چند شعر دیگر اجرا کنید و این اشعار جدید را در مجالس مختلف اجرا کنید. با این کار، ضمن تسلط کامل بر الحان فراگرفته، مشکل عدم همخوانی سطح مخاطبین نیز برطرف خواهد شد(در این خصوص، در بخش مراحل تقلید توضیحات کاملی ارائه خواهد شد).
سوال: به چه دلیل فقط میتوانیم از الحان صحیح و اصولی تقلید کنیم و اجازه نداریم از چیز دیگری تقلید کنیم؟ ممکن است کسی سوال کند چرا این موارد را تقلید نکنیم؟ موارد متعددی دیده شده که متاسفانه حتی مداحان کشوری، مقاتلی خواندهاند که سند معتبری نداشته است؛ شما مقاتل و روضهها را باید شخصاً از روی کتب معتبر بخوانید. کتبی همچون لهوف سیدبنطاوس، ارشاد شیخ مفید، اعلامالوری طبرسی، کشفالغمه محدث اربلی، جلاءالعیون و بحارالانوار علامه مجلسی، نفسالمهموم و منتهیالامال شیخ عباس قمی و کتب معتبری که در این باب وجود دارند؛ تا اگر کسی از شما در مورد مطالبی که خواندهاید سوال کرد؛ بتوانید جواب مستند و محکم ارائه دهید.
مضرات تلقید صوت: صوت نیز قابل تقلید نیست و از نظر فنی مردود بوده و مضرات فراوانی دارد که به چند مورد اشاره میشود:
۱. در تقلید صوت، به دلیل فشار مضاعف و نادرستی که مقلد به حنجره وارد میکند؛ تارهای صوتی دارای خش شده و پس از مدتی، صدای مداح اصطلاحاً دو رگه میشود.
۲. همان گونه که گفته شد در تقلید صوت، فشار مضاعفی به حنجره وارد میشود که این فشار مضاعف و غیر اصولی، غالبا موجب بروز بیماریهای حنجره همچون پولیپ حنجره، ندول صوتی و ... میگردد.
۳. در هنگام تقلید صوت، به دلیل فشاری که به حنجره وارد میشود؛ مداح خیلی زود خسته شده و در ناحیة گلو و فک احساس درد یا کوفتگی میکند.
۴. اینگونه افراد، غالبا در مداحی هایشان با کمبود نفس مواجه میشوند.
۵. در اکثر مواقع، خواندن این افراد تصنّعی بوده و روحی ندارد و به تبع آن، مجلس هم حس و حالی ندارد.
سوال: چه افرادی، از چه کسانی میتوانند تقلید کنند؟
دو سوال مهم و اساسی وجود دارد که قبل از هر اقدامی، باید پاسخ آنها مشخص شود تا بر اساس جواب سوالات فوقالذکر ضمن برطرف کردن معایب تقلید، اقدامات بعدی مشخص و تعیین گردد و بر آن اساس اقدام نمائیم. اول اینکه، چه کسی باید تقلید کند؟ دوم اینکه از چه افرادی میتوانیم تقلید کنیم؟
اما جواب اینکه چه کسانی باید تقلید کنند؟ افرادی که تازه وارد عرصۀ مقدس مداحی شدهاند با توجه به اینکه هیچگونه شناختی از الحان و اصول و فنون صوت و لحن و مداحی ندارند؛ باید تقلید کنند. در واقع میتوان اینگونه گفت: تقلید برای افراد مبتدی، امری واجب و برای افراد متوسط مباح است. و برای کسانی که حرفهای هستند؛ پسندیده نیست، البته تقلید برای هر یک از این افراد، باید متفاوت باشد. فردی که تازه تقلید را شروع کرده و فردی که چندین ماه است به تقلید پرداخته و فردی که بیش از یکسال است سابقۀ تقلید دارد؛ هر یک باید به شیوهای مختلف تقلید نمایند و به یک شیوه یکسان نمیتوانند تقلید کنند. به همین دلیل گفتم امر تقلید را تحت نظر یک فرد خبره و صاحب فن انجام دهید. و نکتة بعدی آنکه همان گونه که قبلا هم متذکر شدیم؛ مراقب باشید تقلیدتان به کپیکاری یا تقلید صدا، حتی نزدیک هم نشود.
اما جواب سوال دوم، از چه کسانی میتوانیم تقلید کنیم؟ پاسخ این است که از هر کسی نمیتوان تقلید نمود. زیرا بسیار دیده شده است تقلید نابجا از افرادی که فاقد صلاحیتهای لازم هستند؛ نه تنها موجب پیشرفت اصولی و درست در امر آموزش مداحی نشده؛ بلکه افراد را به انحراف و اشتباه هم انداخته است. لذا باید از کسی تقلید نمود که:
اولا: حداقل آشنایی نسبی به نغمات و دستگاههای موسیقی را داشته باشد و خود او در اشتباه نباشد.
ثانیا: آشنایی لازم و کافی به شعر و ادبیات داشته باشد که اشعار را غلط نخواند که متأسفانه بعضاً این مورد دیده شده است.
ثالثا: از مقبولیت لازم برخودار باشد و جزئ افرادی نباشد که علما و مراجع، به دلیل اشتباهات فاحش و مکررشان آنها را طرد کردهاند.
رابعاٌ: از نظر ویژگیهای صوتی تشابههایی بین دو نفر(مقلِد و مقلَد) وجود داشته باشد یا حداقل اینکه در تضاد هم نباشند. مثلاً اگر مقلِد دارای صدای زیر و نازک است از کسی که صدای بم و کلفت دارد؛ تقلید نکند.
روش اصولی و سیر مراحل تقلید: قبل از این که سیر مراحل تقلید را تعیین و تشریح کنیم؛ ذکر این نکته ضروری است که توجه داشته باشید هر مرحله از مراحل مختلف تقلید، به اندازة خود مهم است و هر عزیزی که هر یک از این مراحل را انجام ندهد؛ به همان اندازه، در میزان یادگیری تأخیر و خلل ایجاد خواهد کرد. لذا تاکید داریم مراحل ذکر شده برای تقلید را دقیقاً رعایت بفرمائید.
۱. انتخاب مقلَد(کسی که می خواهیم از او تقلید کنیم): لازم است در انتخاب مقلد از همین ابتدا، با تأمّل، تحقیق و مشورت با افراد ذیصلاح اقدام کنید تا تصمیم درست و قطعی بگیرید. چرا که پس از انتخاب مقلَد، دیگر به صلاح نیست او را تغییر داده و پس از مدتی به سراغ فرد دیگری بروید. زیرا این کار، یکی از آفتهای امر تقلید محسوب میشود و علاوه بر اینکه عامل کندی در پیشرفت و باعث دوگانگی خواهد شد؛ مضراتی نیز برای تارهای صوتی و دستگاه تکلم شما خواهد داشت که از آن جمله میتوان دو رگه شدن صداها، یا سوختن صدا اشاره کرد. پس توصیه اکید داریم در انتخاب مقلد، دقت لازم را داشته باشیم و بر اساس معیارهایی که قبلا گفته شد پس از مشورت با افراد متبحر، یکی از مداحان ذیصلاح را جهت تقلید الحان صحیح مداحی از او انتخاب کنید. همان گونه که گفته شد؛ اولین و شاید مهمترین معیار انتخاب مقلَد، میزان علاقهمندی به اوست. شاید در گذشته در بحث آموزش، به میزان اهمیت این فاکتور مهم پی نبرده بودند و به همین دلیل کمتر مورد توجه قرار میگرفت؛ اما امروزه در روانشناسی آموزشی در دانشگاهها و در آموزش و پرورش، به این امر توجه ویژه دارند و از نظر علمی ثابت شدهاست که میزان علاقهمندی، در میزان پیشرفت بسیار تاثیرگذار است. چه بسا اگر شما از کسی تقلید کنید که علاقهمندی لازم را نداشته باشید؛ قطعاً میزان پیشرفت شما یک دهم کسی خواهد بود که علاقهمند است. دومین ویژگی، تشابه صدای مقلِد با مقلَد است، البته این بدان معنا نیست که میتوان از صدای مقلَد تقلید کرد؛ بلکه همان طور که گفته شد ما به هیچ عنوان اجازه نداریم از صدای کسی تقلید کنیم؛ بلکه صرفا میتوانیم از الحان صحیح مداحی تقلید کنیم. اما تشابه صدا را بدین خاطر مطرح میکنیم که اگر صدای مقلِد با مقلَد، متفاوت باشد ممکن است مقلِد ناخودآگاه سعی کند صدای خود را شبیه صدای مقلَد کند و این کار در واقع همان تقلید صداست که کاملا مردود و غلط است. سومین ویژگی را مقبولیت داشتن در بین علما، اهل فن و مردم است و چهارمین ویژگی، داشتن تبحّر لازم و کافی در زمینههای شعر، مخاطبشناسی، مجلسداری و ... می باشد تا خود او اشتباه نداشته باشد که مقلِد را هم به گمراهی بکشاند. به همین دلیل، همواره از عبارت مداحان ذیصلاح(دارای صلاحیتهای مختلف مورد نیاز) نام برده و یاد میکنیم. پنجمین ویژگی، در دست بودن منابع میباشد؛ یعنی کسی را انتخاب کنیم که به اندازة کافی، نوار قابل تقلید از او در دسترس باشد و در میانۀ راه با مشکل نبود مرجع مطمئن مواجه نشویم. لازم به ذکر است که باید توجه داشته باشید تمام نوارها یا سی دیها و مداحیها مقلَد شما، قابل تقلید نیست.
2. انتخاب نوار یا سی دی مورد نظر برای تقلید: بعد از انتخاب مقلَد، گام بعدی انتخاب یکی از مداحیهای مقلَد، برای تقلید کردن است. انتخاب اولین الگوی تقلیدی از مقلَد، از حساسیت بالایی برخوردار است؛ اما در نوارها یا سی دیهای بعدی حساسیت کمتر خواهد شد. اگر ندانیم چه سی دی یا نواری را برای تقلید کردن انتخاب کنیم ممکن است با شکست یا کندی در پیشرفت مواجه شویم. با توجه به آنچه گفته شد؛ اولین نوار و خواندنی که برای تقلید کردن انتخاب میکنیم؛ باید چند ویژگی داشته باشد تا بتوانیم نتیجۀ بهتری بگیریم:
الف) سعی کنید نواری را انتخاب کنید که مقلد در آنها، شعرهایی را خوانده که طول مصرعهای بلندی ندارد؛ بلکه کوتاه است. اشعاری که در اوزان «فعولن فعولن فعول»، «مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیل»، «فاعلاتن فاعلاتن فاعلن»، «مفتعلن مفتعلن فاعلن»، «فاعلاتن مفاعلن فعلن»، مثل این شعر:
دلم در هوای شما بود کـاش سرم خاک پای شما بود کاش
نه تنها فقط خاک پای شمـا که گرد عبای شما بود کـاش
سعی کنید خواندنهایی که در آن اشعاری با طول مصراعهای بلند همچون شعر زیر است را برای اولین کار تقلیدتان انتخاب نکنید.
سجدههای فاطمه، شب زندهدارم میكند مِهر او، زیباتر از فصل بهارم میكند
هـرچـه دارم؛ از دعـای مــادرم دارم كـه او با دعایش، لطف زهرا را نثارم میكند
زیرا غالبا شما در ابتدای کار، استرس زیادی خواهید داشت و از تاثیرات استرس زیاد، کم آوردن نفس است. دلیل پزشکی آن هم، این است که وقتی شما دارای استرس هستید؛ به طور طبیعی، از تپش قلب بالایی نیز برخوردارید و نبضتان هم سریعتر و بیشتر از مواقع دیگر میزند که این موضوع موجب گردش خون سریعتر میگردد و در نتیجه ششها باید اکسیژن بیشتری به خون منتقل و دی اکسید کربن بیشتری هم دریافت کنند که نهایتا منجر به کم آوردن نفس میگردد. پس سعی کنید خواندنهایی را برای اولین تقلیدتان انتخاب کنید که در آنها اشعاری با طول مصراع کوتاه خوانده شده باشد تا بتوانید راحتتر به امر تقلید بپردازید.
ب) مداحی نوار انتخاب شده در پرده و طبقة صوتی بالا اجرا نشده باشد که افراد مبتدی از تقلید آن عاجز باشند؛ بلکه لازم است در پردههای صوتی پائین(پرده صوتی ۲ الی ۹) خوانده شده باشد. غالبا غزلیاتی که در ابتدای مجالس خوانده میشود یا اشعاری که در اواخر جلسه(بعد از سینه زنی ، شور و ...)، در این پردههای صوتی است. لذا توصیه میشود برای شروع کار تقلید، شش یا هفت بیت اول این غزلیات را تقلید کنید مابقی را بگذارید برای مراحل بعد. ضمنا گاهی مواقع مداحان در خواندنهای خویش، اشعار زمزمهای را نیز میخوانند که غالباً به صورت نرم و در پردههای صوتی پائین اجرا میشود که بعضی از این اشعار زمزمهای، به دلیل اینکه علاوه بر نرمخوانی از آهنگ دارای ریتم منظم و ملایمی برخوردار هستند مناسب برای شروع(جلسه اول) امر تقلید میباشند. اما توصیه میشود تقلید سینهزنی را مبنای کار و تمرین خود قرار ندهید زیرا هر چند سینهزنی، علیالظاهر سبکی سبک و راحت است - آن هم به دلیل ریتمی بودن آن است که تقلید را ساده میکند- اما آموزة لحنی ندارد و پیشرفتی برای شما محسوب نمیشود. برای اثبات ساده بودن تقلید سینهزنی دقت کنید. به طور مثال کودکان خردسال که میخواهند تقلید کنند از سینهزنی و شورخوانی شروع میکنند؛ اما از نظر صوت و لحن، دارای ارزش آنچنانی نیست. یعنی چیزی به آموختههای لحنی شما اضافه نمیکند. هر چند شما باید سبکهای سینهزنی را یاد بگیرید؛ اما اولا اینکه در شروع کار، وقت این امر نیست. ثانیا در سینهزنی، مسایل مهمتری وجود دارد که در جلسات بعدی به آن اشاره خواهیم کرد.
چند تذکر مهم:
۱. کسانی که به امر تقلید روی آوردهاند؛ علیالخصوص افرادی که مبتدی هستند؛ لازم است از تمرین و حتی گوش دادن به نوارهای دیگر مداحان پرهیز کنند.
۲. تا نواری را به طور کامل یاد نگرفته اند؛ به هیچ عنوان سراغ نوارهای دیگر نروند.
۳. تا بیت اول شعر را بخوبی فرا نگرفته اند؛ به تمرین ابیات دیگر روی نیاورند.
۴. در ابتدای کار، باید حداقل روزی یک ربع تمرین لحن(تقلید) داشته باشند و اگر صوت افراد آماده نیست؛ علاوه بر تمرین لحنی، حداقل باید روزی نیم ساعت هم تمرینات صوتی داشته باشد. فراموش نکنید که اگر بهترین اساتید و بهترین استعداد را داشته باشید؛ اگر تمرین صحیح و منظم نداشته باشید به جایی نمیرسید. دو شاه کلید موفقیت شما، در این یک جملة «تمرین صحیح و منظم» نهفته است.
5. اگر افرادی تقلید کامل و جزء به جزء در اولین نوار تقلیدی برایشان مشکل بود؛ میتوانند استثناءً در اولین تقلید نکات کلی، همچون فرم کلی خواندن مانند سرعت خواندن، تند خواندن، نوع کلی تحریرها، تکیه کلامهای صوتی و لحنی و لفظی را یاد بگیرند و ریزهکاریها را از نوار دوم به بعد فرا گرفته و تقلید کنند.
3. بعد از انتخاب نوار نوبت میرسد به سیر مراحل تقلید که ما آن را به نُه مرحله زیر تقسیم کردهایم:
الف) گوش دادن دقیق به نوار: در ابتدا لازم است چندین بار نواری را که قرار است تقلید کنید؛ به دقت تمام گوش بدهید. تعداد دفعات آن، بستگی به میزان هوش و استعداد افراد دارد؛ یعنی فردی ممکن است نیاز به پنج بار و فرد دیگر نیاز به ده بار و فرد سوم نیاز به بیست بار گوش دادن داشته باشد. اما نکتۀ مهم این است که باید نوار را گوش بدهید نه اینکه بشنوید. فراموش نکنید بین شنیدن و گوش دادن بسیار فرق است. به عنوان مثال، ممکن است شما در حین گوش دادن به نوار، صداهای دیگری را که در اطرف شماست هستند مثل حرف زدن اطرافیان یا ... را بشنوید و اگر در مورد آنها از شما سوال کنند؛ تقریبا میتوانید بگوئید چه میگفتند که این شیوه، گوشدادن کارآمد نیست؛ اما گاهی مواقع شما در حین گوشکردن به نوار، آنقدر تمرکز و دقت دارید که دیگر صداهای اطراف را نمی شنوید که این نوع گوش دادن مد نظر ما میباشد. بعضی از دوستان، در ابتدای کار به شیوۀ اول به نوارها گوش میدهند که مثمر ثمر نخواهد بود.
ب) پس از اجرای مرحلة اول، این بار شعری که خوانده شده را بنویسید و سعی کنید آن را حفظ کنید. حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: «علم را در بند کنید تا همواره در دسترس شما باشد. عرض کردند چگونه علم را در بند کنیم؟ فرمودند: با نوشتن آن». نوشتن اشعار، تأثیر به سزائی در حفظ آن دارد.
ج) بار دیگر نوار را به خوبی گوش دهید؛ اما این بار، در حین گوش دادن بر روی شعری که نوشتهاید؛ علامتگذاری(نُت گذاری) کنید. لازم است یک سری علامات قراردادی برای خودتان وضع کرده و بر آن اساس، با توجه به لحن نوار بر روی شعر علامتگذاری کنید. مثلا برای هر یک از انواع مختلف تحریر، علامتی وضع کنید و ضمن نگارش آن علامت، بر روی کلماتی که تحریر مورد نظر بر روی آن اجرا شده است یک عدد نیز بنویسید که نشانگر مدت زمان(ثانیه) اجرای آن تحریر است. یا برای کشش سادۀ کلمات، علامت مد را قرار دهید. یا اینکه اگر در وسط مصراع بر روی کلمهای، پردة صوتی تغییر کرده و بالاتر رفته، با علامت فلش رو به بالا و یک عدد که نشانگر میزان افزایش پردة صوتی است؛ آن را مشخص نمائید. همچنین در ابتدای هر مصرع، با نگارش یک عدد از 2 تا 18 تعیین کنید آن مصرع در چه پردة صوتیخوانده شده است و ...
د) در مرحلۀ چهارم، بار دیگر نوار مورد تقلیدتان را به خوبی گوش دهید؛ لیکن در این مرحله، لازم است علائم قراردادی وضع شده توسط خود را بیشتر با نوار مقایسه کنید تا اختلافی بین آن دو نباشد و با تکرار این عمل، سعی کنید این علائم قراردادی بر روی هر کلمه را نیز حفظ کنید(دقت داشته باشید که در چهار مرحلة اول، به شدت باید از زمزمهخوانی، خواندن و همراهی کردن با نوار خودداری کنید و فقط به آنچه که در بالا اشاره کردیم؛ عمل نمائید).
هـ) در مرحلۀ پنجم، با دقت کامل همراه نوار زمزمهخوانی داشته باشید. لازم است این زمزمهخوانی، همزمان و همراه باشد. با نگاه دقیق شما به شعر نوشته شده و علائم تعیین شده بر روی کلمات آن، این کار نیز باید چندین بار تکرار شود که تعیین دفعات آن، بستگی به میزان استعداد افراد دارد. اما آنچه برای تمام افراد برابر میباشد؛ این است که در هر بار و به تدریج، صدای شما بالاتر رفته و صدای نوار کمتر میشود.
دو نکتة مهم و حیاتی:
نکتة اول اینکه اجرای این مرحله، باید کاملاً با دقت و دقیقاً همراه نوار و مطابق آن باشد تا مؤثر واقع شود. بعضی اوقات دیده می شود بعضی از نوآموزان عزیز، بدون توجه به نوار، زمزمهخوانی میکنند؛ به عبارتی، نوار برای خودش و فرد نوآموز نیز برای خودش میخواند که این امر کاملا اشتباه است. زمزمهخوانی شما، نه باید جلوتر از خواندن مقلد باشد نه عقبتر از آن. میزان مکثها، طول مصراعها و ... نیز باید دقیقا عین نوار باشد. نکتة مهم بعدی، این است که بر اساس اصول روانشناسی آموزشی، همیشه یاد گرفتن اولیه، سادهتر از پاک کردن آموختههای غلط و جایگزین کردن لحن صحیح است و اگر شما در این مرحله، توجه و دقت لازم را نداشته باشید؛ ممکن است ناخودآگاه لحن غلطی که شما به اشتباه فکر میکنید همان لحن مقلَدتان است؛ در ذهن شما ثبت شود. پس واجب است که خوب گوش کرده و با دقت تمام و همراه نوار زمزمهخوانی کنید تا لحن غلط در ذهن شما نقش نبندد که زحمتتان چند برابر شود و مجبور شوید ابتدا آن لحن غلط را پاک کنید و برای بار دوم لحن صحیح را فرا بگیرید.
و) مرحلة ششم، تقلید نفس به نفس است. یعنی اینکه ابتدا بیت اول نوار را گوش میکنید و بعد نوار را خاموش کرده و خودتان سعی میکنید دقیقا شبیه مقلَد(کسی که از او تقلید می کنید) آن بیت را بخوانید. توصیه اکید داریم تا بیتی را به خوبی فرا نگرفته و آن را دقیقاً عین مقلَدتان اجرا نکردید؛ به سراغ بیت بعدی نروید. زیرا کاملاً اشتباه است و در روند یادگیری و پیشرفت شما اثر عکس دارد.
ز) پس از تقلید نفس به نفس و تمرین لازم و به اندازه کافی، در مرحلة هفتم، کل شعر خوانده شده را به تنهایی بخوانید و خواندن خود را ضبط نموده و با خواندن مقلَدتان مقایسه کنید تا بفهمید در کدام یک از ابیات، نتوانستهاید دقیقاً شبیه مقلَدتان(کسی که از او تقلید میکنید) مداحی کنید. دقت داشته باشید که شما به هیچ عنوان، هنگام خواندن خود نمیتوانید تشخیص دهید که دقیقاً عین نوار میخوانید یا خیر. در واقع ضبط خواندن خود و مقایسۀ آن با خواندن مقلَد، مهمترین و اثرگذارترین مرحله در مراحل تقلید است. انجام ندادن ضبط خواندن خود، شبیه آن است که فردی در کل طول یک ترم به دانشگاه برود؛ اما در پایان ترم آزمونی ندهد تا مشخص گردد آیا اجازه رفتن به ترمهای بعدی را دارد یا خیر. و اگر کسی صدای ضبط شدۀ خود را با خواندن مقلَد مقایسه نکرده و درصدد رفع ایرادات احتمالی برنیاید؛ شبیه آن است که پس از شرکت در آزمون، برگة دانشجو تصحیح نگردد تا مشخص شود به چه میزان اشتباه داشته است. در مقایسه فایل ضبط شدۀ خواندن خود، با نوار مقلًد، باید نکاتی همچون برابری و تشابه الحان بکار رفته، سرعت خواندن، برابری مدت زمان اجرای هر مصرع و کل ابیات به طور جداگانه، برابری طبقات صوتی ابیات مختلف با نوار مرجع و ... مد نظر قرار بگیرد.
توصیه میشود چنانچه امکان ضبط خواندن خود را ندارید و یا آنکه به تنهایی قادر نیستید ایرادات احتمالی و تفاوتهای خواندن خود با مقلدتان را تشخیص دهید؛ این کار را با مشارکت دوستان مداح خود انجام دهید تا آنها ایرادات احتمالی شما را تشخیص داده و به شما متذکر شوند تا در روند تقلید بهتر نتیجه بگیرید. در واقع تمرین گروهی چند نفر که از یک فرد تقلید میکنند؛ روش بسیار مؤثری در سرعت بخشیدن به پیشرفت است.
ح) بعد از یادگیری کامل لحن مورد نظر و بر طرف کردن ایرادات احتمالی، حال در این مرحله برای آنکه تسلط خود را بر لحن فرا گرفته بیشتر و کامل کنید؛ لازم است آن لحن را در طبقات و پردههای مختلف صوتی بخوانید. مثلا اگر مقلَد شما(کسی که از او تقلید می کنید) این لحن را در پردۀ صوتی ۸ تا ۱۰ خوانده است؛ شما بعد از اجرا در این پردههای صوتی، چند بار دیگر در پردههای صوتی پائینتر(پردة صوتی ۵ تا ۸) و بالاتر(پردة صوتی ۱۱ تا ۱۴ و ۱۵ تا ۱۸)، اجرا کنید. اگر بتوانید این مرحله را به خوبی انجام دهید؛ نشانگر تسلط کامل شما بر لحن آموخته شده است. یکی دیگر از نشانههای تسلط کامل، اجرای فیالبداهه از ابیات وسطی شعر آن لحن است؛ یعنی اینکه لازم نباشد؛ شما هم حتما مانند نوار از اول شروع کرده تا بتوانید لحن مثلا بیت پنجم را خوب اجرا کنید.
ط) آخرین مرحله از مراحل نهگانۀ تقلید، اجرای لحن فرا گرفته بر روی یک یا چند شعر دیگر است. این کار علاوه بر اینکه تسلط شما را بر لحن مورد نظر کامل میکند؛ باعث میشود که از تقلید صرف دوری کنید. در واقع این مرحله، از نظر فنی مرحلۀ تثبیت لحنی گفته میشود. توصیة اکید ما، این است که ضمن اجرای این مرحله در مداحیهای خود بین هیأتها، حتما این مرحله را اجرا کنید. زیرا اگر شما هم همان شعری را که مقلَدتان(کسی که از او تقلید می کنید) خوانده بخوانید قطعا تعدادی از مستمعین متوجه خواهند شد که شما از چه کسی و چه چیزی را دارید تقلید میکنید و این موضوع میتواند جذابیت خواندن شما و جذب مستمع را که از اصول اصلی مخاطب شناسی است؛ تحت تأثیر قرار بدهد.
جایگاه و اهمیت مرحلة نهم: علاوه بر مطالب ذکر شده که مهمترین وجه تمایز تقلید و کپیکاری را اجرای مرحلة نهم تعیین میکند؛ این مرحله که از آن به عنوان تثبیت لحنی یاد کردیم؛ مهمترین نقش پایدار کردن آموختههای شما را دارد. به عنوان مثال، شاید برای شما اتفاق افتاده باشد که مطلبی را در شب امتحان میخوانید و فردای آن روز امتحان میدهید و نمره قبولی هم میگیرید؛ اما بعد از مدتی، مطالب مورد مطالعة خودتان را فراموش میکنید! علت هم، این است شما شب امتحان مطالب را به حافظه موقت سپردهاید و به علت عدم تکرار، به مرور از حافظه موقتتان هم پاک شده است. لذا برای ثبت آموختهها در حافظة بلندمدت، باید تمرینات مستمر و گوناگون مرتبط داشته باشید(از نظر پزشکی مغز و حافظۀ انسان، شامل دو بخش حافظۀ موقت و حافظۀ دائم است).
برای اثبات موضوع، مثال سادهتری میزنیم. شاید بتوان گفت: سادهترین آموزههای هر فرد، آموزههای تصویری اوست. مثلا اگر شما با فردی برای اولین بار مواجه و آشنا شوید؛ بعد از چند دقیقه مکالمه و ... ، چهرة او به حافظۀ موقت شما سپرده میشود و اگر این فرد چند ساعت بعد و حتی فردا یا در چند روز آینده به شما مراجعه کند؛ به خاطر خواهید آورد که او کیست و کجا همدیگر را دیدهاید. حال اگر این فرد، بعد از چند ماه با شما ملاقات کند؛ دیگر قادر نخواهید بود او را سریع به خاطر بیاورید و چه بسا لازم باشد از او سوال کنید که کجا با هم ملاقات داشتهاید! حال اگر با این فرد چند وقت آشنا بوده و ملاقات داشته باشید؛ چهرۀ او به حافظۀ دائم شما سپرده شده است و حتی اگر یکسال هم او را نبینید و بعد از یکسال باهم ملاقات داشته باشید بلافاصله اولین دیدارتان، بعد از گذشت یکسال او را به خاطر خواهید آورد؛ بدون اینکه نیاز به تفکر داشته باشید. حال با مثال بالا به خوبی درمییابید که نقش سپردن آموختههایتان به حافظۀ دائم، چقدر مهم و با اهمیت است و اگر محفوظات و آموختههایتان را به حافظۀ دائمی خودتان نسپارید و به حافظۀ موقت اکتفا کنید؛ قطعاً در آینده با مشکل مواجه خواهید شد.
نکته: در اجرای مرحلة نهم، تقلید انتخاب شعر جایگزین از اهمیت ویژهای برخودار است و چنانچه شعر مناسب انتخاب نشود در اجرای این مرحله مشکل خواهید داشت. لذا باید سه نکته مهم را در انتخاب شعر جایگزین مدنظر قرار داد:
1. شعر انتخاب شده از نظر موضوعی با شعری که مقلَد خواند؛ یکی باشد. مثلا اگر شعر اول مرثیه است؛ شما شعر مولودی انتخاب نکنید یا به عکس.
۲. هر دو شعر در یک وزن سروده شده باشند و اگر در یک وزن نیستند؛ اوزان اشعار از نظر نصاب به هم نزدیک باشند. مثل وزن «مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل» با وزن «فعولاتن فعولاتن فعولن».
3. بهتر است قالب دو شعر نیز یکی باشد. مثلا اگر شعر اول مثنوی است؛ شعر انتخابی شما هم مثنوی باشد. رعایت این سه نکته شما را کمک خواهد کرد تا در اجرای مرحله تثبیت لحنی- که بسیار مؤثر است و شما را از تقلید صرف دور میکند بهتر پیشرفت کرده و نتیجهگیری کنید.
جلسه سوم: اجرای اجزای یک مجلس کامل
آشنایی با ارکان مداحی
بعد از فراگیری شرایط و مراحل مختلف تقلید و چگونگی آن، حال باید بدانیم که برای اجرای یک مجلس کامل، چه چیزهایی را باید مدنظر داشت و رعایت و اجرا نمود. قبل از هر چیز، باید بدانیم که یک مداح خوب، باید در سطح خود با ارکان مداحی، آشنایی مطلوب و قابل قبولی داشته باشد و هر روز باید این اطلاعات خود را افزایش دهد؛ والا نمیتواند مداح خوبی بوده و پیشرفت قابل قبولی داشته باشد. این ارکان عبارتند از:
۱. آشنایی کامل با اصول و فنون مداحی که در جلسات بعد به طور مفصل، بخشهای مختلف آن را ارائه خواهیم داد.
2. آشنایی با زندگانی ائمه و مقاتل آنان، که این رکن نیز فقط باید از طریق مطالعه کتب معتبر کسب شود. البته میتوان فن پردازش، فن بیان و لحن آن را به طور موقت از اساتید و مداحان ذیصلاح تقلید نمود؛ ولیکن صحت آن روضه و متن و شرح آن را باید از روی کتب مقاتل معتبر کسب نمود.
۳. آشنایی با قواعد و صنایع شعری همچون: ردیف، قافیه، قالبهای شعری، اوزان شعری و صنایع لفظی و معنوی شعر تا شعر صحیح را از شعر ناصحیح تشخیص داد.
۴. آشنایی کامل با قواعد روخوانی و تجوید قرآن و ادعیه و در مراحل بالاتر آشنایی با اصول لازم و کاربردی قواعد صرف و نحو عربی در مداحیها.
۵. آشنایی با تفسیر زیارت جامعۀ کبیره که در واقع یکی از مهمترین منابع آشنایی با شأن، منزلت و جایگاه و اختیارات ائمه(علیهم السلام) میباشد.
۶. آشنایی با گوشهها و نغمات دستگاه موسیقی در مداحیها، که این اصل باید در مراحل بالاتر و پس طی مراحل مقدماتی کسب شود.
سه اصل مهم در اجرای برنامه
یک مداح خوب و حرفهای در اجرای برنامه خویش، باید ابتدا سه اصل مهم را مدنظر قرار بدهد و بر آن اساس اجرای برنامه داشته باشد: اول اینکه حتماً مداحی او شامل بخشهای مختلف توسل به امام زمان، پندیات، مدح و کرامات اهل بیت، شعر مرثیهای و نهایتاً سینهزنی و شورخوانی باشد(در مراسم عزاداری و هیاتها، وگرنه در مجالس مولودیخوانی یا مجالس ولیمه یا مجلس ختم، این الگو تغییر خواهد داشت).
دوم اینکه مدت زمان اختصاص داده شده به او را مدنظر قرار بدهد و بر اساس آن برنامهریزی کند. مثلاً اگر به او گفته شده است در حد ۱۰ تا ۱۵ دقیقه مداحی کند - غالبا در مجالس مجمعالذاکرین هر شهرستان یا استان و یا مجالسی که چندین مداح وجود دارد؛ اینگونه عمل میشود - دیگر نمیتواند در بخش پندیات یک غزل کامل بخواند؛ بلکه بهتر است به یک رباعی بسنده کند و یا در بخش توسل به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) نباید یک غزل کامل و بلند بخواند؛ بلکه بالعکس یک رباعی یا یک غزل ۴ یا ۵ بیتی کوتاه بخواند. و اگر فرصت یک ساعته به او دادهاند؛ صحیح نیست که با اشعار کوتاه و متعدد که بعضاً مضامین آن هم یکی نیست به ارائه برنامه بپردازد؛ بلکه باید در این مواقع، یک قصیده و یا مثنوی بلند انتخاب کرده و بخواند.
و سومین نکته که باید مد نظر قرار داد؛ نوع سلیقه و تحصیلات مستمعین است. مثلا اگر مستمعین شما افراد مسن هستند؛ دیگر اجرای سبکهای مختلف سینهزنی و طولانی کردن آن معنا ندارد، و یا اگر مستمعین شما، افراد تحصیل کرده و اساتید دانشگاه هستند؛ حتما باید اشعاری با مضامین پُربار و صنایع شعری بالا انتخاب و خوانده شود. چنانچه باید برای افراد بیسواد یا کمسواد برعکس عمل نمود.
تذکر مهم: گاهی مواقع دیده شده است که بعضی از افراد که جسارتاً نمیتوان از نظر تعریف حرفهای آنان را مداح دانست؛ در مداحیهای خود، فقط به یک بخش که اصولا سینهزنی است توجه دارند. این روش کاملا غلط و مردود است. این افراد معمولا در توجیه این اشتباه بزرگ خود میگویند که مستمعین ما چنین چیزی از ما میخواهند. اولاً اینکه این توجیهی غلط است و بیشتر برای پنهان کردن عدم توانایی خود در اجرای مختلف بخشهای مداحی بکار برده میشود. ثانیاً درست است که گفته شد باید به سلایق و خواستههای مستمعین توجه داشت؛ اما این بدان معنی نیست که تسلیم محض خواستههای مستمعین باشیم. در بحثهای اخلاق مداحی بخشی وجود دارد به نام« تعامل و تزاید ». در تعریف این بخش گفته میشود تعامل یعنی اینکه به خواستهها و سلایق مستمعین هم توجه کنیم. اما این توجه، باید همراه با تزاید باشد. یعنی اینکه باید تلاش کنیم به مرور سطح معلومات تمایلات و ذائقة مستمعین را ارتقاء دهیم. در واقع تعامل بیتزاید معنا ندارد و مردود است.
اقسام مجالس
اما قبل از پرداختن به اصل بحث، لازم است انواع و اقسام مجالس نیز بازگو شود. زیرا اجزاء هر مجالس و مطالبی که باید ارائه شود؛ با توجه به فضای آن متفاوت است.
1. جلسۀ هیاتی که ممکن است میلادیه و یا مرثیه(شهادت و مرثیه) باشد.
۲. مجالس ادعیهخوانی.
۳. مجالس ختم و فاتحهخوانی.
۴. مجالس ولیمه یا مجالس چاووشیخوانی(بازگشت از مکه یا عتبات عالیات).
5. مجالس عروسی که بعضی از آنها مطابق شأن اهل بیت(علیهم السلام) هم نیست و توصیه میشود از رفتن به این گونه مجالس جداً خودداری فرمائید.
اجزاء کامل اجرای یک مجلس
با توجه به مطالب گفته شده؛ در زیر اجزاء کامل اجرای یک مجلس، بر اساس دو تایم ۱۰ دقیقه و یک ساعت، تشریح میگردد:
۱. بخشهای مختلف یک جلسۀ ده دقیقهای شامل:
الف)خواندن یک رباعی صلوات.
ب)خواندن یک رباعی امام زمانی و یا دعای فرج و یا چند فراز کوتاه از زیارت جامعۀ کبیره به انتخاب مداح و متناسب با فضای مجلس.
ج)خواندن یک غزل کوتاه مدح و منقبت.
د)خواندن یک شعر حاوی روضه مربوط.
نکتۀ مهم: گاهی مواقع در چنین جلسهای ممکن است قبل از شما مداحی خوانده و بدون ختم کردن میگروفون و مجلس را به شما واگذار نموده است که در چنین مواقعی، شما دیگر مجاز نیستید؛ بخشهای مختلف گفته شده در بالا را اجرا کنید. بلکه باید ادامۀ خواندن مداح قبلی را دنبال کرده و متناسب با خواندن او و حال و هوای مجلس، جلسه را ادامه داده و مستفیض فرمائید.
۲. بخشهای مختلف یک جلسۀ یک ساعته به مناسبت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها):
الف) ابتدا باید یک رباعی صلوات بخوانید و یا اینکه ذکر شریف صلوات را به طور جمعی زمزمه کنیم. این رباعی بیشتر به این منظور است که ضمن اینکه مستمعین را به سکوت و همراهی دعوت میکنید؛ جلسه نیز با ذکر صلوات معطر میشود و به این طریق، به توصیهها و احادیث فراوانی که در این خصوص وارد شده است؛ عمل کردهاید. همچنین مستمعین در مداحی شما به نوعی مشارکت داشته و پس از ذکر صلوات، دیگر به عواملی همچون تعریف کردن، حواس پرتی و ... مشغول نباشند.
ب) خواندن دعای مقدمهای استغفار؛ (أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم؛ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيَّ تَوْبَه عَبْدٍ ذَلِيلٍ خَاضِعٍ فَقِيرٍ بَائِسٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ مُسْتَجِيرٍ لاَ يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لاَ ضَرّاً وَ لاَ(مَوْتاً وَ لاَ حَيَاه وَ لاَ نُشُوراً). ما در خصوص خواندن قرآن، آیه داریم که میفرماید: (لایَمُسُّهُ الَّا المُطَهَّرون) یعنی قرآن را مس نمیکنند مگر آنان که مطهر باشند. لذا از آداب تلاوت قرآن، با وضو بودن، طهارت داشتن و ... تعیین شده است. طهارت نیز منظور هم طهارت ظاهری است و هم طهارت روحی. با توجه به اینکه در روایات، ائمه قرآن ناطق نامیده شدهاند و همان شأن و منزلت و حرمت قرآن برای آنان نیز باید رعایت شود؛ پس نتیجه میگیریم قبل از مداحی و بردن نام اهل بیت(علیهم السلام) با تمسک به آیه (لایَمُسُّهُ الَّا المُطَهَّرون) استغفار میکنیم تا از گناههای احتمالی خود پاک شویم.
ج) خواندن دعای فرج و سپس یک رباعی یا غزل امام زمان(عج)، به تناسب حجم مطالب و وقت شما. شروع مجلس با نام امام زمان (عج) نیز یک وظیفه است. چنانچه به قول شاعر:
ارباب دل چو روی به سوی خدا کنند اول به جان گمشده خود دعا کنند.
اما نکتة بسیار مهم و قابل توجه اینکه باید مراقب باشیم خواندن دعای فرج نباید برای مقدمه یا رفع همهمه یا تنظیم صوت باشد. شاید بتوان گفت: مهمترین بخش مداحی شما همین بخش است و باید با توجه کامل همراه با حضور قلب و ملتمسانه مداح و مستمعین باشد. گاهی دیده شده است به این اصل مهم توجه نمی شود که این غفلت نابخشودنی، بیشتر از آن که جفا به حضرت باشد؛ ظلم به خودمان است. نکتة بعدی اینکه غزل امام زمانی انتخاب شده، باید متناسب به همان مناسبت (شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها) باشد.
د) بعد از آن، یک غزل یا قصیده یا مثنوی(متناسب با وقت و حجم مطالب)، در مدح حضرت زهرا( سلام الله علیها) خوانده شود که در حین خواندن قصیده، لازم است یک حدیث و یا یک کرامتی از بی بی که معمولا متناسب با معنی یکی از ابیات قصیده است بخوانید.
هـ) در بخش بعد، یک غزل یا قصیده یا مثنوی مصیبت(متناسب با وقت و حجم مطالب) انتخاب و خوانده شود. سعی کنید لحن و آهنگ این بخش، متفاوت با بخش قبل باشد تا تنوعی هم ایجاد شود. مثلاً شعری به صورت آهنگین یا زمزمهای اجرا شود و در لابه لای آن و یا آنکه پس از آن، روضه و زبانحال خوانده شود.
و) ذکر سینهزنی که به ترتیب متناسب با وقت مجلس شامل بخشهای: زمینه، واحد، سنگین، شور میباشد.
ز) بخش پایانی جلسه که شامل یک غزل یا یک رباعی ختم جلسه و سپس دعای جلسه میباشد.
دو تذکر بسیار مهم:
1. اول اینكه فراموش نکنید که روضههای خوانده شده توسط شما، باید ضمن اینکه حفظ حرمت اهل بیت(علیهم السلام) در آن رعایت شود؛ مستند و صحیح نیز باشد و همان گونه که در بحثهای مراحل تقلید هم گفته شد؛ این بخش را شما اجازه ندارید تقلید کنید؛ بلکه حتما حتما باید خودتان آن را از روی کتب معتبر مطالعه کنید. خب! شناسایی مقاتل معتبر و نامعتبر هم بخشی از مطالبی است که هر مداح باید با آن آشنایی داشته باشد.
دستهبندی کتب تاریخی و مقتل ائمه(علیهم السلام)
محققین کتب تاریخی مربوط به زندگانی و مقتل ائمه را به سه دسته تقسیمبندی کردهاند:
الف. کتب دستة اوّل تاریخی: یعنی کتب تألیف شده بین قرون اول تا هفتم هجری قمری. هر مطلبی که ما میخوانیم حتما باید در یکی از کتب دستة اول تاریخی آمده باشد تا مستند محسوب شود و کتب دستة دوم و دستة سوم تاریخی، حتما باید مطالبشان را به یکی از کتب دستة اول تاریخی مستند کنند تا مستند محسوب شود. البته این بدان معنا نیست که هر آنچه در کتب دستة اول تاریخی هم آمده صحیح است؛ بلکه گاهی مواقع مطالب غیر واقع و نادرست هم در این کتب دیده شده است که البته تعداد آن خیلی کم است. بعضی از کتب دستة اوّل تاریخی به ترتیب قرون عبارتند از:
قرن دوم: مَقْتَلالْحُسَین(جـابربْنِ یزیدجُعفی)، مَقْتَلالْحُسَین(عَمّار دُهْنی)، تَسْمِیَهمَنقُتِلمَعالحُسَین(فُضَیلبْنِ زَبیر)، مَقْتَلالْحُسَین(ابی مِخْنَف).
قرن سوم: تاریخ یعقوبی(احمدبنابییعقوب)، اَنْسابالاَشْراف(یحییبْنجابِر بَلاذُری)، بَصائِرالدَّرَجات فی فَضائِلآلمُحَمَّد(محمدبْنصَفّار)، تاریخ خلیفه(خلیفهبنخیاط)، الامامه و السیاسه المعروف بتاریخُ الْخُلَفاء(اِبْنِقُتیْبهدِيْنَوَری)، اَلطّبَقاتُ الْکُبْری(مُحَمّدِبْن سَعْد)، مَقْتَلالْحُسَین(هِشامِ کَلْبی)، اَلاخْبارالطِوال(ابوحَنیفِه دِيْنَوَری).
قرن چهارم: کامِلالزّیارات(اِبْنِ قولویه)، تاریخ الاُمَمُ والْمُلوک معروف به تاریخ طبری(محمدبْنِجَریرِطَبری)، شَرْحالأخْبار فی فَضائِلالائمّهالأطْهار و کتاب الْمَناقِب وَ الْمَثالِب(قاضینُعْمان مغربی)، تاریخ اهلالبیت(اِبْنِ ابی الثلج)، کِتاب الْفُتوح (ابْنِ اَعْثَم کوفی)، الْعِقد الْفَرید(اَحمَدبْنِمُحَمّد انْدلسی)، مُرُوج الذَّهَب وَ مَعادِنالْجوهر(حُسینبْنِعلی مَسْعُودی)، مقاتل الطالبین(ابوالفرج اصفهانی)، أمالی و عُیون اخبارالرضاء(شیخ صدوق)، اِثباتُ الوَصیه لِلامام علیبْنِ اَبیطالب(علیبْنِحسین مَسْعُودی)، بَشاره المُصْطفی لِشیعه المُرتَضی(عِمادالدینِ طَبَری)، تاریخنامه طبری(بلعمی).
قرن پنجم: رجالُ النَّجاشی(علی نجاشی)، أمالی، الارشاد و مَسارُّ الشِّیعه(شیخ مفید)، اَلْبِدْءُ و التّاریخ(مُطهربْنطاهِر مُقَدّسی)، تَجارِبُ الاُمَم(ابوعلی مَسْکویه)، مَقْتَلُ الْحُسَین(شیخ طوسی)، النَّوادِر للْراوندی(سیدفضلالله راوندی).
قرن ششم: رَوْضَه الْواعِظِین(فَتّالِ نیشابوری)، مَقْتَلالْحُسَین(موفقبناحمد خوارزمی)، اعْلامُ الْوَری بِأعْلامِ الْهُدی(فَضلبْنِ حَسَن طَبَرْسی)، الاحْتِجاجْ عَلی اَهل الْلِجاج(احمدبنعَلی طَبَرسی)، مَناقِبِ آل ابیطالِب(اِنِشهرآشوب)، الثّاقِب فِی الْمَناقِب (اِبْنِ حَمْزِه طوسی)، تاجُ الْمَوالِیدْ فی مَوالِیدِالأئمّه(فَضْلبْنِحَسَن طَبَرْسی)، تاریخ دمشق(اِبنِ عَساکِر)، الْخَرائجْ وَ الْجَرائح(قطب راوندی)، اَلْمُنْتَظَمْ فِی تاریخِ الاُمَمِ وَ الْمُلُوک(ابن جَوْزی).
قرن هفتم: اللُهُوفُ عَلی قَتَل الطُفُوف، مِصْباحُ الزّائر و اِقْبال الأعْمال(سیّدبنطاوس)، کَشْفالغُمَّه فی مَعْرِفَه الأئمّه(مُحَدّث ارْبلی)، مُثیرُالأحْزان(اِبْن نمای حِلّی)، تَذْکِرَه الْخَواص(سِبْط اِبْن جُوْزی)، الْکامِلْ فیالتّاریخ(اِبْنِ اثیر)، بُغْیَهالطَلبِ فی تاریخ حَلَب(ابْن العَدیم)، اَلدُّرُ النَظیمْ فی مَناقِبالأئمَّه(حاتم شامی)، مَطالِبُ السؤول فی مَناقِبِ آل الرَّسُول(محمدبنطلحه شافعی)، الکامِلُ فی السقیفِه(کامل بهائی) و مَناقِب الطّاهِرین(عِمادالدّین طبری).
ب. کتب دستة دوّم تاریخی(کتب تألیف شده بین قرون هشتم تا دوازدهم) که این کتب نیز در درجة دوم اهمیت قرار دارند. بعضی از کتب دستة دوّم تاریخی به ترتیب قرون عبارتند از:
قرن هشتم: الْبِدایَه وَالنَّهایَه(اِبْنِ کَثیر).
قرن نهم: تَسْلِیَهالْمُجالِس و زِینَهالْمَجالِس(موسوی حائری)، فُصُولُالمُهِمَّه فِی مَعْرِفَهالائمَّه(صباغ مالکی)، عُمْدَه الطّالِبْ فِی اَنْسابِ آل اَبیطالِب (ابْنِعنبه حسینی).
قرن دهم: روضَه الشُّهداء(ملا حسین کاشفی). این کتاب تحریفی است.
قرن یازدهم: بَحارُالانوار و جَلاءالْعُیون(عَلاّمه مَجلسی)، احقاقالْحَقِ و اِزهاقِالْباطل(مرعشی تستری)، اَلْمُنْتَخَب فِیجَمیعِ الْمَراثی (مُحَمدبْنعلی طُرَیحی)، این کتاب اخیر تحریف شده است.
قرن دوازدهم: عَوالِمُ الْعُلوم(عبدالله بحرانی).
ج. کتب دسته سوّم تاریخی(کتب تألیف شده بعد از قرن دوازدهم) که این به خاطر فاصلة زمانی زیاد، حتما باید مطالبشان به یکی از کتب دسته اول تاریخی مستند باشد. متاسفانه در این دوره، کتب نامعتبر و غیرمستند هم چاپ شده است که غالبا در دسترس مداحان هم قرار میگیرد. بعضی از کتب دسته سوّم تاریخی به ترتیب قرون عبارتند از:
قرن سیزدهم: الدَّمْعَهالسّاکِبَه(بهبهانی)، مُهیِّجالأحْزان(یزدی حائری)، ناسِخالتّواریخ(محمدتقی سپهر)، اَسْرارالشَّهاده(دربندی). این چهار کتاب، تحریفی هستند.
قرن چهاردهم: لؤلؤ و مَرجان(مُحَدّثِ نوری)، نَفَسالْمَهْمُوم و مُنْتَهَیاْلآمال(شیخ عباس قُمی)، ذَخیرهالدّارین (حائری شیرازی)، کِبْریت احْمَر(بیرجَنِّدی)، قَمْقام زَخّار(فرهاد میرزا)، مَقْتَلالْحُسَینِ(مُقَرّم)، لَواعِجالاَشْجان، اَعْیانالشِّیعَه(امین عاملی)، وَقایعالأیّام(خیابانی)، مُنْتَخِبالتّواریخ(خراسانی)، بررسی تاریخ عاشورا(دکترآیتی)، تحقیق درباره اوّل اربعین (شهید قاضی طباطبائی).
قرن پانزدهم: مقتل معصومین(محققین سازمان تبلیغات اسلامی)، مقتل جامع(پژوهشگران موسسة امام خمینی)، آینه در کربلاست (سنگری) و ... .
2. توصیة دوم ما، این است که سعي كنيد تمام روضه را يكباره نخوانيد؛ بلکه آن را در لابهلاي اشعار پخش کنید که با اين كار چند سود ميبريد:
الف) اگر مجلستان براي شنيدن ادامة روضه آماده نشود، به راحتی دنبالة روضه را نميخوانيد و حرمت روضه و اهل بيت (علیهم السلام) را بهتر و بيشتر حفظ ميكنيد.
ب) فرصت بيشتري براي انتخاب جملات زيباتر، تحريك كنندهتر، پُرسوزتر و پُرمعناتر پيدا ميكنيد. جملات شما باید دارای مفاهیم امامشناسی باشد(حتّی روضهها) که لازم است روی این موضوع کار کنید. در صورتي كه اگر روضه را يكجا بخوانيد؛ اين فرصت را كمتر داريد. و گاهی جملات به كار برده شده، همراه با غلطهای ادبي است كه در صورت انتخاب جملات كوتاه و به كار بردن آن در لابهلاي اشعار، اين غلطها هم ميتواند به کمترین برسد.
ج) طول گريه و حال جلسه، در كلّ خواندن شما استمرار خواهد داشت و اين يك ابتكار عمل و حُسن سليقه است. برای اين كار شعري براي خواندن انتخاب كنيد كه متناسب با روضة شما باشد و اين نكاتي كه عرض شد در شعر هم لحاظ شده باشد. وقتي كلّ روضه را يكباره ميخوانيد؛ ممكن است چند دقيقه بشود و اگر هم موفّق به اجراي خوب روضه بشويد و مردم خوب گريه كنند؛ در همان چند دقيقه است و سپس دست و بال شما بسته ميشود. چرا كه همه چيز را گفتهايد و اغلب در اين مواقع است كه بعضي مدّاحان شروع ميكنند؛ به ایراد حرفهاي نامربوط، به پندار خودشان با گفتن حرف جديد، به گونهای مجلس را گرم و اداره كردند. اگر هم مجلس نگريد شروع ميكنند روضۀ بازتر خواندن، و سلاخي كردن، كه كاملاً غلط و اشتباه است. يكي از اصول مجلسداري، اين است كه شنونده را هميشه تشنۀ روضه نگه داريد.
فرم مداحی: یکی از اصول بکار برده شده در اصول و فنون مداحی، عبارت فرم مداحی است و منظور، این است که مداحی فرد، باید دارای یک سری ویژگیها، معیارها و الزاماتی باشد که اصطلاحاً به آن، فرم مداحی گویند. به عنوان مثال، شروع خواندن باید در پردة ۲ یا ۳ باشد. اصولاً حنجرۀ انسان بین ۱ تا ۱۸ پردة صوتی میتواند صدا ایجاد کند که در اصطلاح عامیانة آن را به ۱ تا ۶ دانگ تعبیر میکنند. در واقع بهترین پردۀ صوتی مناسب برای شروع مداحی، پردة ۲ یا ۳ است. یعنی همان حالتی که به طور طبیعی و معمولی صحبت میکنیم. پس از دو بیت، کمکم در هر بیت، یک پردة صوتی به صدای خود میافزائیم تا به پردة ۱۸ یا همان شش دانگ برسیم و پس از اجرای یک یا حداکثر دو بیت در اوج شش دانگ، دوباره به پردههای صوتی پائینتر باز میگردیم. در واقع خواندن و مداحی شما باید شبیه پرواز یک هواپیما باشد یعنی شما هم باید با یک لحن و پردة مناسب شروع کرده؛ سپس کمکم آن را افزایش داده تا به اوج برسید و سپس دوباره به پردههای پائین باز گردید که رعایت این روند را فرم مداحی گویند. البته فرم مداحی علاوه بر طبقات صوتی، باید در الحان بکار برده شده نیز رعایت شود. به عنوان مثال، برای شروع باید با گوشۀ درآمد دستگاه افشاری شروع نمود و در ابیات بعدی، به گوشۀ جامه دران و سپس ... را اجرا نمود. در واقع مداحی شما چه از نظر طبقات و پردههای صوتی و چه از نظر الحان مورد استفاده، نباید یکنواخت و یکدست باشد. زیرا هم برای خود شما و هم برای مستمعین خستهکننده و کسلآور خواهد شد. به رعایت نکات مذکور، اجرای صحیح فرم مداحی گویند.
سوال: چرا نباید برای شروع از طبقات صوتی بالا و یا نغمات میانی و الحان سخت استفاده کنیم؟ شاید برای شما این سوال پیش بیاید که به چه دلیل باید قواعد و قوانین فرم خواندن را رعایت کنیم و هر طور دلمان خواست شروع نکنیم؟
در پاسخ باید گفت:
اولاً در هنگام شروع مداحی، اصولاً حنجرۀ شما گرم نشده است و آمادگی لازم برای اجرای الحان سخت یا مداحی در طبقات صوتی بالا را ندارد و انجام این کار، موجب ایجاد فشار مضاعف بر حنجره شده که این فشار زیاد در طول زمان موجب ایجاد بیماری ندول حنجره میشود.
ثانیاً در ابتدای خواندن شما، مردم این انتظار و آمادگی لازم را ندارند که شما در پردههای صوتی بالا مداحی کنید و انجام این کار میتواند موجب مشوش شدن ذهن مستمعین شده و در نتیجه نتوانید مستمعین را به طور شایسته همراه و هم نوای خود گردانید. ضمناً به لحاظ حرفهای و فنی، شما باید متناسب با عکسالعمل مستمعین خود، پردۀ صوتی و لحن مناسب را انتخاب و اجرا کنید.
ثالثاً وقتی شما با طبقۀ صوتی بالا شروع کنید؛ جدای از مضرات گفته شده؛ اصولاً دیگر قادر نخواهید بود به پردههای صوتی بالاتر بروید و این یعنی یکنواختی مداحی شما که این یکنواختی هم موجب خستگی و دلسردی خود شما خواهد شد و هم موجب کسالت و بیمیلی مستمعین میگردد.
جلسه چهارم:
انواع مداحی، حفظ اشعار و جایگاه آن در مداحی
الف) انواع مداحی (روشهای مختلف مداحی):
۱. دكلمهخواني: دكلمهخواني، يكي از روشهای مؤثر مداحي میباشد كه البته ميتوان آن را جزئي از روشهای ديگر هم در نظر گرفت. دكلمهخوانی، يعنی اينكه خواننده بدون استفاده از سبك و دستگاههای صوتی، اشعار و مطالب خود را بخواند. بسياری از مداحان ديده میشوند كه بدون سبك میخوانند و به مراتب تأثير كلامشان، بيشتر از مداحاني است که با سبک و آهنگ میخوانند. گاهی با توجه به شرايط، بهتر است شعر به حالت دکلمهای خوانده شود. مثلاً جايي که مداحان مختلف خواندهاند و مستمع از شنیدن سبکهای مختلف، اشباع شده است؛ اينجاست که اگر مداح، از روش دکلمهخوانی استفاده نمايد؛ خواندنش، به مراتب، مؤثرتر از خواندن با سبک و آهنگ خواهد بود.
نکات قابل توجه در دکلمهخوانی
آشنايي كامل با اصول ادبی شعر: شايد آنقدر كه در دكلمهخوانی آشنايی با موازين ادبي لازم است؛ در مداحی با سبك و آهنگ نيست. چرا که در مداحی به روش دکلمهخوانی، سبک و ريتم و آهنگ نيست تا نقاط ضعف شعری را بپوشاند. احساس و تأثير سخن و هيجان در اين نوع مداحی، بسيار مورد توجه است. آشنايي با اصول فنی و اصول معنوی مداحي نيز عامل مهمی محسوب میشود.
آشنايي با فنون حركات و اشارات: لازم است کسانی که دکلمه خوانی میکنند با جایگاه و نحوه حرکات و تأثیر آن در انتقال بهتر مفاهیم آشنا باشند تا در واقع با کمک این حرکات، به انتقال بهتر مفاهیم اشعار بپردازد. علاوه بر مطالب فوق، از حفظ خواندن و احاطه به اشعار و مطالب و آيات و روايات مربوط به مطلبي كه توسط مداح دكلمه خوان اجرا میشود؛ تقوا و اخلاص و ارتباط قوي با خدا و اهل بيت(علیهم السلام) نيز اهميت بسزايی دارد. در اين نوع مداحی، افرادی موفق هستند كه از جهت سوز و اشك و حال با مستمع همراه میشوند و اكثر مداحان موفق اين روش، سوزشان، اشكشان و بغض و حالشان، از مستمعين بيشتر است و همة حضار به اين گونه افراد رشك میبرند.
۲. قصيدهخواني: این روش معمولاً در خواندن موضوعات حماسی، مدحی و پندی معمول است که آن را به قصیدهخوانی تعبیر کردهاند. قصیده یکی از قالبهای شعری است که بین ۲۰ تا ۲۰۰ بیت ممکن است سروده شود که مصراع اول و مصراعهای زوج در آن هم قافیه میباشند. دارای کلماتی محکم و استوار میباشد. در مورد اينكه قصيده چيست و اجزاء و درونمايه و مباحث ديگر به تفصيل در جای دیگر بحث كردهايم. در اينجا از قصيدهخوانی به عنوان يكي از انواع مداحی بحث میكنيم. در حقيقت خواندن قصيده در محافل بهتر است با شرايط زير همراه باشد:
رعایت تنوع سبکی: به جهت اينكه ابيات قصيده معمولاً طولانی است، لذا تنوع سبك در آن بايد رعايت شود. چرا كه در صورت عدم تنوع سبكی، حالت يكنواختی در مجلس ايجاد شده و خمودگی همگان را در پی دارد.
اجمال در تحریر و کشش مصوتها: در قصيدهخوانی، تحريرهای زياد و كشش های طولاني، نبايد به كار رود و بهتر است كه تحرير و بازی با صدا، به طور خلاصه و مختصر باشد.
شمردهخواني در ابتدا و تندخوانی در ادامه: شمردهخوانی در قصيدهخوانی، بيشتر در ابتدای قصيده صورت میگيرد و قسمتهای ميانی و پاياني تندتر خوانده میشود تا مستمع احساس خستگي نكند.
محکمخوانی: يكي از خصوصيات قصيده، استحكام و استواري كلمات در آن است. لذا بايد از جهت لحني و بياني و سبكی هم، استحكام و استواری لحاظ شود.
اجمال در روضه: روضه خواندن در قصيدهخوانی، نبايد مفصل باشد و بيشتر به صورت تفسيری و خلاصه و شرح ابيات باشد و روضه با همان شعر پياده میشود.
3. غرّاخواني: غرّاخوانی یعنی مداحی با نثر که شاید بتوان به آن مقتلخوانی نیز گفت. پس كساني كه با زبان نثر، به ذكر مصائب اهل بيت(علیهم السلام) و مدح و منقبت آنها اشتغال دارند را غراخوان و يا روضهخوان میگويند.
4. مُرَصَّعخواني: مداحانی را که با صوت و آهنگ میخوانند؛ مرصعخوان ناميدهاند. مرصعخوانی از اصطلاحاتی است كه آواز خوانان رديف نيز آن را به كار میبرند و آن غير از مركبخواني است. زيرا مركب خواني، اجرای يك آواز در چند مقام و چند دستگاه است؛ حال آنكه مرصع خواني به آوازي اطلاق میشود كه شعر و مقام با بينش تمام برگزيده شود و تحريرها و ريزهکاریهای آواز به موقع اجرا گردد. در فتوت نامه، در مورد مرصعخوان نقل شده است كه « اما مرصعخوان به مداحاني میگويند كه نظم و نثر را باهم میخوانند. گاهی معنی مقصود را به نثر میگويند و بعد شعر خوانده میشود و گاهي بالعكس».
۵. پردهخواني: گروه ديگري در روزگار ما هستند كه به ظاهر اهل معركه و نقل میباشند؛ اما چون عمل و هنر آنان به شرح سيره و تاريخ اهل بيت(علیهم السلام) اختصاص دارد و به نظم و نثر، مناقب خاندان اهل بيت را میگويند؛ به معني مداح هستند. گروه فوق را نبايد با نقالان و افسانهگويان و شاهنامهخوانان اشتباه گرفت؛ اگر چه با آنان بیارتباط نيستند.
۶. چاووشيخواني: نغماتی است كه براي زائران و مسافران عتبات عاليات خوانده میشود و هنگام مشايعت، در پيش آنها میخوانند که در بحث اقسام مجالس به آن خواهیم پرداخت.
ب) حفظ اشعار و جایگاه آن در مداحی :
یکی از مباحث مهم و حساس در امر مقدس مداحی، که گاهی هم اختلاف نظر در آن وجود دارد؛ بحث حفظ اشعار مورد استفاده است. بی شک، یک مداح خوب باید برای هر مناسبتی، چند شعر مناسب برای سطوح مختلف حفظ باشد تا بتواند به مقتضای جلسهای که در آن شرکت میکند؛ از آنها استفاده کرده و به امر مداحی بپردازد. البته بعضی از افراد با این استدلال نادرست که حفظ شعر عامل میشود؛ افراد بیشتر شعر تکراری بخوانند و تنوع خواندن نداشته باشند(زیرا هر روز نمی توان شعری جدید حفظ نمود) لزوم حفظ شعر را مورد سوال قرار داده و حتی گاهی پا را فراتر گذاشته و با آن مخالفت میکنند. اما در پاسخ آنان باید گفت: اگر کمی تأمل و جستجو کنند؛ مداحان موفقی را در سطح کشوری یا استانی میبینند که علیرغم اینکه همواره از اشعار محفوظات خود استفاده میکنند؛ اما کمتر پیش آمده است که شعر تکراری بخوانند و اتفاقاً این افراد بسیار موفقتر از کسانی عمل میکنند که اشعار را حفظ نمیکنند. در زیر، به دلایل مختلف لزوم حفظ شعر و میزان تأثیر گذاری آن در مداحیها اشاره خواهیم کرد:
1. یقیناً کسی که شعرش را حفظ نیست؛ به طور طبیعی چهل تا پنجاه درصد یا حتی بعضی مواقع تا هفتاد هشتاد درصد، ذهنش درگیر یافتن کلمات شعر بر روی صفحۀ کاغذ و همچنین درست تلفظ کردن آنها است و در این حالت، اصلا بعید نیست؛ لحن صحیح را رعایت نکند. زیرا اگر خاطرتان باشد؛ در معانی کامل و جامع لحن عرض کردیم که لحن یعنی چه؟ و چه ویژگیهایی را باید رعایت کنیم. طبیعی است کسی که قسمت اعظمی از ذهنش درگیر یافتن کلمات شعر باشد؛ دیگر نمیتواند بطور شایسته به بحث لحن و ویژگی های آن بپردازد. علاوه براین، این افراد از خواندن لحن های متنوع و زیبا هم عاجز خواهند بود. در صورتی که اگر شعر را حفظ باشیم؛ ذهن را معطوف زیبا خواندن و ادای کامل و صحیح لحن میکنیم. نکتۀ مهم بعدی اینکه مداح باید در حین خواندن خود، به باز خوردها و عکسالعملهای مستمعین هم توجه کند و بر آن اساس، لحن، طبقۀ صوتی، گریز یا ... خود را انتخاب کرده و اجرا نماید و مسلم است که با توضیحاتی که در بالا ارائه شد چنین امری ناممکن یا لااقل بسیار مشکل است. ضمن اینکه مداح باید در خواندن خود، به حس و حال و سوز و گداز خود و ارتباط با معشوق و معبود هم توجه ویژه نماید تا در سایۀ این سوختن و ارتباط برقرار ساختن، مستمعین را هم به سر منزل مقصود برساند. طبیعی است که این امر برای افراد مبتدی و نیمهحرفهای، با شدت تاثیرگذاری بیشتری مطرح بوده و ملموس است.
۲. ممکن است در برخی مجالسی که شما در حال خواندن هستید؛ برق را خاموش کنند یا برق کلاً قطع شود؛ شما نمیتوانید به مستمعین بگویید که سواد من در کاغذ است؛ و یا اینکه ممکن است در حین مثلا سینهزنی دست کسی به دست شما خورده و کاغذ شعرتان به زیر پای سینهزنان بیفتد و ... ؛ یا اینکه هنگام شروع متوجه شوید شعری را که آماده کرده بودید؛ به همراه نیاورده اید یا به هر دلیلی گم شده است. این اتفاقات و دهها اتفاق مشابه این، بارها و بارها برای مداحان مختلف اتفاق افتاده و قطعاً باز هم اتفاق خواهد افتاد. در ثانی تا کی میخواهید به این روش غلط ادامه دهید. بی شک تا چند سال آینده سن شما هم بالاتر خواهد رفت و به تبع آن، چشمهایتان ضعیف خواهد شد! در آن زمان چه خواهید کرد؟ آن موقع دیگر قادر نخواهید بود؛ به خوبی از روی کاغذ هم شعری بخوانید. ضمن اینکه حافظۀ شما هم دیگر شما را برای حفظ اشعار، به خوبی یاری نخواهد کرد و قطعا افسوس خواهید خورد. چرا در زمانی که توانایی حفظ شعر را داشتید؛ به این امر نپرداختید تا در آن روز گرهگشای مشکلتان باشد.
۳. متاسفانه یکی از ایرادات بعضی از مداحان، این است که شعری آماده میکنند برای مجلسی، وقتی وارد مجلس میشوند میبینند فضای حاکم بر جوّ جلسه با آن شعری که آماده کردهاند؛ اصلاً همخوانی ندارد. یا افرادی در آن مجلس هستند که این شعر برای آنها مناسب نیست. یکی از مباحث مهم مجلسداری، این نکته است که هر شعری را برای هر مجلسی و هر مستمعی نباید خواند و یا اینکه ممکن است شعر متناسب با افراد آن جلسه باشد؛ اما جوّ جلسه در آن روز خاص، پذیرای این شعر نباشد و از آن استقبال نکنند. خب در این مواقع، مداح باید شعر را عوض کند و به هیچ وجه نباید آن شعر را بخواند. بلکه لازم است شعری متناسب با فضای جلسه بخواند. ولی اگر مداح شعر دیگری حفظ نباشد یا این که به همراه نداشته باشد؛ مجبور میشود همان شعر را بخواند و این کار اشتباه است و نخواندن در این مواقع، بهتر از خواندن است.
۴. یکی از مجالس هیئت ها، مجالس بزمیخوانی یا ردیفخوانی است که در این اینگونه مجالس مداح باید چند بیتی در راستا و متناسب با اشعاری که مداح قبلی خوانده است بخواند. اگر مداح محفوظات کافی نداشته باشد؛ نمیتواند ادامة جلسه را به خوبی اداره کند و بسیار دیده شده است اینگونه افراد بیشتر مجالس را به هم زدهاند تا اینکه اداره کنند و قطعاً نخواندن این افراد در این مجالس بهتر است.
۵. بسیار دیده شده است که مداحی وارد مجلسی میشود؛ میبیند مداح قبلی در حال خواندن شعری است که او آماده کرده است و بعضی اوقات دیده شده مداح بعد از او نیز شعری را خوانده است که ایشان به عنوان شعر دوم انتخاب کرده است؛ در این گونه مواقع اگر شما محفوظات کافی نداشته باشید با مشکل جدی مواجه خواهید شد و ذهن مستمعین نسبت به شما منفی خواهد شد.
۶. روان نبودن اجرای مداحیها از دیگر ایرادات و تبعات حفظ نکردن شعر است. زیرا همان طور که گفته شد حداقل چهل تا پنجاه درصد ذهن مداح، دنبال یافتن کلمات است و همین عامل میشود سرعت خواندن مداح در جاهای مختلف، متفاوت بوده و از آن مهمتر متناسب معنا نباشد. لذا برای رعایت نکات فوق، لازم است تسلط کامل بر شعر داشته باشیم که این تسلط کامل در سایۀ حفظ آن به دست میآید.
نکتۀ بعدی اینکه افرادی که شعرشان را حفظ نیستند؛ معمولاً نمیتوانند کنترل مجلس را به دست بگیرند. علت هم این است که چشم مداح به دنبال یافتن کلمات است. در صورتی که اگر مداح شعر را حفظ باشد؛ گوشه و کنار مجلس را زیر نظر قرار میدهد تا اگر کسانی مشغول انجام کارهای متفرقه بودند؛ به آنان متذکر شده و ادارة کامل جلسه را به دست بگیرد. همچنین دیگر نمیتوان به خوبی ابتکار عمل داشت و برای جا انداختن بهتر معنا و مقصود شعر، با آوردن ابیات تشبیهی یا شاهد مثال آوردن از دیگر اشعار اقدام نمود و معمولا از این اصل غافل میشوند.
با توجه به آنچه گفته شد؛ نتیجه میگیریم حفظ شعر از اهمیت ویژهای برخودار است و هر مداحی لازم است برای پیشرفت و ارائه یک مجلس خوب به آن تمسک جوید و همواره آن را نصبالعین خود قرار دهد. و اگر بخواهیم با دیدۀ اغماض به این رکن مهم بنگریم؛ حداقل باید گفت: حفظ شعر برای افراد مبتدی و نیمه حرفهای، امری واجب و برای افراد حرفهای، امری پسندیده و مستحب است. زیرا معمولا افراد مبتدی که شعرشان را حفظ نیستند نه میتوانند لحن خوبی ارایه دهند و نه شعر را صحیح بخوانند و دچار اشتباه میشوند و ما موظف به رفع این مسایل هستیم. نکتۀ بعدی این که هیچگاه خود را گرفتار این توجیه نادرست که ممکن است مردم متوجه خطاهای ما نشوند؛ نکنید. به قول شاعر:
هر بیشه گمان نبر که خالیست شاید که پـلـنـگ خـفـته باشد
ممکن است عدهای با طرح بهانههای مختلف از جمله مشغلة فکری و ... بگویند امکان حفظ شعر برایشان مقدور نیست که این توجیهها عذر بدتر از گناه است. زیرا اولاً ما اجازه نداریم در بارگاه اهل بیت کمکاری کنیم. ثانیاً بر اساس تحقیقات انجام شده، هر فردی با ضریب هوشی ضعیف هم میتواند در عرض پنج دقیقه یک بیت را حفظ کند و اگر تنها روزی ۱۵ دقیقه وقت صرف کرده و روزانه سه بیت شعر حفظ نماید؛ در پایان هر سال، حداقل ۱۲۰ غزل ۹ بیتی حفظ کرده است.
جلسه پنجم:
اقسام مجالس مداحی و ویژگیهای آنها
انواع مجالس مداحی:
در پنجمین جلسه از مباحث اصول و فنون آموزش مداحی، به انواع مجالس مداحی میپردازیم. به طور کلی جلسات مداحی در یک تقسیمبندی به شش دستۀ زیر تقسیم میشود:
۱. مجالس مناسبتی 2. مجالس هفتگی هیأت ۳. مجالس ادعیهخوانی ۴. چاووشیخوانی 5. مجالس ختم 6 . مجالس عروسی
۱. مجالس مناسبتی: معمولاً در مناسبتهای مذهبی همچون ولادتها؛ شهادتها و اعیاد ائمه مجالسی برگزار میشود که به آن مجالس مناسبتی گفته میشود؛ مداح در اینگونه جلسات معمولاً از وقت کافی برخودار است و اگر تنها مداح آن مجلس باشد؛ باید طوری برنامهریزی کند تا از تکرارخوانی جلوگیری کرده و بهتر است به ترتیب زیر عمل کند:
الف) ابتدا یک رباعی بخوانید که با این رباعی ذکر صلوات از مردم گرفته شود؛ و یا اینکه ذکر شریف صلوات را با لحن بخوانید تا هم مستمعین به مشارکت و آرامش دعوت شوند و هم جلسه با ذکر صلوات معطر شده و هم به این طریق به توصیهها و احادیث فراوانی که در این خصوص وجود دارد؛ عمل کرده باشید.
ب) خواندن دعای مقدمهای استغفار؛ (أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ؛ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ذُوالْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيَّ تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَلِيلٍ خَاضِعٍ فَقِيرٍ بَائِسٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ مُسْتَجِيرٍ لايَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لاَضَرّاً وَ لاَمَوْتاً وَ لاَ حَيَاه وَ لاَ نُشُوراً) تا با این استغفار، از گناههای احتمالی پاک و آماده بردن نام اهل بیت(علیهم السلام) باشیم.
ج) خواندن دعای فرج و سپس یک رباعی یا غزل امام زمان(عج)، به تناسب حجم مطالب و وقت شما.
د) بعد از آن یک غزل یا قصیده یا مثنوی(متناسب با وقت و حجم مطالب) در مدح امامی که مناسبت جلسه به نام او میباشد؛ خوانده شود که در حین خواندن قصیده، یک کرامتی از حضرت که معمولا متناسب با معنی یکی از ابیات قصیده است بخوانید.
هـ) در بخش بعد یک غزل یا قصیده یا مثنوی مصیبت (متناسب با وقت و حجم مطالب) و سپس روضه و زبانحال خوانده شود. و پس از آن یک نوحه واحد و سپس شور ... .
با توجه به اینکه در خصوص جایگاه، اهمیت و نقش هر یک از پنج بخش فوق، در جلسة سوم به طور کامل توضیحات لازم ارائه شده است؛ لذا جهت جلوگیری از تکرار مکررات، از توضیح بیشتر خودداری کرده و شما را به مطالعة جلسه سوم یعنی «اجزاء مختلف اجرای یک مجلس» دعوت میکنیم.
۲. مجلس هفتگی هیاتها: مجالس هفتگی هیأتها نیز از نظر محتوا و اجرای برنامه تقریباً شبیه مجالس مناسبتی میباشد تنها با این تفاوت که معمولا در این گونه مجالس مداح مخاطب ثابت خود را دارد و به همین دلیل با توجه به شناختی که در طرف ایجاد شده است؛ بهتر میتواند به اجرای برنامههای خود بپردازد.
3. ادعیهخوانی: به مجالسی گفته میشود که محور اصلی مجلس خواندن ادعیههایی همچون: دعای کمیل، دعای ندبه دعای سمات، زیارت جامعة کبیره، زیارت عاشورا و ... میباشد و البته در اینگونه مجالس هم باید قبل و بعد از خواندن دعا مطالب دیگری به فراخور حال و وقت جلسه ارائه و خوانده شود. گاهی مواقع دیده شده است که بعضی از مداحان متأسفانه در قرائت صحیح ادعیه مشکل دارند و نمیتوانند به درستی از انجام این وظیفه برآیند که این عیب بسیار بزرگی است و به هیچ وجه از هیچ مسلمانی مورد قبول نیست تا چه برسد به مداحانی که قرار است مروج دین اسلام و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) باشند. اصولا اینگونه افراد از پذیرش دعوت اینگونه مجالس به بهانههای واهی سرباز میزنند تا شاید این کاستی خود را پنهان کنند و گاهی نیز دیده میشود که عنوان میکنند ما دعاخوان نیستیم که این بهانه نیز، عذر بدتر از گناه میباشد و به هیچ عنوان پذیرفته نیست.
یک مداح خوب مداحی است که در تمام زمینههای مداحی همچون مدحخوانی، روضهخوانی، دعاخوانی، سینهزنی و ... دارای تبحّر باشد و از هر کدام در موقع خود استفاده کند. بارها گفتهایم اگر بخواهیم مثالی بزنیم؛ شاید بتوان گفت: یک مداح خوب باید همچون یک سوپر مارکت باشد که تمام اجناس مشتریان را داشته باشد تا کسی دست خالی نرود؛ نه همچون یک بقّالی که تنها چند جنس ... دارد. لذا مداح باید در تمام اصول و ارکان مداحی همچون مدیحهخوانی قصیدهخوانی، حماسیخوانی، مولودیخوانی، روضهخوانی، ادعیهخوانی، سینهزنی و ... تبحر لازم را داشته و با رعایت اصول فنی آن ایفای نقش کند. اما برای ادعیهخوانی لازم است اصولی رعایت شود که به تعدادی از این اصول، به شرح زیر اشاره میکنیم:
الف) رعایت اصول و قواعد روخوانی و روانخوانی متون عربی: باید ادعیه با رعایت کامل قواعد روخوانی و تجویدی خوانده شود تا معانی کلمات تغییر نکند. لذا لازم است تا ضمن تمرین و مرور لازم که منتج به تسلط کامل شود؛ در هنگام خواندن نیز باید دقت نمود تا اعراب کلمات اشتباه نشده و به درستی تلفظ شود. همچنین رعایت نکات تجویدی از الزامات ادعیهخوانی است! به عنوان مثال در دعای فرج عبارت «اللهم کن لولیک ...» خوانده میشود «اللهم کل لولیک ...». زیرا حرف نون ساکن به لام به حروف یرملون رسیده است؛ لذا نون ساکن حذف و حرف لام از حروف یرملون مشدد خوانده میشود.
ب) بهتر است ادعیه را با لحن عربی قرائت کنید؛ علیالخصوص تلفظ حروف متشابه الزامی است. زیرا در صورت عدم رعایت این اصل، ممکن است در معنای کلمات تغییر حاصل شود. ما در زبان فارسی تمام حروف را شبیه هم تلفظ میکنیم مثلاً در لهجۀ فارسی چهار حرف «ز – ذ - ض- ظ» یک جور تلفظ میشود؛ اما در زبان عربی تلفظ هر کدام متفاوت با دیگر حروف است و هر حرف دارای مخرج مشخص است و عدم رعایت مخارج حروف میتواند موجب تغییر در معنا شود. به عنوان مثال، کلمة «صمد» به معنی بینیاز است؛ اما اگر در تلفظ کلمۀ «صمد» را «سمد یا ثمد» تلفظ کنیم دیگر معنای بی نیاز نمیدهد. اگر دقت کرده باشید مداحانی که با لحن فارسی ادعیه میخوانند در خارج از کشور علیالخصوص کشورهای عربی با مشکل مواجه میشوند و معمولاً با اعتراض مستمعین و گاه با برخوردهای تند آنان مواجه میشوند. زیرا اعراب که واقف به الفاظ و معانی آنها هستند؛ متوجه این تغییر در معنا شده و در نتیجه معترض میشوند.
ج) لازم است قبل از خواندن در مجالس ادعیه ضمن تسلط بر روخوانی ادعیه، مروری هم بر معانی فرازهای دعاها داشته باشیم و حتی در صورت وجود فرصت تفاسیر یا شرحهای ادعیه را مطالعه کنیم تا در هنگام خواندن با توجه به معانی فرازهای مختلف دعا، لحن متناسب با آن فراز از دعا را انتخاب کرده تا در نتیجه بهتر بتوانیم هم خودمان ارتباط برقرار کنیم و هم کمک کنیم تا مستمعین این ارتباط را برقرار کنند. اگر خاطرتان باشد در مباحث جلسۀ اول در معانی لحن گفتیم که یکی از معانی لحن یعنی خواندن متناسب با معنای کلمه است. ضمن اینکه لازم در طول دعاخوانی بعضی از فرازها برای مستمعین معنا شود و یا اینکه جملاتی در تبیین یا تشریح و یا تحریک احساسات مستمعین بیان شود که متناسب با متن آن فراز دعا باید باشد تا هم ادعیهخوانی شما از یکنواختی خارج شود و هم مستمعین ضمن آشنایی با معانی دعا، ارتباط بهتری برقرار کرده و شما را همراهی و یاری کنند.
د) سعی کنید با توجه به توصیههای علما و مراجع از خواندن روضه یا اشعار و یا حرفهای غیر مرتبط در وسط ادعیهخوانی جداً پرهیز نمائید. زیرا این کار ضمن اینکه ممکن است موجب کمرنگ شدن روح حاکم بر دعا و انقطاع آن شود؛ مستمعین را نیز از توجه لازم به روح دعا و فلسفۀ آن دور کند. گاهی دیده شده است بعضی از مداحان که تسلط لازم را به معانی ادعیه ندارند با تقطیع نابجای ادعیه موجب میشوند که معانی ادعیه نیز ابتر بماند. به همین دلیل علما و مراجع، توصیۀ اکید دارند از خواندن شعر، روضه و... در وسط ادعیه پرهیز شود. لذا بهتر است اشعار و روضهها قبل از آغاز تلاوت دعا و یا در پایان آن خوانده شود و در وسط دعاخوانی صرفاً جملاتی مرتبط با معانی فرازهای مختلف دعا ذکر شود.
هـ) با توجه به توصیههای مؤکد علما و مراجع که بر اساس روایت وارده است؛ از کم و زیاد کردن فرازهای ادعیه جداً خودداری نمائید. زیرا اگر قرار بود کمتر و یا بیشتر باشد؛ خود امام معصوم چنین چیزی را توصیه میفرمودند. به عنوان مثال در دعای کمیل در آن فرازی که سه بار عبارت «یارب یا رب یا رب» ذکر شده است؛ اجازه نداریم آن را بیشتر یا کمتر کنیم. زیرا اگر لازم بود بیشتر باشد؛ قطعا خود امیرالمومنین(علیه السلام) چنین توصیهای را به کمیل بن زیاد میفرمودند. اگر بخواهیم برای روشنتر شدن موضوع مثالی بزنیم باید گفت: وقتی به پزشک مراجعه میکنید و یک نوع قرص خاص را برای هر شش ساعت یک عدد تجویز کرده است؛ شما نمیتوانید به تشخیص خود آن را کم یا زیاد کنید و بگوئید که این قرص داروی درمان من است و تجویز شدۀ دکتر است پس برای اینکه زودتر خوب شوم به جای هر شش ساعت یک عدد، هر سه ساعت یکی یا هر شش ساعت دو عدد بخورید که قطعاً اگر اینگونه عمل کنید نه تنها نتیجهای نخواهید گرفت که بر عکس مضر هم خواهد بود.
و) باید توجه داشته باشید که روح حاکم بر هر دعا با دعای دیگر متفاوت است و لذا لازم است همان طور که در تعاریف کامل لحن هم گفتیم؛ لحن انتخابی متناسب با معانی آن باشد. به عنوان مثال، فضای حاکم بر زیارت عاشورا یا زیارت ناحیۀ مقدسه، کاملاَ محزون و مرثیهای است و لحن روضه دارد؛ اما در دعای کمیل یا دعای جوشن کبیر و مجیر، لحن مناجاتی باید انتخاب و اجرا شود و یا اینکه فضای متن زیارت جامعۀ کبیره معرفتی است؛ لذا باید لحنی متناسب با همین معنا انتخاب شود. ضمن اینکه باید توجه داشت گاهی مواقع فرازهای مختلف یک دعا با دیگر فرازهای دیگر همان دعا متفاوت است که باید مد نظر قرار بگیرد.
۴. چاووشیخوانی: به مجالسي كه به عنوان وليمۀ بازگشت حجاج، زائرين عتبات و... برگزار میگردد؛ اصطلاحاً مجالس چاووشيخواني گویند. چهارچوب کلی محافل چاووشيخواني بسمالله و عرض زيارت قبولي، جملات عربي ابتداي مجلس و عرض ادب به امام زمان(عج) و شعر ولايي. شعر چاووشي تصنيف مدحي دعا و مناجات پايان مجلس است. اما در مجالس چاووشیخوانی لازم است نکات زیر را رعایت فرمائید:
الف) با توجه به فضای حاکم بر اینگونه مجالس، بهتر است از طولانی نمودن مداحیها پرهیز نمائید. زیرا معمولاً افراد حاضر در این مجالس، آمادگی و حوصلۀ لازم را ندارند.
ب) توصیه میشود از خواندن روضه در اینگونه مجالس خودداری کنید. زیرا معمولا در اینگونه مجالس، عدّهای از افراد یا در حال میوه میل کردن هستند و یا در حال تعریف کردن و فضای حاکم بر مجلس آمادۀ پذیرش روضه نیست.
ج) بهتر آن است در اینگونه مجالس، اشعار ولائی یا شعری در جایگاه و ثواب زیارت ائمه(علیهم السلام) همچون شعر زیر خوانده شود که اگر مستمعین دقت و توجه لازم را هم نداشتند؛ حرمت و شأن مصائب اهل بیت(علیهم السلام) رعایت شود.
نمونهای از شعر چاووشی زبان حال حجاج:
كردم طواف قبلهگه خاص و عام را ديدم صفا و مروه و ركن و مقام را
وادي مشـعـر و عرفـات و منا و خيف قـربانگـه خـلـيـل عليه السلام را
كردم پي طواف به تن جامهاي تميز كز هم دهم تـمـيـز حلال و حرام را
نمونهاي از شعر چاووشی زائرين كربلا:
خرم دلي كه منبع انهار كوثــر است كوثر كجا ز ديدة پُر اشك بهتر است
نام حسين و كربوبلا هر دو دلرباست نام عـلـي اكــبــر از آن دلرباتر است
رفتم به كـربــلا به سر قبر هر شهيد ديدم كه تربت شهدا مشك و عنبر است
۵. مجالس ختم: محفلی است كه به مناسبت درگذشت عزيزان از دست رفته برگزار میگردد و معمولا اين محافل، به عنوان ختم، هفتم، چهلم و سالگرد برگزار میگردد كه آداب مخصوص به خود را دارد که متاسفانه بعضی اوقات دیده شده است که کمتر موجب توجه قرار میگیرد و باید مورد تجدیدنظر واقع شود. در زیر به نکات مهم و حائز اهمیتی که باید در مجالس ختم مورد توجه و اهتمام ویژه قرار گیرد؛ اشاره میکنیم:
الف) فراموش نکنیم این مجالس بیش و پیش از آنکه برای تسلی بازماندگان باشد؛ باید مجلسی برای آرامش روح مرحوم و رسیدن خیرات به او باشد و در مرحلۀ دوم تسلّی خاطر بازماندگان مدنظر قرار گیرد. لذا شایسته است از اعمال، گفتار، رفتار و کرداری که نه تنها سودی برای فرد فوت شده ندارد؛ بلکه شاید موجب رنجش و... او شود؛ اعمالی همچون عدم رعایت اصول اخلاقی و اسلامی، دامن زدن به رسوم و باورهای غلط که ریشه در دین هم ندارد و یا چابلوسی، ریا، بدعتهای غلط و ... پرهیز نمود.
ب) همان گونه که گفته شد از این مجالس، باید بهره و ثوابی به مرحوم برسد. لذا لازم است دقت شود که قرائت قرآن با رعایت نکات روخوانی و تجویدی باشد تا موجب آمرزش مرحوم و رسیدن خیرات به او شود. و کمتر وقت جلسه را به تقدیر و تشکر از یکدیگر و ... اختصاص داد. بعضاً دیده میشود آنقدر در این خصوص افراط میشود که بیشتر وقت جلسه به عرض تسلیتها و تعریف و تمجیدهای کذایی اختصاص مییابد که کاملاً اشتباه است.
ج) در قرائت قرآن، باید آداب تلاوت قرآن همچون: وضو داشتن، لحن محزون و لحن صحیح، استعاذه، تصدیق و ... رعایت شود تا در سایۀ رعایت این نکته، بهره و ثوابی نثار روح مرحوم شود. بعضی وقتها دیده میشود قرائت قرآن، بدون استعاذه و بسم الله الرحمن الرحیم و یا دیگر آداب تلاوت قرآن انجام میشود. مثلاً بسیار دیده میشود که در وسط قرآن خواندن و بدون صدق الله العلی و العظیم گفتن، متنهای تسلیت و تشکر گفته میشود که کاملا اشتباه و نادرست است و مغایر شأن و حق قرآن کریم است.
د) بهتر است در تلاوت قرآن از آیات و سوری همچون آيات 200- 185 سورة آل عمران، آيات 118- 97 سورة مؤمنون، آيات 69- 56 سورة عنکبوت، آيات 75- 42 سورة زمر، سورۀ ق و سورۀ واقعه استفاده شود که مرتبط با مرگ و قیامت و رستاخیز است تا ضمن اینکه ثواب قرائت آن به میت برسد؛ برای مستمعین نیز پند و اندرز و عبرت بوده و برای بازماندگان نوعی دلتسلی باشد که بدانند عاقبت همه مرگ است. ضمن اینکه خوب است از وقت قرائت قرآن، زماني براي خواندن ترجمۀ آن اختصاص داده شود تا مستمعين از محتوای آيات قرائت شده، بهرة بیشتری را ببرند.
هـ) لازم است آيات با نغمات و دستگاههای قرآني قرائت گردد نه با الحان مداحي. چرا كه در روايات نقل شده است: «اِقروء القُرآن بِالأَلحانِ العَرَب وَ اَصواتها»؛ یعنی قرآن را با الحان و آواي عرب تلاوت نماييد.
و) قبل از شروع قرائت، براي پيشگيری از صحبت و بیتوجهي احتمالي مستمعين هنگام قرائت قرآن، آيات و روايات مرتبط در اهميت سکوت و توجه، هنگام خوانده شدن قرآن، مثل آية: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»یعنی: هنگامى كه قرآن خوانده شود؛ گوش فرا دهيد و خاموش باشيد؛ شايد مشمول رحمت خدا شويد!؛ را بيان نموده و از حاضرین بخواهید به احترام قرآن سکوت نموده و به آیات تلاوت شده توجه بفرمایند.
ز ) همان گونه که گفته شد؛ مجالس ختم، بعد از خیرات برای میت، باید باعث دل تسلّی بازماندگان شود؛ لذا از گفتن جملاتی که یادآور خاطرات آنهاست و باعث تحریک احساسات بازماندگان است و بیشتر حکم نمک بر زخم پاشیدن دارد؛ پرهیز نمائید. بلکه باید با گفتن روایتهایی همچون: امام رضا(عليه السلام) فرمود: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْن»؛ یعنی اي فرزند شبيب! اگر میخواهی براي چيزي گريه كني براي حسين(عليه السلام) گريه كن. كسي كه بر حسين گريه كند؛ جايگاهش در بهشت کنار معصومين خواهد بود. و امام صادق(عليه السلام) فرمودند: در تمام مصيبتها صبر كردن و جزع و فزع نكردن ثواب دارد مگر در مصيبت جد ما اباعبداللهالحسين(عليه السلام) که هرچه جزع و فزع بيشتر باشد؛ فضيلتش بالاتر است. آنان را دلتسلی داده و به سمت اهل بیت(علیهم السلام) هدایت نمود.
ح) بعضی از افرادی که در مجالس ختم شرکت میکنند؛ شاید در طول سال در هیچ هیأتی شرکت نکنند؛ لذا شایسته است از این فرصت استفاده نمود و ضمن خواندن اشعار پندآموز و اشعار اخلاقی، با ذکر روایاتی همچون رویات زیر آنها را به سمت هیأت و اهل بیت دعوت و هدایت نمود:
- قَالَ اَلنَّبِيُّ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه) : «مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آل مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً، أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آل مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً، أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آل مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائِباً، أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آل مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَكْمِلَ اَلْإِيمَان، أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آل مُحَمَّد بَشَّرَهُ مَلَكاَلْمَوْتِ بِالْجَنَّه ثُمَّ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ، أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آل مُحَمَّد فُتِحَ لَهُ فِي قَبْرِهِ بَابَانِ إِلَى اَلْجَنَّه، أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آل مُحَمَّد جَعَلَ اَللَّهُ قَبْرَهُ مَزَارَ مَلاَئِكَه اَلرَّحْمَه، أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آل مُحَمَّد مَاتَ عَلَى اَلسُّنَّه وَ اَلْجَمَاعَه، أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آل مُحَمَّد جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَه مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ آيِسٌ مِنْ رَحْمَه اَللَّه، أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آل مُحَمَّد مَاتَ كَافِراً، أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آل مُحَمَّد لَمْ يَشَمَّ رَائِحَه اَلْجَنَّه». یعنی پیامبر مکرم(صلوات الله علیه و آله) فرمود: «هر كس بر محبت آلمحمّد از دنيا برود؛ شهيد مرده است. هان! و هر كس بر محبت آلمحمّد بميرد آمرزيده است. هان! و هر كس بر محبت آلمحمّد بميرد؛ با توبه از دنيا رفته است. هان! و هر كس بر محبت آلمحمّد بميرد؛ با ايمان كامل از دنيا رفته است. هان! و هر كس بر محبت آلمحمّد بميرد؛ ملكالموت به او بشارت بهشت میدهد؛ بعد از او نكير و منكر. هان! و هر كس بر محبت آلمحمّد بميرد، دربى از قبرش به بهشت گشوده مىشود. هان! و هر كس بر محبت آلمحمّد بميرد؛ خداوند قبر او را جايگاه زيارت ملائكه رحمت قرار میدهد. هان! هر كس بر محبت آلمحمّد بميرد؛ بر راه و روش پيامبر و جماعت مؤمنين مرده است. هان! و هر كس با كينة آلمحمّد بميرد؛ روز قيامت كه مى آيد؛ بر پيشانى او نوشته است: «مأيوس از رحمت خدا». هان! و هر كس بر بغض آلمحمّد بميرد؛ كافر از دنيا رفته است. هان! و هر كس بر بغض آلمحمّد بميرد؛ بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد».
خواندن اشعار پندآموز از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند نقش کلیدی داشته باشد. البته توصیه میشود به شدت از نصيحت صريح پرهيز کنيد. زیرا احتمال دارد نتيجة معکوس داشته باشد. لذا در همان قالب اشعار پندآموز مطالب را بیان کنید و هنگام شرح اشعار، خودتان را خطاب قرار دهيد تا مستمع، به صورت غيرمستقيم پيام شما را دريافت نمايد.
ی) در اواخر مجلس ختم سوره الرحمن قرائت میشود که معمولا تا آية «کُلُّ مَن عَلَيهَا فانٍ» ادامه پيدا میکند. هنگام قرائت سورة الرحمن وقتي آية «فَبِأي آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان» خوانده میشود؛ مستحب است جمله؛ «لَا بِشَيْءٍ مِنْ آلَائِكَ رَبِّ أُكَذِّبُ»؛ قرائت شود. فلسفة آن نیز، این است که امام صادق(عليه السلام) فرمود: «مَنْ قَرَأَ سُورَه الرَّحْمَن فَقَالَ عِنْدَ كُل فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان؛ لَا بِشَيْءٍ مِنْ آلَائِكَ رَبِّ أُكَذِّبُ؛ فَإِنْ قَرَأَهَا لَيْلًا ثُمَّ مَاتَ مَاتَ شَهِيداً و إِنْ قَرَأَهَا نهارا ثُمَّ مَاتَ مَاتَ شَهِيداً». فرمود: «هر كس سوره الرّحمن را تلاوت كند و پس از قرائت هر جمله "پس كدام یک از نعمتهای خدا را تكذيب میكنيد؛" بگويد: "من هيچ يك از نعمتهای تو را اى پروردگار من تكذيب نمیكنم"؛ اگر اين سوره را شب هنگام خوانده باشد و همان شب بميرد؛ شهيد از دنيا رفته باشد و اگر آن را در روز تلاوت كند و همان روز از دنيا برود؛ شهيد مرده است». به همين دليل در برخي محافل، مستمع پس از قرائت آية مذکور، اين جمله را قرائت میکند. خوب است قاري نيز اين جمله را با مستمعين تکرار نمايد.
۶ . مجالس عروسی: ممکن است در بعضی از مجالس عروسی نیز از مداحها هم برای اجرای برنامه دعوت کنند که در اینگونه مواقع، قبل از هر چیزی باید بررسی کنید که آیا مسائل شرعی و اسلامی در آن مجلس رعایت میشود یا خیر؟ و اگر رعایت نمیشود به هیچ عنوان پاسخ مثبت به اینگونه دعوتها ندهند. زیرا باید توجه داشت که آبروی یک جمعیت مطرح است نه یک فرد. مثلاً اگر قرار باشد قبل یا بعد از مداحی نوار نامناسبی پخش شود؛ و یا اینکه حجاب و حدود شرعی رعایت نشود؛ به هیچ عنوان نباید در چنین مجلسی شرکت نمود. اما در حالت کلی، چهارچوب محافل عروسي اینگونه است: بسم الله ... و عرض تبريك جملات عربي ابتدای مجلس و عرض ادب به امام زمان(عج)، شعر ولايي، شعر عروسي، تصنيف مدحي، مراسم تشكر و تقدیر داماد از والدين، دعا و مناجات پايان مجلس.
در بعضی از محافل، با توجه به زمان كافي و مناسبي كه در اختيار مداح میباشد؛ جملات عربي ابتداي مجلس به تفصيل و كامل ارائه میگردد. در اين محافل، عرض ادب شعري به امام زمان(عج) معمول نيست و به دعاي فرج و ارائه آيات و روايات مرتبط اکتفا میشود؛ اما در صورت مناسب بودن شرايط، ميتوان به عرض ادب شعری هم پرداخت. نمونههايی از جملات عربي مورد استفاده در ابتدای مجالس مختلف مداحی:
ـ عرض ادب به امام زمان(عج): «يَا رَبَّ الْحُسَيْن، بِحَقِّ الْحُسَيْن، اِشْفِ صَدْرَالْحُسَيْن، بِظُهُور الْحُجَّه؛ يَا رَبَّ الْحُجَّه اِشْفِ صَدْرَ الْحُجَّه بِظُهُورِ الْحجَّه؛ يَا رَبَّ الْمُومِنین اِشْفِ صُدُورِ الْمُومِنین بِظُهُور الْحُجَّه».
ـ جملات مناجاتي :«يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّه، يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّه، يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّه، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّه، وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّه»(مفاتیحالجنان، اعمال شب جمعه).
ـ جملات مناجاتي: «الَهِي قَلْبِي مَحْجُوبٌ، وَ نَفْسِي مَعْيُوبٌ، وَ عَقْلِي مَغْلُوبٌ، وَ هَوَائِي غَالِبٌ، وَ طَاعَتِي قَلِيلٌ، وَ مَعْصِيَتِي كَثِير، وَ لِسَانِي مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ، فَكَيْفَ حِيلَتِي، يَا سَتَّارَ الْعُيُوبِ وَ يَا عَلّامَ الْغُيُوبِ وَ يَا كَاشِفَ الْكُرُوبِ، اغْفِرْ ذُنُوبِي كُلَّهَا، بِحُرْمَه مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، يَاغَفَّارُ يَاغَفَّارُ يَاغَفَّارُ، بِرَحْمَتِكَ يَاأَرْحَمَالرَّاحِمِين»(مفاتيح الجنان، ص۶۲ و شرح دعاى صباح آقای خوئى، ص۲۰۴(. معنای دعای فوق این است: خداوندا دلم در پرده و حجاب است؛ و نفسم آلوده به عيبهاست؛ و عقلم مغلوب هوا و هوس است؛ و هوای نفسم غالب؛ طاعات و عباداتم اندك و كم است؛ و گناهانم بسيار زياد است؛ و زبانم اقراركننده به گناهانم میباشد؛ پس چه چارهاي میتوانم داشته باشم؟ ای پردهپوش عيبها! و اي دانای اسرار پنهانی! و اي برطرف كنندة اندوهها ! بيامرز تمام گناهانم را ! به مقام محمد و خاندانش! ای آمرزنده! ای آمرزنده! ای آمرزنده! به حق رحمتت ای مهربانترين مهربانان!
جلسه ششم:
صداسازی و جایگاه آن در مداحی(قسمت اول تنفس صحیح و تمرینات آن)
بعد از آشنایی با مباحث تئوری در پنج جلسۀ قبل(به غیر از جلسۀ دوم که مباحث تقلید و سیر مراحل آن بود) از این جلسه بیشتر وارد مباحث عملی میشویم تا گام مؤثرتری را برای پیشرفت برداریم(هرچند یادگیری مباحث جلسۀ اول تا پنجم نیز بسیار ضروری و لازم ست). اولین و مهم ترین چیزی که هر مداح باید با آن آشنا شده و با تمرینهای مداوم بر آن تسلط پیدا کند؛ مباحث مربوط به صداسازی و راههای حفظ صوت است. در واقع، شاید بتوان گفت: این علم پیشنیاز مداحی و خوانندگی میباشد.
صداسازی چیست؟ صداسازی به مجموعۀ روشهایی گفته میشود که باعث تقویت صدا و افزایش قابلیتهای دستگاه تکلم(ششها، نای، حنجره و تارهای صوتی، دهان، زبان، لب ها) شود. به عبارت صحیحتر یعنی مداح بتواند از تمامی بازههای صوتی خود به بهترین شکل ممکن استفاده کند.
بنابراین صداسازی یعنی علمی که آگاهی شما را نسبت به بدنتان به عنوان یک ساز نشانه میگیرد. و به این مساله میپردازد که چطور بتوانیم از امکانات صوتی بدنمان به طور صحیح و طبیعی استفاده کنیم. یعنی بیاموزیم که چطور میتوانیم در هنگام مداحی بدون اینکه خم و راست شده یا چهرهمان کبود و رگهای گردنمان بیرون بزند؛ به تمامی و بالاترین قابلیتهای صوتی لازم دست پیدا کنیم.
سه تذکر بسیار مهم و حیاتی: در همین ابتدای بحث، لازم است سه نکتهای که عمل به آن میتواند عامل پیشرفت و عدم توجه به آن باعث درجا زدن و عقب ماندگی شما خواهد شد را یادآور شویم:
1. باید بدانیم که حفظ کردن این مطالب بدون اینکه با تمرین مداوم و روزانه بر آنها مسلط شده و به آنها عمل کنیم؛ هیچ کمکی به پیشرفت ما نخواهد کرد. به عبارت دیگر، نداشتن تمرین مستمر و عمل نکردن به این مباحث، مثل این میماند که شما برای دردمان درد خود به پزشک مراجعه کرده و داروهای تجویز شدۀ او را نیز خریداری میکنید؛ اما آنها را مصرف نمیکنید تا بهبود یابید! دانستن اینکه هر کدام از این داروها چه خواص و تأثیری دارد؟ هیچ کمکی به بهبودی شما نخواهد کرد! بلکه مصرف درست و صحیح آن مطابق نظر پزشک(نه خود سرانه) شما را بهبود خواهد بخشید.
2. نکتۀ مهم بعدی اینکه این مباحث دارو نیست که با تزریق آنها به بدنتان، به اهداف خود دست یابید؛ بلکه تنها راه رسیدن به نتیجۀ مطلوب، تمرین روزانه و مستمر و عمل کردن به تکتک توصیهها است و بس!
۳. برخلاف آنچه در بین عوام و حتی بعضی از کلاسهای آموزشی مطرح است؛ صوتولحن دو مقولۀ مجزای از هم، اما مکمل همدیگر است و هر کدام از این دو علم(صوت + لحن)، دارای مباحث علمی مستقل و همچنین تمرینات مجزا میباشد که مباحث و تمرینات صداسازی مربوط به صوت و مباحث نغمات و دستگاههای موسیقی مربوط به لحن است. در واقع میتوان گفت: مباحث صداسازی، پیشنیاز ورود به علم لحن می باشد که لازم است به آن توجه ویژه شود. اما قبل از اینکه وارد مبحث اصلی شویم؛ لازم است با توجه به مطالب و اصطلاحات این درس، ابتدا با بعضی از اصطلاحات آشنا شده و سپس به بحث اصلی بپردازیم.
آشنایی با واژههای مرتبط
صوت: در تعریف کلی صوت پدیدهای در طبیعت است که انسان با گوش خود احساس نموده و یا اصطلاحاً میشنود. مثلاً ارتعاش و لرزش اجسام مادی مانند سیمهای یک ساز سه تار، موجب پیدایش امواج صوتی میشود. اما در مبحث آموزشی ما، صوت به معنی بانگ و آواز و صدایی است که از به ارتعاش در آمدن تارهای صوتی، به وسیلۀ جریان هوا ایجاد میشود. ضمناً در مباحث آموزشی صوت، ما با دو مقولۀ مستقل به نام «ویژگیهای صوتی» و «توانائیهای صوتی» مواجه هستیم که تمرینات صوتی در راستای تقویت و ارتقاء توانائیهای صوتی است.
طول موج و فرکانس: از آن جا که صوت به صورت موجی حرکت میکند؛ دارای طول موج بوده و اندازة طول موج تعیین کننده زیر یا بم بودن صدا میباشد. تعداد طول موج در واحد زمان را فرکانس مینامند.
ارتفاع صوت: منظور همان قدرت و طنین صدا و صوت است که آن را با واحدی به نام بسامد اندازهگیری میکنند و نباید آن را با ولوم صوت اشتباه گرفت. در واقع، با طی کردن صدا به صورت پلهوار از حالت بم به حالت زیر، ارتفاع صوت افزایش مییابد.
شدت یا ولوم صوت: منظور همان توان و حجم خروجی صدا است که حداکثر تا هجده پردة صوتی تولید میشود و با واحدی به نام دسی بل سنجیده میشود.
طنین و زنگ: عامل اصلی رزنانس است که به صدا تن زیبا و مواج و درخشان میدهد. طنین صدا عامل مهمی در زیبایی آن است.
تقسیمبندیتمرینات صداسازی: قبل از هر چیز باید بدانیم که تمرینات صداسازی به دو دسته تقسیم میشوند:
الف) تمرینات تنفسی. ب) تمرینات تارآوایی.
تمرینات تنفسی اساس صداسازی است و لازم است ابتدا به این مبحث بپردازیم؛ یعنی اینکه چگونه نفس بگیریم و یا اینکه یاد بگیریم چه زمانی نفس را نگه داریم و چه زمانی از آن استفاده کنیم. این نکته را باید در نظر داشت که در صداسازی باید این دو تمرین(تمرینات تنفسی و تمرینات تارآوایی) با همدیگر انجام شوند.
تنفس صحيح: اولین چیزی که باید بیاموزیم؛ این است که طریقۀ تنفس صحیح چگونه است و چه تفاوتی با تنفس ما دارد؟ معمولاً افراد از طریق دهان نفس میکشند که کاملاً اشتباه است؛ زیرا هوای موجود در فضا خشک، کثیف و سرد است که هر سه ویژگی برای حنجر مضر است. اما تنفس صحیح، آن است که از راه بینی انجام شود. با این روش، اولاً سردی هوا قبل از رسیدن به تارهای صوتی و حنجره در مجرای بینی گرم میشود؛ ثانیا آلودگی هوا توسط موهای داخل بینی گرفته میشود؛ ثالثاً خشکی هوا نیز به خاطر رطوبت طبیعی بدن گرفته میشود و در نتیجه هوایی گرم، مرطوب و تمیز به حنجره خواهد رسید! شاید بتوان گفت: تنفس، پايه و اساس صداست.
نکتۀ مهم بعدی آنکه تنفس ما نباید از طریق سینه باشد؛ بلکه تنفس صحيح، تنفسی است که از طريق حجاب حاجز يا پردۀ ديافراگم صورت بگیرد. در واقع این نوع تنفس، همان روشي است كه در موقع خوابيدن نفس میکشیم و علامت انجام آن، این است که بعد از عمل مکیدن هوا، این شکم شما است که متورّم میشود نه سینۀ شما. برای مشخصتر شدن موضوع، لازم است ابتدا با پردۀ دیافراگم و وظایف آن در بدن آشنا شویم.
حجاب حاجز يا ديافراگم: حجاب حاجز يا ديافراگم، پردهای است که در وسط بدن قرار دارد و بدن را به دو قسمت مشخص تقسيم میكند؛ در قسمت فوقاني، قلب و ريه است و در قسمت پايين، معده، كبد و روده و ساير اعضاي حياتی است؛ در واقع پردۀ دیافراگم ریه را از معده و روده جدا میسازد و قابلیت انعطافپذیری دارد که این قابلیت با تمرینهای تنفسی قابل افزایش است. هنگامي كه ما نفس عميق میکشیم،؛ ريه كه عملکردی همچون اسفنج دارد؛ پُر از هوا شده و منبسط میشود در نتيجه براي اينكه هواي بيشتری در خود جای دهد؛ بايد بزرگتر شود! لذا نياز به فضاي بيشتري دارد. در حالی كه اطراف ریه با دندههای سینه محدود شده و دندهها خیلی اجازۀ بزرگتر شدن به ریه را نمیدهند؛ اما بهترین و آسانترین راه براي انباشت بیشتر هوا در ریه، آن است كه به طرف پايين يعنی به طرف حجاب حاجز يا ديافراگم توسعه يابد تا بتواند هوای بیشتری را در خود جای دهد.
یکی دیگر از دلایلی که لازم است با انجام تنفس دیافراگمی منبسط کردن ششها را به طرف پائین یعنی به طرف شکم هدایت کنیم؛ این است که وقتی ششها در درون سینه منبسط شود؛ عامل میگردد که فشار مضاعفی به گردن و ماهیچههای گردن بیاورد و این فشار مضاعف عامل خستگی سریع حنجره و حتی گرفتگی تارهای صوتی در هنگام مداحی میگردد.
اکثر مداحان در خواندنهای خود علی الخصوص در مداحیهای طولانی با کمبود نفس و خستگی ناشی از آن مواجه هستند و این امر باعث میشود نتواند اجرای خوبی داشته باشند. پس لازم است تمریناتی داشته باشید تا ضمن افرایش ظرفیت ریه و ششها کنترل خروج نفس را به بالاترین حد خود برسانید. در این تمرین، ابتدا ریة خود را با تنفس از طریق پردۀ دیافراگم تا حد ممکن پُر از هوا کنید و سعی کنید این هوا را در ریه حبس کرده و بعد از ۳۰ ثانیه با تلفظ کلمة «هیس» و در مدت زمان۳۰ ثانیه هوای حبس شده در ششها را خارج کنید. در مرحلة دوم به جای تلفظ کلمة «هیس» کمکم در لابلای صحبت کردن و یا خواندن خارج کنید. البته احتمال دارد اجرای این تمرین در ابتدای کار برای بعضی از افراد مشکل باشد. لذا توصیه میشود در دفعات اول تمرین، فقط به حبس هوا در ریه اکتفا نمایند. در مراحل بعد که سعی کنند بعد از مدت 30 ثانیه حبس هوا در ریه، هوا را کمکم و در چند مرحله خارج کنید و در مرحلۀ سوم تمرین هوای حبس شده در ریه را در خلال صحبت کردن خارج سازند و در مرحلۀ چهارم این هوای حبس شده در خلال مداحی کردن یک بیت یا یک مصرع خارج شود.
کنترل خروج هوا، یکی از اساسیترین نکاتی است که هر مداح باید آن را آموخته و بر آن مسلط شود؛ لذا چنانچه انجام تمرین فوق برایتان مشکل بود؛ میتوانید با کمک یک تشت آب این کار را انجام دهید. یعنی بعد از تنفس عمیق دیافراگمی و انباشت هوا در ریه، صورت خود را در داخل تشت آب فرو برده تا از خروج یکبارۀ هوا جلوگیری کند. همچنین ورزش شنا در زیر آب هم میتواند برای این امر مؤثر و مفید باشد. دو نکته در این تمرین باید رعایت شود: اول اینکه نباید هوای حبس شده به یکباره خارج شود و دوم آنکه در هر بار از تمرین، لازم است مدت زمان حبس هوا در ریه افزایش دهید. اين تمرين را هر روز چند مرتبه و هر بار برای مدت ۵ دقيقه تكرار كنيد تا به تنفس عميق و صحيح عادت كنيد. كسی كه تنفس عميق و صحيح برايش ملكه شده باشد؛ هنگام خواندن قسمتهای دارای كشش تحريری، كشش ارتفاعی يا دارای حجم بالای صدا، نفس كم نمیآورد.
همان طور که قبلا گفتیم ریه عملکردی همچون اسفنج دارد و با انباشت هوا در آن منبسط میشود؛ شاید بتوان گفت که عملکرد ریه همچون یک بادکنک است؛ وقتی شما یک بادکنک تازه داشته باشید؛ برای بار اول تا حدّ کمی میتوانید آن را باد کنید و اگر بیش از آن بادکنک را باد کنید میترکد. اما با چندین بار باد کردن و خالی کردن آن، کمکم گنجایش بادکنک بیشتر شده و شاید تا دو برابر بار اول بتوانید آن را باد کنید! حال، ریۀ انسان نیز چنین عملکردی دارد و تمرینات تنفسی یعنی تنفس به کمک پرده دیافراگم و حبس کردن هوا در درون ششها میتواند عامل افزایش فضای شش شود! این تمرین علاوه بر اینکه باعث افزایش فضای ریه و کنترل خروج هوا میشود؛ عامل میگردد که قابلیت انعطافپذیری پردۀ دیافراگم هم بیشتر شده و فشار زیادی برای خروج هوا به ریه وارد نکند!
تذکرات بسیار مهم:
۱. در تمرینات تنفسی و در هنگام مداحی ها به هیچ عنوان نباید سر را پائین انداخته و یا خم شده و قوز کرد؛ زیرا این کار باعث جمعتر شدن قفسۀ سینه و فشار به ریه و عضلات حنجره و نتیجتاً فشار بر تارهای صوتی میگردد. بلکه لازم است به صورت کاملا عمودی نشسته و حالت گردن و سر نسبت به شانهها۹۰ درصد باشد تا ریه و عضلات حنجره در بهترین حالت ممکن قرار بگیرند.
۲. سعی کنید تمامی تمرینات تنفسی، آوایی یا لحنی را در فضای باز و پاک انجام دهید. بعضی اوقات دیده شده است که برخی افراد این تمرینات را در اتاقهای دربسته و دمکرده و یا مکانهای آلوده به دود سیگار یا ... انجام داده و با مشکل مواجه شدهاند. فضای دمکرده و سنگین اتاق ها باعث فشار مضاعف به حنجره و تارهای صوتی میگردد.
3. توجه داشته باشد که در صورت تمرین در فضای باز هوای اطراف شما خیلی سرد نباشد؛ زیرا هوای سر باعث منقبض شدن ماهیچهها شده و علاوه بر اینکه برای حنجره و تارهای شما مضر است؛ باعث فشار چندین برابری در تمرینات خواهد شد. لذا در چنین هوایی، حتما باید تمهیدات لازم را همچون پوشیدن البسۀ مناسب و ... اتخاذ نمائید.
۴. نظم در زمان تمرین: امروزه علم پزشکی و روانشناسی ثابت کرده است که تمرین منظم در ساعات خاص میتواند به طور چشمگیری در پیشرفت شما مؤثر باشد. یعنی اگر شما هر روز در ساعات خاصی به تمرینات تنفسی، آوایی، یا لحنی بپردازید؛ بعد از چند وقت، بدن شما به طور طبیعی در آن ساعت آمادگی بیشتری برای حفظ محفوظات و یا انجام تمرینات مورد نظر شما را دارد. با یک مثال ساده به اثبات این مبحث علمی میپردازیم. شاید شما هم افرادی را دیده باشید که بعد از بازگشت از خدمت سربازی تا چند وقت صبح بسیار زود از خواب بر میخیزند و علیرغم میل باطنیشان خوابشان نمیبرد؛ زیرا مدت چندین ماه صبح زود از خواب بیدار شده و بدنشان در آن ساعت خاص به طور طبیعی بیدار میشود. به همین دلیل است که در علم منطق جملۀ معرفی وجود دارد که میگویند: «انسان موجودی است شرطی». حال اگر شما برای مدتی هر روز در ساعاتی خاص به تمرین و مداحی بپردازید؛ بعد از این مدت، بدن شما به طور طبیعی در آن ساعات آمادگی بسیار بالاتری نسبت به دیگر ساعات برای انجام خواستههای شما دارد؛ لذا توصیۀ اساتید فن، این است که بسیار لازم است نظم در تمرین داشته باشید.
سوال: بهترین ساعت برای تمرینات مداحی چه ساعتی است؟ از نظر ما، بهترین ساعت برای تمرینات صوتولحن و مداحی صبح زود است. زیرا صبح زود دارای خصوصیات و ویژگیهایی است که دیگر ساعات روز از آن برخوردار نیستند.
۱. هوای پاک، سالم و سکوت حاکم بر این وقت صبح که مانع از حواس پرتی میشود؛ از ویژگیهای این وقت از روز است.
2. آمادگی جسمی: بدن انسان بعد از چندین ساعت خواب و استراحت و زدودن خستگی، بسیار آمادهتر از ساعات دیگر برای تمرینات است.
۳. آرامش فکری: لازم است تمرینات در آرامش کامل فکری و به دور از دغدغههای روزانه انجام شود و معمولا صبح زود انسان وارد امورات روزمره نشده و از آرامش فکری بیشتری برخوردار است.
دو تمرین دیگر در تنفس صحیح و آماده سازی حنجره:
1. ابتدا با دستان خود، دو طرف پهلویتان را بگیرید و به آن تا آنجا که امکان دارد؛ فشار بیاورید(نه خیلی کم و نه خیلی زیاد که موجب رنجشتان شود). سعی کنید انگشتان به ناحیه شکم و شصتها به ناحیة کمر فشار وارد کنند. سپس تنفس عمیقی با روش صحیحی که در بالا گفته شد؛ بکشید و بعد از ۱۵ ثانیه به طور آهسته و به آرامی اجازه دهید عمل بازدم صورت بگیرد. اگر این کار را خوب انجام دهید احساس می کنید که راه گلو در حال باز شدن است. برای گرم کردن صدا و آزاد شدن و باز شدن راه گلو این تمرین را ۳۰ بار انجام دهید.
۲. در این مرحله می خواهیم یک تنفس عمیق۳۶۰ درجهای را انجام دهیم و سپس با صدای حرف «س» مانند خارج شدن هوا از بادکنک، هوا را از ریهها خارج کنیم. این تمرین را در زمانهای ۱۵، ۲۵، ۳۵ و۴۰ ثانیه انجام دهید. در هنگام این تمرین، مراقب باشید که عضلات گردن، شانهها و فک در استراحت کامل باشند.
جایگاه و اهمیت ریه در تولید صدا و مداحی: برای آنکه اهمیت و نقش ششها در تولید صدا مشخص شود؛ به این نکته اشاره میکنیم که اگر شما سیمهای هر یک از آلات موسیقی همچون سه تار، سنتور، ویالون یا ... را از روی آن باز کرده و بر روی دیواری نصب کنید؛ آنگاه خواهید دید حرکات انگشتان شما بر روی این سیمها، صدایی بسیار ضعیف و یکنواخت تولید خواهد کرد. در واقع فضای زیر این سیمها هستند که صدای مطلوب و متنوع را ایجاد کرده و متناسب با آن فضا، صدایی مجزا از دیگر آلات موسیقی تولید میکند. حال ریه و ششها نیز چنین نقش مشابهی دارند و در شدّت و کیفیت ارتفاع صدا، قدرت صدا، وضوح صدا و حجم صدا نقش مؤثری دارد.
كنترل نفس و اهمیت آن: اهميت كنترل نفس به حدی است كه محال است بتوانيم بدون كنترل نفس هنرمندانه مداحی كنيم. وقتی ریه از هوا پُر شده و منبسط میگردد؛ واکنش طبيعی ریه، آن است که با خروج یکبارۀ هوا منقبض شود. در اين قسمت بايد حلق حكم نگهدارندة هوا در ريه را داشته باشد تا بتوانيد با اختيار و آرام آرام، نفس حبس شده در ريه را استفاده نماييد. طبیعتاً تمرين كنترل نفس، بسيار لازم است و شما بايد ابتدا توان كنونی خود را در كنترل نفس مشخص كنيد كه چند ثانيه است؛ سپس به مرور با تمرين مداوم بر اين توان بيفزاييد.
تمرین کنترل نفس: ۱. تعیین مدت زمان نفس کنونی ۲. تمرین و افزایش این مدت زمان.
بهکارگیری نوك زبان: در خواندن بايد تمرين كنيد تا نوك زبان نيرومند و چابك شود و بيشتر كار را در خواندن، نوك زبان انجام بدهد و قسمت عقب زبان در حال استراحت باشد و بیحركت بماند. زيرا قسمت عقب زبان به حنجره متصل است و استفاده از اين قسمت زبان، موجب وارد شدن فشار زياد غير لازم بر او میشود. گاهی هنگام خواندن پشت سر هم عبارات ادعيه، يا خواندن سلسلهوار و تند اشعار حماسی، يا خواندن نوحهها و سرودهايی كه ريتم تند دارند - مخصوصاً در شور كه سرعت ضرب تند میشود - زبان شما دچار لكنت میشود و اصطلاحاً گير میکند. اين با تمرين در بهکارگیری نوك زبان در خواندن حل خواهد شد.
تاثیرات تنفس صحیح در مداحیها:
1. محافظت از حنجره و تارهای صوتی در برابر هوای آلوده، خشک و سرد موجود در فضا.
۲. افزایش فضای شش و ریه، برای گنجایش بیشتر هوا و کم نیاوردن نفس در مداحیها.
۳. جلوگیری از بروز بیماریهای حنجره که بر اثر فشار مضاعف به حنجره بروز میکنند.
۴. صدای شما قدرت مضاعفی پیدا خواهدکرد. برای تست این موضوع، چند عبارت را در حالی که مشغول تنفس صحیح هستید؛ انتخاب کرده و به زبان آورید. سعیکنید همزمان بلندتر صحبت کنید. در چنین حالتی، قطعا صدای شما پرقدرتتر از گذشته خواهد شد.
۵. صدای شما کلفتتر به نظر میرسد؛ بدون این که ناحیة حلق و گلو خراشیده شود. به این ترتیب، رزونانس و جاذبة صدا نیز بیشتر خواهد شد.
جلسه هفتم:
صداسازی و جایگاه آن در مداحی
(قسمت دوم، تمرینات تارآوایی)
در قسمت اول مباحث صداسازی گفتیم که تمرینات صداسازی به دو دستۀ تمرینات تنفسی و تمرینات تارآوایی تقسیم میشود. در آنجا بخشی از تمرینات تنفسی را بیان کردیم. حال در این قسمت، به تمرینات تارآوایی و دیگر مباحث مربوط به صدا سازی میپردازیم. قبل از شروع تمرینات صداسازی و یا قبل از مداحیها، لازم است نکات مهمی را مورد توجه قرار داد و با دقت آنها را رعایت نمود تا بهتر، راحتتر و سریعتر، به اهداف مورد نظر دست یابیم.
1. راحت بنشینید؛ به طوری که اعضای بدن شما به خصوص مسیر تنفسی و حنجره تحت فشار نباشد. لذا لازم است از قوز کردن، یا پائین انداختن سر در درون سینه و یا هر حالتی که احساس راحتی ندارید؛ اجتناب کنید. بهترین حالت نشستن برای تمرین، حالت چهار زانو است. البته اگر صندلی باشد و بر روی صندلی نشسته مداحی یا تمرین کنید؛ بهتر است. عدهای هم به طور ایستاده تمرین یا مداحی میکنند که این حالت برای مدت زمان کوتاه اشکالی ندارد؛ اما در مدت طولانی میتواند موجب خستگی و نهایتاً فشار مضاعف بر بدن شود.
2. آزادسازی ماهیچههای اعضای تکلم، یکی از پیش نیازهای مهم تمرینات صداسازی است که از اهمیت ویژهای برخودار است و ما در جای خود، در همین جلسه، بدان خواهیم پرداخت.
۳. برای آنکه تغییری در صورت و احیاناً بدن انجام نشود؛ بهتر است تمرینها را مقابل آئینه انجام دهید. زیرا بسیار دیده شده است که نوآموزان در هنگام تمرین چهره، لبها یا دهان خود را ناخودآگاه تغییر داده و حالت نامناسبی به خود میگیرد و اگر از ابتدای این نقیصه اصلاح نشود؛ به عنوان یک عادت برای مداح باقی مانده و در هنگام مداحیها در مجامع عمومی برای وی وضعیت نامطلوبی را رقم خواهد زد.
۴. لازم است قبل از تمرین یا خواندن، حنجره و تارهای صوتی خود را گرم کنید(چه از نظر پوششی برای فصل پائیز و زمستان و چه از نظر تارهای صوتی که با نرمخوانی انجام میشود). زیرا اگر حنجرة شما گرم و آماده نشده باشد؛ ضمن اینکه شما قادر به اجرای صحیح تمرینات نیستید؛ ناخودآگاه به جای تمرکز روی تکنیک، بر روی بهتر شدن تن و آوای خروجی حنجره تمرکز خواهید کرد. تمرینات گرم کردن صدا علاوه بر کار روی هر بخش مشکلدار حنجره، به افزایش دانگ صدای شما نیز کمک خواهد کرد. یادتان باشد که صدای شما هنگام گرمکردن به هیچ وجه خوب نخواهد بود. لذا بهتر است یک گوشة دنج گیر بیاورید تا کسی رو اعصابتان نرود. علاوه بر حنجره، سینه و سر را نیز میبایست گرم کنید.
5. اجازه ندهید آب بدنتان کم شود؛ زیرا به طور طبیعی بدن افراد خواننده به آب خیلی بیشتری نیاز دارد. لذا بهتر است اول صبح که بیدار میشوید؛ حداقل یک لیوان آب بخورید تا خیلی از ارگانهای بدن باز شوند. فراموش نکنید که حتی اگر شما یک خوانندة حرفهای باشید؛ در صورت خشک بودن بدنتان، با مشکل روبرو خواهید شد. کسی که مداحی میکند باید حداقل روزی ۸ لیوان آب بنوشد.
۶. دقت داشته باشید همان گونه که قبلا هم ذکر شد؛ در بحث صوت ما با دو مقولۀ مستقل «ویژگیهای صوتی» و «توانائیهای صوتی» مواجه هستیم و تمرینات صوتی در راستای تقویت و ارتقاء توانائیهای صوتی است. لذا شما ویژگیهای صوتی همچون زیر و بم بدون صدا را نمی توانید تغییر دهید؛ اما با تمرینات صوتی می توان تواناییهای صوتی همچون طنین صدا، وضوح صدا، انعطاف پذیری صدا(حنجره)، استقامت صدا، و ولوم صدا را تقویت کرده و ارتقاء دهید.
۷. لازم است در ابتدای امر آموزش، در نزد اساتید اهل فن، تست صوت داده شود تا میزان آمادگی حنجره و میزان استعداد فرد در فراگیری این مباحث مشخص و سپس بر آن اساس، برنامۀ آموزشی تدوین و بدان عمل شود. لذا هرچه میزان آمادگی حنجرة فرد پائینتر باشد؛ لازم است فرد نوآموز به همان اندازه تلاش بیشتری در تمرینات داشته باشد. اما نکتة بسیار مهمی که لازم است مورد توجه ویژه قرار بگیرد؛ این است که استاد مدرس و نوآموزان، دو نگاه و دو وظیفۀ متفاوت نسبت به نتیجة تست صوت باید داشته باشند.
در توضیح این جمله باید گفت: بعضی از اساتید بعد از گرفتن تست صوت، به وضوح و با صراحت به نوآموزانی که صوت خوبی ندارند؛ میگویند که تو به درد مداحی نمی خوری و ... . شاید اگر تست صوت برای آموزش آوازخوانی باشد؛ این حرف و شیوة گفتن صحیح باشد؛ اما در بحث مداحی قطعاً نادرست است. چرا که در باب مداحی، اصل معنویت است و مابقی مسائل، ابزار رسیدن زودتر و بهتر به این معنویت است. لذا از نظر اعتقادی هیچ کس اجازه ندارد؛ به کسی بگوید تو مداح میشوی یا خیر! از کجا معلوم که سیدالشهداء(علیه السلام) همان مداحی که به زعم ما به درد مداحی نمیخورد را بهتر نپذیرد و اگر در روز قیامت سیدالشهداء(علیه السلام) به آن مدرس بگوید: تو با چه اجازهای به محب ما گفتی مداح نمیشود و اجازه مداحی به او ندادی؟ آنگاه پاسخی نخواهیم داشت و شرمنده و سرافکنده خواهیم بود. لذا بهتر است اساتید در اینگونه موارد، ضمن بیان حقیقت، با استناد به احادیثی چون:
1. لِکُلِّ شَیءٍ حِلیَه وَ حِلیَه القُرآنِ اَلصُّوتُ الحَسَن، که پيامبر خدا(صَلَّیَالله علیه و َآلِهِ و سلم) فرمودند: هر چيزى زيورى دارد و زيور قرآن صوت خوش است.
2. زَیَّنُوا القُرآنَ بِأصواتِکُم، پيامبر خدا(صَلَّیَالله علیه و َآلِهِ و سلم) فرمودند: قرآن را با صداهاى [خوش ]خود، زينت بخشيد
3. حَسِّنُوا القُرآنَ بِأَصوَاتِکُم؛ فَأِنَّ الصُّوتَ الحَسَنَ یَزیدُ القُرآنَ حُسنَا. پيامبر خدا(صَلَّیَالله علیه و َآلِهِ و سلم) فرمودند: قرآن را با صداى خوش بخوانيد؛ زيرا صداى زيبا، بر زيبايى قرآن مى افزايد.
و دیگر احادیث موجود و بیان اینکه اهل بیت قرآن ناطق هستند و آنچه در مورد قرآن رعایت می شود باید در مورد اهل بیت هم رعایت شود؛ از او بخواهیم که لازم است تلاش چند برابری برای رسیدن به حد مورد قبول داشته باشد و بهتر است بطور موقت تا رسیدن به آمادگی صوتی کمتر در مجالس عمومی مداحی کند و برایش آرزو و دعای موفقیت داشته باشد.
اما وظیفۀ خود نوآموز، چیزی متفاوت با وظیفۀ مدرس و استاد است. نوآموزانی که از صوت مناسب یا استعداد لازم برخوردار نیستند؛ وظیفه دارند با استناد به احادیثی که گفته شد؛ فعلاً از خواندن در مجالس عمومی خودداری کنند و نسبت به افراد عادی باید تلاش دو، سه، چهار، پنج یا شش برابری(بنا به وضعیت حنجره و تارهای صوتی) در تمرینات برای رسیدن به حد قابل قبول داشته باشند. به همین دلیل گفتیم مدرس و نوآموز، دو نگاه و دو وظیفۀ متفاوت نسبت به نتیجة تست صوت دارند. و نکتةآخر اینکه زیبایی صوت یک چیز و آماده بودن صوت چیز دیگری است. آنچه برای مداحی لازم است؛ داشتن حنجره ای است که توانایی اجرای الحان را به صورت صحیح داشته باشد نه صوت زیبا؛ هر چند اگر مداح علاوه بر آمادگی حنجره، صوت زیبا هم داشته باشد؛ بسیار بهتر میتواند به وظایف خود عمل کند.
قبل از هر چیز لازم است بدانیم صوت چگونه ایجاد میشود؟ هوای بازدم انسان، هنگام خروج با تارهای صوتی که در حنجره قرار دارند؛ برخورد كرده و آن را مرتعش میكند. صدایی كه از این ارتعاش به گوش میرسد را صوت میگویند.
تمرینات صداسازی
مرحله اول تمرین: ابتدا مجاری تنفسی و ششهای خود را با روش تنفس صحیحی- که در قسمت اول به آن اشاره کردیم- پُر از هوا نموده؛ سپس به آرامی و به مرور بر تارهای صوتی پرتاب کنید. هوای پرتاب شده سبب ارتعاش در آمدن تارها و تولید صدا میگردد. این کار را بدون اعمال هیچگونه فشار و نیرویی انجام دهید و در این مرحله، کنترلی بر صدا اعمال نکرده و تنها صدای نتها را ایجاد کنید. لازم است به ترتیب از پائینترین پردة صوتی شروع کرده و هر بار به ترتیب یکی از نتها را( دو ـ ر ـ می ـ فا ـ سُل ـ لا ـ سی ) ایجاد کنید و در مرحلۀ بعد نت بعدی را ایجاد کنید و در هر بار سعی کنید یک پرده به صدای خود اضافه کنید. ضمنا سعی کنید در هر بار تمرین مدت کششها را بیشتر نمائید. (لازم است با تمرینات منظم مدت این کشش به ۴۰ ثانیه برسد.) با این تمرین، ضمن اینکه به تقویت حنجره و تارهای صوتی خواهید پرداخت؛ کمکم پردهها و طبقات صوتی را شناخته و به آن تسلط خواهید یافت. به عنوان مثال، در این تمرین مراحل زیر انجام شود:
۱. کشش ممتد نت « دو » در پرده سه صوتی.
۲. کشش ممتد نت « ر » در پرده چهار صوتی.
3. کشش ممتد نت « می » در پرده پنج صوتی.
۴. کشش ممتد نت « فا » در پرده شش صوتی.
۵. کشش ممتد نت « سُل » در پرده هفت صوتی.
۶. کشش ممتد نت « لا » در پرده هشت صوتی.
۷. کشش ممتد نت « سی » در پرده نه صوتی.
بهتر است برای ثبت تمرین، از یک دیاپازون(وسیلهای که با آن میتوان صدای نتها را دقیقاً تولید نمود.) استفاده نمایید تا گوش خود را به صدای صحیح نتها عادت دهید. لازم است این تمرین را متناسب با میزان هوش، استعداد و آمادگی حنجره، روزانه در چند نوبت و هر مرتبه لااقل به مدت پنج دقیقه انجام دهید تا جائی که هم به پردههای صوتی مسلط شوید و هم حنجرة شما به حد مطلوب و قابل قبولی برای اجرای لحنهای متنوع برسد.
مرحله دوم تمرین: پس از فراگیری درست اداکردن نتها، در این مرحله با همان روش گفته شده در بالا، از هجاهای (آ - ای - او - اَ - اِ - اُ) برای ادا کردن نتها استفاده کنید. دقت کنید صدا به سقف دهان پرتاب شود و زنگ خاص خود را به دست آورد. این کار در روانخوانی مؤثر است و باعث میشود که به اندازة ظرفیت خود کلام به کلمات نیرو وارد شده و کلمات بیدلیل سنگین نشوند.
مرحله سوم تمرین: بعد از انجام موفقیتآمیز مراحل قبل، در این مرحله با رعایت نکات گفته شده و با همان شیوه، این بار تمرین را با اذانگویی انجام دهید. دقت داشته باشید که این اذان گفتن، با اذانگویی که در مجامع و مساجد صورت می گیرد؛ کمی متفاوت است. زیرا در این تمرین، هدف زیبایی اذانگویی نیست؛ بلکه سه هدف از این تمرین مدنظر است:
۱. تقویت تارهای صوتی و حنجره
2. آشنایی با پردههای صوتی
3. تمرینی برای کنترل خروج هوا
لذا لازم است کشش حرف مورد نظر(به صورت مرحله اول همین تمرین) در آخرین کلمه از هر فراز اذان باشد تا تمرینی بشود که شما در تلفظ چند کلمة قبل، تمام هوای تنفس شده را به یکباره خارج ننمائید. نکاتی که لازم است در اجرای این تمرین، مورد توجه و عمل قرار گیرد:
الف) لازم است در اجرای این تمرین و دیگر تمرینها نکات گفته شده در جلسة قبل مربوط به تنفس صحیح و همچنین نکات گفته شده در ابتدای بحث این جلسه رعایت شود.
ب) دهان خود را به اندازة یک سکه یا یک بند انگشت باز نموده و هجاها و صداها را با حنجره ادا نمائید.
ج) دقت کنید که صدا در بینی و در حلق نرود(زمانی که زبان کوچک به عقب کشیده میشود؛ صدا در بینی شنیده میشود و زمانی که انتهای حنجره به کار برده شود؛ صدا در حلق شنیده میشود).
د) متاسفانه در بعضی از جلسات آموزشی که تخصص لازم را ندارند؛ بعضاً دیده شده که فرد مدرس به نوآموزان میگوید بروید در محیط باز آنقدر فریاد بزنید تا از حنجرة شما خون بیاید. آنگاه صدای شما باز خواهد شد که این امر نشانگر بیسوادی و عدم تخصص مدرس است و نتیجۀ چنین تمرین نادرستی، کشیدگی تارهای صوتی و دیگر امراض حنجره است. در تمرینات صداسازی تا جایی میتوانید به حنجره فشار بیاورید که موجب ضربهزدن به تارهای صوتی و حنجره نشود. لذا هرگاه در حنجرۀ خود احساس سوزش داشتید؛ بدانید که یا فشار بیش از حد به حنجره آوردهاید و یا اینکه روش تمرینات شما نادرست بوده است. لذا لازم است در این مواقع، دست از تمرین کشیده و ضمن مشورت با اهل فن، تحت نظر یک استاد ذیصلاح به تمرین ادامه دهید.
تمرین آزادسازی ماهیچههای دستگاه تکلم
بسیار دیده شده است که بعضی از نوآموزان ناخودآگاه گلو، فک و حتی شانههای خود را منقبض کرده و باعث گرفتگی تارهای صوتی، خستگی زودهنگام و نهایتاً انجام ناموفق تمرین میشوند. باید بسیار مراقب باشید قبل از شروع تمرین و یا در هنگام تمرینات، شانهها، گلو، حنجره و فک حالت منقبض به خود نگرفته و سفت یا درگیر نباشد؛ بلکه در حالت کاملاً طبیعی باشند.
آزادسازی اعضای تکلم، یکی از مهمترین بخشهای صداسازی است و بدون دستیابی به آن، موفقیت شما در این بخش بسیار دشوار و حتی گاهی مواقع غیرممکن خواهد بود. در واقع تمرینات این بخش، خود بخش مهمی از تمرینات صداسازی است که علاوه بر جلوگیری از انقباض و سفت شدن اعضای تکلم، باعث تقویت آنها و باز نمودن حنجره و تارهای صوتی میشود.
برای اینکه از سفت شدن و انقباض ناخودآگاه گلو و فک جلوگیری کنید؛ میتوانید از تمرینات زیر استفاده کنید:
الف) چندین بار خمیازه عمیق بکشید و سعی کنید در هنگام خمیازه کشیدن مجرای گلو کاملا باز شده و هوا جریان پیدا کند. این کار باعث باز شدن عضلات گردن و دهان میشود.
ب) چند سرفه کوتاه و پیدرپی بزنید به طوری که آن را در پردۀ دیافراگم خود حس کنید. این کار باعث شوک به ماهیچهها و در نتیجه منبسط شدن آنها میشود.
ج) در هنگام گرفتگی گردن، چرخاندن متداوم سر به سمت چپ و راست و تلفظ کلمات به طور آهسته، باعث آزاد شدن ماهیچههای گردن گردد.
د) چرخش لبها نیز تمرینی مهم در این بخش محسوب میشود. این چهار تمرین ساده، علیرغم ساده بودن آن، از اهمیت بالایی در جلوگیری از منقبض نشدن فک و گردن و شانهها برخوردار است.
تمرینات نوکزبانی: یک خواننده لازم است یاد بگیرد که بیشترین استفاده را از نوک زبانش برای تلفظ کلمات داشته باشد. زبان انسان ماهیچهای قدرتمند در دهان است که ریشۀ آن دقیقا در بالای حنجره و تارهای صوتی است و به نوعی متصل به آنهاست. به همین دلیل منقبض شدن زبان که غالباً بر اثر فشار غیر طبیعی به وجود میآید؛ منجر به انقباض و گرفتگی تارهای صوتی و حنجره میگردد. برای آنکه از انقباض و گرفتگی زبان جلوگیری کنیم؛ لازم است یاد بگیریم ضمن چابک و چالاککردن زبان در هنگام تلفظ کلمات، بار اصلی را بر دوش نوک زبان انداخته تا انتهای زبان. تلفظ کلمات با قسمت انتهایی زبان، علاوه بر اینکه باعث انقباض زبان و به طبع آن ایجاد فشار بر حنجره و نهایتاً گرفتگی حنجره میشود؛ عامل میگردد که صدای شما فشرده و یا تو دماغی شنیده شود. این نقیصه همچنین منجر به کشیدگی صوت نیز میشود. برای آنکه یاد بگیریم از نوک زبان بیشتر استفاده کنیم؛ ابتدا نوک زبان را به لب پائینی رسانده و ثابت نگه دارید؛ دهانتان را نیمه باز نگه داشته سپس سعی کنید اصوات و کلمات «یا و آ» را تلفظ کنید به طوری که نوک زبان ثابت و صدای در جلوی دهان ایجاد شود.
یکی دیگر از تمرینات تقویت نوک زبان، تلفظ مکرر حرف نوک زبانی «ن، ل، ت، ر» است؛ به طوری که قسمت عقب زبان بیحرکت باشد. سعی کنید نوک زبان به اختیار خودتان باشد و ده بار، هر یک از چهار حرف نوک زبانی را با مصوّتهای کوتاه و بلند تکرار کنید: مثل: «لَ لِ لُ لا لی لو»، «نَ نِ نُ نا نی نو»، «تَ تِ تُ تا تی تو»، «رَ رِ رُ را ری رو». همچنین خواندن قرآن با روش تحدیر یا حدیر و نیم حدر که معمولا برای مرور حفظ قرآن استفاده میشود؛ در تقویت نوک زبان مؤثر است. چنانچه شورخوانیها و سبکهای تند میتواند موثر واقع شود.
عوامل مؤثر در صداسازی و تمرینات آن
عوامل مختلفی در كیفیت صدای هر فرد و مؤثر بودن یا نبودن تمرینات صداسازی میتواند نقشآفرین باشد که این عوامل عبارتند از:
۱. ژنتیك: یكی از عوامل مؤثر بر صدا ژنتیك است و برخی از افراد استعداد ارثی قابلتوجهی در خوانندگی دارند و به طور طبیعی صدایشان حد مطلوبی از قابلیتهای صدایی را داراست. مثل خاندان مؤذنزادة اردبیلی. البته باید توجه داشت كه استعداد ذاتی به تنهایی نمیتواند باعث توفیق در مداحی شود؛ بلكه تجربه ثابت كرده؛ در وحلة اول عامل توفیق مداحان، پشتكار و ثبات قدم آنها بوده است.
۲. تنفس و آب هوا: معمولاً هوا در صدا تأثیر میگذارد. البته این تأثیر برای همة افراد یكسان نیست. اما به طور کلی دود، آلودگی هوا، هوای سرد و دخانیات روی صدا اثر منفی میگذارد كه باید مخصوصاً هنگام خواندن از آنها دوری جست.
۳. گوارش: مواد خوراكی معمولاً در صدا تأثیر میگذارد که این تأثیرات نسبت به افراد مختلف، متفاوت است که در مبحثی مستقل به نام «اخلاق صوتی» به آن خواهیم پرداخت. اما به طور کلی میتوان گفت: معمولاً آشامیدنیهای سرد، داغ و خوردنیهای بسیار شور، شیرین، تند و ترش مخصوصاً سرخ كردنیها، بر صدا اثر منفی میگذارند. غذاها و نوشیدنیهای ملیّن برای حنجره مفید است.
۴. توانایی جسمی: قدرت جسم معمولاً بر قدرت صدا و اجرای صحیح تمرینات تأثیر میگذارد. لذا توصیه میشود با ورزش مداوم، توانایی جسمی خود را بالا ببرید كه به دنبال آن، توانایی صدای شما هم بالا خواهد رفت.
۵. تمرین و ممارست: شاید بتوان گفت كه تنها مسئلهای كه بیشترین اثر را در صدا دارد؛ تمرین و ممارست است. قابل ذكر است تاكنون بیشتر افرادی كه در منصب مقدس مداحی اهل بیت(علیهم السلام) به موفقیتی دست پیدا کردهاند؛ به واسطة تمرین مداوم و منظم بوده است.
جلسه هشتم:
گرفتگی صدا، عوامل و راهکارهای رفع آن
عوامل گرفتگی صدا:
یکی از معضلاتی که غالباً مداحان با آن مواجه هستند؛ گرفتگی صدا در هنگام خواندن و یا بعد از مداحیها است. هرچند شدت و حدّت و تعداد دفعات آن، متناسب با افراد متغیر است که معمولاً بر اثر عوامل مختلفی همچون سرماخوردگی، داد زدن بیجا، خواندن زیاد، استرس و عصبانیت، بیخوابی و خستگی زیاد، داشتن طبع گرم، آلودگی هوا، استعمال دخانیات و مواد الکلی و عدم رعایت بهداشت صوتی عارض میشود. ضمناً خوردن بعضی از چیزها نیز بر روی حنجره اثر منفی گذاشته و در نتیجه منجر به گرفتگی صدا میشود که در زیر به تشریح هر یک از موارد ذکر شده میپردازیم:
۱. سرماخوردگی: بهطور طبیعی در هنگام سرماخوردگی به دلیل عفونت موجود در حنجره و یا به دلیل آلرژیهای ناشی از سرماخوردگی صدای انسان گرفته میشود؛ لذا باید از خواندن و مداحی در این ایام اجتناب کرد. زیرا موجب فشار مضاعف به حنجره و در نهایت ممکن است موجب پلیپ حنجره شود(در مورد بیماری پلیپ حنجره در مباحث بعدی توضیح خواهیم داد). ضمناً سعی کنید اخلاط مجاری بینی و خیشوم فرو برده نشود که موجب برونشیت شدن حنجره و تبعات ناشی از آن میگردد.
۲. دادزدنهای بیجا: دقت داشته باشید که اوجخوانی با فریادزدن متفاوت است. بسیار دیده شده که بعضی از مداحها، به دلیل عدم تبحّر به جای اوجخوانی فریاد میزنند که این امر، علاوه بر اینکه موجب رنجش و آزار مستمعین میگردد؛ عاملی برای گرفتن صدا نیز میباشد. دادزدن چه در مداحی کردن، چه در دعوا کردن و یا صدا زدن افراد از راه دور و ... برای حنجره مضر بوده و موجب گرفتگی صدا میشود. مخصوصا در مواقعی که حنجره گرم نشده باشد. نکتة مهم بعدی که لازم است مورد توجه ویژه قرار گیرد؛ این است که اوج صدای افراد باهم تفاوت دارد؛ لذا لازم و واجب است ابتدا اوج صدای خود را در نزد اساتید فن یافته و در اوجخوانیها هم در حد توان و اوج صدای خود مداحی نمود و از مقایسه یا بهتر بگوئیم از مسابقه با دیگر افراد در این زمینه جداً اجتناب فرمائید.
۳. خواندن زیاد: معمولاً خواندن زیاد، باعث خستگی حنجره میگردد حالا چه در یک مجلس زیاد بخوانیم و چه در چند مجلس پشت سرهم. حال اگر مداح قبلا آموزشهای تقویت صوت را انجام داده و نکات گفته شده در تمرینات را رعایت کند؛ میتواند از بروز این نقیصه جلوگیری کند. همچنین که اگر شخص خواننده، از روی خبرگی و استادانه بخواند؛ میتواند صدای خود را کماکان باز نگاه دارد. ضمناً صحبتهای طولانی قبل و بعد از مداحیها نیز موجب خستگی و گرفتن تارهای صوتی میشود. لذا توصیه میگردد از صحبت کردن طولانی در قبل و بعد از مجالس و یا در بین مداحیها جداً پرهیز کنید و اجازه دهید تا حنجرۀ شما کمی استراحت کرده و تارهای صوتی به حالت عادی و نرمال باز گردند.
تقویت حنجره: برای آنکه در مداحیها، دچار ضعف و یا گرفتگی صدا نشویم؛ لازم است علاوه بر تمرینهای صداسازی حنجره را تقویت کنیم. شیخ الرئیس، بوعلی سینا، در کتاب قانون در طب، دستورالعملی برای تقویت حنجره تجویز کردهاند. بر اساس این تجویز، ابتدا مواد صمغ عربی، کتیرا، تخم کتان، تخم ریحان، نشاسته و سقز را به اندازة هم تهیه کرده و خوب باهم مخلوط میکنید؛ سپس آن را پودر کرده و با کمی آب آن را خمیر کرده و به صورت قرص درآورید. در طول روز آن را در دهان خود قرار داده و مک بزنید. بنابر گفتة بوعلی سینا، این معجون در تقویت حنجره و تارهای صوتی مفید و موثر است. همچنین خوردن شیر خنک (دستورالعمل آن در ادامه بحث خواهد آمد.) نیز مؤثر است.
۴. استرس و عصبانیت: استرس و عصبانیت، یکی دیگر از عوامل گرفتگی صدا است. در مورد عصبانیت به همین نکته اشاره میکنیم که علت پزشکی دارد و عصبانیت باعث ترشح هورمونهایی میشود که منجر به گرفتگی صدا میگردد. اما استرس به دلیل عدم تمرین کافی و عدم اعتماد به خود، به وجود میآید که با رعایت نکات زیر میتوان آن را کنترل کرده و یا به حداقل ممکن رساند:
الف) قبل از مداحی، حتماً تمرین کافی داشته باشیم.
ب) علاوه بر حفظ شعر، کلمات، جملات و حتی لحن مد نظر را کاملاً حفظ کرده و بر آن مسلط باشیم.
ج) مشخص کردن شعر، لحن، گریزها، و حتی طبقه صوتی، قبل از اجرای برنامه و حفظ تمام اینها.
د) عدم توجه به عکسالعمل مستمعین (هر چند این کار در مراحل بالاتر کاملاً اشتباه است؛ اما در این مرحله به طور موقت میتوان از آن برای کاهش استرس کمک گرفت.)
هـ) تنفس عمیق قبل از شروع خواندن.
۵. بیخوابی و خستگی زیاد: یکی از عواملی که به شدت در گرفتگی حنجر نقش دارد؛ بیخوابی است و اگر این بیخوابی همراه با خستگی و ضعف بدن باشد؛ خیلی زودتر باعث گرفتگی صدا میشود. لذا توصیه میگردد با برنامهریزی صحیح مانع گرفتن صدا بشوید.
۶. داشتن طبع گرم: بعضی از پزشکان و یا اساتید معتقد هستند که داشتن طبع گرم، موجب گرفتگی صدا میشود. به عبارت صحیحتر باید گفت: غلبة طبع و مزاج گرم بر دیگر مزاجها که منجر به ایجاد مزاج نامعتدل میگردد؛ موجب گرفتگی صدا خواهد شد. چرا که در طب سنتی علاوه بر مزاجهای چهارگانه(صفراوی، دموی، سودایی، بلغمی)، مزاجها به دو دستة دیگر: الف) مزاج معتدل ب) مزاج نامعتدل تقسیم میشوند که این تقسیمبندی از واکنش چهار عنصر اصلی طبیعت ایجاد میشود. علت بروز هر نوع بیماری هم نامعتدل شدن مزاجها است والا هر انسانی دارای یکی از مزاجهای چهارگانه است. غلبة طبع گرم، بیشتر در افراد صفراوی مزاج (مزاج گرم و خشک) و دموی مزاج (مزاج گرم و تر) بروز پیدا میکند. توضیحات بیشتر در این خصوص، در ادامة بحث در بخش شناسایی مزاجها خواهد آمد.
استفاده از شیر خنك برای غلبه بر طبع گرم و تقویت صدا
همانگونه که گذشت؛ در بعضی از افراد(متناسب با اخلاق صوتی و مزاجهای چهارگانه) طبع گرم موجب گرفتگی صدا میشود. معمولاً برای خواندن بدون درد سر و نگرفتن صدا، به یك طبع سرد نیازمند میباشید. بعضی از اطباء معتقدند که اگر كبد خنك نباشد؛ آب بدن شما را بیرون میكشد و موجب خشکی حنجره و نهایتاً گرفتگی صدا میگردد(در جلسات قبل، در مورد اهمیت و لزوم خشک نماندن حنجره، توضیحات لازم داده شده است.)
همانگونه که غلبة طبع و مزاج گرم بر دیگر مزاجها، عامل بروز جوش در پوست بدن می شود؛ میتواند چنین واکنش مشابهی را در داخل بدن (ششها و حنجره) ایجاد کند و طبعاً وجود جوش در اعضای دستگاه تکلم، موجب گرفتگی صدا و یا بیماریهای دیگر خواهد شد. یکی از دستورالعملهایی که برای غلبه بر طبع گرم تجویز شده است، استفاده از شیر خنک است. برای تهیة شیر خنک، از چهار تخم گیاه شامل: تخم خیار، تخم كاسنی، تخم خرفه و تخم گشنیز استفاده میشود. ابتدا این تخم گیاهها را به مقدار مساوی تهیه کرده و مخلوط كنید؛ سپس آنها را خوب آسیاب کرده و بعد از آن به اندازة یك قاشق و نیم از آن پودر را برداشته و داخل سه لیوان آب ریخته و در داخل ظرف بجوشانید تا به اندازة یك لیوان باقی بماند. این یك لیوان را بهصورت ناشتا و گرم میل نمایید. حتما بعد از خوردن، نیم ساعت استراحت کنید. برای غلبه بر طبع گرم نامعتدل، لازم است پانزده روز صبح و عصر این معجون را مصرف كنید و بعد از ۱۵ روز، به مدت۳۰ روز، فقط صبحها و بعد از آن، هر هفته دو الی سه بار مصرف نمایید تا علائم زیر را در خود مشاهده نمایید.
علائم: صدای شما صاف و شفاف میگردد. رنگ و روی شما را سفیدتر و روشنتر از قبل میشود. برای بالا خواندن به صدای شما آسیب نمیرسد. از بیماری یبوست جلوگیری میكند. مصرف شیر خنک، علاوه بر غلبه بر طبع نامعتدل گرم باعث تقویت حنجره نیز خواهد شد. ضمناً سعی کنید از خاكشیر هم برای خنكشدن طبعتان زیاد استفاده نمایید.
۷. دخانیات: متأسفانه یکی از آفتهای بسیار زشت و ناپسندی که بعضی از مداحان گرفتار آن شدهاند؛ استفاده از دخانیات(سیگار، قلیان و ...) است. حتی به غلط گاهی دیده میشود که استفاده از دخانیات را موجب باز شدن حنجره میدانند که کاملا نادرست است و از نظر علم پزشکی نه تنها این ادعا مردود و نادرست است؛ بلکه این ادعای جاهلانه را کاملاً مضحک میدانند. حتي استنشاق دود سيگار اطرافيان ميتواند منجر به آزردگي تارهاي صوتي شود. شاید افراد نادان و جاهل احساس کنند که استفاده از دخانیات، موجب باز شدن صدایشان میگردد. اما اولاً اینکه قسمت عمدۀ این تخیل تلقینات اطرافیان است. ثانیاً ممکن است بر اثر مواد موجود در دخانیات، حنجره به طور غیرطبیعی گرم شده و مداح احساس گرفتگی نکند؛ اما به طور قطع و یقین در دراز مدت استفاده از دخانیات، علاوه بر اینکه موجب بروز بیماریهایی همچون سرطان حنجره و سرطان ریه میگردد؛ عامل میشود هم ششها و هم تارهای صوتی حالت طبیعی خود را از دست داده و عمر مداحی افراد بسیار بسیار پائین بیاید. ثالثاً مصرف چندین بارۀ دخانیات، علاوه بر مضرات متعدد موجب اعتیاد افراد به آن و مواد شیمائی آن میگردد. دقت داشته باشید که بیشترین آسیب تارهای صوتی، در مواقع خستگی و خشکی مخاط پوششی تارهای صوتی رخ میدهد(یعنی بعد از مداحیها) که توصیه میشود با مصرف آب باعث افزایش رطوبت و لطافت تارهای صوتی شوید و از آسیبهای متعدد در امان باشید.
۸. عدم رعایت بهداشت صوتی: هر چند که بهداشت صوتی دخالت مستقیمی در گرفتگی صدا ندارد؛ لیکن عدم رعایت آن، منجر به بروز بیماریهایی میشود که نهایتاً به گرفتگی صدا ختم میشود. در تعریف بهداشت صوتی گفتهاند: بهداشت صوتی عبارت است از رعایت مواردی همچون حذف شیوههای نادرست استفاده از حنجره، حفظ رطوبت حنجره، رعایت بهداشت غذایی و رعایت بهداشت جسمی اعضای تکلم(در مباحث بعدی به طور مفصل به ارکان و موارد بهداشت صوتی پرداخته و نکات کلیدی آن را تقدیم خواهیم کرد).
9. خوردنیها: به صورت طبیعی و کلی، بعضی از خوارکیها برای حنجره مفید و بعضی همچون غذاهای سرخ کردنی، ادویهجات، سسها، فلفل و مواد غذایی تند، آب خیلی سرد، چای بسیار داغ و هر غذایی که موجب تحریک حنجره گردد؛ برای حنجره مضر بوده و موجب بیماری حنجره یا گرفتگی صدا میشوند. در بعضی از کلاسهای آموزشی یا جزوات آموزش مداحی، بعد از ذکر این مطلب عنوان میشود که البته بعضی از افراد مستثنی هستند و این نوع خوراکیها برایشان مضر نیست و استفاده از آنها موجب گرفتگی صدایشان نمیشود. ضمن عرض احترام به این اساتید، باید عرض کنیم که این ایده کاملاً اشتباه و نادرست است. زیرا استثناء در جایی معنا پیدا میکند که درصد کمی از افراد مثلا 1 تا 5 درصد مشمول آن قانون نشوند؛ اما در جائی که بخش قابل توجهی از افراد، مثلاً ۳۰ تا ۵۰ درصد افراد، مشمول قانون ذکر شده نشوند؛ دیگر نمیتوان گفت که این افراد مستثنی هستند بلکه حالات این افراد خود قاعده یا قانونی را وضع میکنند که در این مورد خاص به آن اخلاق صوتی گویند. در واقع واکنش بدن انسان(اعضاء دستگاه تکلم) به این خوراکیها بخشی از اخلاق صوتی محسوب میشود.
تعریف اخلاق صوتی: تعریفی که اخلاق صوتی را «واکنش حنجره و تارهای صوتی به غذاها و نوشیدنیها را اخلاق صوتی گویند» میداند؛ تعریف ناقصی از اخلاق صوتی است به همین دلیل نیز ما در بالا، از واکنش حنجره به غذاها و نوشیدنیها، به عنوان بخشی از اخلاق صوتی یاد کردیم. اگر بخواهیم تعریف درست و جامعی از اخلاق صوتی بیان کنیم؛ باید بگوئیم هرگونه واکنش اعضای تکلم(ششها، ریه، نای، حنجره، تارهای صوتی، دهان، خیشوم و لبها) به عوامل بیرونی را اخلاق صوتی گویند. پس تنها حنجره و تارهای صوتی و خوراکیها نیستند؛ بلکه تمامی اعضای تکلم ممکن است به هر عامل خارجی همچون: خوراکیها، نوشیدنیها، عطرها و ادکلنها، مکانها، زمانها و دیگر عوامل بیرونی عکسالعمل نشان دهند که به مجموع این عکسالعملها «اخلاق صوتی» گویند.
برای تبین بهتر این تعریف، چند مثال ساده میزنیم:
الف) بعضی از افراد به بوی بعضی از عطر یا ادکلنها و یا حتی بوی بعضی از گلها حساس بوده و به محض استشمام این بوها صدای آنها میگیرد و قادر به خواندن نیستند؛ لذا در این مورد واکنش خیشوم به بوی عطر عامل گرفتگی صدا است و حرفی از حنجره یا خوراکی نیست.
ب) بعضی از مداحان، صبح زود و ناشتا قادر به مداحی نیستند و معمولاً در این ساعات از روز صدایشان گرفته است که در این مورد نیز زمان عامل گرفتگی صدا است.
ج) شاید شما نیز تا به حال دیده باشید که بعضی از خوانندگان، هنگام مسافرت به مناطق شرجی، دچار گرفتگی شدید در صدایشان میشوند این افراد دارای مزاج گرم و تر(دموی مزاجها) یا مزاج سردتر(بلغمی مزاجها) هستند که شدت آن در دموی مزاجها بیشتر است. افراد سودا مزاج(مزاج گرم و خشک) در مناطق شرجی، نه تنها دچار گرفتگی صدا نمیشوند؛ بلکه بهتر میتوانند از صدایشان بهره ببرند و این افراد، در مناطق خشک و بیابانی، بیشتر از بلغمی مزاج ها دچار مشکل میشوند. در این مورد خاص نیز میبینیم تغییر مکان موجب گرفتگی صداست.
تقسیمبندی اخلاق صوتی: اخلاق صوتی به دو دستة اخلاق صوتی پایدار و اخلاق صوتی ناپایدار تقسیم میشوند: الف) به آن دسته از عکسالعملهایی که ناشی از مزاجهای چهارگانه است(مثل گرفتن صدا در مناطق شرجی) اخلاق صوتی پایدار گویند. این عادتها قابل تغییر نیست و هرگونه تلاش برای تغییر آن نادرست است. مثل کسی که سعی میکند با تقلید صدای دیگران، صدای خود را به طور غیر طبیعی زیر یا بم کند که در دراز مدت موجب بروز مشکلاتی خواهد شد.
ب) به آن دسته از عکسالعملهایی که ناشی از مزاجهای چهارگانه نبوده؛ بلکه بر اساس عادت ایجاد شده باشد (مثل گرفتن صدا در صبح زود) اخلاق صوتی ناپایدار گویند و این عادتها به مرور زمان و با تمرین و ممارست قابل تغییر هستند. با توجه به آنچه که گفته شد یاد گرفتیم که بخش عمدهای از عکسالعملهای دستگاه تکلم به عوامل بیرونی نشأت گرفته از مزاجهای چهارگانه است و هر مداح باید ضمن شناسایی مزاح خود، به اخلاق صوتی خود واقف و آشنا باشد و بداند چه چیزهایی برای حنجره و تارهای صوتیاش مضر و چه چیزهایی مفید و سودمند است. در واقع آشنایی و تسلط بر اخلاق صوتی، مهمترین چیزی است که هر مداح باید بداند و آن را رعایت کند تا در این امر مقدس با مشکل مواجه نشود. به قول بعضی از اساتید، بهترین دکتر برای حنجره و صدای شما، خودتان هستید و شما بهتر از هر کسی میتوانید تشخیص دهید؛ چه چیزهایی برایتان، مضر و چه چیزهایی مفید است. منتها به شرط آشنایی کامل و تسلط بر اخلاق صوتیتان. لذا در ادامة بحث به شرح مزاجهای چهارگانه، ویژگیهای هر کدام و غذاهای مضر و سودمند برای هر کدام خواهیم پرداخت.
قبل از آنکه به بحث مزاجها بپردازیم؛ ذکر یک تذکر ضروری است و آن اینکه، بعضی از مداحها به محض گرفتگی صدا، از آمپول دگزا، برای باز کردن صدای خود استفاده میکنند که این امر اشتباه میباشد. زیرا درست است که آمپول دگزا عامل باز شدن گرفتگی صدا میگردد؛ ولیکن باید بدانید که در کنار این خوبی، مضرات متعدد دیگری هم دارد. لذا تا جائی که میتوانید از داروهای شیمایی برای درمان استفاده نکنید.
مزاجهای چهارگانه در طب سنتی:
طبق نظر حکمای طب سنتی، بدن همه موجودات و انسانها، از چهار مادة اصلی(آب، باد یا هوا، خاک، آتش) بوجود آمده است که هر کدام از این عناصر، دارای کیفیت و ویژگی خاص خود هستند. آنان معتقد هستند از واکنش و میزان ترکیب این چهار عنصر اصلی، دو مزاج کلی(مزاج معتدل، مزاج نامعتدل) ایجاد میشود. به عبارت دیگر، اگر مقادیر عناصر متضاد در ترکیب برابر باشد؛ مزاج حاصل به اعتدال خواهد رسید؛ ولی اگر نتیجة به دست آمده از ترکیب مقادیر عناصر متضاد، در حد وسط نباشد؛ مزاج حاصل نامعتدل است. اما بنا بر تقسیم عقلی، مزاج معتدل خود نیز به دو قسم کلی تقسیم میشود:
۱. معتدل حقیقی: این حالت ممتنع است. به این معنی که از هر کدام از اخلاط به نسبت مساوی در یک بدن وجود داشته باشد که این امر بعید است و این مثال صرفاً ذهنی است.
۲. معتدل فرضی: یعنی ایجاد اعتدال با رعایت نکات طب سنتی که شایستهترین مزاج برای یک موجود است.
بنابر آنچه گفته شد وقتی میزان عناصر چهارگانه در بدن متفاوت باشد؛ مزاج نامعتدل حاصل میشود که نتیجة مزاج نامعتدل ایجاد مزاجهای چهارگانهای است که این مزاجهای چهارگانه پایه و اساس طب سنتی است. همچنین باید بدانیم که گرمی، سردی، تری و خشکی مزاجها، حاصل قوای اولیه عناصر اصلی هستند؛ در واقع مزاج گرم(حاصل آتش) مزاج سرد(حاصل خاک) مزاجتر(حاصل آب) مزاج خشک(حاصل باد یا هوا) میباشد به همین دلیل در بعضی از کتب طب سنتی، مزاجها را بر اساس دو تقسیمبندی (مزاج سرد و مزاج گرم) و (مزاج خشک و مزاجتر) نیز تعریف میکنند.
دکتر حسین رضاییزاده، دستیار تخصصی طب سنتی در دانشگاه علوم پزشکی ایران، با بیان اینکه کیفیت خاک سرد و خشک، کیفیت آب سرد و تر، کیفیت باد یا هوا گرم و تر و کیفیت آتش گرم و خشک میباشد؛ میگوید: «اگر بدن انسان از مقادیر متناسب خاک، آب، هوا و آتش ترکیب شده باشند؛ مزاج معتدل به وجود میآید و اگر یکی بر دیگری برتری داشته باشد؛ مزاجهای چهارگانه اصلی(صفراوی، دموی، سودایی، بلغمی) ایجاد میشود». به گفتة این متخصص طب سنتی، در شخص سودایی، سردی و خشکی، در فرد بلغمی، سردی و تری، در اشخاص دموی، گرمی و تری و نهایتاً در افراد صفراوی، گرمی و خشکی غلبه دارد که این کیفیات(یعنی سردی، گرمی، تری، خشکی) موجب بروز علائمی در فرد میگردد.
در طب سنتی ایران، یک تئوری بنیادی داریم به نام خلطهای چهارگانه(صفرا، دم، بلغم، سودا) که این اخلاط چهارگانه ترکیباتی مایع هستند. بر اساس این تئوری غذایی که میخوریم در کبد تغییر ماهیت داده و فعل و انفعالاتی روی آن صورت میگیرد و به چهار شکل زیر در میآید:
۱. ترکیبی قرمز متمایل به زرد با نام صفرا که به هضم غذا کمک میکند.
۲. ترکیب دیگر سرخ رنگ بوده و به نام دم یا خلط خون است که اکسیژن و مواد غذایی را به بافتها و سلولها میرساند.
۳. ترکیب سوم که بلغم نام دارد؛ قرمز کم رنگ است و وظیفة تسهیل کار مکانیکی و لغزش مفاصل روی هم و تشکیل بافت عصبی و سلولهای مغزی را دارد.
۴. ترکیب چهارم سودا نام دارد و قرمز جگری رنگ است. وظیفة این خلط، تحریک اشتها و تشکیل بافت استخوانی است. بر اساس آنچه گفته شد؛ مادة غذایی وقتی وارد بدن میشود موجب تولید اخلاط چهارگانه میشود که البته بسته به مزاج فرد یکی را بیشتر تولید میکند.
پس نظام معرفتی طب سنتی، بر این اساس پیریزی شده که بیماریها در اثر به هم خوردن تعادل خلطهای چهارگانه (صفرا و دم و بلغم و سودا) به وجود میآید. بر همین اساس، وقتی مزاج انسان نامتعادل شود؛ یکی از مزاجهای: ۱. مزاج گرم و خشک یا صفراوی. ۲. مزاج گرم و تر یا دموی. ۳. مزاج سرد و خشک یا سوداوی. ۴. مزاج سرد و تر یا بلغمی بوجود میآید. در ادامه به توضیح هر کدام میپردازیم:
۱. مزاج گرم و خشک یا صفراوی مزاج
صفرا ترشحات كبد است كه رنگ آن زرد است كه جزء آتش بوده گرم و خشك است و گرمای زيادی توليد میکند. انسانهای دارای مزاج گرم و خشک اغلب لاغراندام هستند. با استخوانبندی درشت، آنها پوست گرم و خشک و کم رطوبتی دارند. رنگ پوست و سفیدی چشم آنها اندکی به زردی گرایش دارد. این افراد به شدت گرمایی هستند و در تابستان دچار مشکل میشوند. همچنین در بسیاری از مواقع عطش زیاد و خشکی دهان دارند. لذا مداحانی که صفراوی مزاج هستند؛ خیلی بیشتر از دیگران باید آب مصرف کنند تا همواره رطوبت حنجره و دهان را حفظ کنند. در مورد خصوصیات رفتاری صفراویها باید گفت: عموما بسیار پرانرژی و پرتحرک هستند. باهوش و زیرک و پرحرفند و خیلی زود عصبانی میشوند و هم به سرعت عصبانیتشان فروکش میکند. این افراد میل زیادی به خوردن ترشیجات(مانند لواشک، تمر هندی، سرکه و ...) و همچنین خوراکیهای سردی مانند خیار، کاهو و هندوانه دارند و تمایل به خوردن شیرینیجات در آنها کم است.
مواد غذایی مفید برای صفراوی مزاجها عبارتند از: مصرف شاتوت، انار، زرشک، تمشک، زردآلو، هلو، سیب، گلابی، خیار کدو، کاهو و اسفناج. مواد غذایی مضر هم عبارت است از: مصرف سیر، پیاز، ادویههای تند، گوشت قرمز، موز، خربزه آناناس، انجیر، غذاهای سرخکرده، گردو، پسته، فندق و نارگیل که با مزاجشان سازگار نیست.
2. مزاج گرم و تر یا دموی مزاج
دم خلط سرخ رنگی است از جنس هوا و گرم و تر است و براي رساندن غذا و اكسيژن به سلولها است و اگر زياد شود؛ مزۀ دهان شيرين ميشود. انسانهایی که مزاج آنها گرم و تر است پوستی سرخ و سفید و بدنی درشت و عضلانی دارند. پوست اینها گرم و مرطوب و نرم است. این افراد نه گرمایی هستند و نه سرمایی؛ ولی تحمل سرما برایشان راحتتر است. قدرت حرکات بدنی و قدرت هضم و اشتهای خوبی دارند و نسبت به انسانهای دیگر مزاجهای چهارگانه، عروق دست برجستهتری دارند. بد نیست بدانید افراد دارای مزاج گرم و تر، استعداد بالاتری برای ابتلا به فشار خون و بیماریهای قلبی دارند. از نظر رفتاری انسانهای دموی، شجاع و جسورند و اعتماد به نفس بالایی دارند. اهل ریسکند و نظم و ترتیبشان از صفراویها کمتر است. میل به رهبری دارند و معمولا خوش رو، صمیمی و آرام هستند؛ اما اگر عصبانی شوند ممکن است دست به رفتارهای مخاطرهآمیز بزنند .از نظر ذائقه و میل غذایی باید گفت: افراد دارای مزاج گرم و تر، میل به شیرینی و ترشی دارند؛ اما همه نوع غذایی میخورند.
مواد غذایی مفید برای دموی مزاجها عبارتند از: مصرف خاکشیر، تخم ریحان، سوپ یا آش جو، نان جو، برگ زردآلو، هلو و انجیر. مواد غذایی مضر برای آنها: خوردن خوراکیهایی مانند آب یخ، نوشابه، تخممرغ، بادمجان، ترشی، سرکه، سیر و چای که برایشان ضرر دارد.
۳. مزاج سرد و خشک یا سوداوی مزاج
سودا سرد و خشك، از جنس خاك و رسوب خون است و PH=6و در طحال توليد ميشود و طحال را فعال ميكند. بیشتر انسانهایی که از نظر مزاجشناسی در دستة مزاج سرد و خشک قرار میگیرند. دارای پوستی سرد و خشک هستند و رنگ آن از حالت سفید تا سبزه و تیره متغیر است. این افراد به شدت با سرما مشکل دارند. در حقیقت افراد با مزاج سرد و خشک به راحتی در سرما گرم نمیشوند. موی بدن سوداویها کم است و موی سرشان به علت سردی و خشکی زودتر دچار سفیدی یا حالت گندمگون میشود. همچنین این افراد میل زیادی (بیشتر از بقیة دستههای مزاجهای چهارگانه) به خوابیدن دارند و در بسیاری از مواقع احساس ضعف میکنند و کمانرژی هستند. این دسته از مزاجهای چهارگانه از منظر رفتاری با خصوصیاتی مانند نظم و ترتیب و دوراندیشی زیاد شناخته میشوند. سوداوی مزاجها همچنین بسیار دقیق و خونسردند و میل زیادی به تحلیل و ارزیابی از خود نشان میدهند. بد نیست بدانید بیشتر انسانهای دارای مزاج سرد و خشک، از نظر روانشناسی جزء دسته درونگرا هستند.
خصوصیات غذایی و دائقة انسانهای با مزاج سرد و خشک، با میل زیاد به شیرینیجات و غذاهای گرم شناخته میشود و خوراکیهای سرد مانند خیار و کاهو، چندان با ذائقه سوداوی مزاجها سازگار نیست. مواد غذایی مفید: خوردن خوراکیهایی مانند گوشت گوسفند، خروس و شتر، نمک دریا، نبات سفید، نعناع و روغن کنجد، کلم، جوانة گندم، ماش، پسته، بادام، گردو و چای دارچین به سوداوی مزاجها توصیه میشود. مواد غذایی مضر: عموما سوداوی مزاجها از مصرف مواد غذایی مانند گوشت گوساله، ماهی، عدس، لوبیا، گشنیز، بادمجان و سبزیجاتی مثل خیار، کاهو، گوجه فرنگی و میوههایي مثل موز و کیوی منع میشوند.
۴. مزاج سرد و تر یا بلغمی مزاج
هیکل بلغمیها معمولاً درشت است و افرادی چاق هستند و بدن پُرچربی دارند. پوست سفید رنگ دارند و در موقع لمس پوست بدنشان سرد و مرطوب و نرم است. موهای کمپشت دارند. دهانشان مرطوب است و کمتر تشنه میشوند. خواب آنها سنگین و زیاد است. احساس کسلی و بیحالی دارند. تمایل به خوردن شیرینی و ادویهجات و گرمیجات دارند. این افراد در فصل زمستان خیلی اذیت میشوند و با خوردن سردیها دچار مشکل میشوند. نبض ضعیف دارند. کمانرژی و کمجنب و جوش هستند و در کارها کند هستند. خیلی دیر عصبانی میشوند. فراموشکار و کندذهن هستند. افراد بلغمی مزاج دارای آب بدن و آب دهان بیشتری هستند. لذا در مناطق کویری با مشکل مواجه نمیشوند. اما برعکس در مناطق شرجی مشکل خواهند داشت. مواد غذایی مفید برای دموی مزاجها عبارتند از: انواع آش و سوپ، فلفل و ادویهجات، انواع خورشتها، عسل، خرمای خشک، انگور، انبه و انجیر که برای دموی مزاجها مفید است. مواد غذایی مضر: خوردن خوراکیهایی مانند ماست، دوغ، آبدوغ، آبدوغ خیار، گوشت مرغ، گوشت گاو و ماهی که برایشان ضرر دارد.
روش تشخیص مزاجها: درباره مزاجهای گرم و سرد و خشک و تر، ابن سینا در کتاب «قانون در طب» مینویسد: «اجناس الدلایل التی منها یتعرف احوال الامزجه عشره»؛ یعنی مزاجها را از ده راه میتوان شناخت. در خلاصهالحکمه آمده است: «لامسه بهترین و سریعترین راه ورود به تشخیص مزاجها است. درک این روش حتی برای افراد عادی نیز تا حدودی آسان است. لذا این راه را بر سایر راهها مقدم داشتهاند. البته طبیب باید خود مزاج معتدل داشته باشد و اگر از لمس متوجه اختلاف دما نگردد؛ خواهد دانست که آن شخص دارای مزاج معتدل است. اگر شخص لمسکننده، خودش مزاج معتدل نداشته باشد و بر این حال خود اطلاع داشته باشد؛ باز میتواند به تشخیص مزاج افراد دیگر بپردازد. یعنی اگر طبیب خود درجة حرارت بدنش گرمتر از مزاج معتدل باشد و دست به بدن شخص معتدلالمزاج بزند؛ با اینکه حس سردی میکند به هر روی چون توجه به این نکته دارد که خودش گرم مزاج است، و به کیفیت اعتدال مزاج هم از راه دقت و تمرین در حس لمس آشنا است، لذا حکم غلطی درباره مزاج آن شخص نخواهد داد. در همین کتاب اضافه شده: چون لمس نماید و منفعل نگردد لامس از پوست ملموس به سخونت و گرمی در بلدان معتدلالهواء دلالت مینماید بر حرارت مزاج ملموس و اگر منفعل گردد از آن به برودت دلالت میکند بر برودت مزاج او بدون آنکه به سبب امر خارجی عارضی آن را سخونت و برودت عارض شده باشد». معنای جمله این است که اگر طبیب به وسیلة حس لمس، احساس گرمی یا سردی در شخصی نماید؛ دلالت بر گرمی یا سردی مزاج آن شخص دارد؛ مشروط بر این که گرمی و سردی به سبب امر خارجی عارض نشده باشد.
الحمدلله علی اوله و آخره
منابع:
1. قرآن کریم.
2. مجلسی محمدتقی، بحارالانوار.
3. کلینی یعقوب، اصول کافی.
4. حرانی ابن شعبه، تحفالعقول من آل الرسول.
5. جرجانی سید اسماعیل، ذخیره خوارزمشاهی.
6. چخمینی خوارزمی محمودبن محمدبن عمر، قانونچه فی الطب.
7. عقیلی خراسانی محمدحسین، خلاصه الحکمه.
8. قمی مشهدی میرزا محمد، تفسیر کنزالدقائق و بحر الغرائب.
9. صفار قمی محمدبن حسن، بصائر الدرجات.
10. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه.
11. .................... ، عیون اخبار الرضا(علیه السلام).
12. .................... ، توحید.
13. .................... ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال.
14. .................... ، امالی.
15. شیخ مفید، امالی.
16. ابوعلی سینا، قانون در طب.
17. قمی شیخ عباس، نفس الهموم فی مصیبه سیدنا الحسین مظلوم.
18. سبزواری حسین(معروف به مولانا حسین واعظ کاشفی)، فتوت نامه سلطانی.
19. شعیری تاج الدین محمد، جامع الاخبار.
20. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه.
21. متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال.