ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 دي 1404
سه شنبه 2 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 16 مهر 1394     |     کد : 94881

شنبه18مهر1394-26ذی الحجه 1436-10اکتبر2015

اشغال منطقه موسیان توسط ارتش رژیم بعث عراق در روزهای آغاز جنگ...

اشغال منطقه موسیان توسط ارتش رژیم بعث عراق در روزهای آغاز جنگ (1359 ش)
اشاره:
شهر موسیان در شش کیلومتری مرز ایران و عراق در استان خوزستان و از شهرهای عرب زبان ایران است که کمتر از بیست روز پس از آغاز جنگ، به همراه روستاهای اطراف آن به تصرف ارتش عراق درآمد. کل جمعیت این شهر که در زمان حمله نیروهای عراقی شامل پانصد و هشتاد خانواده بودند به اسارت قوای متجاوز درآمدند. همچنین پس از اشغال منطقه، ارتش جنایتکار بعث طبق روش همیشگی خود، این شهر و سی و سه روستای اطراف آن را به وسیله مواد منفجره و بلدوزر ویران نمود و به تلی از خاک تبدیل کرد. شهر مرزی موسیان به همراه بخش‏های دیگری از سرزمین ایران، بعد از حدود هفتاد ماه اشغال، در اولین روزهای عملیات غرور آفرین فتح المبین، در فروردین 1361ش از دست قوای بعثی آزاد شد و به آغوش میهن اسلامی بازگشت.

* شهادت شهید علی شکراللهی (1365ش)
اشاره:
شهید علی شکراللهی در نوزدهم اردیبهشت ۱۳۳۰ش در شهرستان محلات از توابع استان مرکزی چشم به جهان هستی گشود. این شهید بزرگوار پس از انجام خدمت سربازی، به شغل کارگری اشتغال پیدا کرد تا این‌که به خدمت شهرداری درآمد. به‌دنبال تجاوز ناجوانمردانه نیروهای رژیم بعثی عراق به مرزهای جمهوری اسلامی ایران، علی شکراللهی عازم عرصه‌های نبرد حق علیه باطل گردید. این سرباز جان‌برکف سپاه اسلام در عملیات آزادسازی فاو به‌وسیله مواد شیمیایی مجروح شد. شکراللهی پس از بهبودی برای دومین‌بار به سوی جبهه‌های نور عزیمت کرد و این‌بار به آرزوی دیرینه خود که لقای پروردگار بود، دست یافت. آری! شهید علی شکراللهی در تاریخ هجدهم مهرماه سال ۱۳۶۵ هجری شمسی در سن سی و پنج سالگی در جاده اهواز - شوشتر عاشورائی گشت و هم‌نشین
شهدای کربلا گردید.

* شهادت شهید یزدان احمدنژاد (1366ش)
اشاره:
شهید یزدان احمدنژاد در سی‌ام فروردین ۱۳۴۳ش در روستای لاکوژده از توابع بندر کیاشهر چشم به جهان هستی گشود. یزدان، دوران تحصیل را در بندر کیاشهر گذراند. پیشه اصلی خانواده‌اش کشاورزی بود و یزدان نیز از‌‌ همان کودکی به‌واسطه تلاش و کار در مزرعه، خیلی زود با رنج و مشقت‌های زندگی آشنا شد و در نوجوانی با کوله‌باری از تجربه همواره یار و غمخوار والدینش در سختی‌ها و مشکلات بود به‌طوری‌که پدر و مادرش بسیار به او متکی بودند و بسیار نیز او را دوست می‌داشتند. یزدان نیز بسیار مهربان بود، از کودکی نماز می‌خواند و در فعالیت‌های مذهبی و مسجد شرکت می‌کرد. سال ۱۳۵۷ش با این‌که نوجوانی ۱۴ ساله بود اما به‌همراه عده‌ای دیگر کفن به تن، در تظاهرات شرکت می‌کرد. هنگامی‌که یزدان به سن سربازی رسید، پدر بزرگوارش به‌دلیل علاقه وافر و دلبستگی زیادی که به وی داشت، تمایل چندانی به سربازی رفتن او نداشت و بسیار تلاش کرد که یزدان را از رفتن به خدمت باز دارد؛ اما بالاخره یزدان با اصرار زیاد نام‌نویسی نمود. او به والدینش گفته بود: «اگر ما نرویم چه کسی امام را یاری کند؟ انقلاب را چه کسی حفظ کند؟ امام حسین (ع) را نیز همین‌گونه تنها گذاشتند...» یزدان بسیار به فکر خانواده‌اش بود و از آنجا که خانه‌ای که در آن ساکن بودند قدیمی بود، با همت خود در قطعه زمینی که داشتند، اقدام به بنای خانه‌ای جدید نمود و تا پیش از اعزام به خدمت، کارهای اصلی ساخت آن را انجام داد. یزدان، دوره آموزشی‌اش را در مراغه آذربایجان شرقی گذراند و درنهایت، به خرم‌آباد اعزام شد. سرانجام یزدان احمدنژاد در تاریخ هجدهم مهرماه سال ۱۳۶۶ هجری شمسی در خرم‌آباد لرستان بر اثر اصابت ترکش ناشی از بمباران بعثی‌ها به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


نوشته شده در   پنجشنبه 16 مهر 1394  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode