ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 6 مرداد 1403
شنبه 6 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 6 مهر 1394     |     کد : 94341

به اجسام نیز ناسزا نگویید

نقش خوش رویى و خوش زبانى در خانواده و روابط اجتماعى - بخش دوم و پایانی...

نقش خوش رویى و خوش زبانى در خانواده و روابط اجتماعى - بخش دوم و پایانی
به اجسام نیز ناسزا نگویید

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: به بادها ناسزا نگویید؛ چراکه آنها مأموریت خود را انجام مى دهند. به کوه ها، ساعت ها، روزها و شب ها ناسزا نگویید که مرتکب گناه مى شوید و ناسزا به خودتان برمى گردد.

 

اهمیت خوش زبانى

درباره پسندیده سخن گفتن، قرآن کریم مى فرماید: وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنا» (بقره: 83)؛ به مردم، نیک بگویید.

همچنین مى فرماید: وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ» (حجرات: 11)؛ با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید.

از سوى دیگر، درباره سخن ناپسند مى فرماید: واى بر هر عیب جوى مسخره کننده» (همزه: 1).

انسان ها به طور کلى ناپسندى و زشتى را برنمى تابند و درصدد مقابله با آن برمى آیند. براى سازگارى، ضرورى است افراد در محتواى کلام و ساختار آن، از ناپسندى و مکروه دورى کنند. هم سخن خوب بگویند و هم خوب سخن بگویند. در بسیارى از موارد، سخن خوبى که به خوبى ادا نشده، زمینه تنش و ناسازگارى را فراهم کرده است. معروف است که زبان سرخ سر سبز مى دهد بر باد. از هر دو نوع ناپسندى، پرهیز لازم است.

در اصطلاح روایات، کلام طیب ضِلعى از اضلاع مثلث خوش اخلاقى است. در روایتى از امام صادق علیه السلامسؤال شد: حدود خوش اخلاقى چیست؟ حضرت مثلثى را ترسیم کردند و فرمودند: با کنار دستى خود نرم رفتار کنى و به او جا بدهى؛ در سخن گفتن، پاکیزه سخن بگویى و با برادرت با روى باز مواجه شوى» (صدوق،1361،ص253).

آثار خوش زبانى

1. صفاى زندگى: خوش زبانى باعث طراوت و شادابى در زندگى است؛ به زندگى روح مى بخشد و آن را از خمودى و بى معنایى مى رهاند. در مقابل، بدزبانى زندگى را تیره مى کند و صفاى آن را از بین مى برد. در روایت آمده است: سه چیز زندگى را تیره و کدر مى سازد: حاکم ستم پیشه، همسایه بد و زن بدزبان»(مجلسى،1404ق،ج75،ص234).

زندگى کدر حیات طیبه نیست. زن و شوهر در این زندگى احساس شادمانى ندارند و از آنچه در آن مى گذرد احساس تنگى مى کنند و چون دایره تحمل آنان محدود است، به ناچار، این ویژگى عوارض خود را در زندگى نشان مى دهد. از اضطراب و دلهره تا جدایى و طلاق را مى توان عارضه بدزبانى به حساب آورد. صفاى زندگى حتما به سازگارى مى انجامد؛ چراکه امرى پسندیده و دلخواه براى زن و مرد است و در برابر، زندگى بى روح و بى معنا به ناسازگارى منتهى مى شود.

2. امنیت و مسالمت: از شاخص هاى یک زندگى مطلوب، وجود امنیت و آرامش خاطر است. انسان همیشه مى خواهد مطمئن باشد در زندگى چیزى او را تهدید نمى کند. انسان ها معمولاً از رفتارهایى که در جامعه مخاطره آمیز تلقى مى شوند، دورى مى کنند تا مبادا امنیت زندگى شان دچار تهدید شود. گاهى بعضى از آنها به افسانه و خرافه شبیه تر هستند تا به واقعیت، اما به دلیل حساسیت افراد در برخوردارى از امنیت در زندگى، تلاش مى کنند به آن رفتارها نزدیک نشوند. حال اگر بدانند و یقین داشته باشند آثار یک رفتار زندگى آنان را در مخاطره قرار مى دهد، قطعا درصدد برمى آیند آن رفتار را انجام ندهند.

پسندیده و سزاوار سخن گفتن، هم امنیت خاطر به دنبال مى آورد، هم زندگى مسالمت آمیز با دیگران را در زندگى فراهم مى کند. کارى که دشمنى دیگران را به دنبال داشته باشد، هم امنیت خاطر را در زندگى به مخاطره مى اندازد، هم نمى گذارد زندگى مسالمت آمیز داشته باشیم. ناپسند و ناسزا سخن گفتن، زندگى را از امنیت و مسالمت تهى مى کند.

ناسزا گفتن، حتى به موجودات بى جان نیز بد است؛ چراکه زندگى خودمان را تهدید مى کند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: به بادها ناسزا نگویید؛ چراکه آنها مأموریت خود را انجام مى دهند. به کوه ها، ساعت ها، روزها و شب ها ناسزا نگویید که مرتکب گناه مى شوید و ناسزا به خودتان برمى گردد» (کلینى، 1365ق، ج 2، ص 378).

اینجا موجودات بى جان مورد ناسزا قرار مى گیرند، اما نتیجه منفى آن گریبان گیر جاندارانى مى شود که ناسزا مى گویند. در روایت دیگرى آمده است: به مرده ها ناسرا نگویید؛ چراکه شما با این کار خود زنده ها را اذیت مى کنید» (روندى، 1407ق، ص 278). این روایت، درواقع، به انسان ها مى گوید: اگر به مرده ها ناسزا بگویید، از زندگى مسالمت آمیز با زنده ها فاصله مى گیرید و درنتیجه، به تنش گرفتار مى شوید و اگر به زنده ها ناسزا بگویید، مستقیما به میدان دشمنى و ستیز قدم برداشته اید و آشکارا وارد صحنه کارزار شده اید. امام باقر علیه السلام مى فرماید: مردى از بنى تمیم خدمت پیامبر صلى الله علیه و آلهرسید و گفت: اى پیامبر خدا، به من توصیه اى ارزانى فرما. حضرت در میان توصیه هایش به او فرمود: به مردم ناسزا نگو؛ چراکه دشمنى آنان را به دست مى آورى» (کلینى، 1365ق، ج 2، ص 361).

3. عزت: از نعمت هایى که همه دنبال کسب آن هستند، عزت» است. همه مى خواهند براى دیگران عزیز و سربلند باشند. حتى کسانى که به رفتارهاى منفى رو مى آورند، خودشان فکر مى کنند این رفتارها باعث موقعیت، وجاهت، عزت و سربلندى آنها مى شود. درواقع، رفتار مثبت را ذلت تلقى مى کنند، وگرنه خود دنبال ذلّت نیستند. براى چنین کسانى، راهکار اصلاح این است که ذهنیت و نگاه آنان تغییر یابد تا به گونه دیگرى عمل کنند. اعطاى بینش و تحول شناختى براى چنین افرادى ضرورى است. کسانى که با رفتارهاى برخاسته از دستورات دینى آشنا هستند، عزت را در رفتارهاى منفى دنبال نمى کنند؛ چراکه از بینش برخوردارند. تکریم، احترام و خوش زبانى عزت مى آورد. پس، ضرورى است که به دنبال این رفتارها باشیم. توهین و ناسزا به دیگران، نه تنها عزت نمى آورد، بلکه بعکس، انسان را در حضیض ذلت قرار مى دهد. امام صادق علیه السلام مى فرماید: ذلیل ترین مردم کسى است که به مردم توهین مى کند و ناسزا مى گوید» (صدوق، 1413ق، ج 4، ص 396).

پس عزت و سربلندى را نمى توان در توهین و ناسزا دنبال کرد، بلکه باید با خوش زبانى و احترام به جست وجوى عزت پرداخت.

4. عاقبت به خیرى: چه بسا افرادى که کارهاى خوب انجام مى دهند، اما نگران عاقبت به خیرى خود هستند؛ یعنى با اینکه در ارزشیابى رفتارهایشان ارزش هاى مثبتى را مى بینند، اما نگرانند. حال اگر رفتارهاى فردى نامطلوب باشد بیشتر باید نگران عاقبت به خیرى باشد. یکى از رفتارهایى که زمینه این نعمت بزرگ را فراهم مى سازد و در دنیا و آخرت ما را به این مقصد خیر رهنمون مى سازد، پسندیده و سزاوار سخن گفتن است. کسى که به دیگران طعن مى زند و ـ به اصطلاح ـ به چشم دیگران مى کوبد، خیلى به عاقبت خوش امیدوار نباشد. چنین کسى هم در این دنیا باید بترسد که در اواخر عمر خود با مصیبت هاى دردناکى روبه رو شود و هم در آن دنیا زمینه دریافت کیفرش فراوان است. امام باقر علیه السلاممى فرماید: هر انسانى که دیگران را مورد طعن قرار مى دهد و به چشم دیگران مى کوبد، نمى میرد، مگر به بدترین مرگ و سزاوار و نزدیک است که عاقبت به خیر نشود» (کلینى، 1365ق، ج 4، ص 396). برخوردارى از این نعمت بزرگ، یعنى عاقبت به خیرى، پیامد خوش زبانى و دورى از طعن و ناسزاست.

5. رعایت حقّ دیگران: احساس دریافت حق، زمینه مناسبى براى سازگارى میان افراد است. چنانچه کسى حس کند حقى ناحق شده است یا حق خود را پایمال شده ببیند، به مقابله و ناسازگارى رو مى آورد. بخصوص اگر فرد احساس کند از حقوق محدودى برخوردار است و تضییع آن حق ضایعه بزرگى را به وجود مى آورد، به تنش بیشترى دچار خواهد شد و سازگارى به شدت رنگ خواهد باخت. یکى از اصحاب امام صادق علیه السلامبه نام مأمون حارثى مى گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: حق مؤمن بر مؤمن چیست؟ حضرت حقوقى را برشمردند تا اینکه فرمودند: حق مؤمن بر مؤمن این است که به او اُف نگوید (اُف کم ترین حدّ ناسزاست) و زمانى که اف بگوید، ولایت و محبت از میان آنان محو مى شود» (نورى، 1408ق، ج 14، ص 252).

میان دو فرد عادى چنین حقى وجود دارد، چه رسد به زن و شوهر که در میان آنان رعایت مسئله ضرورى تر است و اسلام به مراعات حدود لازم براى بقاى ارتباط مطلوب میان آنان فراوان توصیه کرده است؛ بخصوص براى زنان، به مردان سفارش کرده است که حال آنان را رعایت کنند. آنان نیمى از مردان هستند و از حقوق متناسب با خودشان برخوردارند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهفرمود: جبرئیل به من خبر داد و همواره مرا به رعایت زنان توصیه کرد تا آنجاکه به نظرم رسید براى شوهر روا نباشد که به زن خود اف بگوید. جبرئیل گفت: اى محمد،درباره زنان تقواى خدا را پیشه سازید؛ زیرا آنان نیمى از شما هستند» (همان).

رعایت زنان از آن حیث که بیشتر در معرض ناحقى هستند، ضرورى تر است. پس براى حفظ حقوق آنان و در نتیجه، حصول سازگارى به خاطر احساس دریافت حق، ضرورى است که خوش زبان باشیم.

6. پیدا کردن لیاقت مادرى: یکى از مهم ترین هدف هاى زندگى مشترک، بقاى نسل و تمهید مقدّمات براى تأمین نیاز به داشتن فرزند است. مرد آرزو مى کند پدر شود و زن بیش از او آرزوى مادرى دارد. فرزنددار شدن در آیین اسلام آن قدر از اهمیت برخوردار است که توصیه شده است: زنان ولود» که بچه هاى فراوانى مى توانند به جامعه بشرى هدیه کنند، انتخاب کنید؛ حتى اینان از بهترین زنان معرفى شده اند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: بهترین زنان شما آنان هستند که فراوان فرزند به دنیا مى آورند» (کلینى، 1365ق، ج 5، ص 324) و زن زشت از زنى که فرزنددار نمى شودبهتردانسته شده است(نورى،1408ق،ج14،ص176).

زن لیاقت مادرى را زمانى پیدا مى کند که خوش زبان باشد. چنانچه بدزبان باشد، بر مرد باکى نیست که از بچه دار شدن او جلوگیرى کند. این نشان مى دهد که اولاً، برآورده شدن خواسته زن در فرزنددار شدن که نتیجه آن سازگارى است (چون احساس مى کند خواسته او تأمین گردیده است)، مبتنى بر خوش زبانى اوست و ثانیا، مجموعه افراد خانواده که افزایش پیدا مى کنند، مقدمات بیشترى براى تأمین سازگارى نیاز دارند و باید در میان اعضاى خانواده حسّ همکارى و هم فکرى زیادتر احساس شود و بدزبانى تأمین کننده این نیاز نیست. با خوش زبانى مى توان به این نیاز پاسخ داد. امام رضا علیه السلام مى فرماید: در شش مورد، بر عزل منى از رحم باکى نیست: زنى که یقین دارد بچه دار نمى شود، زنى که پا به سن گذاشته است، زنى که زبان دراز است، زنى که بدزبان است، زنى که به فرزندش شیر نمى دهد و کنیز» (صدوق، 1355، ج 1، ص 278).

در مواردى، مثل زن زبان دراز و زن بدزبان، بر مرد باکى نیست از بچه دار شدن جلوگیرى کند. این نشان مى دهد لیاقت مادرى براى زن در صورتى است که از زبان خوش برخوردار باشد و قطعا وجود این لیاقت در تأمین سازگارى میان همسران مؤثر است.

نتیجه گیرى

براى رسیدن به سازگارى در زندگى اجتماعى، ضرورى است از انتخاب رفتارهایى که به عنوان ساده ترین و ابتدایى ترین رفتار به ذهن مى آید، خوددارى شود، و ضمن تجسم پایان کار، پیامد رفتار بیشتر مورد دقت قرار گیرد.

فرد با تجسم پایان کار مى تواند علت رفتار نامطلوب را جویا شود و با استدلال و به شیوه اى مؤدبانه با دیگران مواجه گردد.

مرور رفتار و تمرین کردن رفتار جدید در محیطى امن و به دور از دنیاى واقعى، به شخص اجازه مى دهد که با دریافت بازخورد، به انجام رفتار اطمینان پیدا کند. بر این اساس، فردى که به تندى در گفتار و بدزبانى مبتلاست، لازم است پیش از حضور در موقعیت واقعى و قرار گرفتن در برابر اعضاى خانواده، ارتباط کلامى صحیح و به کار بردن واژه هاى لطیف و محبت آمیز را تمرین کند تا در هنگام مواجهه بتواند با سهولت از این گونه عبارات استفاده نماید.

خانواده ها وقتى با مشکلات زندگى روبه رو مى شوند اغلب بیشتر جدى مى شوند و فکر مى کنند چون موقعیت حساس تر شده است، آنها نیز باید جدى تر برخورد کنند؛ اما این حالت، انسان را از خودشناسى دور مى کند و فضاى گفت وگو را از لطافت خارج مى سازد. نگریستن به بیهودگى موقعیت یا مبالغه آمیز کردن آن مى تواند به میزان بسیار زیاد به بینش و خویشتن شناسى فرد منجر شود. در چنین مواردى، خارج شدن از حالت جدى و رو آوردن به شوخى به شرط آنکه محدوده آن مراعات شود، مى تواند به سازگارى افراد کمک نماید.

هنگامى که فرد ارتباط دیدارى، گفتارى و بدنى با همسر خود ندارد، احتمال ابراز جملات و مطالب نازیبا وجود دارد، ولى به هر مقدار که ارتباط ایجاد شود، از احتمال طرح چنین مطالبى کاسته خواهد شد و آن گاه که این ارتباط به نحو کامل برقرار شود، یعنى فرد همسر خود را ببیند، با او سخن بگوید و او را لمس کند، احتمال تنش در روابط به حداقل ممکن خواهد رسید. در چنین حالتى، ارسال پیام نامناسب یا پیام عصبانیت و ناهمخوان به دیگرى بسیار دشوار است.

در اکثر موقعیت هاى تعارض آمیز، خشم نقش مهمى دارد. منشأ بسیارى از موارد بدزبانى خشم و عصبانیت طرفین یا یکى از دو طرف است. بر این اساس، لازم است حالت خشم در آنها مهار شود و بدین صورت مى توان امیدوار بود که تندى و بدزبانى به حداقل ممکن کاهش یابد.

براى برخورد با خشم، خانواده مى باید منبع خشم را براى هریک از اعضا شناسایى نماید. شناسایى عامل خشم هریک از اعضا به دیگران کمک مى کند تا از ایجاد زمینه خشم آنها جلوگیرى کند. علاوه بر این، لازم است اعضاى خانواده با شیوه هاى مهار خشم نیز آشنا شوند. در مواقعى که ممکن است خشم بروز کند، باید هم خود فرد و هم دیگران از راهکارهاى مهار آن استفاده کنند تا در هنگام بروز خشم، آسیب هاى احتمالى آن کاهش یابد.

تشویق اعضاى خانواده نسبت به یکدیگر، سبب مى شود اعضا اعتماد به نفس خویش را پیدا کنند. وظیفه افراد آن است که به یکدیگر کمک کنند تا از طریق تشویق و تمجید به شخصیتى مطلوب دست یابند.

کمتر مردى وجود دارد که تعریف و تمجید زن او را به وجد و شوق نیاورد. وقتى به مردى گفته شود: "تو نظیر ندارى! تو مردى ممتاز هستى!" همین تمجید و تعریف مختصر روحیه او را تقویت مى کند تا واقعا همان شخصیت عالى و ممتاز را تصاحب کند» (کارنگى، 1376، ص 55).

هرگاه یکى از اعضاى خانواده احساس خوبى در شما به وجود مى آورد، بلافاصله به صورت لفظى یا غیرلفظى از او قدردانى کنید. سپاس گزارى از دیگران، به دلیل خوش زبانى و به کار بردن مطالب مؤدبانه و دل پسند موجب مى شود او تشویق شود. ازآنجاکه تشویق هاى بیرونى زمینه ساز رفع تندى و بدزبانى مى شود، به مرور جاى خود را به تشویق درونى مى دهد و فرد که درمى باید خوش زبانى چقدر به ایجاد تفاهم میان او و دیگران کمک مى کند، بدون چشم داشت تشویق هاى بیرونى، به خوش رویى و خوش زبانى رو مى آورد.

خاموش سازى» به فرایند حذف رفتار نامطلوب از طریق عدم تقویت رفتار موردنظر اطلاق مى شود (همان، ص 151). کسى که همواره بدرویى و بدزبانى را وسیله دستیابى به اهداف خود قرار مى دهد، هنگامى که مورد توجه قرار گرفت و خواسته اش تأمین شد، به این وسیله، رفتارش تقویت مى شود و همواره از آن استفاده مى کند. اما چنانچه شما به کج خلقى و رفتار توهین آمیز او توجه نکنید ونسبت به آن بى اعتناشوید،راه مؤثرى براى کاهش بدخلقى هاى او به کار گرفته اید و این رفتارها به تدریج حذف خواهد شد.

در مواقعى که به هر دلیل، رفتار غیرمؤدبانه از فرد سر مى زند، با عذرخواهى، مى تواند ضمن جلوگیرى از گسترش دایره نزاع، به ایجاد حالت تفاهم و حاکم ساختن فضاى صمیمیت در خانواده کمک نماید.

عباراتى نظیر خُب»، بله»، درست»، خیلى خوب»، مى فهمم» و همین طوره» مى تواند بیانگر توجه شما به اعضاى خانواده باشد. این کار مى تواند زمینه ارتباط کلامى مؤثرترى را در میان اعضاى خانواده فراهم سازد. خلاصه کردن مطالب دیگران، طرح سؤال از مطالبى که بدان مى پردازند و انعکاس احساسات آنان، کمک مى کند تا توجه افراد نسبت به یکدیگر تقویت شود.

در مواردى که انجام رفتارى نامطلوب زمینه پرخاشگرى فرد را فراهم مى سازد، مواجهه همراه با متانت مشکل گشاست. هر موضوعى را که موجب اوقات تلخى شما مى شود، روى یک تکه کاغذ یادداشت کنید. در موقع ناراحتى، گله خود را اظهار نکنید، تحمل کنید تا وقتى که اعضاى خانواده در آرامش روحى به سر مى برند، آن وقت شکایات را ابتدا پیش خود مرور کنید. در چنین زمانى، بیشتر گله ها و شکایات به خودى خود ناچیز جلوه خواهند کرد و از مطرح شدن ساقط مى گردند. وقتى درباره گله هاى عمده صحبت مى کنید، سعى کنید عاقل، متین و منطقى باشید. بدون شک، شکایات شما با همکارى و علاقه همه اعضا از بین خواهد رفت.

 

منابع

ابن فارس احمد (1411ق)، معجم مقاییس اللغة، بیروت، دارالجبل.

ابن منظور، محمدبن مکرم (1300ق)، لسان العرب، بیروت، دارصادر.

تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد (1366)، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى.

حرعاملى، محمدبن حسن (1368)، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت.

حسینى، مرتضى (1384)، کارگزاران شایسته در اسلام، قم، فرهنگ قرآن.

راوندى، قطب الدین (1407ق)، الدعوات، قم، مدرسه د امام مهدى.

صدوق، محمدبن على (1355)، عیون اخبارالرضا علیه السلام، تهران، کتابفروشى اسلامیه.

ـــــ (1413ق)، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین.

ـــــ (1361)، معانى الاخبار، قم، جامعه مدرسین.

کارنگى، دوروتى و دیل کارنگى (1376)، آیین همسردارى، ترجمه مهستى شهلائى، تهران، نقش و نگار.

کلینى، محمدبن یعقوب (1365ق)، الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

مجلسى، محمدباقر (1404ق)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا.

مصطفوى حسن (1360)، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

نورى، میرزاحسین (1408ق)، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسة آل البیت.

هارجى، اون (1377)، مهارت هاى اجتماعى در ارتباطات میان فردى، ترجمه خشایار بیگى، تهران، رشد.

 

على حسین زاده: استادیار دانشگاه کاشان.

معرفت - سال بیست و دوم ـ شماره 192



نوشته شده در   دوشنبه 6 مهر 1394  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode