ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 مرداد 1403
سه شنبه 2 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 20 شهريور 1389     |     کد : 9296

خودسازی !

قبل از ماه رمضان ، دخترک ترازویی را كه سر كوچه دید وسوسه شده بود خود را وزن كند . وزن كرد ، 53 كیلوگرم بود ....

قبل از ماه رمضان ، دخترک ترازویی را كه سر كوچه دید وسوسه شده بود خود را وزن كند . وزن كرد ، 53 كیلوگرم بود بعد از نماز عید فطر كه به همراه مادر به خانه می آمدند باز دخترک ترازویی را دید كه سر كوچه جلوی مغازه بقالی نشسته بود .
رفت و دوباره خودش را وزن كرد وای 60 كیلوگرم ، خدای من 7 كیلو اضافه وزن در یك ماه ؟ باید در ركوردهای جهانی گینس نامش را ثبت می كردند . خیر سرش تمام سی روز را روزه گرفته بود . تازه سه روز هم پیشواز رفته بود . آخه یكی نبود به این انسان بگوید مگر نه اینكه باید در ماه رمضان انسان كم تر بخورد و بیاشامد تا به یاد مستضعفان و فقیران بیفتد و از حال و روز آن ها آگاه شود و دچار تحول و خودسازی و ... شود ولی افسوس با روزه داری احساس گرسنگی و تشنگی كه نكرد در ضمن مدام سنگین هم بود . چون سحر و افطار آن قدر می خورد كه تا ساعت ها نمی توانست تكان بخورد . سحرها چلو خورش و میوه و نوشابه و ... را تا مؤذن شروع به اذان نكرده می خورد . و بعد از نماز می خوابید .
و حدود ساعت یك بعدازظهر برای نماز بیدار می شد و بعد از خواندن نماز و قرآن و مقداری تلویزیون دیدن و دراز كشیدن دوباره می خوابید تا افطار . تازه خدا را شكر كه مدرسه ها تعطیل بود وگرنه چطور می توانست به مدرسه برود و درس بخواند . خلاصه این دختر قصه ما موقع افطار هنوز اولین كلام مؤذن از دهانش بیرون نیامده شروع به حمله می كرد . ابتدا بشقاب خرما و زولبیا و كم كم شروع به شخم زدن سفره هفت رنگی می كرد كه هیچ شباهتی به سفره فقرا و نیازمندان نداشت و خدا می داند كه چه بلایی بعد از آن سر معده اش می آمد و این انسان روزه دار نه تنها حال محرومان و گرسنگان را درك نمی كرد ، بلكه تازه به درد اغنیا كه پرخوری و زیاده روی و اسراف است مبتلا شده بود .
بعد از افطار و نماز و دیدن سریال ها و كمی كمك به مادر دوباره گرسنه اش می شد . و مادرش حدود ساعت 12 شب دوباره غذاهای مقوی و خوشمزه و چرب را گرم می كرد و او می خورد . خلاصه این دختر روزه دار و معصوم خیلی گرسنه اش می شد . خب باید جون داشته باشه تا بتونه روزه بگیره .
مادرش هم اصلا نمی گفت : چرا این قدر می خوری و با قربان صدقه می گفت بخور عزیزم ! روزه می گیری ضعیف شدی . نوش جانت .
خلاصه این دختر مهربان در ماه رمضان حسابی از خجالت شكمش درآمده بود . یكی نبود به این دختره بگوید . انسان روزه می گیرد تا یك ماه معده اش استراحت كند نه اینكه منفجر بشود . خلاصه امسال كه گذشت . اما دختر روزه دار تازه فهمیده بود كه علت به وجود آمدن ماه رمضان و خاصیت آن این است كه انسان با كم خوردن و كم آشامیدن به یاد فقیران جامعه بیفتد و خودسازی معنوی را در پی داشته باشد . البته او تصمیم گرفته انشاءالله سال دیگر كمی روی خودش و این فریضه الهی كار كند .

کیهان _ فاطمه كشرانی


نوشته شده در   شنبه 20 شهريور 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode