آمد ؟ کی در زد ؟
تابستان
تق تق تق
کی آمد ؟
کی در زد ؟
به باغ ما کی سر زد ؟
تابستان
با خورشید و آفتاب داغ
رسید و گفت : منم ، منم
خورشید خانم یواشکی
نشسته روی دامنم
تابستان از راه رسید و دویدیم
تا که به سایه ای خنک رسیدیم
ما دویدیم توی اتاق
خنده کنان ، خوشحال و شاد
مادر جونم فوری به ما
لباس تابستانی داد
وای که چقدر قشنگ و زیبا شدیم
مهمان تابستان و گرما شدیم
دنبال هم صف کشیدند
گل و گیاه و سبزه ها
سبزی و سیب زمینی داد
مزرعه قشنگ ما
نگاه کنید ، سیب زمینی چه ها شد !
بزرگ تر از مشت من و شما شد !
تابستان از راه که رسید
انگور دانه دانه داشت
او مهربان بود و با خود
گرمک و هندوانه داشت
نشستیم و حسابی خوردیم از آن
داد کشیدیم : چه خوبی ، ای تابستان !
گرما رسید از راه و ما
همه دویدیم سوی آب
ماهی شدیم ، یکی یکی
شالاپ ، پریدیم توی آب