انتشار يك گزارش جديد در پايتخت انگليس، تاكيدي تازه بر اين حقيقت دارد كه مربيان خارجي شاغل در ليگهاي فوتبال اين كشور و بويژه ليگ برتر، اصلا به اندازه كافي بازيكنان انگليسي براي تيمهاي خود نميخرند و اين عرصه را به تسخير خارجيها درآوردهاند.
هرچند اين حقيقت از قبل هم مشخص بود، اما ارقام حاصله و آنچه در گزارش جديد به آن اشاره شده، تكاندهنده است. نقل و انتقالهاي صورت گرفته در تابستان امسال و در «پيشفصل» ليگ انگليس، 78 درصد بازيكنان خارجي را در بر ميگرفته است و از 630 بازيكن حاضر در 20 تيم شاغل در ليگ برتر اين كشور فقط 32 درصد واجد شرايط لازم براي عضويت در تيم ملي انگليس هستند.
همان طور كه از قبل حدس زده ميشد صدرنشين فهرست مربيان خارجي كمتوجه به بازيكنان بريتانيايي در ميان باشگاههاي ليگ برتر انگليس آرسن ونگر است. طي 14 سال زمامداري اين مربي فرانسوي در آرسنال فقط 9 درصد از خريدهاي وي انگليسي بودهاند و او سرآمد كساني است كه تيمهاي بريتانيايي را به باشگاههايي چندمليتي تبديل كردهاند. فرانسويها يعني هموطنان ونگر در صدر فهرستهاي خريد او جاي داشتهاند، اما وي به ساير كشورها نيز بها داده و حتي در سالهاي اخير از بازيكنان شرق اروپا (مثل ادواردو داسيلو كروات) غافل نمانده است. آفريقاييها هم در تيم وي زياد بودهاند (مثل حبيب كولوتوره كه به منچسترسيتي رفت و امانوئل ابوئه ساحل عاجي كه در آرسنال ماندگار شده است). ونگر در 6، 7 سال اخير به كرات تركيبهايي را به ميدان فرستاده كه صددرصد آن خارجي بودهاند و حتي يك بريتانيايي در ميانشان ديده نميشده است.
ورود انگليسيها ممنوع!
روزنامه سان كه اين گزارش را در يكي از شمارههاي اخير خود به چاپ رسانده، همراه با آن كاريكاتوري دارد كه ونگر را در مقابل رختكن آرسنال در شرايطي نشان ميدهد كه يك تابلوي حاوي جمله «ورود انگليسيها ممنوع!» در دست وي ديده ميشود. در فهرست مربوط به چگونگي خريدهاي مربيان شاغل در ليگ برتر انگليس مارتين اونيل بيشترين بازيكنان انگليسي را استخدام كرده است. او در اقدامي كه كاملا در تضاد با كارهاي ساير مربيان اين ليگ و نوعي شنا كردن برخلاف جهت مسير آب است 60 درصد خريدهايش بازيكنان بريتانيايي بودهاند. او در اين مدت سرمربي لسترسيتي، استون ويلا و البته سلتيك اسكاتلند بوده است.
پس از اونيل ايرلندي به توني پوليس انگليسي ميرسيم كه در 50 درصد موارد به بازيكنان انگليسي روي آورده و الكس مك ليش اسكاتلندي با 45 درصد «خريدهاي بريتانيايي» در اين فهرست سوم است. اين مربيان تيمهايي دارند كه طبعا بريتانيايي بازي ميكنند و بر قدرت بدني، بازي مستقيم، ارسالهاي بلند و قدرت سرزني بسيار تاكيد دارند و اغلب خشك و فاقد تكنيك بالا هستند و لابد جاي تعجب ندارد كه اين دسته از اين مربيان در عصر رواج فوتبال بينالمللي حتي يك جام قابل ذكر هم طي مدت كار خود نبردهاند.
تنها و بيياور
با اين اوصاف نبايد جاي تعجب داشته باشد كه فابيو كاپهلو يك مرد تنها و بيياور است و سرمربي ايتاليايي تيم ملي انگليس كمترين كمك را از همكاران خود در باشگاههاي اين كشور دريافت ميكند. درست است برخي انتخابهاي معيوب و اسفبار دن فابيو (استقرار گلن جانسون در دفاع راست، رابرت گرين درون دروازه و گرت بري و جيمز ميلنر در بال چپ) نيز نقشي مهم در شكست اخير تيم ملي انگليس در جامجهاني آفريقاي جنوبي داشتند، اما او هميشه ميتواند ادعا كند كه مربيان شاغل در ليگ برتر به هيچ روي تيم او را تقويت نميكنند و از كمترين حمايت در اين ارتباط برخوردار است.
تيم او در جامجهاني امسال، كلا بد بازي كرد و در مرحله گروهي فقط يك برد خفيف در برابر اسلووني داشت و سرانجام در يكهشتم نهايي با باخت سنگين 1 ـ 4 تسليم آلمان و حذف شد. به واقع كاپهلو ميتواند ادعا كند كه مربيان ساير تيمهاي انگليسي حتي براي كار خودشان نيز به بازيكنان بريتانيايي بها نميدهند و حيطه كاري و چارچوب انتخاب او ناكافي و اندك است.
در برابر 77
دفاعيه كاپهلو از عملكردش زماني موجهتر به نظر ميرسد كه مطلع شويم در اسپانيا 77 درصد از بازيگران شاغل در لاليگا، اسپانيايي هستند و با اين حساب اگر اين كشو (و نه انگليس) در جامجهاني اخير به عنوان قهرماني ميرسد اين دليل صريح و مستقيم را دارد و بايد پذيرفت كه ناكامي انگليس در تمامي ادوار اخير جام جهاني از همين مساله تاثير پذيرفته است. مساله به تعداد بازيكنان بومي و غيربومي مربوط و منحصر نميشود و مربيان بخش مهمتري را تشكيل ميدهند، زيرا آنها هستند كه سيستم بازي تيمها را شكل ميدهند.
در ليگ دسته اول اسپانيا فقط 3 تيم مربيان خارجي دارند كه 2 تا آرژانتيني و يكي هم يك پرتغالي بسيار خبرساز (خوزه مورينيو در رئال ماديد) هستند. با اين اوصاف بديهي است كه اسپانياييها نهتنها به بازيگران خودشان بهاي زياد ميدهند بلكه با بهكارگيري مربيان بومي به آنها خط بازي لازم را هم ارزاني ميدارند و كاري ميكنند كه آنان از آغاز با ارزشهاي بومي و محلي كشور خويش بازي كنند و با همان ارزشها هم به پيش بروند و در درازمدت اين سيستم جواب ميدهد و ثمره آن ساخته شدن تيم ملي فعلي اسپانيا و قهرماني آن در اروپا و سپس در جهان بوده است.
كار قابل فهم
مشابه اين وضعيت در آلمان هم داير است و بنابراين بيهوده نيست كه اين كشور هم در جامهاي جهاني اخير به ترتيب دوم، سوم و باز هم سوم شده و در اروپا نيز نايبقهرماني را به سال 2008 كسب كرده است، اما در انگليس فقط 9 مربي از 20 مربي تيمهاي ليگ برتر انگليس از همين كشور هستند و البته اين با احتساب مليت ميكمككارتي و كريس هاوتون است كه بهرغم تعلق داشتن به ايرلند جنوبي به دليل سيستم حكومتي متفاوت اين كشور با 4 كشور ديگر حاضر در شبهجزيره بريتانيايي به حساب نميآيند. آيا بايد از اين كه چرا آرسن ونگر در تمامي اين سالها بازيكنان فرانسويزبان را براي آرسنال ارجح دانسته است، متعجب شد و آيا بايد گفت كه به چه سبب رافا بنيتس در دوران 6 ساله زمامدارياش در ليورپول اين تيم را انباشته از خارجيها و بويژه اسپانياييزبانها و اهالي آمريكاي لاتين كرد؟
متهم كردن اينگونه مربيان خارجي به فراموش كردن نيروهاي بومي كاري آسان است، اما آيا رويكرد وسيع به نفرات داخلي وظيفه آنان است و يا مربيان بريتانيايي بايد در اين زمينه دست به كار شوند؟
خارجيها حتي بيش از مربيان داخلي با اين هدف صرف استخدام شدهاند كه براي تيمهاي خود جام و قهرماني به ارمغان بياورند و از آنها لزوما كار و وظيفهاي در ارتباط با ارتقا بخشيدن ريشهها و كلاس فوتبال داخلي همان كشور طلب نميشود. از آنها فقط پيروزي طلب شده و نامداراني مثل ونگر و مورينيو در گذشته نزديك و آنچلوتي در حال حاضر در اين زمينه بسيار موفق بودهاند و ويالي و بنيتس هم در اين تعريف ميگنجند. آنها با استفاده از بازيكناني عمدتا غيربريتانيايي به اهداف خود رسيدهاند.
بدتر از همه اينكه بازيكنان انگليسي به رغم تحويل دادن اندك نفرات برجستهاي در اندازههاي لمپارد، جرارد و كول از جمع خود طي سالهاي اخير، دستمزدي بيش از خارجيها براي بازي در ليگ انگليس طلب ميكنند و اين مساله هم بهانه كافي را به دست مربيان حاضر در اين ليگ ميدهد كه از خير جذب اين نفرات بگذرند. وين روني يك استثناست و اكثر انگليسيهايي كه بازيكناني شاخص توصيف شدهاند، در عمل فقط معمولي بودهاند. اگر بازيكنان انگليسي آنقدر خوب بودند كه ادعا ميشود آنگاه در تيمهاي اين كشور شامل تيم ملي نيز بيشتر به بازي گرفته ميشدند و دليل مستقيم حضور رو به كاهش انگليسيها در تيمهاي كشورشان ضعف آنان و نداشتن توان فني لازم در دوراني است كه فوتبال لاجرم رشد و حركتي دائمي به سمت جلو داشته است.
كار بهتر، بهاي كمتر
يك دليل اصلي عدم رويكرد كافي به بازيكنان انگليسي ظرف 15 سال اخير تمايلات مربيان غيربريتانيايي شاغل در اين ليگ است، اما حتي مربيان انگليسي هم اغلب ترجيح دادهاند با نيروهاي غيربومي كار كنند، زيرا كيفيت كار بهتر با بهاي استخدام كمتري داشتهاند. فابيو كاپهلو كه 2 سال و 9 ماه است در چنين محيطي كار ميكند، بايد تيم ملي انگليس را در شرايطي قهرمان و صاحب فتوحات مورد نظر مردم انگليس كند كه همه چيز ضد او و امكانات در دسترس وي برخلاف آنچه تصور ميشود، ناكافي است. او در نوع به كارگيري نيروها و نفرات موجود نيز همانطور كه قبلا نوشتيم، مقصر بوده اما تقصيرات اصليتر و تاثيرگذارتر از جاهاي ديگر ميآيد؛ از جاهايي كه گزارش منتشره اخير در لندن درخصوص بيلان كار مربيان ليگ برتر انگليس و نوع رويكردهاي آنان گوياي آن است.
متهم كردن آرسن ونگر و رافا بنيتس و همچنين مربيان سالهاي اخير چلسي به پايهگذاري سقوط فوتبال ملي انگليس از طريق انباشته كردن تيمهاي خود از نفرات خارجي و محدود كردن فضاي رشد نيروهاي بومي آسانترين كار و سرراستترين نتيجهگيري است، اما آنها هم گاه به اين سمت و سو كشيده شده و با ديدن ضعف انگليسيها چارهاي جز اين رويكردها نداشتهاند.
روزنامه تايمز لندن
مترجم :وصال روحاني