ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 7 آذر 1403
چهارشنبه 7 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 11 مرداد 1389     |     کد : 8680

نگاه ايران مداري به جهان

نگاه «ايران مداري» به جهان عنوان نگاه ويژه روزنامه ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي خوانيد: پايه‌هاي سياست خارجي هر کشور را ديپلماسي عمومي و رسمي تشکيل مي‌دهد ...

نگاه «ايران مداري» به جهان عنوان نگاه ويژه روزنامه ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي خوانيد:
پايه‌هاي سياست خارجي هر کشور را ديپلماسي عمومي و رسمي تشکيل مي‌دهد ديپلماسي رسمي عبارت است از نقش و تکنيکهاي که ديپلمات و مجموعه دستگاه خارجي و حاکمان يک کشور بکار مي‌برند اما ديپلماسي عمومي در حقيقت به مجموعه توانمندي‌ها، تاريخ و در يک کلام به فرهنگ يک ملت بر مي‌گردد.
ديپلماسي عمومي نقش مشروعيت بخشي و موتور محرکه براي ديپلماسي رسمي هر کشور است يکي از پيامد‌هاي جهاني سازي و تبديل جهان به دهکده واحد ؛ تقويت نقش ديپلماسي عمومي در سياست خارجي کشورها است بنابراين بي دليل نيست که در سده‌هاي اخير اروپاييان سرچشمه‌هاي سياست خارجي خود را در ارزشهاي فرهنگي ديگر کشورها جستجو کردند.
دولت هاي اروپايي براي گسترش حوزه نفوذ خود از مبلغين و ميسونرهاي مذهبي؛ بهره جسته و با تاسيس پايگاه‌هاي مذهبي، موسسات علمي پژوهشي، مدارس و بيمارستان ها به تلاش گسترده‌اي براي تغيير باورهاي فرهنگي ديگر کشورها دست يازيدند به تعبير ديگر سياستمدار غربي تلاش داشت که تصميم گيري بين المللي خود را با ارزش هاي مردم آن کشور در هم آميزد اما برغم پيشرفت چشمگير دنياي ارتباطات و سهولت امکان دسترسي به محيط داخلي ديگر کشورها و فراهم آمدن زمينه شناخت دقيق تر نسبت به باور‌ها، عادات و فرهنگ کشورها؛حدود سي سال است که آنچه غرب در تعامل با ايران انتخاب کرده است مبتني بر مولفه خواست مردم نبوده و همين هم عامل شکست مجموعه سياست‌هاي غرب در قبال ايران مي‌باشد.
مردم ايران اگر چه تابع منابع فرهنگي متفاوتي هستند و اين تفاوت منابع گاهي رفتارهاي متناقضي را باعث شده است اما جوهر فرهنگي مشترکي وجود دارد که کاستي منابع متعدد را جبران مي‌کند بي توجهي غربي‌ها به ويژگي‌هاي مشترک فرهنگي ايرانيان همواره آنان را در رويکرد تقابل کيش و مات کرده است يکي از ويژگيهاي مهم فرهنگي ايرانيان در مقايسه با ديگر فرهنگ ها؛ احساس غرور و روحيه برتري آنان نسبت به ديگران است ايرانيان به عنوان حاملان سر بلند فرهنگ باستاني، در خود احساس عميقي از برتري نسبت به ديگران مي‌کنند متمايز بودن نژاد و فرهنگ ايراني نه تنها براي بيگانگان بلکه براي خود ايرانيان يک واقعيت پذيرفته شده است و در يک کلام نگاه ايران به جهان (ايران مداري) است.
ويژگي ديگر ايرانيان نگاه بد بينانه به همراه توهم توطئه نسبت به سياست‌هاي ديگر کشور‌ها است اين ويژگي محصول رفتار تاريخي کشورهاي بزرگ چون بريتانيا، آمريکا و روسيه در قبال ايران مي‌باشد بدبيني ايراني نسبت به انگليس آنچنان عميق است که در محاوره‌هاي روزانه و به شکل عاميانه بکار مي‌رود. کار، کار انگليس است، دست دائي جان ناپلئون پشت همه وقايع است و حتي دامنه بد بيني مردم نسبت به انگليسي‌ها گاهي دامن سياست‌هاي داخلي را هم مي‌گيرد.
رفتار غير صادقانه روسها و فراز و فرود آنان و استفاده ابزاري از برگ‌هاي ايران در صحنه بين الملل اين کشور را در زمره انگليس قرار داده است و مردم اکنون همان داوري که در خصوص انگليسي‌ها و عدم اعتماد به آنان دارند نسبت به روسيه هم پيدا کرده اند.
رابطه ايران با کشور‌هاي عربي تابع نوع نگاه تاريخي ايرانيان به اعراب بوده است اگر چه انقلاب اسلامي تلاش کرد با دميدن روح اسلامي در روابط و اينکه اسلام تنها عامل وحدت بخش بحساب آيد اما وقايعي چون جنگ هشت ساله عراق عليه ايران، فاجعه مکه،حمايت همه جانبه شوراي همکاري خليج فارس از عراق و ادعاهاي امارات در خصوص جزاير سه گانه همه وهمه باعث گرديده است تا فرهنگ سياسي مردم در خصوص اعراب از قاعده برتري تاريخي و نژادي و فرهنگي نشآت گيرد.
فرهنگ سياسي ايرانيان به دليل ترکيبي بودن دارايي رويه‌اي و باطني متفاوت مي‌باشد. همين تفاوت،موجب گمراهي آمريکايي‌ها شده است ظاهر فرهنگ سياسي ايرانيان، گوياي علاقمندي آنها به زيست مسالمت آميز با همه کشور‌ها بخصوص غربي‌ها مي‌باشد بخش اعظم سياست‌هاي دولتمردان آمريکا معطوف به اين ظاهر بوده است آنان هر گاه خواسته اند سياست خصمانه در خصوص ايران اتخاذ نمايند تلاش کرده اند سهم مردم و حکومت را جدا نمايند غافل از اينکه باطن فرهنگ سياسي ايرانيان تابع اصل بد بيني نسبت به نيات غربي هاست و در طول تاريخ هم نشان داده اند که ممکن است نسبت به وضع موجود کشورشان نا راضي باشند اما در مقابل سياست‌هاي ديگران که به تحقير کشورشان مي‌انجامد؛بسيار حساس هستند و سياست‌هاي خصمانه عامل انسجام بخش آنان مي‌باشد.
در منازعات کنوني غرب با ايران هم چنين وضعيتي حاکم است مردم شايد به فرآيند تصميم گيري و مواضع حاکمان انتقاد داشته باشند که دارند اما انرژي هسته‌اي را حق خود مي‌دانند. تلاش غرب براي منصرف کردن ايران را ناشي از غرور و انحصار طلبي نژادي مي‌خوانند و در تعارض با غرور ايراني خود قلمداد مي‌کنند.
مقاومت مردم در جنگ هشت ساله و تحمل سختيهاي جنگ هم در نتيجه همين ويژگي بود اکنون هم نگاه مردم به تحريم‌ها به گونه‌اي است که تحريم‌ها را اعلام جنگ عليه منافع خود مي‌دانند و آماده مقاومت هستند. 


نوشته شده در   دوشنبه 11 مرداد 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode