یک روز فقیری به مسجد آمد و از مردم تقاضای کمک کرد. او گرسنه و خسته بود. حضرت علی علیه السلام او را به خانه برد تا از او پذیرایی کند.
یک روز فقیری به مسجد آمد و از مردم تقاضای کمک کرد. او گرسنه و خسته بود. حضرت علی علیه السلام او را به خانه برد تا از او پذیرایی کند. مهمان در اتاقی نشست و امام علی علیه السلام از همسرش خانم فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسید: «آیا غذایی داریم تا به این مهمان بدهیم؟» حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: «فقط یک مقدار غذا مانده که آن هم برای دخترم زینب علیهاالسلام کنار گذاشته ام.» حضرت زینب علیهاالسلام که تنها چهار سال داشت، حرف مادر را شنید و به مادر گفت: «مادر! غذای مرا به مهمان بده!» واقعا چه کار خوبی! همه اهل خانه از این کار خوب حضرت زینب علیهاالسلام خوشحال شدند و به خاطر این روحیه زیبایش به او تبریک گفتند.
|
|
|
|
|
|
نوشته شده
در
پنجشنبه 30 بهمن 1393
توسط
مدیر پرتال
|
PDF
چاپ
بازگشت
|
|
|