نخستين رسالت انسان اين است كه بفهمد پوياست يا مرتجع؛ متشابه است يا محكم؛ اگر متشابه است، در مسير محكم شدن گام مينهد يا خير. وجود مبارك اميرمؤمنان(عليهالسلام) فرمود كه هر كس در هر كاري نخست بايد ببيند اهل سير و سلوك است يا گرفتار ارتجاع: «فلينظر ناظر أسائر هو أم راجع».(1)
انسان، خواه ناخواه، همواره ميكوشد و در حركت و جريان است: سخن ميگويد، ميبيند، مينشيند، فكر ميكند و كار انجام ميدهد؛ امّا آيا در كارهايش پوياست يا مرتجع؟
او با بصيرت ملكوتي خويش بايد دريابد به كدام سمت ميرود. كسي كه
چشم خويش فرو ميبندد، نميداند به سوي هدف ميرود يا از آن دور ميشود. حركت ميكند و مسيري را ميپيمايد؛ امّا نميداند اهل سير و سلوك و حركت، پويايي و پايايي است؛ يا گرفتار ارتجاع، هبوط و سقوط. انسان با عرضه خود به ميزان وزين قرآن و عترت ميتواند بفهمد پوياست يا راجع؛ متشابه است يا محكم.
احاديث منقول، كلمات تدويني صاحب شريعت؛ و آحاد انساني، كلمات تكويني خداي سبحان است. همانگونه كه براي بررسي مضمون احاديث، چه در صورت تعارض و چه در حالت انفراد، بايد آنها را به كتاب الهي عرضه كرد تا موافق آن پذيرفته و مخالف آن طرد و مباين آن بر ديوار زده شود، آحاد انسانها و مكاتب انساني نيز در صورت تضارب و تعارض آرا، حتي در صورت انفراد، بايد خود را به قرآن و سنّتِ قطعي عترت معصوم(عليهمالسلام) عرضه كنند و اگر مخالف و مباين با آن بودند، خويش را تهذيب و مطابق الگوي قرآني و عيني اصلاح كنند و چنانچه موافق با آن بودند، شاكر باشند. هر مكتب نيز كه موافق با قرآن بود، پذيرفته ميشود، وگرنه طرد ميگردد. البته مخالفت با وحي است كه مانع پذيرش است و موافقت با آن، شرط پذيرش نيست.
1.نهج البلاغه، خطبه 154.
تفسير انسان به انسان، ص254-255