در ادامه سلسله نشستهاي علمي ـ تخصصي پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، نشستي تخصصي با عنوان «اخلاق اداري از نگاه نهجالبلاغه» با سخنراني مصطفي دلشاد تهراني، مترجم و شارح نهجالبلاغه دوشنبه 24خردادماه برگزار شد.
در اين نشست، موضوعاتي مانند هدف اخلاق اداري، سازوكار اخلاق اداري، مباني اخلاق اداري، تمهيدات و مقومات اخلاق اداري و اصول اخلاق اداري از منظر نهجالبلاغه مورد بررسي قرار گرفت.
عضو هيأت علمي دانشكده علوم حديث ابتداي سخنانش با بيان اينكه مباحث هندسه دانشهاي نهجالبلاغهاي و هندسه پژوهشهاي نهجالبلاغهاي را كه پيشنياز ورود به مباحث نهجالبلاغه است در اين بحث مفروض گرفته است، گفت: بهنظرم نهجالبلاغه فقط يك كتاب نيست كه در سال400 هجري توسط شريف رضي به شكل گزينشي از بليغترين سخنان اميرمؤمنان در حوزههاي مختلف گردآوري شده باشد؛ معتقدم نهجالبلاغه فراتر از يك كتاب است و اگر تعبير كنيم كه نهجالبلاغه دانشگاهي براي چگونه زندگيكردن، اخلاق زيستن انساني و الگوي زيست مسلماني است، تعبيري دور از واقعيت نيست.
معيارهاي مديريت موفق
وي در ادامه سخنانش در مورد موضوع نشست اظهار كرد: از مطالب اميرمؤمنان(ع) در نهجالبلاغه ميتوان استنباط كرد كه اگر بخواهيم با وجود نظام اخلاق اداري در سازمان و جامعه انساني به هدفي دست پيدا كنيم عليالقاعده آن هدف «توفيق در اداره امور» است منتها پرسش اصلي اين است كه موفقيت در اداره امور به چه معناست؟ امام(ع) در انتهاي عهدنامه مالك اشتر مجموعهاي از مباحث حكومتي و مديريتي را بيان ميفرمايند كه ميتوان آن مباحث را به مباني حكومت و مديريت، اصول حكومتداري و اداره امور، روشهاي حكومت و مديريت، سياستهاي حكومت و مديريت و اخلاق حكومتي و مديريتي تقسيم كرد.
در پايان عهدنامه، حضرت عنوان ميكنند كه تمام اين آموزهها بهدنبال يك هدف است. ترجمه عبارت ايشان اينچنين است: «من از خدايي كه رحمتش فراگير است و قدرتش چنان عظيم و بزرگ است كه هر خواستهاي را اجابت تواند كرد تقاضا ميكنم كه مرا و تو را موفق گرداند.»
روشن است كه امام(ع) ميفرمايند تمام اين آموزهها براي يك هدف است و آن هدف هم موفقيت در حكومت و مديريت است. حال اين سؤال مطرح ميشود كه «كدام حاكم، مدير، نظام و دستگاه مديريتي موفق محسوب ميشود؟»
تعبير حضرت اين است كه ميفرمايند: «غايت موفقيت اين است كه بتوانيم رضايت الهي را كسب كنيم». اما هر كسي با هر گونه روش مديريتي و يا با هر شيوه حكومتي، ممكن است ادعا كند كه ما موفقيم و رضايت خداوند را هم كسب كردهايم! پس سؤال ديگري اينجا بايد پاسخ داده شود و آن اين است كه ملاكهاي رضايت خداوند از مدير و حاكم چيست؟ اميرمؤمنان(ع) بلافاصله بعد از اين سخنان 5معيار را مطرح ميكنند و ميفرمايند حكومت، مديريت و فرد موفق در نظام اداري را با اين پنج معيار محك بزنيد؛ به ميزاني كه اين پنج معيار ظهور كرد و محقق شد فرد يا مجموعه موفق است. نخستين معيار «برپا داشتن عذر واضح» (دليل روشن) در برابر خداوند و خلق خداست، يعني كسي در حكومت موفق است كه براي هر تصميم، برنامه و اقدامي در برابر خدا و خلق خدا دليلي داشته باشد كه هم خدا و هم خلق خدا بپذيرند.
معيار دوم مدير و حاكم موفق اين است كه عموم مردم بايد از مدير و حاكم نيك بگويند، يعني كساني كه براي آنها مديريت و حكومت صورت ميگيرد، بايد درباره مديريت، روشها و برنامهاي كه حاكم و مدير دنبال ميكنند نيك بگويند و آنرا بپسندند. معيار سوم اين است كه بايد آثار زيبا در سازمان، شهرها و كشور برپا شود، يعني مديريتي موفق است كه بعد از دورهاي بتواند در مجموعه خودش با توجه به اهدافي كه براي او تعيين شده آثار زيبايي ايجاد كند. معيار چهارم مديريت موفق اين است كه در آن مجموعه نعمتهاي مادي و معنوي تمام شود، يعني مديريت هنگامي موفق است كه در مجموعه هم از نظر مادي و هم از نظر معنوي بتواند كار را به سمتي به پيش ببرد كه گويا نعمت بر آن مجموعه تمام شده است و پنجمين نشانه مديريت موفق اين است كه روز به روز كرامتها، ارزشهاي انساني و حرمت آدميان با هر فكر، مرام، انديشه و سليقهاي چند برابر شود.
نظام اخلاقي ششوجهي
نويسنده كتاب «دلالت دولت» با اشاره به اينكه اخلاق اداري كه اميرمؤمنان(ع) ميفرمايند يك نظام اخلاقي است كه شامل 6 وجه (بينشها، ارزشها، گرايشها، روشها، كنشها و گويشها) است، تأكيد كرد: دستگاه اداري و حكومتي موفق دستگاهي است كه در آن همه اين وجوه تعريف شده و براي آن سازوكار فراهم شده است.
بينشها نوع نگاه به مديريت، كار، مسئوليت، خود، انسانها، ادارهشوندگان، ادارهكنندگان و مجموعه تلقيهايي است كه دستگاه مديريتي و حكومتي را درست سامان ميدهد. مراد از ارزشها اين است كه در يك دستگاه اداري چه چيزهايي بايد ارزش تلقي شود؛ كار و تلاشكردن، منضبط بودن، خدمت كردن، پروا داشتن، حريم نگه داشتن يا نه؟! چيزهايي ديگر كه تعيينكننده اخلاق يك دستگاه اداري است. سومين وجه، گرايشهاست كه يعني در يك دستگاه اداري گرايشها به چه سمتي است؛ گرايش به سمت كمال يا گرايش به سمت انحطاط.
وجه چهارم روشهايي است كه در يك دستگاه اداري مد نظر قرار دارد؛ اينكه كدام يك از روشهاي انساني، كرامتي، مبتني بر حرمتهاي بشري و پاسداشت مد نظر است.
وجه پنجم، كنشهايي است كه در يك دستگاه شكل ميگيرد و شامل عملكردها، اتفاقها، عملها و عكسالعملهاست در دستگاه اداري كه اميرمؤمنان تعريف ميكند تحت هيچ شرايطي تندي، تيزي، بد رفتاري و بيكرامتي راه ندارد و در آن كنشها بايد تعريفشده باشد. ششمين معيار موفقيت مدير و حاكم اين است كه در دستگاه اداري چه ادبياتي حاكم است؛ يعني مجموع انسانهايي كه در حكومت و سازمان كار ميكنند با چه ادبياتي سخن ميگويند، نوع ادبيات آنها چيست و كلماتي كه به كار ميگيرند، تحكمآميز است يا احترامآميز.
امام(ع) در نخستين خطبه حكومتي به مردم نويد دادند: «من در گرو سخنان و وعدههايي هستم كه به شما دادهام و خود، آن را پيگيرم و عمل ميكنم. به خدا سوگند! هرگز كلمهاي را از شما مردم پنهان ندارم و هيچ نوع دروغي به شما نگويم».
بنابراين اگر قرار باشد كه به دستگاه مناسب اداري مبتني بر اخلاق كه اميرمؤمنان(ع) ترسيم كردند دست پيدا كنيم. بايد اين شش وجه، تعريف شده و روشن باشند و براي اجراي آن سازوكارهاي قانوني، اجرايي، آموزشي و تربيتي فراهم شود.
نتايج نظام اخلاق علوي
نويسنده كتاب «سيره نبوي» در ادامه سخنانش با طرح اين پرسش كه اگر چنين اخلاقي جلوه پيدا كند چه اتفاقي ميافتد؟ اظهار كرد: در پاسخ به اين سؤال از آموزههاي اميرمؤمنان(ع) ميتوانيم استفاده كنيم كه در چنين حالتي كاركردن، معنايي متعالي پيدا ميكند و از صورت تكراري، خستهكننده و ملالآور خارج ميشود، نفس كار كردن در يك دستگاه اداري ارزش پيدا ميكند و خود اين احساس تعالي موجب رشد انسان ميشود. در چنين مناسبات اخلاقي هر روز با روز قبل تفاوت اساسي دارد و هر كسي در هر جايگاهي احساس ميكند كه در حال پيشرفت است و مجموعه با بيشترين بهرهوري و با كمترين هزينه به پيش ميرود. عوارض نظامهاي اداري فاقد شش وجه فوقالذكر در اين دستگاه ديده نميشود. در اين دستگاه كارگريزي، برآشفتگي و تندخويي، كمتحملي، بيحوصلگي، سستپيماني، ادبيات متنزل و غيرانساني، به دور از كرامتهاي انساني و بيماريهاي روانتني ديده نميشود.
اميرمؤمنان(ع) تأكيد دارد كه در هر حوزهاي بهشدت پايبند اخلاق باشيم. در عهدنامه مالك اشتر تأكيد دارند كساني را وارد دستگاه اداري كنيد كه واجد اخلاق صالح باشند؛ اخلاقي كه داراي شش وجه مورد نظر باشد. در نگاه اميرمؤمنان(ع) دستگاه اداري اخلاقي درصورتي معنا پيدا ميكند كه در درجه اول مسئولان، مديران ارشد و رؤسا اين اخلاق را رعايت كنند. در يك دستگاه اداري مادامي كه انتظار رفتار اخلاقي، سلوك درست، بينشهاي صحيح، روشهاي مناسب، ادبيات منطبق بر اخلاق از ردههاي مياني و پاييني وجود دارد نه از ردههاي بالاي مديريتي، چيزي به نام اخلاق اداري تحقق واقعي پيدا نخواهد كرد.
ابنابيالحديد در مستدرك، شرح نهجالبلاغه از امام(ع) نقل ميكند كه «زمامدار، مدير و رهبر مانند يك رودخانه پهن است كه از او شاخههايي منشعب ميشود؛ اگر آب اين رودخانه گوارا، شيرين و پاك باشد آب شاخههاي فرعي چنين خواهد بود و اگر شور، تلخ و گنديده باشد آب درون شاخهها نيز چنين خواهد بود». امام(ع) در حكمت73 نهجالبلاغه ميفرمايند: «كسي كه خود را در جايگاه مديريت قرار ميدهد بايد آموختن و تعليميافتن را از خودش آغاز كند، قبل از اينكه از ديگران انتظار داشته باشد. بايد تربيت او با سيرهاش باشد قبل از اينكه با زبانش باشد» لذا سازمانها زماني ميتوانند سروسامان يابند كه اين نقطه آغاز لحاظ شود. وقتي امام(ع) زمام امور را به دست گرفت در سخنرانياي خطاب به مردم كه در خطبه 175 آمده ميفرمايد: «من شما را به هيچچيزي فرمان ندادم مگر آنكه قبل از آن خودم بدان پيشي گرفتم و شما را از هيچ نافرماني و معصيتي باز نداشتم، مگر آنكه خودم پيش از همه، از آن اجتناب كردم».
تمهيدات و مقومات اخلاق اداري
اگر سه زيرساخت نگاهشناسي، حقوقشناسي و وظيفهشناسي تدارك ديده شود، اما بسترهاي لازم فراهم نشود نميتوان به دستگاه اخلاق اداري دست پيدا كرد. اين بسترها را «تمهيدات و مقومات اخلاق اداري» ميناميم كه عبارتند از: شايستهسالاري، علاقهمندي شخصي، تأمين مالي، قانونگرايي، امنيت شغلي، نظارت (بازرسي، پيگيري) و ارزشيابي(قدرداني و جزادهي). البته اين هفت زمينه و مقوم بايد با هم وجود داشته باشد و فقدان يكي باعث آسيبهاي اخلاقي خواهد شد.
همشهري آنلاين- سيدحسين امامي