يكي از فرازهاي هولناك تاريخ مسيحيت برگزاري دادگاههاي تفتيش عقايد است كه با حكم پاپها و با عامليت كاردينالها، كليسا و در رأس آن واتيكان به قدرت قاهره رعب انگيزي دستپيدا كرده بود كه با تصلبي محض هيچ گونه آزادانديشي و حتي بحث علمياي را بر نميتابيد.
اين دادگاهها كه درسال 1230 ميلادي و با حكم پاپ شروع به كار كرده بودند درست در زماني تشكيل ميشدند كه تمدن اسلامي در شرق عالم اگر چه حمله سبع انگيز مغول را از سرگذرانده بود اما همچنان فاتح قلههاي بيشمار معرفت و دانشبشري به حساب ميآمد. اين دادگاهها كه به انكيزاسيون در تاريخ معروف شدند با احكام خود قربانيان بسياري از دانشمندان قرون 13 و 14 را در كام خود كشيدند. يكي از كساني كه توسط دادگاههاي تفتيش عقايد به همراه ياران ديگر خود محكوم شد و به موجب حكم آن 4 سال در خانهاي حبس شد، ويليام اكامي دانشمند و فيلسوف فرانسيسكني آكسفوردي قرن چهاردهم است.
اكامي را ميتوان يكي از سرشناسان نوميناليسم در قرون 14 و 15 دانست. نوميناليسم بهعنوان شاخهاي متفرع شده از فلسفه مدرسي قرون وسطي اين شعار را سر لوحه روش خود قرار داد كه مفاهيم كلي غيراز مصاديقشان واقعيتي ديگر ندارند.ويليام اكامي كه متولد سال 1285 در اكام منطقهاي در انگلستان بود بعد از ورود به دانشگاه آكسفورد پس از مدتي به گروه راهبان فرانسيسكني پيوست و نهايتا پس از دورهاي كه به تدريس در آكسفورد و انتشار عقايد خود درباره مفاهيم فلسفي و همين طور الاهيات مسيحي پرداخت، توسط دادگاه پاپي در آوينيون در سال 1324 به خاطر عقايدش محكوم شد.
او اگرچه پس از 4 سال تحمل حبس توانست از زندان كليسا بگريزد و به دربارلودويك باواريايي در آلمان كنوني پناهنده شد اما هيچگاه دست از عقايد خود برنداشت و تبديل به يكي از چهرههاي تأثيرگذار در الاهيات فلسفي و همين طور اصلاح طلبي ديني شد.تعبير استره اكام( تيغ اكامي ) يكي از آن دست تعابيري است كه اكامي با نظريه پردازي خويش آن را رواج داد.
ويليام اكامي براين اعتقاد بود كه ما جهان اعتقادي خود را بسيار شلوغ كردهايم و با توجه به گرايش نوميناليستياش سعي كرد تا با استرههاي كلامي به جان باورهايي بيفتد كه ما از طريق حواس و با ادراك ظاهري نميتوانيم معرفتي به آنها داشته باشيم. در توضيح اين نكته بايد گفت از نظر اكامي علم به دونوع انتزاعي و شهودي تقسيم ميشود. اما در نگاه آمپريستي او ادراك شهودي معرفت بيواسطه از يك موجود در خارج ذهن است.
اين معرفت - جداي از اينكه معرفت به عيني مادي باشد يا مجموعهاي از اعيان مادي با نسبتها و روابط واقعي ايشان با هم - در نظر او يقيني است و در نتيجه بديهي بالذات.در مقابل او علم انتزاعي را با عدم توانايي در شناخت در مقابل علم شهودي معرفي ميكرد و براي آن اعتباري علمي قائل نميشد.
از ديگر بدعتهاي اكامي در الاهيات مسيحي به زعم پاپ، بحث شناخت خداوند توسط ايمان بود كه ميتوان آن را به نوعي در ادامه تلاش براي جدايي الاهيات بالمعني الاعم و الاهيات بالمعني الاخص دانست. همينطور بحث در امكان خلع پاپ توسط امپراتور و اينكه نبايد بالاترين قدرت تصميمگيري در كليسا براي پاپ باشد و پيشنهاد تأسيس شورايي عمومي كه غير روحانيون نيز ميتوانند در آن عضو باشند از ديگر چالشهاي ويليام اكامي با كليساي قرون وسطي است؛ مباحثي كه بعدها بسيار مورد توجه كساني مثل مارتين لوتر واقع شد.
فيلسوف آمپريست قرن چهاردهم اما سرانجام هم نتوانست از فرجامي كه انكيزاسيون براي او رقم زده بود خلاصي بيابد و بعد از مرگ امپراتور مجبور شد در همان غربت مونيخي خود روزگار بگذراند و سرانجام در آوريل 1349 در اثر طاعوني كه اروپا را فراگرفته بود جان خود را ازدست داد.
همشهري آنلاين- ياسر هدايتي