ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 17 تير 1403
يکشنبه 17 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 24 خرداد 1389     |     کد : 7995

يادگار حقيقي امامت شيعه

در انديشه شيعي، بنيان امامت بر دوپايه نهاده شده است؛ نخست مرجعيت علمي و دوم ارائه الگوي اخلاقي متأثر از الگوي نبوي.

در انديشه شيعي، بنيان امامت بر دوپايه نهاده شده است؛ نخست مرجعيت علمي و دوم ارائه الگوي اخلاقي متأثر از الگوي نبوي.
مرجعيت علمي را مي‌توان براساس دو مفهوم عصمت و نصب مورد بازخواني قرار داد. در اين نگاه خاص امام وظيفه دارد تا علوم خويش را كه طيف گوناگوني از علوم اسلامي را در بر مي‌گيرد، در اختيار همگان قرار دهد. جست‌وجو در سيره اهل‌بيت عليهم‌السلام نيز حاكي از همين امر است؛ چه ايشان حتي در زمان بروز اختلافات سياسي و حتي اعتقادي از ارائه علم خويش خودداري نمي‌كردند. دومين پايه، در ارائه يك الگوي اخلاقي متجلي مي‌شد كه به‌نظر از پايه نخست پراهميت‌تر است چرا كه مسلمانان با نگريستن به اين الگو هم نمود عملي فقه و اخلاق را به عيان در زندگي امام(ع) مشاهده مي‌كردند و هم ميزان تأثير باورهاي دروني در جوارح را به نظاره مي‌نشستند.
به سخن ديگر مي‌توان از چگونگي پيوند بنيان علم و تربيت كه حاصل سيره ايشان بود، ياد كرد كه به چه نحو علاوه بر تأثير نخستين در اطرافيان، سبب بازتوليد مكرر خويش مي‌شد. اين امر البته ميسر نبود جز به واسطه تربيت طيفي گسترده از شاگرداني كه به اين رفتار، باورمند و عامل باشند. ائمه عليهم‌السلام به‌خوبي از پس اين مهم كه از سويي سبب گسترش اخلاق و از سوي ديگر سبب ايجاد جذابيت در اين آيين مي‌شد، برآمدند. در اين جستار تلاش شده تا به مناسبت ولادت امام محمد‌بن‌علي‌الباقر(ع) در سال 57هجري به تلاش گسترده ايشان براي تربيت شاگرد و نقش اين شاگردان پرداخته شود.
شيخ محمدبن‌يعقوب كليني در اصول كافي، تاريخ ولادت امام باقر(ع) را سال57 هجري دانسته و شهادت ايشان را در سال 114هجري. مادر ايشان نيز براساس اين نقل‌ ام‌عبدالله دختر امام حسن مجتبي (ع)بوده است. شيخ طوسي نيز همين قول را ترجيح مي‌دهد اما اين دو از روز و ماه ولادت سخني به ميان نياورده‌اند. البته به گزارش ابن‌شهرآشوب از فتال نيشابوري كه پس از آن به قول مختار طائفه بدل شده است، مي‌توان ولادت ايشان را روز سه‌شنبه، سوم صفر دانست.
بر اين اساس مدت عمر شريف ايشان 57‌سال بوده است كه 19سال آن در قالب امامت، به تمامي در مدينه گذشته است. البته اين امر بدان معنا نيست كه گستره وسيع شاگردان ايشان نيز در مدينه متمركز بوده‌اند زيرا امام تلاش گسترده‌اي را سامان دادند تا با پراكنده‌كردن ياران خويش زمينه مناسبي براي پوشش‌دادن تمام سرزمين‌هاي اسلامي، فراهم آورند. اين تلاش همچنين از سوي ديگر همراه بود با بنيان نهادن نخستين پايه‌هاي سازمان وكلا كه پس از آن، نقش گسترده‌اي را در پيشبرد اهداف ائمه ايفا كرد؛ هرچند در آغاز مناطق تحت پوشش وكلا چندان تنوع نداشت و تنها شامل كوفه، بصره و مكه مي‌شد اما همين مراكز كم‌تعداد نيز نقش خويش را در نشر معارف و ارائه الگوي عملي به‌‌خوبي انجام مي‌دادند.
نخستين سرزميني كه امام نماينده خويش را به آنجا گسيل داشت، كوفه بود. نماينده ايشان در كوفه ابوعبدالله جابربن‌يزيد جُعفي (م 128 هـ .ق) بود. او از جمله شاگردان امام در حديث بود كه به امامت ايشان نيز معترف بود. از اين‌رو بايد ميان او و شاگردان ديگر امام كه تنها به حديث امام دل خوش داشتند و به امامت ايشان با تعريف خاص شيعي باور نداشتند، تمايز قائل شد. جابر محدثي راستگو به شمار مي‌رفت كه بزرگان مخالف نيز بر وجود اين صفت در او اذعان داشتند؛ چنان‌كه بنا به نقل كشي، سفيان ثوري بر صداقت او گواهي مي‌داد. جابر بسيار پرشور از امامت امام باقر تعريف و تمجيد مي‌كرد و ابتداي احاديث خويش ايشان را وصي‌الاوصياء و وارث علم انبياء خطاب مي‌كرد. رابطه او با امام نيز بسيار نزديك بود. اين امر را مي‌توان به‌خوبي از اقوال محدثين بعدي و نيز از احاديث خودش دريافت.
كشي در «رجال» خود نقل مي‌كند كه امام باقر به جابر، احاديث فراواني از اسرار امامت را آموخته بود تا آنجا كه جابر كسي را كه قدرت درك و دريافت آنها را داشته باشد، پيدا نمي‌كرد و از اين‌رو حالتي بسيار پريشان يافته بود. اين پريشاني چنان نمايان بود كه مردم كوفه از او با عنوان ديوانه ياد مي‌كردند و آوازه او به‌عنوان ديوانه عاقل به دربار اموي در دمشق نيز رسيده بود. به همين جهت امام به او امر كرد تا هنگامي كه چنين احساسي به سراغ او مي‌آيد به بيابان رود، چاهي حفر كند و در آن چاه سر فرو برده، احاديث امام را نقل كند (رجال كشي،‌ص128).
البته حتي با اين وصف، هرگز كسي از شيعيان، جابر را به غاليان منسوب نكرد چرا كه از نگاه ايشان جابر از سيره و راه امام تخطي نمي‌كرد. پس از جابر بايد به ابان‌بن‌تَغلِب (م 141 هـ .ق) اشاره كرد كه او نيز چون جابر در كوفه به سر مي‌برد. البته ابان پيش از امام باقر در خدمت امام سجاد(ع) بود. جالب آنكه عمر او چنان بود كه امام صادق(ع) را نيز درك و از او حديث نقل مي‌كرد. ابان يكي از محدثان و فقيهان برجسته عصر خويش بود. مشهور است كه امام بارها به او گفته بود: «در مسجد كوفه بنشين و فتواهاي شرعي بده. به‌راستي دوست دارم كساني چون تو را در ميان شيعه خود ببينم» (‌جامع‌الاحاديث الشيعه، ج1، ص225).
شهرت ابان پس از امام باقر به اندازه‌اي رسيد كه هنگام ورود به مدينه، مردم به استقبال او مي‌رفتند و او را تا مسجد‌النبي مشايعت مي‌كردند.
ديگر نماينده امام در كوفه ابوالحسن‌بن‌اعين بود كه بيشتر به زراره شهرت داشت. او ابتدا به همراه برادرش حمران‌بن‌اعين و حمزه‌بن‌محمد‌بن عبدالله طيار در حلقه شاگردان حَكم‌بن‌عُتيبه بود اما امام توانست با استدلال او را قانع كند كه حق با اوست. از اين‌رو او به همراه 2يار ديگر خود به حلقه امام پيوست و پس از مدتي به كوفه عزيمت كرد. او در كوفه علاوه بر مدرسه حديث، در باب كلام نيز بحث مي‌كرد. تلاش‌هاي گسترده او در اين 2 حوزه به‌راستي نقش مهمي در تحول و تكامل انديشه شيعي داشته است.
گستره عظيم احاديث او تنها در كتب اربعه كه بنا به شمارش آيت‌الله‌العظمي خويي در معجم رجال‌الحديث، بالغ بر 2هزار و 94 حديث است، به‌خوبي گوياي اين امر است. ديگر يار مشهور امام در كوفه را بايد محمد‌بن مسلم‌بن‌رياح طائفي (م 150 هـ .ق) دانست.
او ابتدا كارش آسياباني بود. او پس از يك دوره شاگردي امام باقر (ع)به‌سرعت به فقيهي برجسته و مقبول نزد كوفيان بدل شد. او علاوه بر حديث و فقه در كار قضاوت نيز مهارت فوق‌العاده‌اي داشت و به سبب قضاوت‌هاي مشهور و سريعش معروف بود. گذشته از آن، او زاهدي كم‌نظير بود. ابوالقاسم، بُريد‌بن‌معاويه عجلي (م 150 هـ .ق) نيز از ياران صادقين عليهما‌السلام، به شمار مي‌رفت. مشهور است كه امام به 4تن از شاگردان خويش، يعني بريد، ابوبصير، محمد‌بن‌مسلم و زراره گفته بود كه بهشت سزاوارشان است. گذشته از ايشان مي‌توان از كميت‌بن‌زيد اسدي، ابوجعفر محمد‌بن‌علي‌بن نعمان احول، ابوالقاسم فضيل‌بن‌ياسر نَهدي، ابوبصير ليث بختياري، ابوخالد كابلي كنكر و ابوحمزه ثمالي ياد كرد كه در كوفه به سر مي‌بردند و براي امام تبليغ مي‌كردند. البته ابوخالد و ابوحمزه پيش از آن، از شاگردان امام سجاد (ع)بودند.
در بصره نيز با آنكه عموما شهري غيرشيعي به شمار مي‌رفت و تعداد مواليان در آن چون كوفه نبود، نمايندگاني از جانب امام حضور داشتند. محمدبن‌مروان بصري يكي از ايشان بود.
وي با آنكه در كوفه متولد شده بود اما در بصره مي‌زيست. كشي در رجال خويش او را اعقاب ابوالاسود دئلي به شمار آورده است. از ديگر نمايندگان امام در بصره، اسماعيل‌بن‌فضل هاشمي است كه از اعقاب عبدالمطلب، جد پيامبر(ص) و از ناقلان معتَمد حديث امام به شمار مي‌رود. همچنين بايد از مالك‌بن‌اعين جُهني ياد كرد كه پس از امام باقر(ع) به سلك شاگردان امام صادق درآمد.
مكه يكي ديگر از حوزه‌هاي تحت پوشش امام بود كه نسبت به بصره گسترده‌تر، ولي نسبت به كوفه كه به سبب حضور گسترده موالي ايراني، فعاليت پرشور و چشمگيري داشت، كم‌فروغ‌تر بود.
ابن خربوذ يكي از بزرگ‌ترين فقهاي مكه از شاگردان امام بود و البته از موالي قريش. هرچند شهرت وي در حديث به پاي زراره نمي‌رسيد اما توانسته بود در مكه يك حوزه شيعي در حديث و فقه برپا كند.
يكي ديگر از شخصيت‌هاي مكه ابوخديجه ميمون‌بن‌اسود قداح مكي بود كه از موالي بني‌مخزوم بود. او احاديث فراواني را از امام، نقل كرده است. از ديگر پيروان برجسته امام در مكه، محمد‌بن‌اسماعيل‌بن‌بزيع است. او به اتفاق تمام خاندان خويش در مكه براي امام تبليغ مي‌كردند.
هرچند بيان كامل ياران امام و نقش ايشان در مذهب شيعه، به دسته‌بندي‌هاي گسترده‌تري نياز دارد و شايد اين دسته‌بندي سه‌گانه، طيف گسترده‌تر ياران ايشان را پوشش ندهد اما به‌نظر مي‌رسد با توجه به معيار اين دسته‌بندي كه تقسيم سه‌گانه مناطق جغرافيايي است، تا حدي به اين گستره اشاره رفته باشد.

همشهري آنلاين- سهند صادقي‌بهمني


نوشته شده در   دوشنبه 24 خرداد 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode