ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 17 تير 1403
يکشنبه 17 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 23 خرداد 1389     |     کد : 7975

قلمرو تواناييهاي انسان

شناسايي قلمرو توانايي انسان مانند شناخت نهاد انسان و پيوند عالم و انسان دو راه دارد: «برهان عقلي كامل»؛ «دليل نقلي معتبر».

شناسايي قلمرو توانايي انسان مانند شناخت نهاد انسان و پيوند عالم و انسان دو راه دارد: «برهان عقلي كامل»؛ «دليل نقلي معتبر».
دليل نقلي معتبر به وحي و الهام وابسته است و برهان عقلي به ضروريات، اوّليات و بديهيات متّكي است. البته اين برهان عقلي هم براساس ﴿فَاَلهَمَها فُجورَها وتَقوها﴾(1) كاشف از اراده الهي و حجّت خداست، چنان كه آن برهان نقلي را ذات اقدس الهي آموخته است.
درباره قلمرو توانايي انسان به دو بحث استعمار و تسخير مي‏توان استدلال كرد.
1. استعمار: خداوند از انسان خواسته است كه زمين را آباد كند: ﴿هُوَ اَنشَاَكُم مِنَ الاَرضِ واستَعمَرَكُم فيها﴾(2)؛ يعني ذات اقدس الهي كه بدن و طبيعت و غريزه انسان را از زمين رويانده و برآورده، چنان كه ملكوت و فطرت و جان را از آن سوي طبيعت تنزّل داده: ﴿ونَفَختُ فيهِ مِن رُوحي﴾(3) از او خواسته است كه زمين را آباد كند. «ا س ت» در كلمه «استعمار» نشانگر طلب الهي
است نظير استجابت؛ يعني خداي سبحان آباداني زمين را حتماً از شما خواسته است. كلمه «استعمار» از پربركت‏ترين واژه‏هاي ديني است كه متأسفانه ظلم فراواني در حق آن شده و در شمار منحوس‏ترين كلمات قرار گرفته است. تفصيل اين معني در همين كتاب خواهد آمد.(4)
استعمار حق و صحيح قرآني، اين است كه خداي سبحان قبلاً سپهر و زمين و وسيله آسماني و زميني را فراهم كرده و سپس مهمان (انسان) را آفريده و همه امكانات را به او داده و از او خواسته است زمين را براي خود آباد كند و آزاد و مستقل باشد؛ نه سلطه‏پذير باشد و نه سلطه‏گر: ﴿لاتَظلِمونَ ولاتُظلَمون﴾.(5) آنجا كه مستعمِر، خداست و مستعمَر، جامعه بشريت، استعمارِ حق است. در مقابل، استعمار باطل است كه امروزه در جهان هست و آنچه طاغيان عصر داشته و دارند، تخريب و بردگي است؛ گويا عدل و ظلم را جابه‏جا كرده‏اند.
خداي سبحان خواسته است كه انسان زمين را آباد كند، پس توانايي انسان اين است كه زمين را «بيت معمور» كند، همان‏گونه كه فرشتگان، آسمان را «بيت معمور» كرده‏اند. آباداني ويژه مسجد: ﴿اِنَّما يَعمُرُ مَسجِدَ اللّهِ مَن ءامَنَ﴾(6) يا مجامع علمي، حوزه‏ها و دانشگاهها: «و بالإيمان يعمر العلم»(7) نيست بلكه زمين هم آباداني مي‏خواهد و برپايه همين بيان نوراني حضرت علي(عليه‌السلام) كه مؤمن مراكز علمي را آباد مي‏كند، زمين را هم اهل ايمان آباد
مي‏نمايند، چنان كه مسجد را: ﴿اِنَّما يَعمُرُ مَسجِدَ اللّهِ مَن ءامَنَ بِاللّهِ﴾.(8)
تعمير زمين، كار توصّلي ديني است و نه تعبّدي، لذا در اصل تحقّق آن قصد قربت لازم نيست. نيز شايد كسي مؤمن به خداوند نباشد و بخشي از زمين را كه در قلمرو حكومت اوست آباد كند؛ ليكن بر اثر آزِ افزون خواهي كه در غير اهل ايمان رايج است، خوي تهاجم به سرزمين ديگران، او را به تخريب و اهلاك حرث و نسل وادارد.
2. تسخير: ذات اقدس الهي توانايي انسان را به زمين محدود نكرده و از عمق درياها تا اوج سپهر را مسخّر او كرده است: اقيانوسها و درياهاي كوچك و بزرگ مسخّر انسان است تا هم كشتيراني كند: ﴿اَللّهُ الَّذي سَخَّرَ لَكُمُ البَحرَ لِتَجرِي الفُلكُ فيهِ بِاَمرِهِ﴾(9) و هم صيد: ﴿وهُوَ الَّذي سَخَّرَ البَحرَ لِتَأكُلوا مِنهُ لَحمًا طَرِيًّا﴾(10) و هم گوهرهاي دريايي را استخراج كند: ﴿وتَستَخرِجوا مِنهُ حِليَةً تَلبَسونَها﴾.(11) نه تنها تا عمق درياها كه تا اوج سپهر هم مسخّر انسان است: ﴿سَخَّرَ لَكُم ما فِي السَّموتِ وما فِي الاَرضِ﴾(12)
تسخير دو قسم است: 1. خداوند مستقيماً جهان را به سود انسان اداره مي‏كند تا جهان با نظمي صحيح بگردد: ﴿وسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمسَ والقَمَرَ دائِبَينِ﴾.(13) چنين نيست كه بشر بتواند مسير ماه و خورشيد را برگرداند، مگر به اذن و اراده الهي. مسير سپهر و آسمانها و كهكشانها نيز چنين است و اينها را
خود خداوند به سود بشر تسخير كرده است.
2. حضرت حق به خود انسان قدرت داده است، چنان كه زمين را ذلول و نرم قرار داد تا هرگونه بهره‏برداري از آن براي انسان آسان باشد: ﴿هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الاَرضَ ذَلولاً﴾(14)، پس بشر در حيطه فردي و جمعي، آن قدر توان دارد كه از عمق اقيانوس تا اوج سپهر را بررسي كند و آثار علمي و عملي به دست آورد و با آنها تعامل متقابل كند؛ ولي نمي‏تواند طبيعت را از مدار خود خارج كند، مگر به اجازه خدا.
تسخير، صِرف مورد انتفاع واقع شدن چيزي نيست، بلكه تصرّف در آن و رام كردن و در اختيار قراردادن تا حدّ قدرت نيز هست، چنان كه درباره تسخير كشتي و چهارپايان و سوار شدن بر آنها مي‏فرمايد: ﴿لِتَستَووا عَلي ظُهورِهِ ثُمَّ تَذكُروا نِعمَةَ رَبِّكُم اِذا استَوَيتُم عَلَيهِ وتَقولوا سُبحنَ الَّذي سَخَّرَ لَنا هذا وما كُنّا لَهُ مُقرِنين﴾.(15) تسلّط بر دريا با كشتي و اقتدار بر اسبها و چهارپاهاي وحشي ديگر كه بي‏تسخير الهي هيچ يك ممكن نبود، از سنخ تسخير الهي است.

1.سوره شمس، آيه 8.
2.سوره هود، آيه 61.
3.سوره ص، آيه 72؛ سوره حجر، آيه 29.
4.ص273.
5.سوره بقره، آيه 279.
6.سوره توبه، آيه 18.
7.نهج البلاغه، خطبه 156.
8.سوره توبه، آيه 18.
9.سوره جاثيه، آيه 12.
10.سوره نحل، آيه 14.
11.همان.
12.سوره لقمان، آيه 20.
13.سوره ابراهيم، آيه 33.
14.سوره ملك، آيه 15.
15.سوره زخرف، آيه 13.
تفسير انسان به انسان، ص203-206


نوشته شده در   يکشنبه 23 خرداد 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode