در بين محيطهايي كه انسان از آنها روش ميگيرد، نخستين محيط «محيط خانوادگي» است.
بهطور غالب آنجايي كه انسان در اين جهان ماديت چشم ميگشايد و در آن بستر رشد ميكند، محيط خانواده است؛ خصوصاً كه اين محيط با محبت آميخته است. در خانواده رابطه تنگاتنگ همراه با محبت وجود دارد و اين نوع رابطه، روي انسان نقش سازندگي دارد؛ اعم از اينكه نقش تخريبي داشته باشد و اثرش فساد باشد يا اثر صلاح داشته باشد.
انسان معمولاً در محيطهايي ساخته ميشود. نخستين محيط، محيط خانوادگي است، بعد محيط آموزشي، بعد محيط شغلي، بعد محيط رفاقتي و بعد هم محيط پنجم، فضاي كلي جامعه است كه در تربيت او نقش دارد. جو پنجم حتي بر ديگر فضاها نيز غالب و حاكم است. من نميتوانم در بحث تربيت، آنچه مربوط به محيط آموزشي است را در خلال بحث خانواده كه مربوط به بچه در دامن پدر و مادر است بياورم.
ابتدا آنچه مربوط به محيط خانوادگي است را بحث ميكنيم و بعد به سراغ محيط دوم كه محيط آموزشي است ميرويم كه بچه در آن بزرگ ميشود و او را به مدرسه ميفرستند؛ بعد هم محيطهاي بالاتر را بحث ميكنيم. هر محيطي براي خودش يك سنخ مسائل خاصي دارد و بايد آن را از نظر تربيتي جداگانه بررسي كرد... .
بحث ما يك روال مشخصي دارد. من هم كه اينجا اين حرفها را ميگويم، اولاً خطابه بلد نيستم؛ ثانياً اهل شعار هم نيستم. اين را بدانيد كه شعار بيشعور- يعني شعاري كه همراه با عمل نباشد- اثر ندارد. شعار، بدون شعور، اگر اثري هم داشته باشد، اثرش مختصر است و رد ميشود. گاهي هم اثر عكس دارد. يكي از مشكلات جامعه ما همين است؛ نميشود جامعه را برمحور شعار اداره كرد.
براي اصلاح جامعه، شعارها بايد با شعور و همراه با عمل باشد؛ چه در بعد دنيوي و چه در بعد اخروي؛ چه مادي و چه معنوي. با صرفِ شعار كه چيزي اصلاح نميشود. اگر انسان براي اصلاح مشكلات جامعه فقط شعار بدهد، گاهي اثرش چند ساعت بيشتر نيست؛ به چند روز هم نميكشد كه اثرش از بين ميرود؛ بهخصوص اگر در كنار آن شعار، عمل هم نباشد كه ديگر هيچ! گاهي نتيجه عكس هم ميدهد.
مسئله تربيت-كه از عناوين قصديه هم نيست- تدريجيالحصول است. چه در بعد فساد انسان و چه در بعد صلاح او، هر دو تدريجيالحصول است و اين روش بر اثر تكرار بهصورت ملكه براي انسان حاصل ميشود.
در بعد فساد اين روايت از علي(ع) را عرض ميكنم كه حضرت فرمود: «صُحبَه الأَشرار تَكسِبُ الشَّر كالرّيح إِذا مَرَّت بِالنَّتِن حَمَلَت نَتنا؛ همنشيني با بدان، بدي را به همراه دارد، مانند بادي كه اگر از روي شيئي بدبو بگذرد، با خود بوي بد را ميبرد». اين روايت به فساد و جنبه تخريبي در تربيت اشاره داشت؛ يعني نقش تخريبي رابطه تنگاتنگ با بدها، آن هم با چاشني محبت (همنشيني) مطرح شده بود.
كاملاً عكس آن هم از علي(ع) نقل شده است كه «صُحبَه الأَخيار تَكسِبُ الخَير كالرّيح إِذا مَرَّت بِالطّيب حَمَلَت طيبا؛ همنشيني با خوبان، خوبي به دست ميآورد، مانند بادي كه چون بر بوي خوشي گذر كند، بوي خوش ميگيرد»؛ يعني حضرت دوباره عين مثالي كه درباره فساد گفته بود را ميزند؛ بوي خوش...
برگرفته از پايگاه اطلاعرساني آيتالله مجتبي تهراني