ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 مرداد 1403
پنجشنبه 4 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 8 ارديبهشت 1389     |     کد : 7369

سر دلبران در حديث ديگران

حضرت فاطمه صرفا دخت يك پيامبر نيست كه براي خاطر ارتباط فرزندي با پيامبر، ارج و ارزشي داشته باشد. ايشان خود وارسته از هرگونه تعلقي، انساني بزرگ است...

 حضرت فاطمه صرفا دخت يك پيامبر نيست كه براي خاطر ارتباط فرزندي با پيامبر، ارج و ارزشي داشته باشد. ايشان خود وارسته از هرگونه تعلقي، انساني بزرگ است كه ابعاد شخصيتي‌اش همواره تحليل مي‌آفريند و همگان را مجذوب خويش مي‌كند. درباره حضرت فاطمه (س) بزرگان بسياري اظهار نظر كرده و در بياناتي به گوشه‌اي از عظمت و بزرگي ايشان پرداخته‌اند.

فخر رازى
فخر رازى صاحب تفسير بزرگ و معروف فخر رازى، در تفسير آيه‏ شريفه‏ «كوثر»، وجوه متعددى را نقل كرده است. يكى از اين وجوه آن است كه مراد و هدف از «كوثر»، فرزندان پيامبر اسلام(ص) باشد. وى مى‏گويد: «شأن نزول اين آيه، در رد تعيير و شماتت دشمنان پيامبر اسلام(ص) بود.
كه مى‏گفتند پيامبر «أبتر» (يعنى بدون فرزند و بى‏دنباله و مقطوع‏النسل) است و هدف از اين آيه آن است كه خداوند متعال آنچنان نسل پربركت بر آن حضرت عنايت مى‏كند كه با گذشت زمان و سپرى شدن ايام و اعصار، همچنان باقى مى‏ماند. نگاه كن كه چه تعداد از خاندان اهل‏بيت، كشته شده‏اند، ولى باز جهان پر است از اولاد و فرزندان خاندان رسالت.
ولى از بنى‏اميه با آن همه كثرت تعداد و نفرات، اكنون هيچ فردى كه قابل اعتنا، اهميت و توجه باشد وجود ندارد. ولى بر آنان (فرزندان و اعقاب رسول خدا(ص) نگاه كن چه شخصيت‌هايى از علما و دانشمندان بزرگ مانند باقر(ع)، صادق(ع)، كاظم(ع)، رضا(ع) و امثال آنان، از خاندان رسالت، باقى مانده است».

توفيق ابوعلم
استاد توفيق ابوعلم كه يكى از نويسندگان معاصر از پژوهشگران مصر است، كتابى تحت همين عنوان و نام زيباى «فاطمه الزهرا» نوشته است كه يكى از آثار قابل توجه در اين زمينه است و خوشبختانه توسط آقاى صادقى به فارسى نيز ترجمه شده است. وى در اين كتاب مى‏نويسد: «فاطمه يكى از سازندگان تاريخ اسلام است.
در عظمت شأن و رفعت مقام ارجمند او همين بس كه او تنها دختر بزرگوار پيامبر بزرگ‌(ص) و همسر امام على بن ابى‏طالب‌ (ع) و مادر حسن و حسين‌(ع) است. در حقيقت او، آرام جان و سرور دل پيامبر خدا(ص) بود. زهرا، همان بانويى كه ميليون‌ها آدمى را چشم و دل به سوى اوست و نام گرامى‏اش بر زبان ايشان است، بانويى كه پدرش او را «مادر پدر» مى‏خواند. تاج كرامتى كه پدر بر تارك دختر خويش نهاد، مستوجب تكريم است».

لوئى ماسينيون
مستشرق و پژوهشگر معروف فرانسوى، لويى ماسينيون كه مدتى از عمر خود را وقف شناخت حضرت فاطمه‏ زهرا‌(س) ساخته، در زمينه‏ شناخت آن حضرت، با گام‏هاى تحقيق پيش رفته و تلاش و كوشش بسيار به عمل آورده است.
وى رساله‏ محققانه‏اى در مورد مباهله‏ مسيحيان نجران با پيامبر اسلام(ص)، كه در سال دهم هجرى در مدينه صورت گرفت، نوشته‌اي كه در آن نكته‏هاى جالب توجه فراوانى مطرح شده است. در آن رساله مى‏گويد: « اوراد و دعاهاى ابراهيم‌(ع) از وجود دوازده نور كه منشعب از فاطمه هستند خبر مى‏دهد... تورات موسى(ع) از آمدن محمد‌(ص) و دختر پربركت او، و دو آقازاده به مانند اسماعيل و اسحق (حسن و حسين) نويد مى‏دهد... و انجيل‏هاى عيسى‌(ع) از آمدن احمد‌(ص) نويد مى‏دهد و نيز بشارت مى‏دهد كه دختر پربركتى خواهد داشت كه دو پسر به دنيا مى‏آورد... »

سليمان كتاني
نويسنده‏ مسيحي به نام سليمان كتاني، درباره‏ شخصيت زهرا(س)، شعر و حماسه به كار مى‏برد، سمفونى احساساتش اوج مى‏گيرد و بهترين شورها و عواطف شاعرانه را نثار او مى‏كند... او در آغاز يكي از كتاب‌هايش مى‏نويسد: «فاطمه‏ زهرا‌(س) مقامى والاتر از آن دارد كه سندهاى تاريخى و روايتى به سوى او اشاره كنند و گرامى‏تر از آن است كه شرح حال گونه‏ها به جانب وى راهنما باشند.
فاطمه (س) را همين چهارچوب كافى است كه وى دختر محمد‌(ص) و همسر على‌(ع) و مادر حسن و حسين‌(ع) و بزرگ بانوى جهان است» و در پايان كتابش مى‏گويد: «فاطمه، اى دخت مصطفى! اى روشن‏ترين چهره‏اى كه زمين به خود ديده است تو جز دو نوبت براى زمين لبخند نزدى: يك بار در سيماى پدر، آن دم كه در بستر آرميده بود و تو را مژده‏ قرب وصل مى‏داد، لبخند زدى و لبخندى ديگر، بدان هنگام گرداگرد لبان تو مى‏گرديد كه جان بر لب داشتى و واپسين دم خويش را فروفرستادى...
تو هميشه با محبت زيست كردى، تو با پاكى و پاكدامنى زيستى، براى پاكيزه‏ترين مادرى كه دو ريحانه زادى و پروردى و بر قامت آن دو جامه‏اى از بخشندگى پوشاندى... تو زمين را همراه با لبخندى استهزاآميز رها كردى و به ابديت پيوستى، اى دختر پيامبر! اى همسر على! اى مادر حسن و حسين و اى بزرگ بانوى بانوان همه جهان‌ها و اعصار .»

قندوزى
قندوزى نويسنده كتاب ينابيع‏الموده است و در اين كتاب با اسناد خويش از ابن مالك روايت كرده است كه: «پيامبر اسلام هر صبح موقع نماز به در خانه‏ فاطمه مى‏آمد و آنان را به نماز فرامى‏خواند و آيه‏ «إنما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» را تلاوت مى‏كرد و اين كار 9 ماه ادامه داشت. اين خبر از سيصد تن از صحابه نقل شده است.»

عباس محمود عقاد مصرى
عباس محمود عقاد مصرى از متفكران عرب هم مي‌گويد: در هر ديانتى چهره‏اى از زن كامل و ارزنده وجود دارد كه معتقدان به آن ديانت در مقابل او تعظيم مى‏كنند و او را بسان آيتى از خدا در بين آفريدگانش از زن و مرد مى‏ستايند، وقتى در بين مسيحيان چهره حضرت مريم عذراء، مقدس است، در اسلام صورت فاطمه زهرا بايد مقدس باشد.

احمد بن حنبل
احمد بن حنبل امام و پيشواى فقه اهل سنت، در جزء سوم مسند خود، با اسناد خاص خويش از مالك بن انس نقل كرده است: «شش (در جايي ديگر 9 ماه آمده است) ماه بود كه پيامبر اسلام، هر روز هنگامى كه به نماز صبح مى‏رفتند، از درب خانه‏ فاطمه عبور مى‏كردند و مى‏فرمودند: «نماز! نماز! اى اهل‏بيت»... و آنگاه آيه‏ «انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» را تلاوت مى‏فرمودند».

خطيب بغدادى
خطيب بغدادى، احمد بن على مورخ و محقق سني مذهب قرن پنجم، در تاريخ معروف خود، «تاريخ بغداد او مدينه الاسلام» در قسمت شرح حال حسين بن معاذ، با سندهاى خاص خود از عایشه نقل مى‏كند كه از پيامبر اسلام‌(ص) نقل كرده است: «هنگامى كه هنگامه‏ روز محشر برپا مى‏گردد، ندا درمى‏دهند كه اى انبوه مردم!
سرهاى خود را پايين‏تر بگيريد تا فاطمه، دختر پيامبر اسلام عبور كند.» و در نقل ديگرى آورده است: ندادهنده‏اى در روز محشر ندا درمى‏دهد: «چشمان خود را بپوشانيد تا فاطمه دختر محمد‌(ص) عبور كند. »

دکتر على ابراهيم حسن
دکتر على ابراهيم حسن از ديگر متفكران عرب هم مي‌گويد: زندگانى حضرت فاطمه(س) صفحه‏ برجسته‏اى از صفحات تاريخ را تشكيل داده است، در آن صفحه چهره‏هاى گوناگونى از بزرگى و عظمت را مشاهده مى‏كنيم، او همچون بلقيس يا ... نيست كه عظمت خود را از تخت بزرگ و ثروت كلان و زيبایى كم‏نظير خود داشته‏اند و شهامتش در اعزام و رهبرى لشكرها و فرماندهى بر مردان است،
بلكه ما در مقابل شخصيتى قرار گرفته‏ايم که توانسته است هاله‏اى از حكمت و شكوه را بر پهنه‏ گيتى بگستراند، حكمتى كه به كتاب‌ها و فلاسفه و دانشمندان برنمى‏گردد، بلكه تجربه‏هایى است از روزگار مملو از دگرگوني‌ها و پيش‏آمدهاى ناگهانى، شكوهى كه از فرمانروایى و ثروت برنخاسته بلكه از درون روح و اعماق جان او نشأت گرفته است...


نوشته شده در   چهارشنبه 8 ارديبهشت 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode