ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 16 تير 1403
شنبه 16 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 4 ارديبهشت 1389     |     کد : 7288

ترك دنيا، مقدّمه شناخت شهودي

زماني انسان مي‏تواند خويشتن خويش را دريابد كه دنياي مذموم را رها كند؛ يعني آنچه به عاريه از آنِ اوست و روزي او را رها خواهد كرد، كنار بگذارد و باحقيقتِ جانِ ملكوتي خويش مرتبط شود...

زماني انسان مي‏تواند خويشتن خويش را دريابد كه دنياي مذموم را رها كند؛ يعني آنچه به عاريه از آنِ اوست و روزي او را رها خواهد كرد، كنار بگذارد و باحقيقتِ جانِ ملكوتي خويش مرتبط شود.
بايد با درون خويش نجوايي داشت تا خود را يافت. هر كه در شبانه‏روز با خويش خلوتي و نيازهاي درونش را شناسايي كند، كم‏كم به دالان ورودي معرفت نفس مي‏رسد و به شكلي جامع مي‏پرسد كه «ما كيستيم»، «كه بوده‏ايم»، «كه خواهيم شد»، «از كجا آمده‏ايم و به كجا خواهيم رفت».
اشياي بيروني از آنِ ما نبوده و رهايمان مي‏كنند؛ حتي گريه و ناله دوستان و عزيزان در رثاي ما، براي خودشان است؛ نه براي ما، چون ما مشكل‏گشاي آنها بوديم و ديدار ما تسلّي خاطري بود براي آنها. چون محبوب ظاهري خود را از دست داده‏اند، مي‏نالند و مي‏گريند. وانگهي، ناله آنان براي ما سودمند نيست. اگر بزرگواري مي‏سرايد:
حاصل عمرم سه سخن بيش نيست ٭٭٭٭ خام بدم، پخته شدم، سوختم(1)
بزرگوار ديگري مي‏فرمايد: حالا كه به اينجا رسيدي، بگو:
حاصل عمرم سخني بيش نيست ٭٭٭٭ سوختم و سوختم و سوختم
از اين‏رو وجود مبارك اميرمؤمنان(عليه‌السلام) در بيانات نوراني خود به ترك دنيايي سفارش مي‏كند كه او انسان را رها مي‏كند: «أُوصيكم بالرفض لهذه الدنيا التاركة لكم».(2) اكنون كه دنيا انسان را مي‏پوساند و مردار و بدبو مي‏كند و به كناري مي‏اندازد، انسان بايد زودتر او را رها كند، پس وظيفه ما جدا شدن از دنياست تا خود را بيابيم.
جدايي از دنيا با رها كردن اقتصاد، سياست، حكومت، مديريت و اجتماع تفاوت دارد: اوّلي بسيار خوب است امّا دومي پسنديده نيست، چنان كه علي بن ابي طالب(عليه‌السلام) تا پايان عمر مباركش بيل مي‏زد، فتوا مي‏داد، حكومت مي‏كرد و به اصلاح امور جامعه مي‏پرداخت، بنابراين بايد تا پايان زندگي در اين امور دخالت كرد.
انساني كه دنيا را رها و به مردم خدمت كند، همه كارهايش صبغه الهي مي‏گيرد؛ يعني سياستمدار مي‏شود و نه سياست‏باز؛ مدير و مدبّر مي‏شود؛ نه دغلباز و فريبكار و نه فريب خورده، بلكه تا روزهاي پاياني حياتش خالصانه و مشتاقانه به امّت اسلامي خدمت مي‏كند؛ ولي خود را اسير دنيا نمي‏كند.
وجود مبارك اميرمؤمنان(عليه‌السلام) تا پايان زندگي‏شان مشاغلي رسمي و سنگين داشتند، چون آن دوران خاورميانه تقريباً تحت حكومت علوي(عليه‌السلام) بود؛ امّا همين وجود نوراني به دنيا فرمود: «قد طلّقتك ثلاثاً لا رجعة فيها».(3) طلاق دادن دنيا غير از رها كردن امور جامعه و حلّ مشكلات بندگان خداست، زيرا روح اين كارها خير دنيا و آخرت است؛ نه دنياي مذموم. اگر كسي دنيا را طلاق دهد، بدون طمع و با همه توان براي مردم كار خير مي‏كند؛ امّا طلاق دادن دنيا و آخرت به منزوي شدن مي‏انجامد.
وجود مبارك رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم فرموده است: «إن قامت الساعة و في يد أحدكم الفسيلة، فإن استطاع أن لا تقوم الساعة حتي يغرسها فليغرسها»(4)؛ اگر قيامت در حال برپا شدن است و شما نهال يا بوته‏اي در دست داريد و مي‏توانيد پيش از مرگتان آن را بكاريد، اين كار را انجام دهيد؛ يعني تا زنده‏ايم بايد اهل كشت باشيم؛ اگر به داشت و برداشت آن رسيديم، چه بهتر، و اگرنه به وظيفه خود عمل كرده‏ايم و ديگران بقيه امور را به عهده خواهند گرفت.
1. ديوان حكيم الهي قمشه‏اي، ص709، غزل 335.
2.نهج البلاغه، خطبه 99.
3. نهج البلاغه، حكمت 77.
4.مستدرك الوسائل، ج13، ص460.
تفسير انسان به انسان، ص113-116 .


نوشته شده در   شنبه 4 ارديبهشت 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode