خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش:
ولادت :
تولد ايشان در سال 1310 هجری قمری در تبريز، و در بيت رفيع علم و ادب رخ داده و در آنـجـا رشد نموده است، آبـادى كـوه كمر از توابع تبريز مى باشند كه تبار وى با 25 واسطه به وجود پر جود امام سجاد (عليه السلام) مـى رسـد و از آن شـجـره طـيـبـه شـاخ و بـرگ و ميوه مى گيرد. او فـرزنـد سيد على برادر زاده سيد حسين كوه كمرى تبريزى مى باشد كه از مراجع مـعـروف نـجـف بودند.
تحصيلات :
او تحصيلات خود را نخست در آذربـايـجان، سپس در نجف اشرف ادامه داده و در اندك مدت به درجه عاليه اجتهاد نائل آمد و در اثر بدى آب و هواى نجف و ضعف مزاج، ناچار در سال 1349 هجری قمری به قم مهاجرت نمود و با آن لياقت و استعداد ذاتى و اندوخته هاى علمى و فضيلتى كه داشت مورد توجه وعنايت خاص شيخ عبدالكريم حائرى قرار گرفت بـحـدى كـه او را در جايگاه نماز خود دستور اقامه نماز جماعت داد و در بالاى سر حرم حضرت معصومه (عليه السلام) تعيين نمود ضمن انجام نماز جماعت، به كليه امور و مسائل مذهبى و شرعى مردم رسيدگى مى نمود.
اساتيد :
مرحوم مدرس سپس عين نگارش مرحوم حجت را مى آورند كه از محاضر والد خويش فقه را، و از حوزه درسى مرحوم سيد كاظم يزدى، حديث و از حوزه درسى مرحوم سيد ابو تراب خوانسارى، فقه و اصول، و از مرحوم شريعت اصفهانى، ميرزا حـسـيـن نـائينى، سيد محمد فيروز آبادى و شيخ ضيا الدين عراقى و ديگر اكابر وقت تلمذ نموده اسـت آنگاه به منابع رشته تخصصى خود كه بيشتر فن رجال و درايه بوده است مى پردازد كه استاد روايـتـى ايـشـان آقـاى شـيـخ عـبداللّه مامقانى، شريعت اصفهانى، سيد حسن صدر، سيد ابو تراب خوانسارى، شيخ محمد باقر بيرجندى و والد معظم خودشان مرحوم سيد على كوه كمرى بوده اند.
تدريس :
در كتاب آئينه دانشوران در مورد جلسه درس ايشان نوشته اند : يكى ديگر از جلسات تدريس فقه و اصول كه امروز رونقى بسزا دارد مجلس درس آقا سيد محمد حجت است فضلا و طلا ب در اين جلسه شركت دارند و جاى آن مدرس مدرسه دارالشفا مى باشد.
شاگردان :
شـاگـردان بسيارى از محضر پر فيض ايشان كسب علم نموده اند كه از باب تبرك و تيمن به اسامى چند نفر از آنها اشاره مى
كنيم .
1 ـ سيد محمد حسين طباطبائى .
2 ـ شيخ ابراهيم مراغه اى .
3 ـ سيد ابراهيم علوى مقبره اى .
4 ـ ميرزا ابوطالب تجليل تبريزى .
5 ـ آسيد يوسف مزلقانى.
6 ـ سيد ابوالقاسم تهرانى .
7 ـ شيخ نصرت تبريزى ميانجى .
8 ـ ابوالمجد بروجردى .
9 ـ آقا معتمد كرمانشاهى .
10 ـ شيخ احمد عراقى .
11 ـ حاج سيد مرتضى ايروانى .
12 ـ احمد قمى .
13 ـ شيخ اسحق قفقازى .
14 ـ شيخ اسداللّه كاشانى .
15 ـ سيد اسداللّه ده خرقانى .
در كتاب (آثار الحجة )تعداد بيشترى را آورده اند كه طالبان تفصيل مى توانند به آن كتاب مراجعه فرمايند.
تأليفات :
آثار و تأليفات ايشان عبارت است از :
1 ـ الاستصحاب .
2 ـ البيع .
3 ـ تنقيح المطالب المهمة فى عمل الصور المجسمة.
4 ـ جـامع الاحاديث و الاصول.
5 ـ حاشية الكفاية فى الاصول.
6 ـ الصلوة .
7 ـ لوامع الانوار الفردية فى مرسلات الآثار النبوية .
8 - مستدرك المستدرك فى استدراك مافات عن صاحب المستدرك.
9 ـ الـوقـف، كه يك كتاب استدلالى و مشحون از جواهر و لئالى است.
گفتار بزرگان :
1 ـ مـرحـوم مـيـرزا مـحـمـد عـلـى مدرس صاحب ريحانة الادب كه يكى از تلامذه و شاگردان ايشان مى باشد در حق استاد خود مى نويسند : سـيـد سـنـد، حبر معتمد مولينا الاجل سيد محمد بن سيد على بن نقى بن محمد حسينى كوه كـمـرى كه از سادات آبادى كوه كمر نامى از توابع تبريز، به صحت نسب و شرافت حسب، در غايت شهرت معروف مى باشد نسب عاليش به سيد محمد مصرى ملقب به حجازى از اولاد على اصغر بن الامـام الـسـجـاد (عليه السلام) موصول مى گردد ايشان حاوى فروع و اصول، جامع معقول و منقول، فقيه كـامـل، عـالـم عـامل، عابد زاهد، محدث ثقه رجالى، داراى كمالات نفسانيه حائز مقامات معنويه مـى بـودنـد در مـضمار مسايقت گوى سبقت را از اكابر و اقران ربودند حاوى قدح معلى و مرجع تقليد گروه انبوهى از شيعيان و استاد الكل فى الكل مى باشند.
2 ـ مرحوم استاد شهيد مرتضى مطهرى مى نويسند : مـرحـوم حـجـت يك سيگارى بود كه تا كنون نظير او را نديده بودم گاهى سيگار او از سيگار ديگر بريده نمى شد بعضى از اوقات هم كه مى بريد بسيار مدتش كوتاه بود طولى نمى كشيد كه مجددا سيگارى را آتش مى زد در اوقات بيمارى اكثر وقتشان صرف كشيدن سيگار مى گشت وقـتى مريض شدند و او را براى معالجه به تهران بردند، در تهران اطبا گفتند چون بيمارى ريوى داريد بايد سيگار را ترك كنيد و به سينه تان ضرر دارد ايشان ابتدا به شوخى فرموده بودند : من اين سينه را براى كشيدن سيگار مى خواهم اگر سيگار نباشد سينه را مى خواهم چه كنم ؟ .
عرض كردند به هر حال سيگار برايتان ضرر دارد و واقعا مضر است، ايشان فرموده بودند واقعا مضر است گفته بودند بلى واقعا همينطور است فرموده بودند ديگر نمى كشم يك كلمه نمى كشم كار را يكسره نمود يك حرف و يك تصميم اين مرد را به صورت يك مهاجر از عادت قرار داد.
خصوصيات اخلاقى :
ايـشـان داراى حافظه قوى و ذهن وقاد و فكر صائب بودند و در مورد حافظه شان از خودشان نقل شـده است كه مى فرمودند : اگر 20 سال پيش حديثى را در بحار الانوار ديده باشم با فضل الهى هم اكنون مى توانم بگويم عين روايت چه بوده و در كدام صفحه آن قرار داشته است.
و از ديگر خـصـوصيات روحى آن مرحوم اين بوده است كه از تظاهر و خود نمائى گريزان بوده است او به اصـحـاب و دوسـتان خود هميشه توصيه داشت كه از تبليغ و ترويج وى، خود دارى نمايند به اهل منبر مى فرمودند : راضى نيستم نام مرا بر منابر ببريد.
او از عزم و تصميم قوى بر خوردار بوده است و اين اراده هاى استوار و محكم است كه رجال بزرگ و تاريخ ساز را مى سازد و بالندگى مى بخشد.
خدمات :
ايـشـان داراى آثـار ارزنده و خدمات برازنده اى بودند كه يكى از آثار بلند ايشان احيا تفسير بزرگ (التبيان ) تاليف شيخ بزرگوار طوسى (ره ) مى باشد.
و از ديگر خـدمات درخشان ايشان، ايجاد و احداث مدرسه بزرگ حجتيه قم است كه در هشت هزار متر مـربـع بـا 126 حـجره روشن و مجهز است (البته با مهندسى و طراحى خودشان ) هم اكنون مورد اسـتـفـاده و بـهـره بـردارى طلاب و فـضـلا مـى باشد و تاكنون فضلاى نامدارى از آن مدرسه برخاسته اند.
يـكـى ديـگـر از خـدمات ايشان، كتابخانه نفيس و ذى قيمتى است كه در قلب مدرسه حجتيه جا گـرفـتـه اسـت و اكنون بيش از 25 هـزار جـلـد كتاب متنوع و نفيس در زمينه هاى كتب درسى طلا ب، تفسير ادبيات، اخبار و احـاديـث و رجـال و تـاريـخ مـى بـاشد .
وفات :
در آخـرين روز بيمارى خود، براى شكستن مهر خويش استخاره كرد آيه (و له دعوة الحق) آمد و او را به لقا اللّه بشارت داد چنانكه بر روى سنگ قبر ايشان در مدرسه حجتيه قم نيز حك شده است (و بعد ما استشار بكلام الحق فى كسر خاتمه اجيب بقوله تعالى و له دعوة الحق) امر به ثم تناول التربة الحسينيه و قال آخر زادى من الدنيا التربة فلبى دعوته زوال يوم الاثنين ثالث جمادى الاولى 1372 هجری قمری ).
آن بزرگوار در روز دوشنبه سوم جمادی الاول سال 1372 ه ق دنیای فانی را وداع گفتند.
وقـتـى خـبر مرگ سيد محمد حجت به مرحوم سيدحسين بروجردى رسيد در فقدان همسنگر و يار و كمك خويش فرمودند : (كمرم شكست ).