بعد از مدتی انتظار صدای زیبای دختری بهشتی از خانه بلند شد. پدر و مادر از دیدن نوزاد بسیار شاد و خوشحال شدند. حضرت محمد (ص) به امر خدا نام دخترش را فاطمه به معنی جدا شده از بدیها نهاد.
خداوند مهربان تا آن روز و بعد از آن چنین دختر پاک و درستکاری را به هیچکس هدیه نداده بود. حتی فرشته های آسمان نیز برای دیدن فاطمه (س) به زمین می آمدند و از صحبت کردن با او لذت می بردند.
دشمنان پیامبر (ص) با شنیدن خبر تولد حضرت فاطمه (س) ایشان را آزار داده و می گفتند: تو ابتر هستی! یعنی پسری نداری که نسل تو ادامه پیدا کند و دیگر کسی نیست که بعد از تو مردم را به دین اسلام دعوت کند.
اما خداوند یکتا برای اینکه مقام و بزرگی حضرت فاطمه (س) را نشان بدهد؛ سوره ی کوثر را بر حضرت محمد (ص) نازل کرد و از آن حضرت خواست که قربانی کند و شاد باشد.
در این سوره مبارک پروردگار عالمیان به رسولش فرمود: " نسل تو از همین دختر پاک ادامه پیدا می کند."
پیغمبر هم راضی به امر خداوند بود ودخترش را بسیار دوست می داشت؛همیشه او را در غوش می گرفت و می بوسید و می گفت: " فاطمه بوی بهشت را می دهد."
حضرت فاطمه (س) چهره ای نورانی داشت و برای پدر و مادر دختری نمونه بود. او زندگی سختی داشت. در کودکی مادر عزیزش خدیجه ی فداکار را از دست داد. خدیجه (ع) در تمام زندگی اش با پیامبر (ص) همیشه یار و غمخوار ایشان بود و هنگامی که مردم بت پرست آن حضرت را مورد اذیت و آزار قرار می دادند با روی خوش به پیامبر گرامی اسلام امیدواری می داد.
اما بعد از خدیجه (ع) تنها یار و همراه پیامبر (ص) حضرت فاطمه (س) بود. وقتی بت پرستان نادان در کوچه و بازار به سوی حضرت محمد (ص) سنگ پرتاب می کردند و به روی مبارک ایشان خاک می ریختند فاطمه (س) با ناراحتی در حالی که اشک در چشمان نازنینش جمع می شد سر و روی پدر را پاک می کرد.
حضرت فاطمه (س) پاک ترین زنان بود. ایشان در نوجوانی با حضرت علی (ع) ازدواج کرد و زندگی ساده و زیبایی را با هم آغاز کردند. پیامبر (ص) هم از دیدن آنها شاد و خوشحال می شد و خدا را شکر می کرد.
حضرت فاطمه (س) بانویی بهشتی بود. ایشان در طول عمر کوتاهش سختی های زیادی را تحمل کرد اما هیچ وقت امید و ایمانش را از دست نداد و همیشه با صبر و آرامش از پروردگار بزرگ یاری می خواست. دختر پیامبر همیشه مهربان و درستکار بود. محبت آن بانوی بزرگواری در دلهای ماست و تمام مسلمانان ایشان را دوست دارند.حضرت محمد (ص) همیشه می فرمود: " فاطمه پاره ی تن من است."
دعایی از حضرت زهرا (س)
روزى سلمان به پیامبر (ص) گفت: اى مولاى من! تو را سوگند به خدا، از عظمت فاطمه (س) در روز قیامت تعریفى بفرمایید.
پیامبر (ص) با تبسم رو به سلمان كرد و فرمود: سوگند به آن آفریدگارى كه جانم در دست اوست، فاطمه (س) را در آن روز بر ناقهاى از ناقههاى بهشت سوار مىكنند، جبرئیل و میكائیل به ترتیب از راست و چپ او حركت مىنمایند. امیرالمۆمنین پیشاپیش و حسن و حسین از پشت سر، وى را همراهى مىكنند، تا بدین طریق فاطمه (س) از پلصراط مىگذرد و پس از گفتگوهاى زیاد، آنگاه خطاب مىرسد: فاطمه! هرچه مىخواهى بخواه. دخترم عرض مىكند:
بار الهى! از تو مىخواهم علاقهمندان خود و فرزندانم حسن و حسین را در آتش مسوزانی. خطاب مىرسد: یا فاطمه! سوگند به عزت و جلالم، دو هزار سال پیش از خلق آسمانها و زمین، بر خودم لازم كردهام كه این حاجت تو را برآورده کنم. (سفینه البحار، ج 2، ص 375)