پايگاه اينترنتي ربل نوشت: هر روز كه ميگذرد تعداد بيشتري از متخصصين اظهار ميدارند كه دولت مانع تحقيقات آنها در مورد حملات 11 سپتامبر ميشود.
به گزارش خبرگزاري فارس، "پل كريگ رابرتز " (Paul Craig Roberts)، اقتصاددان آمريكايي و معاون سابق وزير خزانهداري آمريكا در زمان "دونالد ريگان " در مقالهاي منتشره در پايگاه اينترنتي "ربل " به بررسي جوانب مختلف واقعه 11 سپتامبر پرداخته است. اين نويسنده سابق نشريههايي چون "والاستريتژورنال " و "بيزينسويك " معتقد است كه حملات مشكوك 11 سپتامبر بهانهاي بود براي نئومحافظهكاران آمريكايي تا بتوانند نقشه شوم خود براي سيطره آمريكا بر تمام جهان را با ماشين عظيم جنگي پياده كنند.
وي در ابتداي مقاله با اشاره به خطمشي روزنامه "واشنگتنتايمز " و حمايتهاي اين روزنامه از جنگطلبان آمريكايي مينويسد: "واشنگتنتايمز " روزنامهاي است كه با نظر مساعد به جنگهايي كه بوش، چني، اوباما و نئومحافظهكارها در خاورميانه راه انداختهاند؛ مينگرد و معتقد است كه تروريستهاي 11 سپتامبر بايد تاوان جناياتشان را بپردازند. اما در 24 فوريه و در كمال تعجب شنيدم كه پربينندهترين گزارش وبسايت اين روزنامه به مدت سه روز، گزارشي با عنوان "داخل محدوده اتوبان كمربندي " (Inside The Beltway) بود كه در 22 فوريه 2010 توسط "جنيفر هارپر " (Jennifer Harper) تهيه شده است. اين گزارش در مورد 31 كنفرانس خبري بود كه در 19 فوريه در شهرهاي مختلف آمريكا و ساير نقاط جهان توسط مهندسين و معماران سازمان "حقيقت 11 سپتامبر " (9/11 Truth) ترتيب داده شدند. سازمان مذكور هماكنون هزار عضو دارد كه همگي در امور ساختماني و عمراني متخصص هستند.
دكتر پل كريگ رابرتز در ادامه ميافزايد: تعجب من زماني بيشتر شد كه فهميدم در اين گزارش خبري، كنفرانسهاي مطبوعاتي اين سازمان كاملا جدي انگاشته شدهاند.
نويسنده سپس سؤالاتي در مورد واقعه 11 سپتامبر مطرح ميسازد: چگونه سه آسمانخراش عظيم مركز تجارت جهاني ناگهان به تلي از خاك تبديل شدند؟ چگونه آتش كوتاه مدت و با درجه پايين توانست تيرهاي فولادي آسمانخراشها را به ناگهان فرو بريزد؟ در گزارش "واشنگتنپست " چنين آمده است: "هزار معمار و مهندس از نمايندگان كنگره درخواست كردهاند تا تحقيقاتي جديد در مورد تخريب برجهاي دوقلو و ساختمان هفتم انجام شود. "
در ادامه مقاله حاضر ميخوانيم: به گزارش روزنامه "واشنگتنتايمز " معماران و مهندسين بدين نتيجه رسيدهاند كه اداره فدرال مديريت بحران و مؤسسه ملي استاندارد و تكنولوژي "مدارك و نظرات ناكافي، متناقض و فريبآميز پيرامون تخريب برجها ارائه كردهاند. " آنها همچنين "خواهان آغاز تحقيقاتي با حضور هيأت منصفه در مورد مقامات مؤسسه ملي استاندارد و تكنولوژي شدهاند. "
به گزارش اين روزنامه ريچارد گيج (Richard Gage)، سخنگوي اين مهندسين و معماران گفت: "مقامات دولت بايد بدانند كه "ناديده انگاشتن جرم " طبق ماده 18 (بند 2382) قوانين آمريكا يك جرم جدي محسوب ميشود. بنابراين آنهايي كه مدركي دال بر وقوع جرم در دست دارند بايد اقدامات لازم را اتخاذ كنند. اين مسائل ميتوانند تأثير بسيار زيادي در محاكمه آتي "خالد شيخ محمد " داشته باشد. "
هماكنون سازمان ديگري با نام "آتشنشانان جوياي حقيقت 11 سپتامبر " (Firefighters for 9/11 Truth) به وجود آمده است. اريك لاير (Erik Lawyer)، رئيس اين سازمان، در كنفرانس خبري اصلي در شهر سانفرانسيسكو حمايت آتشنشانها را از خواستههاي مهندسين و معماران اعلام كرد. وي اظهار داشت كه هيچ نوع تحقيق دادگاهي و علمي در مورد آتشهايي كه اين سه ساختمان را ويران كردند صورت نگرفت و اين به معناي ارتكاب جرم است.
* چرا ستونهاي فلزي برجها ذوب شدند؟
دكتر رابرتز در مورد وقايع بعد از فروپاشي برجها مينويسد: از فرايندهاي تحقيقي لازم تبعيت نشد و صحنه جرم به جاي نگهداري و تجسس ويران گرديد. به گفته رييس سازمان آتشنشانان [اريك لاير] بيش از صد نفر از افرادي كه بلافاصله در محل حاضر شدند صداي انفجارهايي را شنيدند. مدارك صوتي، تصويري و راديويي نيز دليلي بر وقوع اين انفجارها هستند.
اين اقتصاددان آمريكايي در ادامه بررسي دلايل تخريب برجهاي دو قلو به نقل از كنفرانس خبري مينويسد: فيزيكداني به نام استيون جونز (Steven Jones) مدركي در مورد وجود "نانوترميت " در خرابههاي برجهاي مركز تجارت جهاني ارائه كرد. اين مدارك توسط هيأت بينالمللي دانشمندان به رهبري پروفسور "نيلز هريت " (Niels Harrit)، نانوشيميدان "دانشگاه كپنهاگ " جمعآوري شده بودند. نانوترميت يك ماده آتشزا و انفجاري پيشرفته است كه ميتواند به سرعت فلزات را ذوب كند.
* اسنادي كه تئوري توطئه را زير سوال ميبرند
معاون سابق وزير خزانهداري آمريكا با اشاره به فشارها و انتقادهايي كه بر جويندگان حقايق يازده سپتامبر وارد ميشود در ادامه ميافزايد: قبل از اينكه فرياد "تئوري توطئه " را بانگ زنيم، بايد بدانيم كه معماران، مهندسين، آتشنشانان و دانشمندان هيچ تئوري را پيشنهاد نميكنند. آنها فقط اسنادي ارائه ميكنند كه تئوري رسمي را به چالش ميكشد و اين اسناد تا ابد ناديده انگاشته نخواهند شد.
اگر ترديد كردن در مورد داستان رسمي 11 سپتامبر و گزارش كميسيون ويژه باعث ميشود فرد يك مجنون علاقهمند به تئوري توطئه ناميده شود در اين صورت بايد دو رئيس كميسيون 11 سپتامبر و مشاور حقوقي كميسيون را نيز جزو اين ديوانگان به حساب آوريم. تمام اين افراد در كتابهاي خود اظهار كردهاند كه در زمان انجام تحقيقات از جانب مقامات دولتي فريب داده شدهاند.
اين اقتصاددان و روزنامهنگار آمريكايي در ادامه مقالهاش به انتقاد از سادهلوحي و زودباوري افكار عمومي آمريكا پرداخته و مينويسد: هميشه آمريكاييهايي وجود خواهند داشت كه بدون توجه به تعداد زياد دروغهاي دولت هميشه هرآنچه دولت بدانها بگويد را قبول خواهند كرد. عليرغم همه جنگهاي وسيعي كه امنيت اجتماعي و بهداشتي را تهديد ميكنند، يعني جنگهايي بر اساس سلاحهاي كشتار دستهجمعي عراق كه هيچگاه پيدا نشدند، جنگهايي بر اساس ارتباط "صدام حسين " با شبكه "القاعده " كه هيچگاه ثابت نشد، بر اساس سلاحهاي هستهاي خيالي ايرانيها كه قرار است بهانه جنگ تهاجمي آتي آمريكا در خاورميانه باشند، هنوز هم نيمي از مردم آمريكا داستانهاي خيالي دولت در مورد واقعه 11 سپتامبر را باور ميكنند و آن را توطئه مسلماناني مينامند كه تمام جهان غرب را با زرنگي فريفتهاند.
* 183 روش در شكنجه شيخ محمد بكار گرفته شد
نويسنده در ادامه انتقاد از افكار عمومي آمريكا ميافزايد: براي اين آمريكاييها هيچ فرقي ندارد كه دولت چند بار داستان خود را عوض كرده است. براي مثال، آمريكاييها در ابتدا نام "اسامه بن لادن " را شنيدند زيرا دولت بوش حملات 11 سپتامبر را بر عهده او گذارد. در طي ساليان متمادي فيلمهاي ويدئويي زيادي به مردم سادهلوح آمريكا نشان داده شدند كه ظاهرا حاوي بيانيههاي اسامهبنلادن بودند. متخصصين اين فيلمها را جعلي اعلام كردند اما افكار عمومي آمريكا به خودفريبي ادامه دادند. اما ناگهان در سال گذشته يك "مغز متفكر " ديگر براي حملات 11 سپتامبر پيدا شد تا جاي اسامهبنلادن را بگيرد. وي كسي نبود جز خالد شيخ محمد، زنداني پاكستاني "گوانتانامو " كه با 183 روش خفگي مجازي شكنجه شد تا بالاخره اعتراف كرد كه طراح اصلي حملات 11 سپتامبر بوده است.
دكتر رابرتز معتقد است كه اعترافات شيخ محمد هيچ ارزش قانوني ندارند. وي مينويسد: در قرون وسطي اعترافات با شكنجه گرفته ميشدند اما تا جايي كه من مي دانم در نظام قضايي آمريكا متهمسازي خود بدون ارائه اسناد مستدل پذيرفته شده نيست. اما تحت رژيم بوش و قضات جمهوريخواه فدرال، كه ما را مطمئن كردهاند از قانون اساسي آمريكا حفاظت خواهند كرد، خودمتهمانگاري شيخ محمد تنها دليل دولت براي اثبات اين مدعي است كه تروريستهاي مسلمان حملات 11 سپتامبر را انجام دادهاند.
* آيا شيخ محمد سوپرمن بود؟
نويسنده در ادامه مقاله كارهاي نسبت داده شده به شيخ محمد را غيرممكن و خندهدار دانسته و ميافزايد: اگر شاهكارهاي نسبت داده شده به شيخ محمد را خوب بسنجيم متوجه امكانناپذير بودن آنها خواهيم شد. گويي شيخ محمد باهوشتر و قويتر از "سوپرمن " است. وي تمام 16 سازمان اطلاعاتي آمريكا و همچنين سازمانهاي اطلاعاتي متحدين و دستنشاندههاي آمريكا به مانند "موساد " را فريب داده است. تمام سرويسهاي اطلاعاتي جهان نتوانستند در مقابل شيخ محمد بايستند. شيخ محمد با هوش و ذكاوت سرشار خود همه را فريفت، از شوراي امنيت ملي آمريكا گرفته تا ديك چني، "پنتاگون "، "مجلس سنا "، "فرماندهي دفاع هوافضاي آمريكاي شمالي "، "نيروي هوايي آمريكا " و "كنترل ترافيك هوايي. "
وي باعث شد بخش حفاظت فرودگاه در عرض يك صبحگاه چهار بار اشتباه كند. وي جديدترين سيستم دفاع هوايي پنتاگون را شكست داد و براي اولين بار در تاريخ آمريكا يك هواپيماي ربوده شده بدون اينكه از جانب نيروي هوايي آمريكا ردگيري شود به ساختمان پنتاگون خورد.
در ادامه مقاله ميخوانيم: شيخ محمد توانست اين شاهكارهاي پيچيده را با استفاده از خلبانان كمتجربه و فاقد صلاحيت انجام دهد. شيخ محمد توانست افبيآي را وادار كند كه از انتشار نوارهاي ويدئويي زيادي كه وي در آنها، طبق داستان رسمي، اعتراف به ربودن هواپيما و اصابت آن به پنتاگون كرده بود، امتناع كند.
* دولت بايد قبل از آشكار شدن ماجرا آنرا مختومه ميكرد
چقدر بايد سادهلوح بود كه پذيرفت يك انسان، و يا به عبارت ديگر يك شخصيت خيالي هاليوودي، تا اين حد قادر و تواناست؟ اگر شيخ محمد اين تواناييهاي فراانساني را دارد چگونه آمريكاييهاي بيكفايت توانستند او را دستگير كنند؟
دكتر رابرتز در پاسخ سؤالاتي كه مطرح كرده مينويسد: شيخ محمد فردي است كه تحت شكنجه اعتراف كرد تا تقصيرها را به گردن بگيرد و بدين ترتيب اعتقاد سادهلوحهاي آمريكايي به تئوري توطئه دولتي و رسمي تداوم داشته باشد. ماجرا از اين قرار است كه دولت آمريكا مجبور شده واقعه 11 سپتامبر را به پايان برساند. دولت بايد قبل از آشكار شدن همه ماجرا، دادگاهي برگزار كند و متهمي را در آنجا محاكمه كند تا اين پرونده مختومه شود، و البته هر كسي كه 183 بار توسط خفگي مجازي شكنجه شود به هر چيزي اعتراف خواهد كرد.
به گزارش خبرگزاري فارس، "دكتر پل كريگ رابرتز " (Paul Craig Roberts)، اقتصاددان و روزنامهنگار آمريكايي در ادامه مقالهاش بار ديگر به موضوع سركوب منتقدين روايت رسمي از واقعه 11 سپتامبر پرداخته و ميافزايد: دولت آمريكا در واكنش به اسنادي كه بر عليه تئوري توطئه (روايت رسمي) ماجراي عجيب و غريب 11 سپتامبر منتشر شدهاند با بازتعريف جنگ عليه تروريسم و انتقال آن از جبهههاي خارجي به جبهه داخلي واكنش نشان داده است. جانت ناپليتانو (Janet Napolitano)، وزير امنيت داخلي، در 21 فوريه گفت كه امروزه افراطگرايان آمريكايي به همان اندازه تروريسم بينالمللي نگران كننده شدهاند. البته افراطيها كساني هستند كه در مقابل برنامههاي دولت ميايستند، درست به مانند 1000 معمار و مهندس سازمان "حقيقت 11 سپتامبر ". اين گروه 100 عضو داشت و هم اكنون اعضاي آن به 1000 نفر رسيدهاند. اگر اين تعداد 10000 نفر شود چه رخ خواهد داد؟
* به هر نحوي بايد از دست آنها خلاص شد
دكتر رابرتز در ادامه بررسي فشارهاي وارده به حقيقتجويان مينويسد: كاس سانشتين (Cass Sunstein)، از مقامات دولت اوباما، براي مقابله با طيف شكاكين به روايت رسمي 11 سپتامبر يك راهحل ارائه كرده است: "به درون آنها نفوذ كنيد و تحريكشان كنيد كلماتي بگويند و اعمالي انجام دهند كه بتوان دستگيرشان كرد. به هر نحو ممكن از شر آنها خلاص شويد. "
نويسنده با اشاره به ديوانه خوانده شدن منتقدين روايت رسمي واقعه 11 سپتامبر مينويسد: اگر اين افراد ديوانگاني هستند كه حرفهايشان فقط به درد خنده و تمسخر ميخورد چرا بايد دست به چنين كارهاي زد تا اين افراد دستگير شوند؟ آيا دولت از اين ميترسد كه اين افراد كاري انجام دهند؟ چرا دولت آمريكا به جاي اين كارها، با اسناد ارائه شده روبرو نميگردد و جوابي بدانها نميدهد؟ اگر معماران، مهندسين، آتشنشانها و دانشمندان تنها افرادي ديوانه و مجنون هستند ميتوان به راحتي اسناد ارائه شده آنها را بررسي و رد كرد. پس چرا بايد مأمورين پليس را در ميان آنها فرستاده و برايشان پاپوش درست كرد؟
اين محقق و روزنامهنگار آمريكايي معتقد است كه خود دولت آمريكا در واقعه 11 سپتامبر دست داشته است. او مينويسد: بسياري از آمريكاييها در جواب خواهند گفت كه دولت "آنها " حتي خواب اين را هم نميبيند كه براي پيشبرد برنامههايش شهروندان آمريكايي را با ربودن هواپيماها و تخريب ساختمانها به كشتن دهد. اما "دنيس بلير " (Dennis Blair)، رئيس "شوراي اطلاعات ملي " در 3 فوريه به كميته اطلاعات كنگره اعلام داشت كه دولت آمريكا ميتواند حتي شهروندان خودش را در كشورهاي خارجي به قتل برساند. هيچ نوع بازداشت، اتهام و يا محاكمهاي لازم نيست، بلكه يك راست به سراغ قتل ميرويم.
نويسنده در ادامه بررسي كشتار شهروندان آمريكايي توسط دولت اين كشور مينويسد: بدون شك اگر دولت آمريكا ميتواند شهروندانش را در خارج به قتل برساند اين كار را در خانه نيز ميتواند انجام دهد. براي مثال، در زمان دولت كلينتون و در ايالت تگزاس 100 عضو فرقه داوديان (Branch Davidians) بدون هيچ دليل قضايي كشته شدند. دولت تنها تصميم گرفت كه از قدرت خود استفاده كند زيرا ميدانست كه ميتواند مصون از هر گونه پيگيري باشد، و همين طور نيز شد.
* عمليات نورثوودز چه بود؟
دكتر رابرتز به مورد ديگري نيز اشاره ميكند كه پرده از طرح دولت آمريكا براي كشتن شهروندان آمريكايي برميدارد: آمريكاييهايي كه فكر ميكنند دولتشان عملياتها را به صورت اخلاقي و انساني انجام ميدهد بهتر است سري به پرونده "عمليات نورثوودز " (Operation Northwoods) بزنند. نورثوودز طرحي بود كه توسط فرماندهي ستاد مشترك آمريكا براي سيا تدوين شده بود. بر اساس اين طرح قرار بود اعمال تروريستي در داخل خاك آمريكا انجام گيرد و مسؤوليت آن بر گردن "كاسترو " گذارده شود تا بدين ترتيب حمايت عمومي از تغيير رژيم در كوبا افزايش يابد. اين برنامه سري به امضاي "جان. اف. كندي " رسيده بود و پس از مرگ وي توسط هيأت بازبيني اسناد ترور كندي فاش شد. در آرشيو شوراي امنيت ملي ميتوانيد اين سند را به صورت آنلاين مشاهده كنيد. علاوه بر اين گزارشهاي ديگري نيز در اينترنت، براي مثال در "ويكيپديا "، درباره اين طرح وجود دارند.
"جيمز بامفورد " (James Bamford) در كتابي با عنوان "رازها " اين طرح را چنين توصيف ميكند: "عمليات نورثوودز كه امضاي رئيس [ژنرال لمنيزر] و ساير اعضاي ستاد مشترك در آن به چشم ميخورد طرحي بود براي كشتن مردم بيگناه در خيابانهاي آمريكا؛ غرق كردن قايقهاي پناهندگان كوبايي در سواحل آمريكا؛ طرحي براي به راه انداختن حملات تروريستي در واشنگتن، ميامي و ديگر جاها. قرار بود مردم به خاطر بمبگذاريهايي كه خبري از آنها نداشتند و يا هواپيمارباييهايي كه در آن دخيل نبودند بازداشت شوند. تمام اين وقايع با استفاده از مدارك و اسناد ساختگي به دولت كاسترو نسبت داده ميشد و بدين ترتيب بهانه و حمايتهاي بينالمللي و داخلي لازم در اختيار ژنرال ليمنزر و گروه دسيسهكارش قرار ميگرفت تا جنگ خود را آغاز كنند. "
دكتر رابرتز هدف اصلي از انفجار برجهاي ساختمان تجارت جهاني را نيز چنين تبيين ميكند: قبل از 11 سپتامبر نئومحافظهكارها بارها اعلام كرده بودند كه براي به راه انداختن جنگي تهاجمي در خاورميانه به يك "پرلهاربر " جديد نياز دارند. هر روز كه ميگذرد تعداد بيشتري از متخصصين اظهار ميدارند كه دولت تحقيقات آنها را در مورد حملات 11 سپتامبر مسدود ميسازد. به صلاح مردم آمريكا و ساير مردم جهان است كه به اين متخصصين گوش فرا دهند. 11 سپتامبر آغازي بود براي برنامه نئومحافظهكارها تا هژموني آمريكا را در جهان برقرار سازند. هماكنون دولت آمريكا موافقت كشورهاي همسايه روسيه را خريداري ميكند تا در خاك اين كشورها سيستمهاي رهگيري موشكي قرار دهد. آمريكا قصد دارد روسيه را با پايگاههاي موشكي محاصره كند، محاصرهاي كه از لهستان آغاز ميشود از اروپاي مركزي و "كوزوو " ميگذرد و به گرجستان، آذربايجان و آسياي مركزي ميرسد. [رجوع كنيد به كتاب "انفجار قريبالوقوع: آمريكا تهديدات پيش روي روسيه و ايران را تشديد ميكند، " ريك روزف (Rick Rozoff)، انتشارات گلوبالريسرچ (Global Research)، 19 فوريه 2010] ريچارد هالبروك (Richard Holbrooke)، فرستاده آمريكا، در 20 فوريه اعلام كرد كه القاعده به جمهوريهاي تازهاستقلال يافته اتحاد جماهير شوروي سابق، يعني تاجيكستان، قرقيزستان، ازبكستان، تركمنستان، و قزاقستان نقل مكان ميكند. هالبروك با اين اظهارات وجود پايگاههاي آمريكايي را در اين كشورها با بهانه هميشگي "جنگ عليه تروريسم " توجيه ميكند.
اين اقتصاددان آمريكايي در ادامه ميافزايد: آمريكا از قبل ايران را با پايگاههاي نظامي محاصره كرده است. دولت آمريكا ميخواهد چين را با كنترل خاورميانه و قطع مسير نفت خلع سلاح كند. بر اساس اين طرح روسيه و چين، دولتهاي مسلح به تسليحات هستهاي، بهوسيله سيستمهاي دفاع ضدموشكي آمريكا مرعوب ميشوند و در برابر هژموني آمريكا تسليم ميشوند. علاوه بر اين، چين در تهيه نفت براي صنايع و ارتش خود دچار كمبود ميشود.
* جاهطلبي آمريكا زندگي را در تمام جهان تهديد ميكند
اما به نظر نويسنده اهداف نئومحافظهكاران هيچگاه عملي نخواهد شد: دولت آمريكا دچار توهم شده است. رهبران نظامي و سياسي روسيه بارها اعلام كردهاند كه ناتو تهديدي مستقيم براي امنيت روسيه به حساب ميآيد و درخواست تغيير در دكترين نظامي روسيه را دادهاند تا در آن حمله اتمي پيشگيرانه نيز لحاظ گردد. چينيها هم چنان بيپروا و مطمئن به خود هستند كه نميتوان آنها را با "ابرقدرت " تحليل رفته آمريكايي مطيع كرد.
دكتر رابرتز در پايان مقالهاش با اشاره به خطرات ناشي از جاهطلبيهاي آمريكا مينويسد: ابلههايي كه در واشنگتن حضور دارند كشور را به سوي جنگ هستهاي هدايت ميكنند. تمايل ديوانهوار براي برقراري هژموني آمريكا زندگي را در تمام جهان تهديد ميكند. مردم آمريكا نيز با پذيرفتن دروغها و فريبهاي دولتشان اين واقعه قريبالوقوع را تسهيل ميكنند.