چرا بايد به خدا باور داشت؟ اين موضوع از نظر الهياتي دوباره مناقشهبرانگيز شده است.
همواره ميتوان وجود چنين وصفي را در ميان الهيدانان انتظار داشت اما دوره درستكيشي جديد در تاريخ انديشه الهياتي معاصر تحت سيطره اين نگرش بوده كه مسئله باور به خدا مسئلهاي مربوط به ايمان است؛ ايماني كه فينفسه نه استدلالپذير است و نه نتيجه فرايند عقلاني رشد يا تحول انساني بلكه صرفا موهبتي الهي است. اما بيشك، خداباوران نه فقط بهوجود خدا عقيده راسخ دارند بلكه جهاننگري خود را پيرامون كانوني كه نامش خداست متجلي ميسازند. مسئله باور به خدا موضوعي است كه در گزارش ذيل سعي شده براساس عقايد و آراي متالهان و فيلسوفاني نظير كييركگور، جورج ماوردس، آنتوني فلو و جان هيك مورد بحث و بررسي قرار گيرد.
اين گزارش براساس دومين نشست «باور به خدا» تنظيم شده كه در ادامه مجموعه نشستهايي در فلسفه دين، در پژوهشگاه علومانساني و مطالعات فرهنگي و با سخنراني دكتر محمد سعيديمهر، دكتر هادي صادقي، دكتر سيدحسن حسيني، دكتر حميدرضا آيتاللهي و دكتر قاسم پورحسن برگزار شد.
كييركگور، فيلسوف دين و متاله دانماركي در ايران با كتاب «ترس و لرز» و برخي كتابهاي ديگر شناخته شده است. او فيلسوف اگزيستانسياليستي بوده كه خدا نقش محوري در زندگياش (براساس آموزههاي مسيحي) داشته است.
دكتر قاسم پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي، در اين نشست ضمن تبيين «كييركگور و باور شورمندانه به خدا» با بيان اينكه كييركگور بيش از آنكه فيلسوف باشد يك متكلم مسيحي است، افزود: او با اينكه متكلم مسيحي است اما حملات تندي به كليسا و مسيحيت رسمي دارد و از مسيحيت راستين دفاع ميكند.
وي بر اين باور است كه مسيحيت رسمي با مسيحيت اصلي پيوندي نداشته و كشيشان بيشتر به ماموران سلطنتي شباهت دارند تا مردان الهي. عضو هيأت علمي دانشگاه علامه طباطبايي، عمده آثار منتشرشده از كييركگور را در نقد مسيحيت دانست و گفت: چند مسئله در آراي كييركگور در موضوع ايمان شورمندانه و باور به خدا قابل بررسي است. پنجمرحله خودشناسي، مراحل سهگانه زندگي، مرحله لذتجويي، مرحله اخلاقي، مرحله ديني و عاشقانهزندگيكردن است.
دكتر پورحسن افزود: در نظر اين فيلسوف و متاله زندگي 3مرحله دارد كه اكثر انسانها در مرحله اول يعني لذتجويي به سر ميبرند و بايد به مرحله دوم كه مرحله اخلاقي است پا بگذارند و مرحله سوم، شورمندي و عاشقانهزيستن است و اينجا باور به خدا محقق ميشود و در نظر او ايمان با صرف قواعد اخلاقي و مرحله لذتجويي حاصل نميشود. وي به مسئله ايمان آفاقي (برهاني) و ايمان انفسي (تجربي) اشاره كرد و گفت: كييركگور در كتاب «پاره نوشتههاي فلسفي» اكثر آراي خود را در باب تفاوت دو نوع باور آفاقي و انفسي مطرح كرده و به نقد ايمان آفاقي ميپردازد.
او معتقد است ايمان آفاقي يقينآور نيست؛ لذا نميتوان با براهين اثبات كرد كه مسيحيت بر حق است يا خير؛ ضمن اينكه كييركگور معتقد است باور انفسي مبتني بر تأمل در وجود خود است. اين استاد فلسفه تأكيد كرد: براساس نگاه كييركگور هدف مسيحيت راستين اين است كه در باور به خداوند شدت و قوت شورمندي را به اوج رساند و مسئله اصلي در باور ديني و باور به خدا، ارتباط وجودي انسان با خداست. ايمان محصول اين تغيير و صيرورت و ارتباط وجودي است و اين به معني انتخاب شورمندي بيحد و حصر است. شورمندي يعني پذيرفتن خطرها و ايثار خود، فرزندان و دنيا براي باور ديني.
مباني عقلاني باور به خدا
دكتر محمد سعيدي مهر، استاد دانشگاه تربيت مدرس، در اين نشست با موضوع جورج ماوردس و مباني عقلاني باور به خدا به سخنراني پرداخت و گفت: ماوردس استاد فلسفه دانشگاه ميشيگان كه از طرفداران الهيات اصلاحشده به شمار ميرود اخيرا در كتاب خود با عنوان باور به خدا در زمينه معرفتشناسي ديني ديدگاههاي جديدي را در باب باور به خدا مطرح و نقد معرفتشناسي ديني سنتي را عرضه كرده است.
ماوردس برهان و معرفت را داراي 2 بعد ميداند و ميگويد اين دو در كنار جنبه عيني از جنبه ذهني نيز برخوردارند و نشان ميدهد كه مفاهيم ذهني مشمول احكامي از جمله شخصمحوري هستند و بر حسب تنوع اشخاص متنوع ميشوند. وي با بيان اينكه از نظر ماوردس برهان و معرفت مقولهاي شخصمحور است، تأكيد كرد: از اينرو نميتوان استدلال مفروضي را بهصورت مطلق برهان دانست بلكه بايد گفت كه اين استدلال براي چه كسي برهان است. توجه به بعد ذهني برهان باعث ميشود كه توقع بيش از حد از براهين بهويژه ديني نداشته باشيم و نپنداريم كه برهان الهياتي خوب، برهاني است كه همگان را قانع سازد.
در برهان وجود خدا و هر برهان ديگر علاوه بر جهات منطقي بايد جهات معرفتي را نيز لحاظ كرد و وضعيت معرفتي شخص كاملا در پذيرش و باور مؤثر است. وي با بيان اينكه در ارزيابي برهانها بايد معيارها را تغيير داد، بر نسبيبودن معيارها در نظر ماوردس تأكيد كرد و گفت: ما ميتوانيم هر برهاني را در چارچوب كاركرد خود مفيد بدانيم. درنظر ماوردس اولا برهان بر وجود خدا تابع چارچوبهاي معرفتي برهان است، ثانيا دنبال برهاني نباشيم كه مطلقا براي همه خدا را ثابت كند و ثالثا اگر برهاني براي افراد محدودي كاربرد داشت ميتوانيم آن را در چارچوب خود آن برهان، مفيد بدانيم.
خداباوري، پس از 50 سال انكار خدا
دكتر سيدحسن حسيني، استاد فلسفه علم دانشگاه صنعتي شريف، ديگر سخنران اين نشست بود كه به موضوع خدا و آنتوني فلو پرداخت و با اشاره به زندگينامه اين فيلسوف معاصر بريتانيايي گفت: فلو در يك خانواده كاملا مذهبي و مسيحي از پدري كشيش و مادري مذهبي متولد شد و آموزشهاي اوليهاش را در مدارس ويژه گذراند و خودش ميگويد كه از 15سالگي بهدليل مواجهه با شر در جهان با وقوع جنگ جهاني، اعتقاد پيدا كردم كه خدا وجود ندارد و از آن به بعد تا سال2004 اين مسئله را دنبال كرده و در طول اين سالها سعي ميكند با روشهاي فلسفي مسئله عدموجود خدا را اثبات كند.
وي به فعاليتهاي فلو در فلسفه «اتئيستي» اشاره كرد و گفت: حتي پس از اعلام روگرداني فلو از اتئيسم ترديدي نيست كه آنچه او در نوشتههاي خود در دهههاي50 به بعد درخصوص رد و انكار الهيات و دفاع از اتئيسم بر جاي گذاشته است بهعنوان مرجع و منبع مهمي در تحولات دينپژوهي قرن20 محسوب ميشود. دكتر حسيني مناظره آكسفورد را مهمترين كار فلو خواند كه در تابستان1950 اتفاق افتاد و افزود: اين مناظره بارها تحت عنوان «الهيات و ابطالپذيري» چاپ شده و در اين مناظره كه هير و ميچل حضور دارند حرف فلو در ابطالناپذيري گزارههاي ديني روشن است و فلو بهشدت بر جدايي خود از پوزيتيويستها تأكيد ميكند.
دكتر حسيني با اشاره به مقاله خدايان ديزروم، تأكيد كرد: فلو بر خلاف ديزروم معتقد است كه هيچ ناقض و ابطالي براي گزارههاي ديني وجود ندارد و از آنجايي كه هيچ مبطلي براي گزارههاي ديني نميتوانيد تصور كنيد پس زبان دين زبان بيمعنايي است. فلو در مورد مفهوم خدا نيز به ناسازگاري صفات و ويژگيهاي دروني آن با يكديگر و همچنين با واقعيتهاي بيروني از تبيين شر ميپردازد و بحث اثبات خدا و يا اثبات عدموجود خدا را فرع بر انسجام منطق اين مفهوم ميداند. دكتر حسيني با بيان اينكه در استدلال غايتشناسي، برهان نظم بسيار در دوران خداباوري فلو نقش داشته، افزود: فلو بر اصل پيشفرض اتئيسم تأكيد ميكند و ميگويد براساس اين اصل، ارائه استدلال بر عهده متالهان است و اتئيستها وظيفه بررسي صحت و سقم استدلالها را دارند. وي با اشاره به عقبنشيني فلو از برخي ديدگاههايش در دوران خداباوري، افزود: با اينكه فلو خداباور شده است اما آنچه در دوره اتئيسمياش مطرح كرده بهعنوان بخشي از اتئيسم باقي خواهد ماند.
وي با اشاره به آخرين كتاب فلو با عنوان «خدا هست» و اعلام خداباوري او در سال 2004 گفت: فلو بر استدلاليبودن خداباوري خود تأكيد ميكند و آن را امري فراطبيعي، معجزه و تجربه و... نميداند. فلو بهدليل ارتباط گستردهاي كه با اديان مختلف از جمله اسلام داشته خداباوري خود را مربوط به هيچ ديني نميداند بلكه آن را امري طبيعي ميخواند و ميگويد خداباوري من به ايمان برنميگردد و كاملا استدلالي است. استاد فلسفه علم دانشگاه شريف با بيان اينكه فلو، برهان نظم و يافتههاي جديد علمي را از جمله دلايل خداباوري خود ميخواند، افزود: فلو به كشفيات جديد DNA، مسئله بينگبنگ در كشفيات جديد فيزيكي و... در خداباوري خود تأكيد ميكند. وي افزود: فلو برهان نظم را قابلقبول ميداند و ميگويد: براي من 2 چيز بسيار مهم است؛ يكي ريشههاي قوانين طبيعت(برهان نظم) و ديگري اينكه چگونه حيات ذيشعور شد درحاليكه ميتوانست غير از آن باشد، پس نظم دهندهاي وجود دارد.
در بخش دوم اين نشست، دكتر حميدرضا آيتاللهي، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي، طي سخناني كوتاه و موجز به بحث در باب وجود خدا پرداخت و اظهار داشت: نگاه فلسفه غرب بعد از دكارت به سمت نگاه ذهني ميرود اما آنچه با تفكر ما ميخواند اين است كه باور به خدا بايد متصل بهوجود واقعي خدا باشد. دكتر آيتاللهي باور بهوجود واقعي خدا در جهان خارج را داراي مراتب و شدت و ضعف دانست و گفت: در باور به خدا اراده دخالت دارد پس عواملي ميتوانند اراده را به سمت باور به خدا سوق دهند و عواملي فاهمه را به سمت خدا سوق دهند.
رئيس پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، دو جنبه ارادي و فاهمه را در باور به خدا مهم خواند و تأكيد كرد: بين اراده و فاهمه رابطه ضروري نيست بلكه تعامل وجود دارد. هر كدام از اين دو جنبه اراده و فاهمه بيشتر گسترش يابد باور به وجود خدا ميتواند قويتر شود. دكتر آيتاللهي در پايان، وجود واقعي خدا و باور به خدا را دو چيز مستقل و مختلف خواند و گفت: در مرحله تعامل است كه باور واقعي فراهم ميشود.
همشهري- منوچهر دينپرست