مركز مطالعات راهبري و بينالمللي در خصوص نقش چين در معادلات جهاني بر اين باور است كه تصور همكاري چين-آمريكا در زمينه موضوعات مختلف جهاني و از جمله برنامه هستهاي ايران غير ممكن است.
به گزارش فارس، مركز مطالعات راهبردي و بينالمللي آمريكا در مقالهاي از مصاحبه با "كارلوس فريمن " مسئول بخش مطالعات چين در اين مركز بهره جسته و به بررسي رابطه چين و آمريكا و تاثير آن در برخورد با برنامه هستهاي ايران پرداخته است.
"كارلوس فريمن " متولد سال 1943، ديپلمات آمريكايي است كه طي 30 سال گذشته در بخشهاي مختلف وزارت امور خارجه و دفاع آمريكا فعاليت داشته و از سوابق وي ميتوان به سفير آمريكا در عربستان در زمان جنگ خليج فارس اشاره كرد.
اين مقاله كه شامل مصاحبه با فريمن است اين گونه آغاز ميشود كه تلاشهاي مخفيانه ايران براي دستيابي به سلاحهاي هسته اي به چالشي بزرگ در سياست خارجه دولت "باراك اوباما " تبديل شده است.
سال گذشته آمريكا اعلام كرد ايران بايد تا پايان ماه دسامبر 2009 تمام فعاليتهاي هستهاي خود را متوقف كند. آمريكا تهديد كرده بود كه در غير اين صورت مجبور ميشود از تحريمهاي اقتصادي جديدي عليه ايران استفاده كند.
ضرب الاجل اعلام شده توسط آمريكا به پايان رسيد و به دليل تمرد چين، احتمال اعمال تحريم هاي جديد، در آينده نزديك عليه ايران بسيار كم است. در تاريخ 5 ژانويه 2010 نماينده چين در سازمان ملل با اعلام اينكه در حال حاظر زمان و موقعيت مناسبي براي اعمال تحريم هاي جديد نيست به خاطر اينكه تلاش هاي ديپلماتيك ادامه دارد توانست جلوي تلاش آمريكا را براي جلب حمايت سازمان ملل براي تحريم هاي جديد عليه ايران را بگيرد.
بن بست به وجود آمده بين پكن و واشنگتن در مساله ايران نه تنها نشانگر وجود اختلاف در منافع دو كشور در اين زمنيه است بلكه نشان ميدهد رويكرد سياست خارجي اين دو كشور در مسائل جهاني و همچنين روابط دوجانبه ديپلماتيك متفاوت است.
سوال- آيا چين كاملا به خاطر منافع خود با تحريمهاي اقتصادي مخالفت ميكند؟
جواب- چين روابط اقتصادي گستردهاي با ايران دارد. ارزش مبادلات بين دو كشور در سال 2008 چيزي حدود 27 ميليارد دلار بوده است و ايران در سال گذشته حدود 408 هزار بشكه در روز، نفت به چين نفت صادر كرده است.
در حاليكه شركتهاي انرژي غربي به خاطر تحريم هاي اعمال شده عليه ايران در حاشيه قرار گرفتهاند، شركتهاي چيني توانستهاند تا جايگزيني براي اين شركتها باشند. در ماه مي سال 2009 در كنفرانسي كه در تهران برگزار شد، شركتهاي چيني قراردادهايي را به ارزش 17 ميليارد دلار در سرمايهگذاري و توافقات تجاري امضا كردند. براي چين روابط تجاري به طور مشخص از اهميت ويژه اي برخوردار است و اين كشور تمايلي براي به خطر انداختن سرمايه گذاري هايش در ايران ندارد ولي اين تنها عاملي نيست كه باعث عدم همكاري چين با آمريكا شده است.
روابط خارجي چين داراي دو محور اصلي است كه اين دو اصل بر اساس الويتهاي داخلي به وجود آمده است:
اول اينكه چين از ايجاد فضاي بين المللي با ثبات در جهان حمايت ميكند. جهاني با ثبات و به دور از بحران بهترين عامل براي توسعه اقتصادي چين است. به اين صورت به نظر ميرسد پكن بيشتر به دنبال پيشبرد مذاكرات ديپلماتيك است تا از اين طريق بتواند روابط صميمانه خود را با كشورهاي ديگر حفظ كند به همين خاطر خود را وارد تنشهاي بين المللي نميكند.
دوم اينكه چين از دنبال كردن سياستهاي بينالمللي كه منجر به مداخله در حاكميت كشورهاي ديگر شود دوري ميكند. اين اقدام چين به منظور جلوگيري از هر گونه مداخله بينالمللي در مساله تايوان، تبت و سين كيانگ است. به همين خاطر چين منافع رو به رشد اقتصادي خود را در ايران مخفي نگه ميدارد و تمايل بسيار كمي براي اعمال تحريم عليه ايران دارد.
سوال- آيا دستيابي ايران به سلاح هستهاي باعث بي ثباتي جامعه بين المللي ميشود به صورتي كه بر خلاف منافع چين باشد؟
جواب- بله دقيقا. چين حمايت خود را از برنامه صلح آميز هستهاي ايران اعلام كرده است ولي از سوي ديگر هم از برخي تحريمهاي شوراي امنيت عليه غني سازي اورانيوم در ايران حمايت كرده است. چين به نفع قعطنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي كه به موجب آن ايران ملزم به همكاري كامل با آژانس براي شفاف نمودن فعاليتهاي هستهاياش ميشد، راي داد. اين اقدام چين باعث موضعگيري وزير امورخارجه ايران شد.
با اين وجود برخي از شركتهاي چيني با اجازه و يا بدون اجازه پكن، با انتقال تكنولوژي و موادي كه استفاده دوگانه دارند به برنامه هستهاي ايران كمك ميكنند. كارشناسان سياست خارجي چين از تاثير منفي برنامه هستهاي ايران در تلاشهاي چين براي حفظ جامعه جهاني با ثبات نگران نيستند.
خيليها در پكن از تاثير سياسي دستيابي ايران به سلاح هاي هسته ايران نگرانند. نگراني اين دسته از چينيها به دليل احتمال تلاش هاي اسرائيل براي از بين بردن سلاح هاي هسته اي ايران است، كه اين ميتواند به شدت به بيثباتي جامعه جهاني منجر شود. علت ديگر اين نگرانيها انگيزه شديد عربستان سعودي براي دستيابي به سلاحهاي هستهاي در واكنش به ايران است. از سويي ديگر صادرات انرژي عربستان به بسيار بيشتر از ميزاني است كه ايران به چين صادر ميكند و نگراني عربستان درباره تلاشهاي هستهاي ايران ميتواند براي چين ايجاد خطر كند.
هر چند برخلاف قدرت رو به رشد چين در مسائل جهاني، رهبران اين كشور مسئوليتي را براي برقراري و حفظ ثبات جهاني قبول نكرده است. در واقع چين به يك اصل قديمي، كه چين نبايد به يك رهبر جهاني تبديل شود، پايبند است و بيشتر بر اين مساله تمركز ميكند و به دقت به دنبال منافع خود است. در اين خصوص چين ايران هسته اي را به عنوان تهديدي مستقيم عليه خود نميداند. و از آنجايي كه چين خود را مسئول برقراري نظم در جهان نميداند چالش امنيتي ايران هستهاي در الويت پايين تري براي چين قرار دارد تا براي واشنگتن.
سوال- موضع چين در قبال برنامه هستهاي ايران چه مفهومي براي روابط چين-آمريكا دارد؟
جواب- طي سال 2009 و به خصوص طي ديدارهاي ماه فوريه "هيلاري كلينتون " وزير امورخارجه آمريكا از پكن، گفتگوهاي اقتصادي و استراتژيك چين و آمريكاي در ماه جولاي و ديدار "باراك اوباما " از پكن در ماه نوامبر، ديدار اوباما تنها به منظور تمركز بر مسائل دو جانبه نبود بلكه براي مطرح كردن موضوع همكاري و شراكت دو كشور براي رسيدگي به مسائل مهم جهاني بود.
برخي تحليلگران روابط چين و آمريكا را به عنوان گروهي مستقل نگاه ميكنند كه ميتوانند به كمك هم راهحلهايي براي مقابله با چالشهاي بزرگ جهاني بيابند از بخش انرژي و تغييرات آب و هوايي گرفته تا تكثير سلاحهاي هستهاي.
تا اينجا بعد از درگيريهاي بوجود آمده در اجالاس كپنهاك در دسامبر سال گذشته، تلاشهاي بي نتيجه براي ممانعت از فعاليتهاي هستهاي كره شمالي و وضعيت ديپلماتيك بغرنج در مساله ايران، ناظران سياسي در حال حاضر از ايجاد يك گروه مستقل شامل دو كشور چين و آمريكا نااميدند و احتمالي براي توافق بين دو كشور بر سر مسائل استراتژيك بزرگ بين المللي متصور نيستند. مجموعهاي از چالشهاي دو جانبه از حساسيت هاي اجتناب ناپذير طي ركود اقتصادي در يك سال و اختلاف نظرها بر سر مساله تبت و تايوان و حضور و نظارت آمريكا در درياي جنوب چين و ساير مسائلي كه به مشكلات دوجانبه بين آمريكا و چين مانند مسائل امنيتي، اقتصادي مرتبط ميشود باعث خواهد شد واشنگتن و پكن را در سال 2010 به خود مشغول كند.
نويسنده اين مقاله در پايان تاكيد ميكند: برخي تحليلگران سياسي در چين اعتقاد دارند كه ايراني قدرتمند ميتواند به عنوان وزنه تعادلي در منطقه در مقابل آمريكا عمل كند يعني در مقابل تسلط آمريكا در غرب آسيا كه ممكن است نظرات آنها بر ذهن تصميم گيران سياسي تاثير گذا باشد. گرچه روابط خوب چين و آمريكا در روابط چين مساله مهمي تلقي ميشود اما به نظر مي رسد در سياست خارجي اين كشور اصطحكاك بين آمريكا و چين بر سر مساله ايران ادامه داشته باشد.
در نتيجه تصور همكاري دو كشور بر سر اين موضوع يا هر موضوع جهاني بزرگ ديگري به نظر ميرسد كه اجرايي نباشد.