يك روزنامه لبناني در تحليلي تاكيد كرد كه نشانههايي كه اسرائيل از خود بروز ميدهد، نشان ميدهد كه تلآويو در حال كنار آمدن با ايران هستهاي است و مقابل ايران عقب نشسته است.
به گزارش فارس، روزنامه لبناني الانتقاد در گزارشي به قلم "حسان ابراهيم " با اشاره به تهديدهاي رژيم صهيونيستي عليه ايران تاكيد كرد: هيچ حمله نظامي به ايران در برنامه اين رژيم قرار ندارد.
الانتقاد، رژيم صهيونيستي را در دو حالت بسيار دشوار ارزيابي كرد و نوشت: به نظر ميرسد اسرائيل در مرحلهاي بسيار دشوار قرار دارد و بر سر دو راهي مانده است؛ نخست، راه اقدامي نظامي كه مدتهاست از آن دم ميزند. حملهاي كه [به زعم سران اين رژيم] تهديد هستهاي ايران را پايان دهد يا دست كم چند سالي آن را به تاخير بيندازد.
اين روزنامه نوشت: راه دوم هم اين است كه با واقعيت جديد منطقه كنار بيايد؛ واقعيتي كه پيش از اين وجود نداشت و آن وجود قدرت هستهاي ايران است و از دست دادن همه مزايايي كه اسرائيل [به دليل در اختيار داشتن قدرت اتمي] مقابل دشمنان خود از آن برخوردار بود.
الانتقاد با بيان اينكه اقدام نظامي عليه ايران امكانپذير نيست و راههاي غيرنظامي نيز بيحاصل است افزود: اسرائيل بخوبي ميداند كه در مرحلهاي بسيار دشوار در خصوص برنامه هستهاي ايران و راههاي مقابله با آن قرار گرفته است. جايگاه و موقعيت راهبردي كه ايران در مقايسه با اسرائيل در آن قرار دارد و موقعيت اسرائيل و نقش مرتبط آن با منافع و طرحهاي آمريكا در منطقه، دورنماي خوبي براي ممانعت از تلاشهاي هستهاي ايران از راههاي نظامي به اسرائيل نميدهد، حال بگذريم از اين امر كه اسرائيل يقين دارد كه راههاي غيرنظامي [مانند تحريم] بيفايده است، با توجه به اينكه ايران در پيشبرد برنامههاي خود مصمم است و به هر قيمتي آن را ادامه ميدهد.
بنا بر اين گزارش، در مرحله پيشين، در كشورهاي غربي راهكارها و راهحلهايي براي [مقابله با] موضوع هستهاي ايران مطرح شد مبني بر اجتناب اسرائيل از اتخاذ تصميمهايي مثبت يا منفي مانند كارهايي كه عاقبت خوشي ندارد، مانند اقداماتي كه اسرائيل را مقابل دشمنان قرار ميدهد.
اسرائيل از همان ابتدا هم اتكاي خود را بر امكانناپذير كردن انتقال فناوري هستهاي از روسيه و چين به ايران قرار داد و اين كار همه هم و غم اسرائيل در دوره گذشته بود تا اينكه روشن شد اصلا مسئله به قاچاق فناوري هستهاي مرتبط نيست.
الانتقاد نوشت: پس از اين اسرائيل به خود اطمينان داد كه جمهوري اسلامي ايران توان به دست آوردن فناوري هستهاي ندارد و حتي سالهاي آتي و تحرك داخلي براي پايان دادن به نظام ايران، پيش از رسيدن به جايگاه اتمي به تنهايي كافي است.
بر اساس اين گزارش، اسرائيل در سال 2003 پس از شكست برنامههاي سابقش حساب و كتابها و اتكاي خود را بر عامل آمريكايي قرار داد. اقدام آمريكا و اشغال نظامي عراق براي اسرائيل بسيار ترغيبكننده بود كه اتكاي خود را بر آن بگذارد زيرا پيامدهاي مستقيم حضور نظامي آمريكا در منطقه با قصد آشكار براندازي نظامهاي ضد اسرائيلي در منطقه بود و همين امر براي منع و بازداشتن ايران از ادامه تلاشهاي هستهاي آن كافي بود و حتي ميشد انتظار داشت كه اين نظام [تهران] را پايان داد و همه تهديدهاي صادر شده از تهران را بكلي به فراموشي سپرد.
الانتقاد با بيان اينكه پس از ناكام ماندن اسرائيل در اين تحليل، تلآويو رو به راهكارهاي غيرنظامي آورده است تاكيد كرد: در مرحله پس از سقوط دولت جرج بوش [رئيس جمهور سابق آمريكا] و پس از آمدن دولت جديد به رياست "باراك اوباما "، دولت آمريكا به راهكار سازش با ايران متوسل شد. تحليلها و صداهايي از درون اسرائيل بلند شد كه از راهكار غيرنظامي براي رسيدن به اهداف سخن ميگفت و آن تحريمهاي شديدتر بود براي متوقف كردن ايران.
الانتقاد تصريح كرد: اين سخنان كه در مرحله اخير در اسرائيل رواج يافته است برخلاف آن چيزي است كه در مرحله بوش مطرح بود. زيرا كه ايران تصميمي بزرگ گرفته و تلاشهاي خود را به هر قيمتي كه باشد ادامه ميدهد؛ و اين، آن چيزي است كه در پيشنهادهاي غرب به ايران بويژه پس از مذاكرات [اول اكتبر 2009] وين قابل مشاهده است.
بر اساس آنچه گفته شد، اسرائيل سال 2010 را سالي سرنوشتساز مقابل ايران ميداند، زيرا روشن خواهد شد كه راهكار تحريم مقابل ايران نتايج ملموسي به دست نخواهد داد و در نتيجه غرب با چالشي از نوع ديگر روبهرو خواهد شد و مقابل دو تصميم قرار خواهد گرفت؛ نخست اينكه به سراغ راه حلي ظاهري برود كه در نهايت، تهديد ايران براي اسرائيل پابرجا بماند يا دوم اينكه به سراغ راهكار نظامي برود و موضوع هستهاي ايران را از اساس خاتمه دهد.
بنابراين گزارش، از ديدگاه اسرائيل اين دو راهكار نامتوازن است؛ زيرا گزينه خروج ظاهري از مشكل، با توجه به منافع آمريكا در منطقه، بيشترين امكان عملي شدن دارد. آمريكايي كه راهبرد خود در عراق و افغانستان را در حال اجرا دارد و آخرين چيزي كه واشنگتن ميخواهد، به خطر انداختن اين راهبرد است زيرا ايران نيز قدرت عملي نابود كردن طرحهاي آمريكا در منطقه را دارد.
به گزارش الانتقاد، اين امر به معناي اين است كه اسرائيل در سال جديد (ميلادي) مقابل واقعيتي جديد است: اينكه بايد به تنهايي تصميم بگيرد كه با ايراني كه به فناوري هستهاي دست يافته است چگونه تعامل كند در حالي كه گزينههاي محدودي از لحاظ نظامي در اختيار دارد و نهايت كاري كه ميتواند انجام دهد اين است كه برنامه هستهاي ايران را چند سال به تأخير بيندازد ولي با اين احتمال و امكان كه طرح هستهاي جديد ايران در آن صورت با سرعت بيشتري در مقايسه با قبل به پيش خواهد رفت. و اين در حالي است كه اسرائيل در اين صورت با منافع آمريكا بازي كرده است؛ بدين معنا كه با هدف قرار گرفتن ايران، منافع آمريكا هدف قرار خواهد گرفت.
براساس اين گزارش، با وجودي كه اسرائيل همچنان تهديدهاي خود را عليه ايران ادامه ميدهد و خوب ميداند كه توان خود و قدرت ايران تا چه حد است ولي عملا اشاراتي از خود نشان داده است كه عقبنشيني آن را ميرساند و نشان ميدهد كه اسرائيل به ويژه كابينه كنوني به نخستوزيري نتانياهو در مقابل حق ايران عقب بنشيند.
الانتقاد تصريح كرد: جديدترين اين اشارتها در گزارشي در روزنامه [صهيونيستي] هاآرتص به قلم تحليلگر اين روزنامه منتشر شد كه اصلا بعيد نيست كه اين اشارتها را نتانياهو صادر كرده باشد.
زيرا كه الوف بن تحليلگر سياسي اين روزنامه به دايره تصميمگيري در اسرائيل نزديك است و حتي از نزديكان شخص نتانياهوست.
علاوه بر اين " عاموس هرئيل " تحليلگر نظامي اين روزنامه كه وي نيز از نزديكان نهادهاي نظامي اسرائيل است، اعلام كرد كه اسرائيل در سال 2004 زمان نخستوزيري آريل شارون فرصتي طلايي را براي حمله به ايران از دست داد زيرا وي ميتوانست به ايران حمله كند و برنامه هستهاي ايران را سالها به تأخير بيندازد ولي ترجيح داد كه اين اقدام را مرتكب نشود.
اين روزنامه صهيونيستي ميافزايد، حمله به تأسيسات هستهاي ايران در آن زمان ممكن بود و هزينهاي اندك داشت و ريسك آن نيز پايين بود، به عكس آنچه واقعيت كنوني ايران نشان ميدهد و قدرت زيادي كه ايران براي تاثيرگذاري مستقيم بر منافع منطقهاي و جهاني آمريكا و همچنين پاسخ نظامي كوبنده به اسرائيل، در اختيار دارد.
الانتقاد نوشت: مهمترين چيزي كه در اين روزنامه آمده بود اين است كه نتانياهو در صورت ناتواني در مقابل ايران ميتواند تقصير را برعهده نخستوزيران پيشين خود بيندازد، كساني كه عليه ايران و برنامه هستهاي آن اقدامي نكردند و سبب شدند خطري به نام ايران باقي بماند.
بنابر اين گزارش، اين يكي از اشارههايي است كه رويكرد آينده اسرائيل را مقابل ايران نشان ميدهد يعني در سال جديد (2010) پس از اينكه روشن شد راهكار تحريمهاي شديدتر كه از آن دم ميزنند كارگر نيست و براي به زانو درآوردن ايران موثر نيست، اين رويكرد ديده خواهد شد.
الانتقاد نوشت: همچنين انتظار ميرود كه اشارههاي مستقيمتر و بزرگتري كه درون اسرائيل را بهتر نشان بدهد، از تلآويو ديده بشود در حالي كه گزينههاي محدودي مقابل ايران در اختيار دارد.
بر همين اساس، " افرايم هليفي " در سخنراني در مركز مطالعات امنيت داخلي اسرائيل (مركز جافي سابق) اخيرا اذعان كرد كه "ايران حمله اتمي به اسرائيل انجام نخواهد داد. سران ايران به دنبال بهرهگيري از قدرتهاي هستهاي در راستاي تاثيرگذاري مثبت بر جايگاه راهبردي خود در منطقهاند و آن را براي گسترش نفوذ خود و بالا بردن قدرت بازدارندگي در مقابل دشمنان به كار ميگيرند و اين ضمانتي خواهد بود براي نظام ايران و بقاي آن.
هليفي در عين حال اذعان كرد كه اسرائيل اكنون به سويي ميرود كه از ارزش جايگاه راهبردي خود به سود بازيگر منطقهاي ديگري ميكاهد كه قدرت بازدارندگي دارد و به لطف قدرت خود ميتواند در منطقه نفوذ داشته باشد.
عضو مركز مطالعات امنيت داخلي اسرائيل در ادامه با انتقاد از مسئولان اسرائيلي از آنان خواست "تا اين سخنان دست بردارند كه ايران هستهاي خطري براي موجوديت است زيرا اين سخنان از قدرت بازدارندگي اسرائيل ميكاهد ".
الانتقاد در پايان نوشت: سخنان هليفي دليلي ديگر است بر سازگاري اسرائيل با قدرت هستهاي ايران و انتظار ميرود در آينده نزديك اشارههاي ديگري نيز نشان داده بشود.