ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 11 دي 1388     |     کد : 6066

جمعه 11 دي 15 محرم 1 ژانويه

آغاز غزوه كُدر در سال 61 هجري قمري ...

آغاز غزوه كُدر در سال 61 هجري قمري
به پيامبر اسلام(ص) خبر داده شد كه گروهي از قبيله "غطفان" و "بني سُليم" در مكاني به نام "قرارة الكُدر" گرد آمده و آماده نبرد با مسلمانان گرديدند.
آن حضرت براي خاموش كردن شعله هاي فتنه و فساد، مسلمانان را بسيج و خود فرماندهي آنان را بر عهده گرفت و به سوي قرارة الكدر حركت كرد.
قرارة الكدر، كه غزوه كُدر از آن نام گرفت، نام آبي است در ناحيه معدن، پس از سدّ معونه، كه تا مدينه منوّره هشت چاپار فاصله داشت.
پيامبر(ص) در اين سفر جهادي، عبدالله بن مكتوم و به روايتي سباع بن عرفطه غفاري را جانشين خود در مدينه نمود و خود در رأس سپاهي به استعداد دويست رزمنده عازم قرارة الكدر شد. پس از ورود پيامبر(ص) به قرارة الكدر، متوجه شد كه دشمنان اسلام از ترس مسلمانان از آن جا گريخته اند، ولي نشانه هاي شتران و آبشخور آن ها باقي است.
پيامبر(ص)، ياران خود را به فراز كوه ها و اطراف آن منطقه براي يافتن نيروهاي دشمن فرستاد، ولي سپاهيان مسلمان به كسي دست نيافتند.
تنها به شباناني برخوردند كه شتران قبايل بني سليم و غطفان را در آن نواحي مي چرانيدند. مسلمانان، آنان را اسير و چهارپايانشان را به غنيمت گرفتند. در ميان شبان هاي اسير، نوجواني بود به نام "يسار" كه در تقسيم غنايم جنگي، نصيب پيامبر اسلام(ص) گرديد.
پيامبر(ص) پس از مدتي وي را آزاد كرد و از آن زمان به بعد، به خاطر برخورداري از مكتب رهايي بخش اسلام و درس آموزي از اخلاق و صفات ملكوتي رسول خدا(ص)، به يكي از ياران نزديك پيامبر(ص) تبديل شد.
به هر حال، پيامبر(ص) و مسلمانان همراه وي، بدون هيچ گونه درگيري با دشمنان، به همراه غنايم جنگي به مدينه مراجعت كردند.

وقوع غزوه خيبر در سال هفتم هجري قمري
خيبر، منطقه اي است وسيع و حاصل خيز در 32 فرسنگي شمال مدينه منوره و در عصر رسول خدا(ص) اين ناحيه در اختيار يهوديان قرار داشت و تعداد جمعيت آنان در حدود 20000نفر تخمين زده مي شد كه از ميان آنان، دو هزار نفر جنگ آور و مبارز بوده و مردان دلاور و رزمجويي چون "مرحب خيبري" در ميان آنان به چشم مي خوردند.
يهوديان خيبر با پناه دادن به يهوديان فتنه جوي مدينه و همكاري و همدستي با ساير دشمنان اسلام، خطري براي مسلمانان بودند.
بدين جهت، پيامبر اكرم(ص) پس از بازگشت از سفر حديبيه و انعقاد صلح با مشركان قريش و كسب اطمينان از سوي آن ها، متوجه يهوديان ساكن خيبر گرديد و با هزار و چهارصد و به روايتي با هزار و ششصد رزمنده مسلمان عازم خيبر شد و پرچم سپاه اسلام را به دست تواناي "امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع)" سپرد و "سباع بن عرفطه غفاري" و به روايتي "غيله ليثي" را جانشين خويش در مدينه نمود.
اما هنگامي كه به ناحيه خيبر وارد شد، با دژهاي استوار و محكمي چون: ناعم، قموص، كتيبه، نسطاة، شق، وطيح و سلالم روبرو گرديد.
يهوديان براي حفاظت و كنترل خارج دژها، در كنار هر دژي، برج مراقبت ساخته و با گماشتن نگهباناني در آن، جريان خارج دژ را به داخل گزارش مي كردند.
ساختمان برج ها و دژها طوري ساخته شده بود، كه ساكنان آن بر بيرون قلعه، تسلط كامل داشتند و با ايجاد منجنيق و ابزارهاي ديگر مي توانستند مهاجمان را سنگباران كنند.
برخي از دژها در تهاجم هاي آغازين سپاه اسلام گشوده شدند ولي برخي ديگر به سبب وجود مدافعان دلير و استحكام دژها، نفوذ ناپذير بودند و مدتي در محاصره سپاه اسلام قرار داشتند و پيامبر(ص) با اعزام فرماندهاني چون ابوبكر، عمر و افرادي ديگر قصد باز كردن آن ها را داشت ولي كارها به سختي پيش مي رفت و گاهي با ضعف و ترس برخي از فرماندهان كم جرئت، پيش روي مسلمانان به بن بست مي رسيد.
اما از روزي كه پيامبر(ص) فرماندهي مهاجمان را بر عهده اميرمؤمنان(ع) گذاشت، آن حضرت با شهامت و دليري تمام، به سوي يهوديان هجوم آورد و با كشتن مردان جنگنده و رزمجويي چون مرحب خيبري و گشودن درهاي بزرگ دژ با دست هاي تواناي خويش، بارقه فتح و پيروزي را براي مسلمانان و خرسندي خدا و رسول گرامي اسلام(ص) را به ارمغان آورد. به طوري كه پيامبر(ص) در ستايش قهرماني و دلاوري حضرت علي(ع) و كارساز بودن نبرد و جهاد او فرمود: قد بلغني نبأك المشكور و صنيعك المذكور، قد رضي الله عنك و رضيت أنا عنك؛ اي علي! خبر ستايش آور و كارآمدي قابل تقديرت به من رسيد. خدا از تو خرسند است و من نيز خرسند و شادمانم.
بدين ترتيب، دژهاي استوار خيبر يكي پس از ديگري به دست حضرت علي(ع) و سپاهيان مبارز اسلام گشوده شد و فتح بزرگ ديگري نصيب مسلمانان گرديد.
درباره وقوع اين جنگ ظفرمند به رهبري پيامبر اكرم(ص)، اتفاق چنداني ميان مورخان و سيره نويسان نيست. زيرا برخي از آنان پانزدهم محرم، برخي اواخر محرم، برخي ماه صفر، برخي اول ربيع الاول، برخي جمادي الاولي و برخي نيز 24 رجب سال هفتم قمري را روز پيروزي مسلمانان مي دانند.

ورودنمايندگان طايفه "نخع" به مدينه و پذيرش دين اسلام در سال 11 هجري قمري
هنگامي كه پيامبر اسلام(ص) به مدينه منوره هجرت كرد و اقدام به ايجاد نظام حكومتي اسلام نمود، بسياري از افراد و نمايندگان طايفه هاي مختلف عرب، به نزد آن حضرت رسيده و به دست وي مسلمان شده و ابراز وفاداري نمودند.
سال نهم هجري، اوج مسافرت گروه ها و هيأت ها به مدينه منوره و اظهار پذيرش اسلام از سوي آنان بود. به همين جهت، آن سال را "عام الوفود" يعني سال ورود هيأت و گروه ها نام گذاري كردند.
پس از آن نيز همين روند ادامه داشت تا سالي كه پيامبر(ص) رحلت نمود. بنا به روايت مورخان، آخرين گروهي كه بر پيامبر(ص) وارد شده و به دست وي مسلمان شدند، طايفه "نخع" بود. آنان در نيمه محرم سال 11 هجري وارد مدينه شده و به محضر رسول خدا(ص) رسيدند و با وي بيعت نمودند.
اين طايفه، از عرب هاي ساكن يمن بوده و هنگامي كه "معاذ بن جبل" از سوي رسول خدا(ص) جهت تبليغ اسلام به سوي آنان اعزام شده بود، با اسلام و دين حضرت محمد(ص) آشنا شده بودند.
ورود آنان به مدينه منوره، پس از بازگشت رسول خدا(ص) از حجة الوداع بود و پس از 47 روز بعد، پيامبر(ص) دار فاني را وداع گفت و روح بلندش به ملكوت اعلي پيوست.
شايان ذكر است كه "مالك بن حارث اشتر نخعي" فرمانده سلحشور و يار فداكار امير مؤمنان(ع) از همين طايفه قهرمان پرور بود و از مردان اين طايفه، فداكاران فراواني براي حضرت علي(ع) و اهل بيت(ع) تربيت نمود.

تولد « سيّدابن طاووس» در سال589هجري قمري
« سيّدابن طاووس» از علماي نامدار شيعي در سال589هجري قمري به دنيا آمد. نسب او از طرف پدر به امام حسن مجتبي (ع) مي رسد. ابن طاووس در مدت اقامت طولاني خود در بغداد آثار متعددي تأليف تدوين و تنظيم كرد كه هر يك در نوع خود از منابع معتبر شيعي بشمار مي روند. از سيدابن طاووس چند كتاب ارزشمند در ذكر وقايع كربلا باقيست. روح الاسرار از ديگر آثار سيدابن طاووس است.

پيام تاريخي حضرت امام خميني(ره) خطاب به گورباچُف در سال1367هجري شمسي
پيام تاريخي حضرت امام خميني(ره) رهبرفقيه جمهوري اسلامي ايران خطاب به گورباچُف رئيس جمهورشوروي سابق در سال1367هجري شمسي فرستاده شد. اين پيام را هيئت اعزامي حضرت امام كه مورد استقبال رسمي مقامات اين كشور قرارگرفت به گورباچف ابلاغ كرد. اما راحل درقسمتي ازاين پيام تاريخي فرمودند:« براي همه روشن است كه ازاين پس كمونيسم را بايد درموزه‎هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد. چراكه ماركسيسم جوابگوي هيچ نيازي ازنيازهاي واقعي انسان نيست. چراكه مكتبي است مادّي و با مادّيت نمي‎توان بشريت را ازبحران عدم اقتصاد به معنويت كه اساسي‎‎ترين دردجامعه بشري درغرب و شرق است به درآورد».

درگذشت گلشن كردستاني شاعر معاصر ايراني در سال 1371 هجري شمسي
گلشن كردستاني شاعر معاصر ايراني در سال 1371 هجري شمسي درگذشت. او از كودكي به شعر و شاعري علاقه داشت از اين رو پس از تحصيلات متوسطه و عالي در كنار تدريس در شهرهاي مختلف به سرودن شعر پرداخت استاد گلشن كردستاني هشت سال آخر عمرش در مقام كارشناس و مسئول برنامه ريزي زبان و ادب فارسي در دفتر تحقيقات و برنامه ريزي درسي به خدمت مشغول بود او از سال 1356 در كنار ديگر فعاليتهاي خود به تقرير دفتر شعرهايش، و همچنين تحقيق و مطالعه كتابهاي ادبي و تاريخي پرداخت دو مجموعه شعر« تندر و گلبانگ» ازآثار گلشن كردستاني بشمار مي روند.

استقلال کشور سودان در سال 1956 ميلادي
سودان از پهناورترين كشورهاي آفريقايي در سال 1956 ميلادي استقلال خود را اعلام كرد از سال 1899 ميلادي اداره امور سودان به عهده دو كشور مصر و انگليس گذاشته شد اما در مدتي كوتاه انگلستان سودان را مسمره خود كرد سرانجام در نيمه دوم قرن بيستم ميلادي با مبارزات مستمر مردم سودان با نيروهاي بيگانه اين كشور به استقلال رسيد و حكومت جمهوري در آن برقرار شد در خور توجه است كه سودان در اوايل قرن نوزدهم ميلادي از مراكز مهم داد وستد برده ، و كانون فعاليت برده دارن غرب بشمار مي‎رفت.
سودان به لحاظ وسعت، بزگترين كشور افريقائى و حتى جهان اسلام مى باشد كه 2500000 كيلومتر مربع وسعت دارد. گرچه بخش هايى از آن در افريقاى شمال شرقى قرار دارد ولى به لحاظ گسترش زياد در صحراى مركزى افريقا، جزو نقاط مركزى افريقا مطالعه مى شود.
سودان در شمال شرقى با درياى سرخ ارتباط دارد. و 8 كشور يعنى مصر، ليبى، چاد، افريقاى مركزى زئير، اوگاندا، كنيا و اتيوپى با آن مرز مشترك دارند. بخش وسيعى از آن را دشت هاى بزرگى تشكيل مى دهد كه توسط رود نيل و شعبات آن آبيارى مى شود. نواحى شمالى سودان توسط دره وسيع رودخانه نيل به دو بخش شرقى و غربى تقسيم مى گردد، دو شاخه نيل در خارطوم، پايتخت سودان بهم مى پيوندد. در اراضى نسبتا مرتفع غربى سودان، توده هاى آتشفشانى جبل مارا قرار دارد. آب و هواى سودان گرم و خشك است.
تا چندين قرن قبل از ميلاد، سودان شمالى توسط مصريان اداره شد ولى آنان در قرن 15م سودان را ترك نمودند. در قرن پانزدهم ميلادى با تصرف بخش هايى از سودان توسط مسلمين، اسلام در اين كشور راه يافت. از اوايل قرن نوزدهم براى بار دوم، مصريان جهت دست يافتن به طلا، نواحى شمال سودان را به تصرف خود درآوردند از نيمه دوم قرن نوزدهم سودان، تحت سيطره انگلستان قرار گرفت. در اين زمان مسلمانان بر عليه سلطه گران انگيسى قيام نمودند و رهبرى اين جنبش رارمحمد احمد بن عبدالله معروف به مهدى سودانى به عهده داشت. در اين قيام خونين، انگليسى ها تار و مار شده و گوردون فرمانده انگليسى و تعداد بسيار زيادى انگليسى ديگر به قتل رسيدند. مهدى سودانى پس از اخراج انگليسى ها و بدست آوردن بخشى از سرزمين سودان، اقدام به تاسيس دولت نمود و اقتدارى يافت. اما استعمار شوم كه زخم خورده بود، با لشكرى فراوان و پس از جنگ هاى خونين، قيام مهدى سودانى را سركوب و طرفدارانش را قتل عام نمود. اين لشگر كه متشكل از قواى مصر و انگلستان توسطكيچنر انگليسى رهبرى مى شد. پيروان مهدى سودانى در ام دورمان از نيروهاى مهاجم شكست خوردند و انگليسى ها پس از اين پيروزى به پيشروى خود ادامه داده اما ناگهان با قواى فرانسوى مواجه شدند و در محلى بنام «فاشودا» دو نيرو مقابل هم قرار گرفته و به صف آرايى پرداختند ولى نبردى صورت نگرفت و پس از يك بحران و جنگ سياسى، با مصالحه طرفين جريان فاشودا به پايان رسيد. در سال 1899م قراردادى ميان مصر و انگلستان منعقد شد كه به موجب آن اداره امور سودان به هر دو كشور واگذار شد و بدين گونه سودان تحت استعمار در آمد. در سالهاى 1924م سودان مستقل شد و به ضويت سازمان ملل درآمد و حكومت ان جمهورى اعلام شد ولى طولى نكشيد كه در سال 1958م نظاميان به رهبرى ژنرال ابراهيم عبود كودتا كرده و قدرت را در دست گرفتند از آن تاريخ سودان كمتر روى آرامش و امنيت را ديده است. كودتاى سال 1985م به اختناق 16 ساله جعفر نميرى پايان داد و حكومت جديد تغييراتى در سياست سودان ايجاد نمود و از جمله روابط ايران و سودان بهبود يافت. پس از صادق المهدى، سرهنگ عمرالبشير روى كار آمد و هم اكنون قدرت در دست نظاميان است. سودان 18 استان دارد كه 6 استان جنوبى آن بصورت خود مختار اداره مى شود.
سودان 27792000 نفر سكنه دارد كه 30% آن در شهرها زندگى مى كنند. رشد سالانه آن 8/3% و تراكم نسبى 1/11 و بعد خانوار 3/5 و ميانگين سنى 6/22 سال مى باشد. (13) 80% مردم از نژاد سامى (عرب) و 20% بقيه سياه پوستند، زبان رسمى و خط رايج عربى است. 72% مسلمان و بقيه مسيحى و بت پرستند.
سودان پس از استقلال، شاهد درگيرى هاى فراوانى بوده و يكى از كشورهاى پركودتاى افريقا مى باشد. مدتها است كه شورشيان جنوب به رهبرى سرهنگ گارانگ با دولت مركزى درگيرند كه از نتايج تاسف بار آن، آواره شدن هزاران مسلمان و قحطى و گرسنگى در سودان مى باشد. از 5 ميليون سكنه جنوب اين كشور هم اكنون يك ميليون نفر با خطر مرگ ناشى از گرسنگى روبرو هستند. قربانيان قحطى جنوب سودان دفن نمى شوند و متاسفانه خوراك لاشخورها و كركس ها مى باشند. هجوم آوارگان بسيارى از روستاهاى نيمه جنوبى سودان را منزلگاه افراد گرسنه و قحطى زده وبيخانمان نموده است و گاهى سكنه آنان را به 3 تا 4 برابر افزايش داده است. شورشيان جنوب، جلو كمك هاى غذايى سازمان ملل را گرفته و به غارت آن مى پردازند آوارگان نيز بدليل قرار گرفتن در بين شورشيان و نيروهاى دولتى وضع خطرناكى دارند. آوارگان گرسنه كه بسيار ضعيف شده اند و كمتر رمقى دارند در صفوفى به انتظار دريافت غذاى يونيمكس به سر مى برند اما اين غذا براى همه وجود ندارد و تنها عده اى بدان دست مى يابند.
سودان با وجود آنكه اراضى حاصلخيزى دارد و زمانى انبار مواد غذايى جهان سوم به شمار مى آمد در حال حاضر كشورى است عقب مانده و جزو ده كشور فقير دنياست. وابستگى اين كشور به كمك هاى خارجى و خريدهاى نظامى، كودتاهاى پى در پى و نبردهاى درون مرزى، تورم را در سودان به 200% رسانيده است.
80% مردم به كشاورزى و گله دارى مشغولند و توليد پنبه 60% صادرات آن را تشكيل مى دهد. بزرگترين مزارع پنبه جهان در حوالى خارطوم مركز حكومت سودان واقع است. مس، طلا و آهن از ذخائر معدنى سودان بوده و در سال 1973م اين كشور در سواحل درياى سرخ نفت كشف نمود. متاسفانه بهترين معادن در اخيتار شورشيان گارانگ قرار دارد. واحد پول سودان ليره (پوند) است كه به عربى جينه نام دارد كه با 100 پياستر برابر است.

آغاز قيام مسلحانه مردم فلسطين برضد رژيم اشغالگر قدس در سال 1965 ميلادي
قيام مسلحانه مردم فلسطين برضد رژيم اشغالگر قدس در سال 1965 ميلادي آغاز شد در اين زمان كشورهاي عضو اتحاديه عرب سازمان آزاديبخش فلسطين را بنيان نهادند و در پي آن الفتح شاخه چريكي جنبش ملي فلسطين با اجراي چند عمليات نظامي اعلام موجوديت كرد سازمان آزاد يبخش فلسطين در چند سال اخير با سازشكاريهاي رهبرانش و مذاكرات آنان با رئيسان رژيم اشغالگرقدس، مبارزان واقعي و مسلمان فلسطين را از ماهيت خود آگاه كرده از اين رو مبارزان فلسطيني با آغاز قيام انتفاضه، مستقل از سازمان آزاديبخش به مبارزات حق جويانه خود بارژيم اشغالگر صهونيستي ادامه مي دهند. 





نوشته شده در   جمعه 11 دي 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode