درگذشت مُخبرالسَّلطنه 1334 ش
مهدي قلي هدايت معروف به مُخبر السَّلطنه در سال 1243 ش در تهران به دنيا آمد. وي پس از اتمام دورس خود در دارالفنون، به رياست گمرك و پست آذربايجان رسيد و پس از مدتي به عنوان مترجم آلماني در دربار مظفرالدين شاه مشغول به كار گرديد. مهديقلي پس از صدور فرمان مشروطه به وزارت علوم رسيد و پس از حضور در چند كابينه و سپس به توپ بستن مجلس، به اروپا گريخت. وي وقتي پس از عزل محمد علي شاه به ايران آمد به حكومت آذربايجان فرستاده شد ولي بر اثر مخالفت با ستارخان و باقرخان، بار ديگر به اروپا فراري شد. مهديقلي هنگامي كه به ايران بازگشت پُستهاي متعددي را بر عهده گرفت كه ولايت آذربايجان يكي از آنها بود و شهادت شيخ محمد خياباني و چند قيام محلّي ديگر در آن زمان اتفاق افتاد. وي پس از كودتاي سيد ضياءالدين طباطبايي، بارها به وزارتهاي مختلف دست يافت و سپس به رياست ديوان عالي كشور رسيد. در خرداد 1306 كه مستوفي الممالك از رياست دولت كنارهگيري كرد، قرعه فال به نام مخبرالسلطنه هدايت افتاد و او به صدراعظمي دست يازيد. در دوران نزديك به شش سال و نيم نخست وزيري مخبرالسَّلطنه، پايههاي ديكتاتوري رضاخان پهلوي استوار شد و پس از مدتي، وي همچون غلام حلقه به گوشي بود كه فقط دستورات شاه را بدون چون و چرا اجرا ميكرد. سرانجام دوران او سپري شد و در شهريور 1312 از كار بر كنار گرديد. به اين ترتيب پرونده سياسي و اداري حاج مهديقلي هدايت كه در دوران پنج پادشاه، مصدر مشاغلي بود بسته شد و از آن پس كاري به وي ارجاع نگرديد. سرانجام وي در 22 شهريور 1334ش در 91 سالگي درگذشت. مهديقلي هدايت نزديك به پنجاه سال در صحنه سياسي ايران بازيگري كرد و علاوه بر كسب صدارت عظمي، به چهارده بار وزارت، چهار بار استانداري، يك بار رياست ديوان عالي كشور و نيز نمايندگي مردم تهران در مجلس نيز دست يافت.
وفات امیرخسرو دهلوی 725ق
امیر ناصرالدین ابوالحسن خسرو بن امیر سیفالدین محمود دهلوی از عارفان و شاعران نامدار پارسیگوی هندوستان، در نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری میزیست؛ وی در سال ۶۵۱ق چشم به جهان گشود. پدرش سیفالدین محمود از امرای قبیله «لاچین» از ترکان ختایی ماوراءالنهر بوده است. در روزگار حمله و استیلای قوم تاتار، امیر سیفالدین محمود مانند بسیاری از ساکنان نواحی شرقی فلات ایران به هندوستان عزیمت کرد و این مصادف با پادشاهی «شمسالدین التتمش» (۶۰۷ق تا ۶۳۳ق) بر دهلی بود. امیر سیفالدین محمود به خدمت این پادشاه درآمد. این شاعر نامدار بخش عمده زندگی خود را در خدمت به سلاطین مختلف روزگارش گذراند، با این حال، دست ارادتی که به سلطانالمشایخ روزگار خود «شیخ نظامالدین محمد بن احمد دهلوی» مشهور به نظام اولیا (متوفی ۷۲۵ق) داد و تربیتی که از او یافت، در حوزه تصوف نیز به او مقام و مرتبه ویژهای بخشید و تلألؤ آموزههای حکمی و عرفانی در اشعار او کاملاً آشکار است. او این آموزهها را با بهرهگیری از آثار استادان نامدار ادب فارسی بهویژه سعدی، نظامی، سنایی و خاقانی در اوج فصاحت و شیوایی عرضه میدارد. • امیرخسرو به نظم و نثر آثار فراوانی دارد. در غزل از پیروان سعدی بود، در قصیده از شاعران قرن ششم، خاصه سنایی و خاقانی تقلید میکرد و در مثنوی تابع نظامی گنجوی بود؛ وی یکی از پرکارترین شاعران پارسیگوی و در این باب حقاً کمنظیر است. جامی میگوید او ۹۹ کتاب تصنیف کرده است و از قول امیرخسرو نقل کردهاند که اشعارش از چهارصد هزار بیشتر و از پانصد هزار کمتر است. مهارتی که نظامی گنجوی در تنظیم و ترتیب منظومههای خود بهکار برده بود، باعث شد که آثار او مورد تقلید شاعران بعد از وی قرار گیرد. اولین کسی که از وی تقلید کرد امیرخسرو دهلوی بود و بعد از شاعران دیگری نیز از نظامی تقلید کردهاند اما وی یکی از موفقترین مقلدان نظامی است. همچنین بعضی از قدما معتقد بودند که اولین نشانههای وقوعگویی در اشعار امیرخسرو پیدا میشود. سبک او بین عراقی و هندی است. با وجود اینکه امیرخسرو غالب اشعارش را با تقلید و اقتباس از شاعران بزرگ سروده است، باید پذیرفت که به یاری طبع روان و ذوق خدادادی و نیز بهسبب اینکه او در محیط جدیدی از ادب فارسی تربیت شده و لهجهای نو و ترکیباتی تازه و اندیشههایی خاص نصیبش شده بود، طبعاً تازگیهای بسیار در سخن وی مشاهده میشود و بسیاری از مضامین نو و ابیات منتخب در آثار او ملاحظه میگردد و مسلماً بههمین سبب است که شاعران و نویسندگان بعد از او بارها به استادی یاد کردهاند. آثار منظوم امیرخسرو عبارتاند از: الف) دیوان قصاید و غزلیات. ب) خمسهای که به تقلید از نظامی سروده است: مطلعالانوار در جواب مخزنالاسرار نظامی؛ شیرین و خسرو در جواب خسرو و شیرین؛ مجنون و لیلی در جواب لیلی و مجنون؛ آیینه اسکندری در جواب اسکندرنامه نظامی؛ هشت بهشت در جواب هفت پیکر نظامی. ج) مثنویهای دیگر از قبیل قرانالسعدین. آثار منثور امیرخسرو نیز بدینشرح است: الف) خزائنالفتوح، معروف به تاریخ علایی در تاریخ سلطان علاءالدین محمد خلجی. ب) رسایلالاعجاز یا اعجاز خسروی، در ذکر قواعد انشاء زبان فارسی