ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 25 آذر 1388     |     کد : 5886

چهار شنبه 25 آذر 28 ذي الحجه 16 دسامبر

واقعه حرّه و قتل عام اهالي مدينه در سال 63 هجري قمري ...

واقعه حرّه و قتل عام اهالي مدينه در سال 63 هجري قمري
پس از شهادت امام حسين(ع) و ياران وفا دارش در سرزمين کربلا و اسير شدن بازماندگانشان به دست سپاه يزيد بن معاويه و افشاگري بازماندگان اهل بيت(ع) مانندامام زين العابدين(ع) ،حضرت زينب کبري(س)،حضرت رباب همسر امام حسين(ع) وديگر اسيران و هواداران اهل بيت(ع) ،جوّ عمومي مسلمانان نسبت به يزيد بن معاويه و کردار غير اسلامي وي متغير واو در جامعه اسلامي بي مقدار و ستمگر نشان داده شد و روز به روز تنفر مردم نسبت به وي و عاملان و مزدورانش زياد تر مي گرديد.
يزيد بن معاويه براي کاهش نارضايتي هاي مردمي، تعدادي از معاريف و بزرگان حجاز، از جمله عبدالله بن حنظله را به دمشق دعوت کرد و از آنان پذيرايي نيکي به عمل آورد وبخشش هاي زيادي به آنان نمود،تا از اين راه، آنان را به خود جذب کرده و تعريف وبا توصيف هاي آنان از يزيد، تنفر عمومي مردم رااز حکومت بکاهد .
وليکن،نتيجه کار يزيد،بر عکس شد. زيرا آن هايي که به کاخ يزيد رفته بودند،چيز هايي از يزيد و درباريان او ديده بودند که هرگز چنين تصوري پيش ازاين در باره وي نداشتند و تازه فهميدند که امام حسين(ع) به حق بر ضد يزيد قيام کردو در اين راه کشته شد. بدين جهت آنان نيز به افشاگري يزيد پرداخته و هر آنچه ديده بودند براي مردم بيان کردند و بخشش هاي يزيد و تطميع هاي وي تأثيري در اين ماجرا نداشت.
عبدالله بن حنظله،فرزند شهيد نامدار اسلام"حنظلهغسيل الملائکه"بود،که پدرش يک روز پس از عروسي اش، در جنگ احد کشته شدو به حنظله غسيل الملائکه معروف ولي فرزندي از او به جا ماند که عبدالله ناميده مي شد و با مراقبت و تربيت مادرش،رشد يافت و از بزرگان و معاريف مدينه منوره گرديد. وي پس از بازگشت از شام، در جمعي از مردم مدينه خطبه اي خواند و چنين گفت:فو الله ما خرجنا علي يزيد حتّي خفنا أن نرمي بالحجارةمن السماء...؛به خدا سوگند ما بر عليه يزيد قيام نکرديم،مگر اينکه مي ترسيم[با سکوت و سازش ما بااو]از آسمان،سنگ بر ما ببارد.زيرا او مردي است که ازدواج با مادران،دختران و خواهران را مباح مي کندو در روز روشن خمر مي نوشدو به نماز بي توجهي مي کند.
بدين گونه چهره واقعي يزيد بن معاويه،خليفه غاصب و ستمگر را براي اهالي مدينه منوره روشن نمود و آنان رابه نا فرماني و قيام عمومي بر ضد او فرا خواند.
سر انجام اهالي اين شهر مقدس به رهبري عبدالله بن حنظله،بر عامل يزيد در اين شهر يعني عثمان بن محمد بن ابي سفيان فشار آورده و او را به همراه تمامي افراد خاندان ستم پيشه بني اميه و هوادارانشان از شهر اخراج کردند،و شهر را به تصرف خويش در آوردند.در همين هنگام عبدالله بن زبير نيز در مکه معظمه قيام کرد و اين شهر را از دست بني اميه بيرون آورده بود.
يزيد بن معاويه،براي سر کوبي مردم حجاز،مسلم بن عقبه را که به خون ريزي و جنايت کاري معروف بود،با سپاهي عظيم به سوي آنان گسيل داشت واين سپاه از راهنمايي هاي عبد الملک بن مروان، که از فراريان مدينه بود اطلاعات لازم را به دست آورد و سر انجام در 28 ذي حجّه، سال 63 قمري به شهر مدينه منوره هجوم آوردند و با انقلابيون و مخالفان بني اميه به نبرد پرداختند.
انقلابيون مدينه تا توان داشتند به رزم بي امان خود ادامه دادند ولي سپاه حجيم و پر تعداد شامي توانشان را بريد و آنان را وادار به شکست سنگين نمود.
تعداد زيادي از مردم مدينه کشته و زخمي گرديدند و عده اي نيز فرار کرده و به عبذالله بن زبير در مکه معظمه پيوستند.عبدالله بن حنظله و فرزندان وي دراين نبرد نابرابر به شهادت رسيدند.
مسلم بن عقبه سه روز جان،مال و ناموس اهالي مدينه را بر لشکريانش مباح کردو سپاهيان بي نزاکت شامي چنان وحشي گري نمودند که روي تاريخ را سياه کردند و بر هيچ يک از بازماندگان صحابه رسول خدا(ص) و فرزندان و نوادگانش ترحم نکردند و قتل عام بزرگي به راه انداختند.گويند قريب هزارو هفصد تن از بزرگان و بزرگ زادگان و حدود ده هزار نفر از ساير مردم مدينه در اين واقعه قتل عام شدند.
لشکريان يزيد بنا به فرمان وي،تنها به بيت معظم حضرت امام زين العابدين(ع) و علي بن عبدالله بن عباس متعرض نشدند.
اين واقعه هولناک را رسول خدا(ص) در سفري که به مکه معظمه مي رفت در سرزمين حرّه [در يک مايلي بيرون مدينه]پيش گويي کرد و براي آن بسيار متأثر شد.

رحلت ملا هادی سبزواری صاحب اسرار الحكم در سال 1289 هجری قمری
خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش:
ولادت : ملا هادی سبزواری در سال 1212 هجری قمری در سبزوار خراسان چشـم به جهان گشود پدر وی حاج مهدی از بزرگـان و تجـار سبزوار بود.
تحصيل : ملا هادی به تـرغيب پـدر و به شـوق فطـری در زادگـاه خـود مشغول تحصيل شد. بعد از اتمام مقدمات در سـن 21 سالگی جهت زيارت خانه خدا از سبزوار خارج گرديد. ملا هادی در خاطرات خـود می گـويد در بيـن راه وقتی به اصفهان رسيدم ( اصفهان آن روز دار العلـم بود ) مدتی اقامت نموده روزی در جلسه درس مرحـوم آخـوند ملا اسماعيل حاضر شدم جاذبه معنوی آن بزرگـوار و رفتار عارفانه آن استاد با شاگردانـش چنان مرا مجذوب نمود كه مـوونه سفـر حج را به كتاب و دفتر و لـوازم اقامت صرف كرده قرار را بـر حـركت تـرجيح داده و حـدود 10 سال از محضر آخـوند بهره های بيشمار بردم در سال 1242 هجری قمری كه مرادم بر حسب ضرورت به تهران تشريف بردند مـن هـم به خراسان بر گشتـم و در مدرسه حاج حسـن مشغول مباحث علوم نقليه و علوم عقليه شدم ...
اساتيد : حكيـم سبزواری از محضر اساتيد عاليقـدری در اصفهان تلمذ نمـود و سپـس به مدت 40 سال در سبزوار مشغول تـدريـس گرديد. جهت تبرك به نـام چهار نفـر از آنها اشـاره می شود.
1ـ حاج محمد ابراهيم بـن محمد حسـن خراسانی معروف بـه كربـاسی.
2ـ شيخ محمـد تقـی بـن عبـد الـرحيـم معروف به صاحب الهدايه.
3ـ ملا علی بـن ملا جمشيد مازندرانی نوری اصفهانی.
4ـ ملا اسماعيل درب كـوشكی فرزند ملا سميع.

شاگردان : شاگردان بی شماری از مكتب پـر فيض حكيـم بهره منـد شده اند كه به چنـد نفـر از آنها اشـاره می شود.
1ـ آخـونـد ملا محمـد فـرزنـد ارشـد ملا هادی سبزواری.
2ـ آخـونـد ملا كـاظم خـراسـانـی صـاحب كفـايه الاصـول.
3ـ ملا محمد كاظم سبزواری.
4ـ آقا شيخ علی فاضل تبتی.
5ـ حـاج ميـرزا حسيـن مجتهد سبزواری.
6ـ آقا سيد احمد رضوی پيشاوری.
7ـ ملا عبد الكريم قوچانی.
8ـ سيد عبد الغفور جهرمی .
9ـ حـاج ميزرا ابـوطـالب زنجـانی.
10ـ آقـا ميـرزا حسيـن امـام جمعه كـرمـانی.
تأليفات : بـرخـی از آثار مشهور آن انديشمند فرزانه عبارتند از :
1ـ منظومه و شـرح منظومه سبزواری كه حـاصل تلاش 20 سـاله حكيـم است.
2ـ ديـوان شعر كه شامل هزار بيت از غزليات، ربـاعيات و اشعار عرفانی می باشد.
3ـ اسرار الحكـم كه به خـواهـش ناصر الديـن شاه نگارش يافت.
4ـ شـرح فـارسـی بـر برخـی از ابيـات مشكل مثنـوی مـولوی.
5ـ مفتاح الفلاح و مصباح النجاح كه شـرح دعای شـريف صباح است.
6ـ شـرح الاسمـاء كه شـرح دعای جـوشـن كبيـر است.
7ـ النبـراس فـی اسرار الاساس كه شامل يك دوره فقه در قالب نظم است.
8 ـ راح قراح و كتاب رحيق كه در علـم بديع نـوشته شده است.
9ـ حـاشيه بـر شـواهـد الـربـوبيه ملاصـدرا.
10ـ حـاشيه بـر اسفـار اربعه ملا صـدرا.
11ـ حـواشـی بـر كتـاب مفـاتيح الغيب ملا صـدرا.
12ـ حاشيه بر شرح سيوطی.
13 ـ حـاشيه بـر كتـاب شـوارق ملا عبـد الـرزاق لاهيجی.
14 - هـدايه الطالبيـن فـی معرفه الانبياء و ائمه المعصـوميـن.
15 ـ مجمـوعه رسـايل كه در بـر گيـرنـده سئوالات و جـوابها است.
گفتار بزرگان : 1ـ (كنت دوگو بينو )وزير مختار فرانسه كه در زمان حيات حكيـم به ايران آمـده بـود می گـويد : جناب حاج ملا هادی سبزواری فيلسـوف عاليقدری است كه معلوماتـش بر شالـوده محكمی استـوار و در تمام رشته های علـوم و فلسفه مقام استادی دارد.
2ـ ( دوارد برون )خاور شنـاس معروف انگلستان در كتـاب ( در ميان ايـرانيان) نـوشته : او در ايـام تحصيل در اصفهان آن چنـان در راه تحصيل بخصـوص تحصيل فلسفه كـوشيـد كه در شبـانه روز بيـش از چهار ساعت نمی خـوابيـد و سايـر اوقات او صـرف مطالعه و يا مباحثه با طلاب می شد.
3ـ محمد اقبال شاعر و فيلسـوف پاكستانی می گويد : او بزرگ تريـن متفكر عصـر اخير ايران است او به حق جهان بينـی ايستای افلاطـون را دگرگـون كرد از ديـدگاه او همه مـوجـودات عالـم به كمال عشق می ورزند.
4ـ ( پرفسـور تـوشـی هيكـو )دانشمند ژاپنی و استاد ممتاز دانشگاه توكيو می گويد : حـاج ملا هادی سبزورای صاحب اثـر معروف منظومه و شـرح آن به عنوان يك عارف از طريق كامل تريـن نوع تجربه شخصی قادر بـود كه به ژرفای اقيانـوس هستی و به ديدار اسرار وجـود با چشـم روحانی خويش راه يابد.
خصوصيات اخلاقی : ملا به مال دنيا كاملا بـی اعتنا بـود و تمام ارث پـدر را احسـان نمود او معتقد بـود طعامی كه انسان مصرف می كند، بايد از دسترنج خـود باشـد وقتـی ناصر الـديـن شاه قاجار در سفر اول خراسان به سبزوار رسيـد شخصا به خانه آن مرحـوم رفته و بـر روی همان حصير كه در اتاقـش افتاده بود جلوس نمود و از ملا تقاضا كرد كتابی در اصـول ديـن تأليف نمايد وقتـی شاه از خانه بيرون رفت پيشخـدمت مخصـوص شاه وارد و به عرض ملا رسانيـد، شاه پـانصـد تـومان سكه نقـره خـدمتتان ارسال داشته اينك بار قاطـر سـر كـوچه است اگـر اجازه فرماييد وارد شـود فرمود داخل كـوچه مـن ننماييد به حاجی عبـدالـواهاب بگـوييد بياييد ببرد مـدرسه، نصف پـول را به طلاب مدرسه قسمت كند نصف ديگر به فقرا دهد. آن بزرگـوار پيـوسته به حـداقل خـوردنی ها و آشاميدنی ها قناعت می كرد.
وی در تمام مـدت عمـر در يك خانه بسيار ساده زنـدگـی می كـرد. خـانه ای كه در آن ساليـان سـال به حل و فصل پيچيـدگی های منطق و فلسفه پـرداخت و منظومه جـاودانه خـود را در همان خانه سـرود. آن خانه گلـی كه ناصـر الـديـن شاه را در آنجا به حضور پذيرفته بود.
حكيـم برای تاميـن معاش، خود كار می كرد حاج ملا محمد هيدجی در ايـن زمينه می گـويد : معاش حكيـم منحصـر به يك جفت گاو و يك باغچه بـود او هـر آنچه را كه مـورد نياز بـود، با دسترنج خودش به دست می آورد و نان ساليانه خـود را با زراعتـی كه خـود آن را به عهده داشت مهيا می كرد و بسياری از غذاهـای خـود را از همـان يك جفت گـاو تهيه می نمود.
از ملا هادی سبزواری كـرامت های زيادی نقل شـده است كه به نمـونه ای از آنها اشاره می شـود. مرحـوم حاج شيخ عبد النبی نوری كه يكی از فقهای بزرگ بـود نقل كرده : ايام جـوانی در شهر تهران مشغول به تحصيل علـوم بـودم و به هـر علمی رغبت داشتـم و مايل بـودم كه آن را فرا گيرم، از آن جمله علـوم مـورد علاقه مـن علـم كيميا بود عاقبت به تحصيل آن روی آوردم اما ايـن مطلب را از همه افراد همچنان پنهان می داشتـم و در واقع به طـور مخفيـانه در پـی كسب آن بـودم تـا اين كه روزی يك كاروان از شهرستان نـور به قصد زيارت حضرت علی بـن مـوسـی الرضا (عليه السلام) به مشهد می رفت، مـن نيز به آن جماعت ملحق شدم مـوقعی كه به شهر سبزوار رسيـدم مايل بـودم كه جهت تبرك به زيارت حكيـم بروم از ايـن رو بـا تعدادی از دوستـان به منزل او رفتيم و به دست بوسی وی نايل گشتيم.
مـوقع خدا حافظی در حالـی كه حكيـم ما را بدرقه می كرد. ناگهان متـوجه شدم كه با اشاره مرا به گـوشه ای فرا می خـواند آنگاه در حالـی كه دوستـانـم بـا مـن كمی فاصله داشتنـد به آهستگـی مـرا كمی نصيحت كرد و فرمـود : از آن كاری كه مخفيانه انجام می دهی بر حذر باش و آن را تـرك كـن زيـرا به صلاح شما نيست. مـن بلافاصله فهميـدم منظور حكيـم همـان علـم كيمياست خيلـی تعجب كـردم و از اينكه تا آن روز احـدی از آن با خبـر نبـود پـی به كرامت حكيـم بردم و مقام و منزلت آن عارف بزرگ بيش از پيـش بر مـن آشكار گشت.
مقام علمی : حكيم سبزواری آمـوزگاری ممتاز و مربـی زبر دست در عصر خـود بـود و عشق عميقـی به تعليـم و تـربيت انسـان های شـايسته داشت. او به كيميا گـری گفته بـود : شما می كـوشيـد فلز مـس را به طلا تبـديل نماييد و ما تلاش می كنيم مـس وجود اشخاص را به طلا تبديل نماييـم.
يكی از گرانقدر تريـن آثار علمی حكيـم كه نشانگر مقام علمی ايشان است و امروزه در حوزه های علميه و حتی خارج از حـوزه جايگاه وسيعی را برای خود باز كرده و به عنوان پشتـوانه عظيمی در حكمت و منطق مطرح، و علت اصلی شهرت جهانی وی بوده است كتابی به نام منظومه و شرح منظومه سبزواری است. ايـن اثر نفيـس و كـم نظير حاصل تلاش بيـش از 20 سال از عمر با بـركت حكيم در سنيـن جوانی می باشد.
وفات : حكيم عاليقدر حتی تا آخريـن روزهای حيات خويش دست از تعليـم و تعلـم بر نداشت و در حالی كه ضعف و ناتـوانی سراسر وجـودش را فرا گرفته بـود، همچنـان در حوزه های درسی شـركت می كـرد درست سه روز قبل از وفاتش در حيـن تدريس از شدت ضعف كتاب از دستش افتاد و به حالت بيهوشـی به منزل بـردنـد متأسفانه روز به روز آثار غروب عمر حكيـم بر چهره نورانيـش بيشتر نقـش می بست تا اينكه عاقبت آن بزرگـوار بعد از 78 سال زندگی پر بار در روز 28 مـاه ذيحجه سـال 1289 هجری قمری، دعوت حق را لبيك گفت و جسـد مطهر آن فقيه نامدار را در بيرون دروازه سبزوار بر سر راه زايران به خاك سپردند.

درگذشت نوازده تار استاد نصرالله زرين پنجه در سال1360هجري شمسي
استاد نصرالله زرين پنجه ازمشهورترين نوازندگان تار در سال1360هجري شمسي دارفاني را وداع گفت. زرين پنجه از13سالگي آموختن تاررا آغازكرد و ازآن پس با جديت تمام درراه يادگيري كوشيد. او ازدانش بزرگاني چون مرتضي هاني داوود، يحيي اززرين پنجه و علي اكبر شهنازي استفاده كرد و بعد ازآشنايي با استاد موسي معروفي ازرديف‎هاي ايشان فيض كامل برد. زرين پنجه مدتي ازموسيقي كناره گرفت اما بعد از تأسيس كلاسهاي هنرستان موسيقي دوباره شوقي يافت و به تعليم پرداخت. استاد زرين پنجه سالها با راديو همكاري كرد و رهبراركستر سازهاي ايراني راديو بود. ايشان همچنين درتدريس كتابهاي تارو سه تار ازانتشارات هنرستان موسيقي ملي سهم بسزايي داشت.

روز پژوهش
موفقيت روزافزون علم در شناخت جهان هدفدار و قانونمند كه با تكيه بر ابتكارات خلاقيت هاي به وديعه نهاده شده از سوي خداي متعال در وجود بشر و بهره برداري از قدرت شگرف انديشه آدمي صورت گرفته، فضاي زندگي جديدي را براي انسان ها به ارمغان آورده است. اين فضاي جديد و اين تمدن نوظهور كه خود برخاسته از تعاملات عميق ميان تمدني و ميان فرهنگي است، موجد خواست ها، نيازها، انديشه ها مسائل و مشكلاتي است كه به نوبه خود توسعه علم و انديشه را مي طلبند.
در اين مسير انديشه هاي ژرف در قالب پژوهش هاي بنيادين صورت بحث پذير به خود مي گيرند و دستمايه انجام پژوهش هاي كاربردي مي شوند تا خواست ها و نيازها را پاسخ گويند و راه حل هاي بهتر و بيشتري براي مسائل و مشكلات جوامع بشري پيشنهاد كنند و همين جاست كه نقش موثر و سهم به سزاي بخش تحقيقات در روند تحولات جوامع آشكار مي شود.
تحولات زندگي بشر در قرن بيستم نشان از گسترش روزافزون اهميت علم و تحقيق داشت، به ويژه در نيمه دوم اين قرن كشورهاي صنعتي و در حال توسعه با آگاهي از نقش پژوهش در خلق فن آوري و شتاب دهي براي توسعه، عمده توجه خود را مصروف تقويت و ارتقاي بخش تحقيق نموده اند. از اين روست كه مي توان گفت بين پيشرفت بخش تحقيق و شتاب توسعه فراگير و پايدار در هر كشور ارتباط مستقيم برقرار است.
اكنون در ابتداي قرن بيست و يكم قرار داريم و بايد خود را براي چالش هاي فراروي آماده كنيم. كشور ما در آستانه اين قرن با مشكلات عظيم اقتصادي مواجه است، تورم، بيكاري، تركيب جمعيتي جوان، وابستگي به درآمد نفت و نوسان در تصميم گيري ها سياست گذاري هاي مديريتي تنها موارد اوليه فهرست اين مشكلات عظيم اند. تجربه نشان داده است كه يافتن راه حل هاي پايدار براي مشكلات عظيم اقتصادي مستلزم تعريف و ارائه الگو و مدل توسعه ملي سازگار با فرهنگ، تاريخ و خصوصيات نهادي در هويت هر ملت است. اين مهم بدون انجام پژوهش هاي گسترده و مبتني بر اصول علمي، و صرفاً با اهداف كاملاً كاربردي دست نيافتني است. نقش پژوهش در توسعه همه جانبه پايدار چنان برجسته و انكارناپذير است كه مي توان آن را بدون ترديد نيروي محرك توسعه در همه حوزه ها اعم از فرهنگ، اقتصاد، سياست و جامعه دانست. اما علي رغم اعتراف و اذعان نسبت به اهميت مقوله پژوهش، اين حوزه با دشواري هاي ساختاري و عملكردي فراواني مواجه است.
به طور عمده اهم مشكلات مقوله تحقيق در كشور عبارت اند از:
1- مسايل فرهنگي:
به جرات مي توان گفت تحقيق در سطوح گوناگون كشور ما جزيي از فرهنگ نيست. نه در حوزه سياست و اقتصاد و فرهنگ و جامعه و نه در سطح عامه مردم و خواص و مديران و سياستگذاران و تصميم سازان و تصميم گيران و مجريان، فرهنگ تحقيق وجود ندارد. اين امر البته خود ناشي از دلايل متعددي است كه مهم ترين آنها عدم احساس نياز به تحقيق به دليل وجود وابستگي و انحصارات و عدم وجود رقابت از بعد كيفيت و هزينه در همه حوزه ها و سطوح است.
نكته قابل توجه آنكه، علي رغم تعدد مسائل مبهم و ناشناس در كشور و عليرغم وجود مشكلات متعدد در زمينه هاي گوناگون اجتماع، ‌پرسشها و سوال هاي تحقيقاتي مورد نياز كشور هنوز بدرستي احصا و تبيين نشده اند و با اين حال متاسفانه پژوهش هاي انجام گرفته و در حال انجام كشور بيشتر با تكيه بر فرم صورت مي پذيرد تا تكيه بر محتوا و بيشتر هدف است تا ابزار.
2- مشكلات مالي :
از جمله سطح نازل سهم تحقيقات در توليد ناخالص ملي، سطح نازل سرمايه گذاري بخش خصوصي در فعاليت هاي تحقيقاتي و سطح نازل بهره برداري از ظرفيت هاي انساني، مالي و فيزيكي تحقيقاتي.
3- ضعف مديريت:
اين مشكل گسسته بودن رابطه آموزش، تحقيقات و صنعت، حاكميت قوانين دست و پاگير اداري و مالي، ناكارآيي در مديريت علمي، ‌عدم تمركز در سياستگذاري، تمركز زدايي در اجرا،‌عدم توجه به اولويت ها و نيازهاي تحقيقاتي، ضعف جامع نگر، ابتلا به روزمرگي، فقدان نگرش آينده نگر، فقدان نظام نظارت و ارزيابي بر روند توسعه تحقيقات در كشور و مسايلي از اين دست تجلي مي يابد.
4- ضعف ارتباطات:
كه وجه مشخصه آن نامطلوب بودن ارتباطات ميان بخش تحقيقات بااقتصاد، سياست، فرهنگ و جامعه، ضعف ارتباط با دنياي پوياي علم و فن آوري،‌ضعف مفرط پايگاه هاي اطلاعات و نظام اطلاع رساني و مانند آن است.
5- ضعف نيروي انساني:
كه در آن مي توان به كمبود تعداد محققان، تساهل و كم كاري در ابداع و توليد دانش و تحمل نكردن مشكلات براي نيل به نتيجه تحقيق،‌سطح نازل دانش روز در ميان محققان و پژوهشگران، ضعف جايگاه معنوي و اجتماعي محققان و موارد مشابه اشاره كرد.
(البته به اين فهرست مي توان موارد متعدد ديگري را نيز افزود.)
آنچه در روزگار ما در حكم كيمياست، فرهيخته اي درد آشنا، رسانه شناس و متفكر است كه از عبوديت نظريه ها و آرا و ديدگاه هاي مسلط غربي در حوزه رسانه، همزمان با شناخت كامل آنها رهيده باشد و عقلانيت جاري و ساري در فرهنگ و سنن و رسوم اين ملت را به درستي بشناسد و دغدغه او حل مشكلات فرهنگي كشور و به ويژه ارتقاي رسانه ها به جايگاه در خور باشد.

آغاز نهضت استقلال طلبانه مردم قبرس بر ضد دخالت هاي تركيه در سال1950 ميلادي
مردم قبرس نهضت استقلال طلبانه خود را برضدّ دخالتهاي دولت تركيه در سال1950 ميلادي آغاز كردند. قبرس جزيره‎اي واقع در مديترانه خاوري است كه ازقرن شانزدهم ميلادي تحت سلطه عثماني قرارگرفت و اين سلطه تا ‎آغاز جنگ جهاني اول درسال 1914ميلادي ادامه يافت. دراين سال عثماني با آلمان متحد شد و انگلستان قبرس را به تصرف خود درآ ورد و درسال 1925ميلادي آن را مستعمره خود اعلام كرد. ازآن پس ميان قبرسي‎هاي يوناني نژاد و ترك نژاد درگيري شدت يافت و سرانجام دراوت1960ميلادي قبرس بصورت جمهوري مستقل و عضو جامعه مشتركُ المنافع شناخته شد. 





نوشته شده در   چهارشنبه 25 آذر 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode