چگونه میتوانیم استعداد و توانمندی فرزندان خود را شكوفا كنیم؟ شرایط و امكانات لازم برای افزایش بهره هوشی چیست و چگونه میتوان در این راه، گام برداشت؟ گفته میشود، خلاقیت جنبههای متعددی دارد كه یكی از آنها وجود شرایط لازم برای بروز این استعداد همگانی است.
بنابراین آموزش و پرورش برای رشد خلاقیت و نواندیشی در دانشآموزان باید به درك درست و روشنی از شرایط موجود برسد و در مرحله بعد، بر مبنای فلسفه تعلیم و تربیت و هدفهای اصولی و معیارهای علمی معتبر بكوشد.
نظام آموزش و پرورش یك جامعه، باید شرایط و امكانات لازم را برای اعضای جامعه به نحوی فراهم كند كه هر یك از آنها بتوانند توانمندیها و استعدادهای خود را در حد اعلی به رشد و شكوفایی برسانند و در عین حال این وظیفه را هماهنگ و توا‡مان انجام دهند، یعنی آموزش و پرورش به صورت تلفیقی.
دكتر محمدحسن پروند، دكتری برنامهریزی آموزشی درسی در تعریف لغوی خلاقیت میگوید: این واژه از فعل خلق كردن، آفریدن و به وجود آمدن مشتق شده ولی در مفهوم آن، دو معنای نوآوری و ابداع مستتر است یعنی به هنری خلاق گفته میشود كه نو و بیبدیل باشد و نوعی تغییر در آن ایجاد شده باشد.
وی در تعریف خلاقیت مفهومی اظهار میكند: خلاقیت نوعی توانمندی، استعداد یا نیروی خدادادی است كه در نهاد انسانها كم و بیش به ودیعه گذاشته شده و باید با كمك عوامل و عناصر محیطی مناسب از صورت بالفعل به صورت بالقوه درآید كه البته در افراد مختلف، این استعدادها و توانمندیها با درصدهای مختلف وجود دارد.
علاوه بر عوامل توارثی و محیطی كه در خلاقیت و تقویت و پرورش كمككننده است، عوامل فطری هم در آن دخالت دارند، همچون فطرت كنجكاوی یا جستجوگری، نوجویی، زیباپسندی و حقیقتخواهی.
«اولین و مهمترین پایگاهی كه میتواند در پرورش خلاقیت بسیار موثر باشد، خانواده است.» دكتر پروند با اشاره به این مطلب میگوید: مهمترین عوامل در این ارتباط، والدین هستند و در این میان، مادر نقشی اساسی در تربیت فرزندان دارد، همان طور كه دانشمندی به نام بنجامین بلوم میگوید: سهچهارم شخصیت كودك قبل از 6 سالگی شكل میگیرد و كودك در این مدت در خانواده است و معلمش مادر اوست. بنابراین والدین نقش مهمی در این زمینه دارند و میتوانند در خصوصیات شخصیتی، جسمی، احساسی، ذهنی، عاطفی، فرهنگی و اجتماعی كودك و بخصوص در جنبه خلاقیت او اثرات مثبت و منفی بگذارند. پدر نیز در این زمینه میتواند جو آزادمنشی یا استعدادی ایجاد كند و از نظر مالی، وسایل مورد نیاز برای بروز خلاقیت را فراهم كند. ولی آنچه نباید آن را به فراموشی سپرد، محله است. در واقع اگر محلهای كه كودك در آن زندگی میكند نزدیك به مسجد، كتابخانه، سینما، تئاتر و... باشد، میتواند در رشد خلاقیت كودك تاثیرگذارتر باشد.
قابل ذكر است، همبازیها و همسالان نیز از عوامل دیگر بروز خلاقیت محسوب میشوند كه در بازیها منجر به پیدایش یا عدم پیدایش خلاقیت میشوند.
به گفته دكتر پروند، مدرسه نیز از دیگر عوامل بروز خلاقیت محسوب میشود و مهمترین عنصری كه در مدرسه از نظر بسیاری پنهان میماند، ارتباط با برنامههای آموزشی و پرورشی مدرسه است، یعنی برنامههایی كه به صورت علمی و دقیق به وسیله متخصصان هم در بعد آموزش و هم در بعد پرورش تدوین، تصویب و ابلاغ شده است، باید اجرا شود.
قابل ذكر است، در برنامههای آموزشی درسی نظام آموزش و پرورش ما، برآموزش بسیار تاكید شده و متاسفانه روی پرورش تاكید چندانی نشده است كه در حقیقت باید نهاد پرورشی همدوش و همتراز فعالیتهای آموزشی در برنامهها گنجانیده شود.
حال اگر قبول كنیم پرورش نسبت به آموزش از اهمیت بیشتری برخوردار است و دارای پیچیدگی بیشتری است، باید بخش عمدهای از تلاشهایمان را هم در طراحی و هم در اجرای برنامههای آموزش و پرورش مدارس از كودكستان تا سال آخر دانشگاه، بیشتر برجنبههای پرورشی متمركز كنیم.
در مدارس علاوه بر این برنامهها، فعالیتهای فوق برنامه (درون برنامه) نیز وجود دارد كه باید جزو برنامههای مصوب و مدون قرار بگیرد. دكتر پروند با بیان این موضوع، عنوان میكند: معلمان، همكلاسیها، میزان آزادی در مدرسه و جوی كه از نظر مدیریتی حاكم است (جو آزادمنشانه) میتواند در بروز خلاقیت دانشآموزان تاثیر داشته باشد و اگر این جو مستبدانه باشد، برعكس میتواند جلوی خلاقیت و پرورش آن را بگیرد.
طبق بررسیها مشخص شده است كه فضای مدرسه، وسعت و بزرگی، فضای سبز و امكانات موجود در مدرسه نیز میتوانند در بروز و ظهور خلاقیت نقش داشته باشند.
و عامل مهم بعدی كه در خلاقیت نقش بسزایی را بازی میكند، جامعه است. همان طور كه میدانید، جامعه دارای نهادها و بنیادهای مختلفی است كه عهدهدار اشاعه و تقویت قوای خلاقه در شاگردهای ما هستند؛ بخصوص در زمینههای ارزشی، اعتقادی، فرهنگی و هنری، اما چطور و چگونه باید فهمید، كودكانمان خلاق هستند یا خیر.
از ویژگیهای كودك خلاق میتوان به پرانرژی و پرجنب و جوش بودن اشاره كرد و اصطلاحا به چنین كودكی «شیطان»گفته میشود.
این كودك كنجكاو است و در اصطلاح غلط فضول خطاب میشود (منهای كودكان بیش فعال)، دائما سوال میكند و هر جوابی را نمیپذیرد. برای یك مساله راه حلهای متعددی دارد كه گاهی این راهحلهای عجیب و غریب است، نسبت به سایر كودكان خیالپرداز است، داستانهای تخیلی میسازد، در چارچوبها قرار نمیگیرد و از مقررات تبعیت نمیكند، به همین دلیل بیشتر این كودكان در خانوادهها مورد اذیت و آزار قرار میگیرند كه چرا مقررات را رعایت نكردی؟!
به گفته این دكتر برنامهریز آموزشی درسی، این كودكان برونگرا و رفاقتطلب هستند و علاقه زیادی به معاشرت دارند. آنها در بازیهایشان، بیشتر رهبر هستند تا فرمانبردار. به همین دلیل در اغلب بازیهایشان «رئیس» هستند.
وی میافزاید: این كودكان قدرت تفكر واگرا دارند و خیلی كم دارای تفكرات همگرا هستند یعنی در حقیقت اگر مسالهای به آنها داده شود، برای حل آن حساب و كتاب نمیكنند بلكه به كلیت مساله نگاه كرده، اظهار میكنند «كل آن دارای اشكال است» و همچنین دارای قدرت نوآوری و ابداع هستند.
شناسایی كودك خلاق
تارنس یكی از پیشكسوتهای قلمرو خلاقیت و نوآوری است كه سال 1988 چهار نوع خلاقیت را در كتاب خود آورده است.
به گفته وی یك كودك خلاق دارای قدرت تفكر واگراست، قدرت تفكر سیال و روانی دارد و با قدرت انعطافپذیری بالایش، سازگاری او بیش از كودكان دیگر است و دارای قدرت شرح و بسط بیش از حد معمول است.
به گفته دكتر پروند، برخی عوامل كه قدرت خلاقیت و نوآوری را در كودكان تضعیف میكند، شامل محدودیتهایی است كه بزرگترها و خانواده برای او ایجاد میكنند، همچنین تنبیه كردن، بیمهری، اخم كردن در برابر كارهایی كه انجام میدهد و اجبار كردن كودك به رعایت مقررات خشك و محدودیتهای فردی و جمعی میتواند تاثیرات منفی دربرداشته باشد.
وی همچنین استهزا و مسخره كردن كودك، ایجاد ترس از به هم خوردن اوضاع آرام خانواده و محیط و پیشداوریهای غلط درباره كودك را از موارد كاهش خلاقیت در كودكان ذكر میكند.
گفتنی است؛ تعصبات فردی، قبیلهای، محلی و انواع حسادتها نیز از عوامل تضعیف خلاقیت به شمار میرود.
عوامل تقویت قدرت خلاقیت
یكی از مولفههای موثر در خلاقیت «هوش» است كه ابعاد مختلفی دارد، بنابراین هوش، عامل عمدهای در تقویت خلاقیت است.
دكتر پروند با بیان این مطلب، عامل بعدی در بروز خلاقیت را دادن آزادی لازم و كافی به كودك عنوان میكند كه در این میان، تشویق و احترام والدین نیز تاثیر خوبی در گفتار و رفتار كودك خلاق خواهد داشت.
تحقیقات نشان میدهد فراهم كردن اسباب و لوازمی كه كودك به وسیله آنها خلاقیتش را بروز میدهد، همچون ابزار نقاشی، انواع بازیهای فكری و ... میتواند نقش مهمی داشته باشد.
همچنین تدارك محیط آرام برای استراحت و تفكر و بروز خلاقیت و جلوگیری از دخالت عوامل مزاحم و تخریبكننده را نیز نباید نادیده گرفت.
والدین میتوانند با اجازه دادن به كودك خود، آنها را به داستان سرایی و قصهگویی تشویق كنند كه هم قصه را گوش دهند و هم تعریف كنند.
كودك نیز با تجربه كردن انواع بازیها، حركات نمایشی و موسیقی میتواند در جهت شكوفایی خلاقیت خود گام بردارد.
یك نكته مهم
این استاد دانشگاه میافزاید: مادران باید قبل از مادر شدن با توانمندیهایی كه خداوند در كودكان به ودیعه گذاشته شده است، آشنا شوند و راههای شكوفایی را بیاموزند تا از این طریق بتوانند كودكی خلاق و با استعداد پرورش دهند، البته نباید فراموش كرد كه مدارس نیز با مجهز شدن به ابزارهای لازم جهت پرورش خلاقیت، میتوانند گام موثر در این راه بردارند.
طبق تحقیقات به دست آمده، 75 درصد از شخصیت یك كودك قبل از 6 سالگی شكل میگیرد و 20 درصد آن تا 18 سالگی و 5 درصد بقیه از 18 سالگی به بعد. حال اگر از خود بپرسیم كه كودك از زمان تولد تا 6 سالگی كجا بوده است؟ هیچ جوابی بجز «خانه» نداریم پس مشاهده میكنید كه میتوان از «مادر» به عنوان مربی اصلی كودك نام برد و از آنجا كه نقش مادر در تربیت كودك بسیار با اهمیت است، خداوند بزرگترین رسالت مادر را انسانسازی ذكر كرده است، چرا كه سازندگی این انسان پیچیده و ناشناخته، بسیار سخت است، بنابراین مادران در پرورش خلاقیت كودك، باید اجازه دهند كودك شیطنت كند و وی را در چارچوبی مقید نكنند و با تشویق وی، امكانات را برای وی مهیا سازند.
به گفته دكتر پروند، اهرم اصلی در ایجاد و نهادینه كردن این نوع توانمندیها، علاوه بر عناصر ذكر شده، برنامههای آموزشی درسی مدارس است ولی این موضوع را نیز نباید از یاد برد كه نام هر تغییر و حركتی هم خلاقیت نیست چرا كه حركت خلاق و نو باید تازه و غیرتكراری بوده و نوعی پویایی به همراه داشته باشد.