مديركل سابق آژانس بينالمللي انرژي اتمي چند روز پيش از كنارهگيري از سمت خود در آژانس و درست پس از تصويب قطعنامه ضدايراني شوراي حكام در گفتوگو با يك روزنامه آمريكايي تاكيد كرد كه هنوز هم آمريكا هيچ راه ديگري جز تعامل با ايران ندارد.
به گزارش فارس، "محمد البرادعي " سه روز قبل از اينكه از سمت خود در آژانس بينالمللي انرژي اتمي رسما كنارهگيري كند در گفتوگو با خبرنگار روزنامه آمريكايي "واشنگتن پست " در خصوص قطعنامه ضدايراني شوراي حكام گفت: صدور قطعنامه اخير شوراي حكام به هيچ عنوان به اين معني نيست كه ديپلماسي با ايران در خصوص برنامه هستهاي تهران به بنبست رسيده است. و به صراحت ميتوانم بگويم تمامي كساني كه به تصويب اين قطعنامه راي دادند، همگي به اجماع معتقدند اين عمل به هيچ عنوان به معناي پايان تلاشها براي يافتن يك راهحل ديپلماتيك [در خصوص برنامه هستهاي ايران] نبوده است.
مديركل سابق آژانس بينالمللي انرژي اتمي افزود: تمامي اعضايي كه به تصويب اين قطعنامه ضدايراني شوراي حكام راي مثبت دادند، پس از آن نيز به صحبت كردن درخصوص اهميت نزديك شدن به ايران ادامه دادند.
محمد البرادعي تاكيد كرد: آنچه ما ميخواهيم، به طور مشخص تعامل [با ايران] بر پايه احترام و حسننيت است.
وي تصريح كرد: من همچنين اميدوارم آمريكا و شركاي آن نيز به اين امر برسند كه بايد صبورتر باشند و همچنين دريابند كه با بهكارگيري اين رويكرد صبورانه در قبال ايران بايد به مسير صحيح بازگشته كه البته اين مسير صحيح همان تعامل است.
مديركل سابق آژانس بينالمللي انرژي اتمي ضمن اشاره به اين موضوع كه بهترين سياستي كه آمريكا ميتواند در قبال ايران اتخاذ كند، ديپلماسي است، گفت: من هيچ راه ديگري جز ديپلماسي نميبينم.
محمد البرادعي در ادامه با اشاره به سخنان رئيسجمهور آمريكا در اوايل دوره رياستجمهوري خود كه گفته بود "آمريكا مايل است بدون پيششرط و بر پايه احترام متقابل با ايران وارد مذاكره شود "، تاكيد كرد: چنانچه به سابقه 50 سال خصومت و عدم اعتماد ميان آمريكا و ايران بنگريم، متوجه خواهيم شد كه سخنان اوباما همچون شعار به نظر ميرسد، البته احترام متقابل شرط اصلي گفتوگوها است.
وي در ادامه در پاسخ به اظهاراتي كه گاها در غرب مطرح ميشود مبني بر اينكه اقدام اوباما در به كارگيري ديپلماسي در قبال ايران اقدامي از روي بيتجربگي بوده است، تاكيد كرد: من تصور نميكنم هيچ يك از افرادي كه چنين اظهاراتي را مطرح ميكنند، راه حل بهتري جز ديپلماسي داشته باشند. سياستي كه قبلا طي 6 سال گذشته در قبال ايران اتخاذ شده بود، شكست خورد. و به عقيده من، چنانچه سياست آمريكا در قبال ايران كمي عملگرايانهتر و براساس واقعگرايي بود، مسئله موجود بايد 4 يا 5 سال پيش از اين حل ميشد.
البرادعي تاكيد كرد: به نظر من در دولت قبلي آمريكا سوءمديريت حكمفرما بود. و به هرحال ديپلماسي هنري است كه به وسيله آن ناممكنها نيز ممكن ميشود.
مديركل سابق آژانس اتمي در رابطه با اين ايده كه تحريمها عليه ايران ناكارآمد خواهد بود، اشاره كرد: در حال حاضر از دو نوع تحريمها سخن به ميان ميآيد، تحريمهاي هوشمندانه و تحريمهاي فلجكننده. من تا كنون هرگز با تحريمهاي هوشمندانه برخورد نكردهام و البته تحريمهاي فلجكننده نيز، همه را فلج خواهد كرد كه شامل مردم بيگناه نيز خواهد شد و به طبع آن حكومت را محبوبتر خواهد كرد. استفاده از فشار نيز بايد زيركانه باشد. شما ميتوانيد از روشهاي غيرمستقيم و محرمانه ارتباطات استفاده كنيد. اما آنچه كه مهم است درك اين موضوع است كه چطور بايد با يك كشور رفتار شود. اين يك عامل روانشناسي بسيار مهم است.
وي در ادامه در پاسخ به اظهارات مقامات رژيمصهيونيستي كه اعلام كردهاند ايران تنها تا پايان سال جاري ميلادي فرصت خواهد داشت تا به درخواستهاي بينالمللي پاسخ دهد، وگرنه گزينه حمله نظامي ممكن است به عنوان گزينه احتمالي مطرح شود، تاكيد كرد: به نظر من اين بدترين اتفاقي است كه ممكن است بيافتد. هيچ راهحل نظامي [در رويارويي با ايران و موضوع هستهاي تهران] وجود ندارد. چنانچه به يك كشور حمله شود، شما به آنها دلايل كافي را ميدهيد كه با حمايت تمامي افراد در داخل و خارج از آن كشور به دنبال دستيابي به سلاح هستهاي بروند و در اين صورت ديگر هيچ كسي نيز آنها را نميتواند سرزنش كند.
البرادعي افزود: آنچه كه ما در آخرين گزارش آژانس مشاهده كرديم اين بود كه ايران سرعت توليد اورانيوم غنيشده خود را افزايش نداده است. دليل آن هرچه كه هست چه به دلايل فني و چه به دلايل سياسي، اين به هرحال موضوعي است كه بايد مدنظر قرار داده شود. ما هيچ تهديد قريبالوقوعي در آينده نميبينيم.
مديركل سابق آژانس در رابطه با اظهارات غرب كه مدعي ميشوند ايران يك سري مطالعات هستهاي داشته است، تصريح كرد: اتهاماتي وجود دارد مبني بر اينكه ايران برخي مطالعات هستهاي را انجام داده اما من تاكيد ميكنم كه اينها تنها يك سري مطالعات ادعايي است و به هيچ عنوان در رابطه با توليد سلاح هستهاي نيست. و حتي برآورد اطلاعات آمريكا در سال 2007 نيز تاكيد كرده كه ايران فعاليت نظامي هستهاي ندارد. بنابراين آيا با اين وجود ديگر خطري وجود خواهد داشت؟
محمد البرادعي در پايان تاكيد كرد: به هيچ عنوان نميتوان تبديل شدن ايران به يك قدرت هستهاي را به وقوع يك رقابت تسليحاتي در خاورميانه ربط داد [و اين دو مسئله كاملا متفاوت است].
مديركل سابق آژانس اتمي در خصوص حمله آمريكا به عراق گفت: آمريكا در خصوص عراق دچار اشتباه بزرگي شد چرا كه اصلا تصميم حمله به عراق در سال 2002 و يك سال قبل از اينكه آژانس بازرسيهاي خود را درباره پيدا كردن سلاحهاي كشتار جمعي آغاز كند، گرفته شده بود. حال آمريكا چطور ميتواند اين اقدام خود را كه طي آن دستكم يك ميليون غيرنظامي بيگناه جان خود را از دست دادند تا شما از شرّ يك ديكتاتور خلاص شويد، توجيه كند؟ چه كسي مسئول اين اقدام خواهد بود، پس از اينكه مشخص شد در آن جا هيچ سلاح كشتار جمعي وجود نداشته است؟