ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 16 تير 1403
شنبه 16 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 11 آذر 1388     |     کد : 5751

حضور در عين غيبت

فرهنگ امامت در تشيع را مي‌توان آموزه‌اي اصيل دانست كه از بطن قرآن كريم و روايات نبوي برآمده است...

فرهنگ امامت در تشيع را مي‌توان آموزه‌اي اصيل دانست كه از بطن قرآن كريم و روايات نبوي برآمده است.
متكلمان عدليه كه پس از پايان عصر حضور تلاش كردند تا آن را برهاني كنند، در فرايند استدلال خويش نكته‌اي لطيف را هويدا ساختند و آن ازسنخ‌لطف‌بودن امامت بود. ايشان امامت را لطفي از جانب خداي به شمار مي‌آوردند و لطف در نظر ايشان عبارت بود از آنچه بنده را به سر فرمانبرداري كشاند و از معصيت دور سازد و البته به حد الجاء و اجبار هم نرسد. آنچه اين امامت را در نظر ايشان واجب مي‌كرد به واقع همان چيزي بود كه نبوت انبياء، ارسال رسل و انزال كتب را واجب ساخته بود.
از اين‌رو امامت را استمرار حركت انبياء مي‌شمردند جز آنكه به امام وحي نمي‌شد. اين نگرش البته با تمام حالات امامي كه اين عنوان بر او صادق مي‌شد سازگار مي‌نمود و تفاوتي نمي‌كرد كه امام چه شرايط سياسي را از سر مي‌گذراند؛ چنان‌كه تفاوت نمي‌كرد امام در ارتباط وثيق با اجتماع است و در عينيت اجتماع حضور دارد يا آنكه ارتباط او با آن منقطع شده است چرا كه نفس وجود امام لطف بود و لطف هم بر خدا واجب. عصر امام هادي(ع) اما يكي از عصور امامت است كه ارتباط امام تقريبا با اجتماع منقطع است.
در عين حال امام تلاش مي‌كند تا لطف بودن خويش را به‌گونه‌اي به ظهور برساند. در اين جستار كه به مناسبت سالروز ولادت امام، ابوالحسن الثالث، علي بن محمد هادي (ع) در نيمه ذي‌حجه سال212ق فراهم آمده است، تلاش مي‌كنيم تا نمونه‌هايي از اين زندگي سراسر لطف را تصوير كنيم.
شيخ محمد بن يعقوب كليني درباره ولادت آن حضرت چنين مي‌گويد: « ولادت ايشان در پانزدهم ذي‌حجه سال212 ق بود اما روايت شده است كه ايشان در رجب سال214 هجري قمري به دنيا آمد»( الكافي، ج 1، ص 497). روايت اول كليني مورد پذيرش مورخان و تذكره‌نويسان پس از او واقع شده و از آن تبعيت كرده‌اند؛ چنان‌كه شيخ مفيد در الارشاد، شيخ طوسي در التهذيب و طبرسي در اعلام الوري همين روايت را به‌عنوان روايت مختار پذيرفته‌اند.
اما علت گزارش دوم را احتمالا بايد رواياتي دانست كه در باب شهادت ايشان در سال254ق وجود دارد. در اين روايات، ماه رجب را به‌عنوان ماه شهادت ملاك قرار داده‌اند و اين احتمال وجود دارد كه در سال، نوعي تصحيف رخ داده باشد چرا كه سال ولادت براساس گزارش دوم، سال214ق و سال شهادت هم 254ق است. بنابراين مي‌توان محتمل دانست كه عدد پنج در اين تركيب جاي خود را به عدد يك داده باشد.
در هر صورت اگر سال ولادت ايشان را همان قول مختار بدانيم، مدت حيات ايشان 41 سال و چند ماه خواهد بود؛ چنان‌كه مدت امامت ايشان نيز 33سال خواهد بود كه نسبت به ديگر ائمه عصر سفارت و وكالت بيشترين دوران امامت به شمار مي‌رود چرا كه مدت امامت امام جواد(ع) ، پدر ايشان، بيش از 19سال نبود و امامت امام حسن عسكري (ع)، فرزند ايشان نيز بيش از 6سال استمرار نداشت. از اين‌رو فرصت مناسبي در اختيار امام هادي (ع) قرار داشت تا دست به تشكيل سازمان منظمي به نام سازمان وكلاء بزند. اين سازمان هرچند از عصر صادقين و امام كاظم (ع) وجود داشت اما احياي آن را بايد ثمره حقيقي اين عصر دانست. در اين مسير البته امام را ياراني بود كه عصر امام جواد (ع) را درك كرده بودند و نيز مصايبي را كه در آن عصر برايشان رفته بود.
همين امر سبب شد تا ايشان با تمام وجود در تشكيل و فعال كردن اين سازمان همراه امام شوند. بازخواني رواياتي كه در واقع به منزله نصوص ولايت امام هادي (ع) هستند، اين وضعيت را با تمام ابعادش مجسم مي‌سازد. به‌عنوان مثال شيخ مفيد(ره) در الارشاد به نقل از ابوالقاسم، جعفر بن محمد يعني ابن قولويه كه از مشايخ او به شمار مي‌رفته و در واقع ارتباط او را با كليني فراهم مي‌ساخته گزارش مي‌كند.
براساس اين روايت كه علي بن ابراهيم از پدرش ابراهيم بن هاشم از اسماعيل‌بن مهران نقل مي‌كند، اسماعيل چنين مي‌گويد: چون امام جواد (ع) خواست براي نخستين بار از مدينه به بغداد رود هنگام بيرون رفتن به او عرض كردم قربانت گردم! من از اين راهي كه مي‌روي نگرانم. پس از شما امر امامت به كه منتقل خواهد شد؟ حضرت با روي خندان به جانب من برگشتند و فرمودند آنچه گمان آن را داري در اين سال رخ نخواهد داد و من بازخواهم گشت. اما چون معتصم براي بار دوم او را به بغداد طلبيد باز پيش ايشان رفتم و عرض كردم شما مي‌رويد و ما نمي‌دانيم از ميان 3فرزند شما (جعفر، محمد و علي) كداميك امام پس از شماست.
گريستند تا اينكه محاسنشان ‌تر شد، آنگاه رو به من فرمودند: اين بار براي من نگراني و خطر وجود دارد. ‌اي اسماعيل بن مهران بدان كه امر امامت پس از من با علي، پسرم است» (الارشاد، ج 2، ص 419). اين گزارش چنان‌كه گذشت، گذشته از آنكه نصي است بر ولايت امام هادي(ع) از جانب امام واجب الاطاعه پيش از او، حاوي بيان شرايطي است كه اين امامت در آن شكل گرفته و البته ياران ائمه پيشين در آن نقش بسزايي را ايفا كرده‌اند.
همين اسماعيل بن مهران كه در اين روايت از امام جواد (ع) پرسش مي‌كند، پس از آن، يكي از اركان سازمان وكلاي امام هادي‌(ع) در جزيره‌العرب مي‌شود. و ارتباط امام با شيعيان خود را بر قرار مي‌سازد؛ و البته ياران فراوان ديگر كه هر يك در مكاني به ايفاي نقش خويش مشغول شدند.
نفس زندگي امام هادي(ع) البته چنان‌كه در مقدمه گذشت به سبب قطع ارتباط فيزيكي امام و شيعيان خود كه به واسطه زندگي ايشان در شهر نظامي «سر من رأي» يا سامراء، حاصل آمده بود، چندان در معرض ديد شيعيان ايشان نبود و به واقع همين سازمان وكلاء بود كه ارتباط مردم را با امام برقرار مي‌كرد.
روايات متعددي در اين زمينه وجود دارد كه ابعاد گوناگون اين ارتباط را به تصوير مي‌كشد. البته امام در اثربخشي بر اجتماع از راه‌هاي ديگري هم بهره مي‌برد و با آنكه ارتباط حداكثري با پيروان خويش نداشت اما اين به آن معنا نبود كه ارتباط ايشان را يكسره قطع بپنداريم. گفت‌وگوهاي فراوان او با متوكل و بيان مطالب فقهي، اعتقادي و اخلاقي در آن مجالس، يكي از اين شيوه‌هاي مؤثر بود كه گاه نقل اخبار آن توسط راوياني كه حتي اصل امامت ايشان را قبول نداشتند روي مي‌داد. بسيار جالب توجه است كه گاه حتي بزرگ‌ترين مخالفان ايشان كه مناصب بسيار عالي‌اي چون قاضي‌القضاتي داشتند، سبب انتشار اين اخبار مي‌شدند.
هرچند همين ارتباط با خلفا هم كه گاهي از سر احترام صوري خلفا به ايشان روي مي‌داد، پس از متوكل رو به زوال نهاد و خلفاي بعدي يعني منتصر، مستعين و معتز تلاش كردند تا ايشان را كاملا در اعتزال قرار دهند. يكي از دلايل اين امر را گذشته از نگراني ايشان از ارتباط امام با قيام‌هاي علوي، بايد در مشكلاتي جست‌وجو كرد كه صفاريان براي عباسيان درست كرده بودند؛ گروهي كه اگر برخي موانع كوچك از پيش پاي آنان برداشته مي‌شد، شايد حتي مي‌توانستند مقدمه زوال سريع‌تر عباسيان را فراهم كنند. در هر صورت از اين عصر مطلقا اطلاعي در دست نيست.
اين بي‌اطلاعي و ابهام كه بر عصر دوم امامت امام سايه افكنده است، چنان گسترده است كه حتي برخي از مورخان مذاهب را چون عبدالكريم شهرستاني به اشتباه انداخته و او را به اين گمان واداشته كه محل شهادت ايشان را شهر قم بداند؛ حال آنكه ايشان نتواستند چند سال پاياني حيات خويش را از سامراء خارج شوند و ظاهرا قطعي به‌نظر مي‌رسد كه محل شهادت ايشان سامراء باشد نه قم.
اين گزارش از سوي ديگر حاوي نكته‌اي اساسي براي فهم زندگي امام و عملكرد اوست چرا كه اين عملكرد و اين سيره به واقع توانسته خلفا را به ترس عميقي فرو برد؛ چنان‌كه واكنش ايشان عزل كلي امام از طرفدارانشان بوده است و البته مسموم كردن خود امام كه در سال254 ق به دست معتز روي داد. هرچند ايشان به سبب احتياط امام، مدركي از دست داشتن ايشان در قيام‌هاي علويان و عملكرد سازمان وكلاء نداشتند اما بي‌ترديد آن را از سوي امام مي‌پنداشتند.
از اين‌رو آنچه در سراسر حيات امام داراي اهميت است و مي‌توان آن را محور حيات امام تلقي كرد، حضور در عين غيبت است؛ حضور در قالب سازماني كه تنها وابستگي تام دارد با اراده و آگاهي امام و غيبت فيزيكي جسم امام از انظار شيعياني كه به‌دنبال تلقي و درك معارف قرآني و نبوي هستند. ايشان هرچند امام خويش را در ميان ندارند اما اثرات او را مي‌بينند و فتاوي او را به كار مي‌بندند. همين امر را مي‌توان به‌درستي، يكي از مراتب لطف دانست چرا كه لطف جز اين نيست كه امام واجب‌الاطاعه‌اي بتواند مقلدان و پيروان خويش را دريابد؛ خواه در ميان ايشان باشد، خواه وسيله‌ ارتباط ارگانيك ايشان را فراهم آورد.
از اين روست كه نمي‌توان غيبت جزئي يا حتي كلي امام را نقيض لطف به شمار آورد. شايد سر آنكه بزرگاني چون خواجه نصير‌الدين طوسي، ضمن نسبت دادن غيبت امام به عنصري وراي امامت و خارج حقيقت آن، حضور امام را لطفي مضاعف جز لطفي كه مترتب بر وجود اوست، دانسته‌اند، همين امر باشد كه ذكر آن رفت چرا كه عيان امام را ديدن و يا معارف او را به واسطه سازماني ديدن كه دست‌پرورده خود اوست، ظاهرا تأثير شگرفي در به‌كار بستن آن معارف ژرف و نوراني ندارد.
امام، براساس قاعده لطف است كه بندگان را به خدا خواند و از هواي نفس و حب دنيا و شيطان درون و بيرون بازدارد؛ چه آنكه در جمع شيعيان حاضر باشد و به قول خواجه طوس سبب لطف مضاعف شود و چه آنكه به واسطه ما غايب جزئي يا كلي باشد و درعين حال فيض خويش را از طرقي كه در اختيار دارد به مسلمانان برساند. و امام هادي (ع) اينگونه بود. 
همشهری- سهند صادقي‌بهمني


نوشته شده در   چهارشنبه 11 آذر 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode