انتخابات برگزار شد و حتي يك رأي نيز به نام مدرس از صندوق‌ها بيرون نيامد. سيد حسن وقتي از نتيجه انتخابات كذايي رضا خاني آگاه شد در سر جلسه درس بود.
با همان لبخند پرمعنايش گفت: [اگر] 20 هزار نفر از مردمي كه در دوره گذشته به من رأي دادند همگي مرده باشند يا رأي نداده باشند پس آن يك رأي كه خودم به‌خودم دادم چه شده است! و بعد از اين اوصاف بود كه دستياران ديكتاتوري رضا خاني به‌خود جرأت دادند تا آيت‌الله مدرس را به قلعه خواف تبعيد كنند؛
تبعيدي كه بعد از 9 سال در نهايت در كاشمر به شهادت اين بزرگ معلم آزاده منجر شد؛ مردي كه از عالم و دانشمندي چون آخوند خراساني مفتخر به لقب مدرس شده بود و معرفي به مجلس شوراي ملي به‌عنوان مجتهد طراز اول؛ مردي كه مرجع تقليدي چون آيت‌الله مرعشي نجفي به اجازه روايت داشتن از ايشان افتخار مي‌كرد و بزرگمردي چون حضرت امام (ره) درباره شخصيت‌شان اينگونه صحبت مي‌كنند: «... در واقع شهيد بزرگ ما مرحوم مدرس كه القاب براي او كوتاه و كوچك است ستاره درخشاني بود بر تارك كشوري كه از ظلم و جور رضاشاهي تاريك مي‌نمود و تا كسي آن زمان را درك نكرده باشد ارزش اين شخصيت عالي‌مقام را نمي‌تواند درك كند».
براي فهم بيشتر تلقي حضرت امام از شهيد مدرس، مطالعه تأثير انديشه سياسي اين شهيد سعيد در انديشه سياسي امام خميني مي‌تواند راهگشا باشد.
پژوهندگان انديشه سياسي مدرس چندين مولفه اصلي را در زمينه تحويل قدرت سياسي ايران از قاجاريه به پهلوي بررسي كرده‌اند كه با غور در آنها مي‌توان به برجسته بودن اين مولفه‌ها در قوام انديشه سياسي امام خميني پي برد. با توجه به اينكه هر دو اين بزرگواران نيز فرزند فقاهت راستين شيعه بوده‌اند اين مطالعه تطبيقي قطعا مي‌تواند به باور به ظرفيت‌هاي بالاي اعتقادي شيعه مدد رساند.
اما مؤلفه‌‌هاي نامبرده در انديشه سياسي شهيد مدرس را به اجمال اينگونه مي‌توان برشمرد: رابطه دين و سياست يكي از اصلي‌ترين مولفه‌هاي انديشه شهيد مدرس است تا جايي‌كه مي‌توان اين مولفه را شاخص سيره سياسي ايشان دانست و به نوعي زيربناي اصلي تفكر ايشان معرفي كرد.
جمله معروف شهيد در نطق سال1302 كه سياست ما عين ديانت ما و ديانت ما عين سياست ماست بهترين مبين اين مولفه است.
مسئله عدالت و اجراي آن در جامعه اسلامي، تفكيك قوا و ساخت و ساز اصولي نهاد عدليه و نهاد قانون و مجزا بودن از دولت، بيرون آوردن روحانيت از انزوا و همينطور جمهوري واقعي خواهي و اصل موازنه عدمي و قانون گرايي از امهات مباحثي است كه مي‌توان در سيره سياسي شهيد سعيد، مدرس در مطالعه تطبيقي پيش‌تر ياد شده به نظاره نشست؛ سيره سياسي مردي كه سياست را برد و باخت نمي‌ديد بلكه آن را تعميرالبلاد و تأمين‌العباد هم مي‌دانست.