ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 6 مرداد 1403
شنبه 6 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 4 آذر 1388     |     کد : 5641

بار خدايا، تو زنده‌اي و پاينده‌اي وبيننده‌اي!

گستره وسيع و متنوع دانش امام باقرع هم فقيهان را به احترام وامي‌داشت و هم اهل كلام و متفكران را به شاگردي او مي‌كشاند و هم اهل عرفان و تصوف را مجذوب آن حضرت مي‌كرد...

گستره وسيع و متنوع دانش امام باقرع هم فقيهان را به احترام وامي‌داشت و هم اهل كلام و متفكران را به شاگردي او مي‌كشاند و هم اهل عرفان و تصوف را مجذوب آن حضرت مي‌كرد.

از اين روست كه شيخ فريدالدين عطار نيشابوري كه سرگذشت عارفان بزرگ را در كتاب «تذكره الاوليا» نوشته، كتاب خود را با ذكر احوال امام صادق (ع )آغاز كرده و با نگاهي كوتاه به اوصاف و احوال عرفاني امام باقرع به پايان برده است. هرچند در بخشي از قسمت‌ها زبان عطار در اين كتاب ارزشمند سخت به نظر مي‌رسد، اما خواندن  گزيده‌اي از آنچه در باره امام باقرع نوشته و اطلاع از نگاهي كه به آن حضرت دارد، جذاب و مفيد است.   

 

ذکر امام محمد باقر علیه الرحمه

آن حجت اهل معاملت، آن برهان ارباب مشاهدت، آن امام اولاد نبی، آن گزیده احفاد علی، آن صاحب باطن و ظاهر، ابو جعفر محمد باقر رضی الله عنه به حکم آنکه ابتدای این طایفه از جعفر صادق کرده شد که از فرزندان مصطفی است علیه الصلواه و السلام ختم این طایفه هم بر ایشان کرده می‌­آید.

او را باقر خواندندی، مخصوص بود به دقایق علوم و لطایف اشارت و او را کرامات مشهور است...نقل است که از یکی از خواص او پرسیدند که او شب چون می­‌گذراند؟ گفت: چون از شب لختی برود و او از اوراد فارغ شود؛ به آواز بلند گوید: الهی و سیدی شب درآمد و ولایت تصرف ملوک به سر آمد و ستارگان ظاهر شدند و خلایق بخفتند و صوت مردمان بیارامید و مردم از در خلق رمیدند و بایست­ه‌های خود بنهفتند و به نوم، درها فرو بستند و پاسبانان برگماشتند و آنها که بدیشان حاجتی داشتند فرو گذاشتند.

بار خدایا، تو زنده­‌ای و پاینده‌­ای و بیننده‌­ای، غنودن بر تو روا نیست و آنکه تو را بدین صفت نداند، هیچ نعمت را مقر نیست. تو آن خداوندی که رد حاجت سائل بر تو روا نباشد.آنکه دعا کند از مؤمنان بر درگاه‌­ست، سائل را بازنداری، بار خدایا چون مرگ و گور و حساب را یاد کنم، چگونه از دنیا بهره‌­ای پس از تو خواهم؟ از آنکه تو را دانم و از تو جویم. از آنکه تو رامی­‌خوانم راحتی در حال مرگ بی برگ و عیشی در حال  حساب بی عقاب.

این می­‌گفتی و می­‌گریستی تا شبی او را کسی گفت: یا سیدی چند گویی؟ گفت: ای دوست یعقوب را یک یوسف گم شده چنان بگریست علیه السلام که چشم­‌هایش سفید شد. من 10 کس از اجداد خود، یعنی حسین و قبیله او را در کربلا گم کرده‌­ام، کم از آن که در فراق ایشان دیده‌­ها سفید کنم؟

 

 همشهري آنلاين  

 


نوشته شده در   چهارشنبه 4 آذر 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode