خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: عدالت فلسفه بزرگ مهدويت است. امام زمان(عج) به بشريت، مفهوم عدالت واقعي را نشان خواهد داد، دولت آن حضرت مقرون به عدل و عقل و وحدت عمومي است، اصلاً ما حضرت مهدي را به قيام و عدالت ميشناسيم، هر امامي به يك صفت شناخته ميشود، اين امام به قيام و عدالت.
كليات عدالت: مفهوم، تقسيمبندي و ويژگيها
عدالت از صفات الهي است(۱) كه به مفهوم رعايت حقوق افراد و عطا كردن به هر ذيحق حق او را آمده است(۲). عدالت به مفهومي كه گفتهاند از شئون فاعليت خداوند يعني از صفات فعل است.(۳)
عدالت از يك نظر ملازم است با مساوات، يعني همه را به چشم مساوي نگريستن و تبعيض قائل نشدن(۴). به عبارتي عدالت رعايت مساوات است در شرايط مساوي نه در شرايط نامساوي.(۵) تناسب ميان وظيفه و بهره، تكليف و حق(۶)، به عبارتي رعايت توازن در اجتماع را عدالت ميگويند.(۷)
عدالت مقدسترين، مقدسات بشر است، لااقل در مقدسات اجتماعي از قبيل آزادي، دموكراسي و مساوات، زيرا تأمين كننده همه آنهاست.(۸)
عدالت اجتماعي به معني رعايت مساوات در جعل قانون و در اجراي آن است(۹) يعني همه مردم بهره و سهمي را كه بالقوه در زمين يا در اجتماع دارند و آنرا به فعليت برسانند به آن برسند.(۱۰) البته عدالت، قطع نظر از اجتماع هم مفهوم دارد(۱۱)، فلاسفه قديم عدالت اخلاقي را يكي از دو وجهه كمال نفس ميدانستند.(۱۲). شرط عدالت يعني شرط واجد بودن عاليترين نيروي اخلاقي.(۱۳).
حال اين سؤال پيش ميآيد كه آيا عدالت حقيقت دارد و نفسالامر است يا مفهومي نسبي است(۱۴). مسئله نسبيت عدالت به اساس خاتميت و ابديت دين بستگي دارد چون دين، آنرا از هدفهاي انبياء ميداند.(۱۵). عدالت امري فطري است(۱۶) كه انسان در اعماق وجدان و دراكه خود عاشق آن است.(۱۷).
عدالت از منظر دين
گفتهاند علت اينكه بشر به سوي دين گراييده علاقهاي است كه به نظم و عدالت دارد(۱۸) به حكم قرآن يكي از هدفهاي رسالت انبياء، برقرار ساختن عدالت اجتماعي است(۱۹). علماي اسلامي، عدل را در رديف «ريشههاي دين» قرار دادهاند و چهارمين اصل از اصول پنج گانه دين ميشناسند.(۲۰) اسلام دستورهاي خود را براساس عدالت تنظيم كرده است(۲۱) تا آنجا كه دستور آن حتي درباره دشمنها از حد عدالت خارج نشويد(۲۲).
عدالت قضايي نيز در اسلام فوقالعاده مورد توجه است(۲۳)، همچنين عدالت در خانواده؛ در دنياي قبل از اسلام اصل عدالت به هيچ وجه رعايت نميشد نه ميان زنان و نه ميان فرزندان(۲۴) سيره رسول اكرم(ص) به ما عدالت در مرحله اجرا را ميرساند كه چگونه از هر جهت رعايت ميكرد(۲۵). علي بن ابي طالب(ع) شهيد راه عدالت شد، او نه تنها خودش عادل بود بلكه مردي عدالتخواه بود(۲۶). ايشان حكومت را براي اجراي عدالت قبول كردند.(۲۷).
از نظر علي(ع) آن اصل كه ميتواند تعادل اجتماع را حفظ كند و همه را راضي نگه دارد و به زوج اجتماع آرامش دهد عدالت است(۲۸). ايشان در دوره خلافت خود موفق شدند بذر عدالت را در جامعه اسلامي بكارد(۲۹). امام حسين(ع) نيز خود را فداي عدالت كرد(۳۰). انقلاب اسلامي ما نيز اگر خواهد با موفقيت به راه خود ادامه دهد، راهي جز اعمال روشهاي عدالتجويانه و عدالتخواهانه در پيش ندارد(۳۱). عدالتخواهي در پرتو تعليمات اسلامي يكي از اهرمهاي اساسي بود كه امام راحل(ره) هميشه روي آن پافشاري داشتند.(۳۲).
عدالت از منظر مكاتب مادي
شراسيماخوس در جمهوريت اعلام ميكند، عدالت يعني آنچه به سود قويتر است(۳۳). بعدها نيچه و ماكياول نيز چنين نظراتي درباره عدالت ارائه دادهاند(۳۴)، نيچه ميگويد، اصلاً بشر به عدالت ايمان ندارد، بلكه عدالت اختراع مردمان زبون است(۳۵). عده ديگري نظير راسل ميگويند بايد رفت دنبال عدالت، ولي نه به خاطر آنكه عدالت مطلوب ماست، بلكه به خاطر اينكه منافع فرد در عدالت جمع است(۳۶). دسته سومي هم مثل ماركسيسم ميگويند، علامت عملي است ولي نه از راه انسان بلكه از راه ابزار اقتصادي(۳۷). امروزه هر كس تابع هر مكتبي هست، ميگويد من طرفدار عدالتم(۳۸)، ولي در عمق خود به عدالت و مساوات پاي بند نيست(۳۹) و اين طرحهاي عدالتي كه در طول تاريخ ريختهاند ماهيتش، خدعه، فريب و استثمار بوده است.(۴۰).
لوازم و زمينههاي ايجاد عدالت
حقيقت اين است كه عدالت و هر معنويت ديگري وابسته است به سر سلسله آنها يعني ايمان به خدا (۴۱). ايمان به عدالت بدون ايمان به خدا مفهومي ندارد(۴۲). اين نيروي ايمان و مذهب است كه در عمق وجدان انسان چنگ مياندازد و انسان را تسليم عدالت و اخلاق مينمايد(۴۳) نماز پشتوانه عدالت اجتماعي است(۴۴)، تمام مقدساتي كه جامعه بشر دارد، ازجمله عدالت، تا پاي دين در ميان نباشد حقيقت پيدا نميكند(۴۵)، عدالت حاصل خودآگاهي در فرد است(۴۶). برقراري عدالت اجتماع متوقف در ۲ چيز است، اول وجود مقررات عادلانه و از آن مهمتر و بالاتر اجراي عدالت.(۴۷)
مقتضاي عدالت آن است كه تفاوتهايي كه خواه ناخواه در اجتماع هست تابع استعدادها و لياقتها باشد، (۴۸). ملاك عدالت، حكومت و تسلط عقل بر نفس است(۴۹).
آثار عدالت
عدالت ما در همة فضائل اخلاقي است(۵۰). به هر درجه كه عدالت پيدا ميكنيم به همان نسبت مرتكب رذائل نميشويم.(۵۱).
زندگي سالم اجتماعي مستلزم آن است كه عدالت را امري مقدس به حساب آوردند(۵۲). منشأ جنايات اجتماعي نبودن عدالت است.(۵۳). حسن روابط اجتماعي مستلزم عدالت است، يعني هر كس به حقوق خود قانع و براي حقوق ديگران احترام قائل باشد(۵۴). عدالت شرط اول هيات اجتماعي و نگهدار مرزهاي حقوقي است.(۵۵). با از بين رفتن عدالت و آزادي، صلح جهاني به خطر خواهد افتاد.(۵۶). مشكلات اجتماعي مدني را در، درجه اول عدالت اجتماعي حل ميكند(۵۷). بنابراين عدالت اساس يك نظام است و يگانه عامل به وجود آورنده وحدت در آن ميباشد(۵۸). بقاي زندگي بشر به خاطر اقدام به عدالت و اخلاق بوده است.(۵۹).
عدالت در رفتار عمومي تأثيرگذار است(۶۰) به طوري كه ميتوان گفت بيعدالتي عامل انحراف و سقوط فرد و جامعه است(۶۱). در نظام خانواده نيز، عدالت سرچشمه تمايزات زن و مرد است(۶۲)، همچنين بر مردي كه بيش از يك زن دارد، عدالت ميان زوجات واجب شده است(۶۳).
عدالت غايت هستي
عدالت فلسفه بزرگ مهدويت است(۶۴). امام زمان به بشريت، مفهوم عدالت واقعي را نشان خواهد داد(۶۵)، دولت آن حضرت مقرون به عدل و عقل و وحدت عمومي است(۶۶)، اصلاً ما حضرت مهدي را به قيام و عدالت ميشناسيم، هر امامي به يك صفت شناخته ميشود، اين امام به قيام و عدالت(۶۷). اسلام عاقبت بشر را عدالت ميداند(۶۸) و وعده داده است، حكومت واحد جهاني، سراسر عدالت و ترقي خواهد بود(۶۹).*
منابع
۱- مجموعه آثار ج۱، ص ۸۷
۲- مجموعه آثار ج۱، ص ۸۰ و ۷۸
۳- مجموعه آثار ج۱، ص ۸۸ و ۸۷
۴- مجموعه آثار ج۲، ص ۵۴۱ و ۵۴۰
۵- مجموعه آثار ج۵، ص ۸۹ و ۸۰
۶- يادداشتها ج ۱، ص ۴۹۱و ۴۹۰
۷- مجموعه آثار ج۲۱، ص ۲۱۰
۸- يادداشتها ج۱، ص ۵۳ و ۴۶
۹- يادداشتها ج۶، ص ۲۵۳
۱۰ – يادداشتها ج۶، ص ۲۴۸ و ۲۳۹
۱۱- يادداشتها ج۱، ص ۴۹ و ۴۶
۱۲- يادداشتها ج۱، ص ۴۱۳
۱۳- مجموعه آثار ج ۱۹، ص ۳۶۰و۳۵۸
۱۴- يادداشتها ج۶، ص ۲۶۲ و ۲۶۱
۱۵- مجموعه آثار ج۲۱، ص۲۱۰
۱۶- مجموعه آثار۱۳، ص ۷۲۷
۱۷- مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۳۸
۱۸- مجموعه آثار، ج ۳، ص ۳۸۹
۱۹- يادداشتها، ج ۶، ص ۲۶۱
۲۰- مجموعه آثار، ج ۲،ص ۸۶
۲۱- مجموعه آثار، ج ۴، ص ۸۱۳ و ۸۱۲
۲۲- مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۸۱ و ۷۸
۲۳- مجموعه آثار، ج ۲۰، ص ۱۱۵ و ۱۱۱
۲۴- مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۳۵۸
۲۵- يادداشتها، ج ۹، ص ۱۴۹ و ۱۳۱
۲۶- يادداشتها، ج۶، ص ۲۴۷ و ۲۳۹
۲۷- مجموعه آثار ج۱۶، ص ۴۳۲ و ۴۳۰
۲۸- مجموعه آثار ج۱۶، ص ۴۳۷ و ۴۳۴
۲۹- مجموعه آثار ج۲۴، ص ۲۲۹ و ۲۲۸
۳۰- مجموعه آثار ج۱۷، ص ۲۷۱ و ۲۶۹
۳۱- مجموعه آثار ج۲۴، ص ۲۳۴ و ۲۳۳
۳۲- مجموعه آثار ج۲۴، ص ۱۶۷
۳۳-يادداشتها ج۱، ص ۳۲۰و ۳۱۱
۳۴- مجموعه آثار ج۱۸، ص ۱۵۶
۳۵- مجموعه آثار ج۱۸، ص ۱۵۶
۳۶- مجموعه آثار ج۱۸، ص ۱۵۷و ۱۵۶
۳۷- مجموعه آثار ج۱۸، ص ۱۵۸ و ۱۵۷
۳۸- مجموعه آثار ج۲۳، ص ۶۷۲ و۶۷۱
۳۹- مجموعه آثار ج۲۵، ص ۴۱۹ و ۴۱۵
۴۰- مجموعه آثار ج۱۵، ص ۱۰۱۹ و ۱۱۱۷
۴۱- يادداشتها، ج ۱، ص ۵۰ و ۴۶
۴۲- يادداشتها، ج ۱، ص ۵۱ و ۴۶
۴۳- مجموعه آثار ج۲۳، ص ۵۱۹ و ۵۱۶
۴۴-يادداشتها ج۶، ص ۱۶۳ و ۱۵۶
۴۵- مجموعه آثار ج ۳، ص ۴۰۰
۴۶- مجموعه آثار ج۲، ص ۳۱۳
۴۷- يادداشتها ج، ۱ ص ۴۷ و ۴۶
۴۸- مجموعه آثار ج ۲۵، ص ۲۵۲ و ۲۵۱
۴۹- يادداشتها ج ۱۱، ص ۱۴۳ و ۱۳۹
۵۰- مجموعهآثار، ج ۱، ص ۶۱ و ۵۹
۵۱- مجموعه آثار، ج ۴، ص ۳۸۶ و ۳۸۴
۵۲- مجموعه آثار، ج ۲، ص ۴۹ و ۴۵
۵۳- يادداشتها ج ۶، ص ۲۰۲و ۲۰۳
۵۴- يادداشتها ج ۱، ص ۴۷۶ و ۴۷۱
۵۵- يادداشتها ج ۳، ص ۱۱۲ و ۱۱۰
۵۶- يادداشتها ج ۳ ص ۲۲۴ و ۲۲۳
۵۷- يادداشتها ج ۵، ص ۱۲۷
۵۸- يادداشتها ج ۷، ص ۳۹۸
۵۹- مجموعه آثار ج ۴، ص ۳۱۳ و ۳۱۱
۶۰- مجموعه آثار ج۲۳، ص ۷۴۵
۶۱- مجموعه آثار ج ۲۱، ص ۴۲ و ۴۱
۶۲- يادداشتها ج ۵، ص ۲۵۷ و ۲۵۵
۶۳- يادداشتها ج ۵، ص ۳۰۵
۶۴- مجموعه آثار ج ۳، ص ۳۶۳ و ۳۵۸
۶۵- مجموعه آثار ج۳، ص ۳۶۳ و ۳۵۸
۶۶- مجموعه آثار ج ۳، ص ۳۶۲ و ۳۵۸
۶۷- مجموعه آثار ج۱۸، ص ۱۱۴
۶۸- مجموعه آثار ج ۱۸، ص ۱۶۴ و ۱۶۱
۶۹- مجموعه آثار ج ۲۳، ص ۶۵۲ و ۶۵۱
*نویسنده: دکتر پریش کوششی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی.