طبق حديث شريف «الشيعة تربی بالأمانی»، خود مفهوم انتظار باعث تربيت میشود و بر اين اساس امام زمان(عج) شاخص تربيت و انتظار او به عنوان فردی كه پرده را از حق و باطل میافكند، راه تربيت است و اينگونه است كه انتظار و آرزو شيعه را پرورش داده است.
سيدرضی موسوی گيلانی، عضو هيئت علمی دانشگاه اديان و مذاهب، در گفتوگو با خبرگزاری بينالمللی قرآن (ايكنا)، در تحليلی از مفهوم انتظار با تفكيك وجه دروندينی و وجه بروندينی اين مفهوم، اظهار كرد: انتظار مفهومی است كه ما اولاً آن را در يك زمينه و بستر مذهبی میيابيم و در طول تاريخ اسلام با مسئله منجیباوری و مهدويت گره خورده است.
الشيعة تربی بالأمانی
موسوی گيلانی با اشاره به سخنی از امام كاظم(ع) كه فرمودهاند «الشيعة تربی بالأمانی؛ شيعه با آرزوها تربيت میشود»، بيان كرد: مفهوم انتظار مفهومی است كه خود باعث تربيت میشود. اين تأثير را در فضای انتظار شيعی میتوان اينگونه توضيح داد كه در طول تاريخ افرادی كه هرگونه مشروعيت يا هرگونه وثاقت را برای حضرت ولی عصر(عج) قائل بودهاند، شاخصشان برای تعيين جايگاه هر چيزی يا هر كسی، نسبت آن چيز يا آن كس با آن امام معصوم(ع) بوده است.
میشود تصور كرد كه در دوره موجود ما هم جوامعی داشته باشيم كه در يكی از چند عرصه نيازهای انسانی به اعتدال رسيده باشند اما در وضعيت موجود اين اعتدال همگانی و عمومی نيست و در همه حوزهها هم نيست
وی از صدرالدين قونوی نام برد و عنوان كرد: صدرالدين قونوی بزرگترين شارح ابنعربی است و اگر ابنعربی را شيخ اكبر میگويند، ايشان را شيخ كبير میخوانند. او نويسنده يكی از دو يا سه شرح فوق العاده بر «فصوص الحكم» ابنعربی در ميان بيش از 100 شرحی است كه بر اين كتاب نوشته شده است. وی وصيتنامهای بسيار خواندنی دارد و در آن جا میگويد كه كليه مكاشفات من و كليه تجربههای دينی من را بر حضرت ولی عصر(ع) عرضه كنيد؛ كه اين مطلب هم اعتقاد ايشان را به حضرت نشان میدهد و هم اين كه بيان میكند اين شاخص شاخص بسيار مهمی است.
موسوی گيلانی بر اين اساس امام زمان(عج) و انتظار معطوف به او را شاخص و راه تربيت دانست و اظهار كرد: در نزد شيعيان، در هر سطحی، چه در سطح عرفان كه يك نوع تجربه درونی از حقايق است و چه در نزد كسانی كه در عرصه شريعت سعی میكند به حدود شريعت عمل كنند، مفهوم انتظار و منتظر بودن برای از راه رسيدن فردی كه پرده را از حق و باطل میافكند و به ما میگويد كه كدام عمل تو درست و كدام عملت نادرست است، مفهومی بوده است كه هميشه شيعه و حتی مسلمانان با آن پرورش پيدا میكردهاند. بنابراين اين گونه است كه انتظار و آرزو شيعه را پرورش داده است.
عضو هيئت علمی دانشگاه اديان و مذاهب ضمن قابل بررسی دانستن مفهوم دروندينی انتظار و كاركردهای آن از وجوه مختلف تاريخی، اجتماعی، روانشناختی و اخلاقی و تربيتی، به يكی از كاركردهای روانشناختی دروندينی آن اشاره و بيان كرد: اميدواری به آينده يكی از كاركردهای اصلی اين مفهوم است. مسلمانان همواره در سختترين تلاطمهای زندگی و بحرانها و شكستهای اجتماعی و مذهبی میگفتهاند كه اين دوران میگذرد و روزی حضرت ولی عصر(عج) خواهد آمد و عالم را آباد و عدالت را حاكم خواهد كرد و اگر روزگار خوبی داشتهاند میگفتهاند كه اين شكوفايی بهترين شكوفايی ما نيست و باز به اميد روزی بودهاند كه حضرت بيايد.
وی چنين اميدی را منحصر به متدينان ندانست و گفت: از اين جهت كه انسانها ذاتاً كمالجو هستند، افرادی هم كه باورهای مذهبی نداشتهاند، از جامعه ايدئال و جامعهای كه هر چيزی در آن در جای خود قرار داشته باشد، سخن گفتهاند و البته آراء مختلفی در اين زمينه داشتهاند كه میتوان در اين باره به آراء و آثار فيلسوفان و جامعهشناسان و كسانی كه در زمينه فلسفه تاريخ صاحب نظرياتی هستند، مراجعه كرد. اما نكته اين است كه اگر در اين جا انتظاری مطرح باشد، يك انتظار بروندينانه است و از عناصر دروندينی و باورهای اعتقادی تهی است و راهی متفاوت با ادبيات دينی انتظار را میپيمايد؛ هر چند میتواند از آن متأثر باشد.
با توجه به شأن آسمانی منجی بايد گفت كه جامعه ايدئال يا جامعه متعلق به منجی را بايد فراتر از جامعهای دانست كه با يك فرد محقق میشود و متعلق به يك فرد است بلكه اين جامعه جامعهای است كه روح ايدئالی بر آن حاكم است كه اين روح توسط منجی به وجود میآيد
انتظار مفهومی فطری است/انتظار با وجود متأثر بودن از عوامل روانشناختی، امری كاملاً خردمندانه است
موسوی گيلانی تفاوت انتظار مؤمنانه از ساير انواع انتظار را در فطری بودن آن دانست و عنوان كرد: انتظار در مفهوم ايمانی آن كاملاً يك مفهوم فطری است و صرفاً يك مفهوم ذهنی يا روانپريشانه نيست. برخلاف نظر برخی كه فكر میكنند مفهوم انتظار زمانی در يك جامعه ظهور میكند كه افراد آن جامعه اميال درونی و خواستههای درونیشان سركوب شده باشد و به دليل اين سرگشتگی و به طور ناخودآگاه برای خود يك جامعه خيالی آرمانی فرض میگيرند، بايد گفت كه اگر در اين مسئله عوامل و نيازهای روانشناختی نيز نقش داشته باشند اما لزوماً تنها عامل شكلگيری انتظار نيستند.
اين محقق و پژوهشگر اظهار كرد: میتوان در يك تحليل روانشناختی گفت كه انسانها در درون خود هيچگاه از وضعيت موجود احساس رضايت ندارند و به دنبال يك وضعيت فطری میگردند. بنابراين مسئله باورداشت به حضرت ولی عصر(عج) يا منجی در تمام اديان ابراهيمی يا غيرابراهيمی نوعی پاسخ مثبت به اين نياز فطری است كه انسانها دوست دارند به يك سطح ايدهآل، چه در حوزه انسانشناسی و چه در حوزه اجتماعی برسند؛ سطحی كه در آن هر چيزی به كمال مطلوب و به تعبير عالمان اخلاق هر چيزی در اعتدال خود باشد.
عضو هيئت علمی دانشگاه اديان و مذاهب تفاوت چنين وضعيتی را با وضعيت موجود در همهجانبگی اعتدال در آن دانست و گفت: میشود تصور كرد كه در دوره موجود ما هم جوامعی داشته باشيم كه در يكی از چند عرصه نيازهای انسانی به اعتدال رسيده باشند، اما در وضعيت موجود اين اعتدال همگانی و عمومی نيست و در همه حوزهها هم نيست.
موسوی گيلانی از سوی ديگر و علیرغم ادعای برخی مبنی بر روانشناختی بودن طرح عنصر انتظار در اديان، اين مسئله را كاملاً با روح اديان سازگار دانست و ضمن خردمندانه دانستن آن گفت: با توجه به اينكه كوشش اديان و چشمانداز آنها رساندن انسانها و جوامع به يك وضعيت مطلوب همهجانبه است، كه يك انسان كامل كه نقش و شأنی آسمانی دارد، در آن حاكيمت داشته باشد، طرح مسئله منجیباوری يا اعتقاد به يك مصلح در انتهای تاريخ يك امر كاملاً سازگار با روح اديان و گره خورده با آن است و با وجود متأثر بودن از عوامل روانشناختی، يك امر كاملاً خردمندانه و با مبنايی فيلسوفانه نيز هست.
وی البته در توضيحی در باب اين جامعه ايدئال اضافه كرد: با توجه به شأن آسمانی منجی بايد گفت كه جامعه ايدئال يا جامعه متعلق به منجی را بايد فراتر از جامعهای دانست كه با يك فرد محقق میشود و متعلق به يك فرد است، بلكه اين جامعه جامعهای است كه روح ايدئالی بر آن حاكم است كه اين روح توسط منجی به وجود میآيد.